|
آنتونیو ویوالدی (Antonio Vivaldi) ،(۱۶۷۸ - ۱۷۴۱)، آهنگسازان بلندمرتبهٔ ایتالیائی دورهٔ پایانی باروک، در ونیز زاده شد. پدرش نوازندهٔ ویولون در کلیسای جامع سانمارکو بود. او همزمان با آموختن موسیقی، برای کشیش شدن نیز آماده میشد و بیستساله بود که رتبههای روحانی یافت. اما تندرستی متزلزلش سبب شد که پس از یک سال پیشهٔ روحانی را رها کند. ویوالدی به سبب پیشینهٔ کشیشی و موی سرخش به 'کشیش سرخمو' (il prete rosso) شهرت یافته بود.
|
|
|
|
|
ویوالدی بیشتر دوران زندگی را بهعنوان معلم ویولون، آهنگساز و رهبر ارکستر در مدرسهٔ موسیقی پییتا (Pieta) در ونیز - مؤسسهای برای نگهداری دختران یتیم و بیسرپرست - سپری کرد. در کلیسای این مدرسه، حدود چهل زن جوان هر یکشنبه و تعطیل مذهبی کنسرتی از قطعههای ارکستری و آوازی برگزار میکردند. آنها برای اجراء موسیقی در ایوانی قرار میگرفتند که 'با یک دیوار مشبک آهنی از دید کامل شنوندگان، که در پایین بودند، پنهان داشته میشد' ویوالدی بسیاری از آثارش را برای اجراء توسط این گروه زنانه - که یکی از عالیترین ارکسترهای ایتالیا بهشمار میآمد - آفرید. او به ساخت موسیقی برای اپرای ونیز میپرداخت و گاه به دربارهای خارجی نیز سفر میکرد.
|
|
ویوالدی بهعنوان نوازندهٔ چیرهدست ویولون و نیز آهنگساز از شهرت و اعتبار برخوردار بود. باخ برخی از کنسرتوهای او را برای سازهائی تازه تنظیم کرد. گفته میشد امپراتور شارل ششم، که عاشق موسیقی بود 'در مدت پانزده روز، بیش از آنچه طی دو سال با وزیرانش صحبت کرده' با ویوالدی به گفتگو پرداخته است.
|
|
اما محبوبیت ویوالدی اندکی پیش از مرگ در ۱۷۴۱ کاستی گرفت و او در فقر جان سپرد. او گرچه در دوران زندگی مورد ستایش بود، اما پس از مرگ حدود ۲۰۰سال به فراموشی سپرده شد. احیای موسیقی باروک در دههٔ ۱۹۵۰ برای او شهرتی تازه در میان دوستداران امروزی موسیقی به ارمغان آورد.
|
|
گرچه ویوالدی اپراهای متعدد و آثار کلیسائی عالی آفرید، اما شهرتش بیشتر به سبب خلق حدود ۴۵۰ کنسرتو گروسو و کنسرتو سولو است. کنسرتو سولو اثری است برای یک تکنواز و ارکستر. ویوالدی در این آثار توانائیهای اجرائی ویولون و دیگر سازها را بهکار گرفته است. (از او کنسرتوهائی برای فلوت، پیکولو، ویولونسل، باسون و حتی ماندولین برجا مانده است). موومانهای تند آثار ویوالدی، تمهائی خوشآهنگ را که ریتمی چالاک دارند نمودی برجسته میبخشند و موومانهای کُند او ملودیهائی تغزلی و برانگیزنده دارند که شاید برای یک آریای اپرائی نیز مناسب باشند.
|
|
| بهار (La Primavera)
کنسرتو برای ویولون و ارکستر زهی، اپوس ۸، شمارهٔ ۱،
از کنسرتوهای چهار فصل (۱۷۲۵)
|
|
کنسرتوی بهار (La Primavera) از کنسرتوهای چهار فصل، محبوبترین اثر ویوالدی است. این مجموعه کنسرتو از چهار کنسرتوی سولو برای ویولون، ارکستر زهی و باسو کُنتینوئو تشکیل شده است. هر یک از این کنسرتوها صداها و رخدادهای مربوط به یکی از فصلهای سال، مانند آواز پرندگان در بهار و نسیم ملایم تابستانی، را تجسم میبخشد. جلوههای توصیفی در موسیقی این کنسرتوها همخوان با تصویرهای شاعرانهٔ شعری غزلگونه است که پیش از هر موومان میآید. ویوالدی برای آنکه موضوع موسیقی خود را به آشکارترین شکل بنمایاند سطرهائی از این شعرها را پیش از آغاز هر موومان در پارتیتور اثر آورده و حتی عنوانهائی توصیفی مانند چوپان خفته یا سگی که پارس میکند را نیز بر آنها افزوده است. کنسرتوهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان نمونههائی از موسیقی برنامهای در دورهٔ باروک هستند؛ گونهای موسیقی که با یک داستان، شعر، ایده یا صحنه همخوانی دارد. این آثار طلایهدار موسیقی برنامهای تمام عیاری هستند که در دورهٔ رمانتیک تکامل و توسعه یافت.
|
|
کنسرتوی بهار در زمان ویالدی از محبوبیتی هماندازهٔ محبوبیت کنونی آن برخوردار بود و نزد لوئی پانزدهم، پادشاه فرانسه، محبوبیتی ویژه داشت. یک بار هنگام اجراء کنسرت توسط ویولونیستی بهنام گینون (Guignon) در دربار، پادشاه اجراء کنسرتوی بهار را درخواست کرد. این خواسته مشکل ساز شد، زیرا ارکستر دربار حضور نداشت. با بروز این مشکل، عدهای از اشراف داوطلب همراهی تکنواز ویولون شدند. گزارش یکی از روزنامههای پاریس دربارهٔ این اجراء میگوید: 'این قطعهٔ زیبا بهگونهای تمام و کمال و شایسته به اجراء درآمد' .
|
|
کنسرتوی بهار، مانند بیشتر کنسرتوهای ویوالوی سه موومان دارد:
۱. تند،
۲. کند،
۳. تند
موومانهای اول و آخر هر دو به فرم ریتورتلو هستند.
|
|
- موومان اول آلگرو:
|
|
بهار میرسد، و پرندگان
سرخوشانه او را با آوازی شاد سلام میگویند.
جویبارها در وزش نسیمهای لطیف
با زمزمهای شیرین راه میسپرند
آسمان، پوشیده در خرقهای سیاه،
تندر و آذرخش از راه میرسد تا خبر از فصل نو دهند.
این هیاهو که فرونشست، پرندگان کوچک
آواز دلرباشان از سر میگیرند. |
|
|
|
موومان آلگرو در میماژور، با ریتورنلوی پُرتوان ارکستر آغاز میشود که فرا رسیدن بهار را تجسم میبخشد. هر یک از دو عبارت تم ریتورنلو ابتدا با قدرت نواخته و سپس به ملایمت تکرار میشود و این همخوان با دینامیک پلهای است که از ویژگیهای موسیقی باروک بهشمار میآید. پس از ارائه تم ریتورنلو، موومان به تناوب میان بخشهای گستردهٔ سولو، که دربردارندهٔ نقاشی موسیقائی صحنههای بهار است، و بخشهای کوتاه توتی که به ارائه تکهای از تم ریتورنلو میپردازند تقسیم میشود. در نخستین بخش سولو، صدای پرندگان با تریلهای زیر و صداهائی تکرارشونده که تکنواز و دو ویولون از ارکستر مینوازند تقلید میشود. در دومین اپیزود توصیفی، نتهای ملایم (از نظر دینامیک) و شتابان ویولونها تداعیکنندهٔ جویبارهای زمزمهگر است. بخش سولو بعدی که شامل تِرمولوهای سازهای زهی و اجراء گامهای سریع است، تندر و آذرخش را تجسم میبخشند. پس از توفان، تم ریتورنلو بهجای نمود در تونالیتهٔ ماژور در تونالیتهٔ مینور ظاهر میشود. در این موومان تمام پاساژهای تصویری (سولو) از نظر بافت و دینامیک با بازگشتهای تم ریتورنلو تضاد دارند. خوشآهنگی، سرزندگی ریتمیک و نیز بافت ساده و هوموفونیک موومان آلگرو، حس بهار را در شنونده بیدار میکند.
|
|
- موومان دوم Largo e Pianissimo sempre (بسیار آرام و همواره ملایم):
|
|
و سپس بر چمنزاری دلگشا و پوشیده از گل،
که با زمزمهٔ ملایم برگها و شاخهها در نسیم به خواب رفته،
چوپانی که سگ وفادارش را در کنار دارد خفته است. |
|
|
|
این موومان کُند و سرشار از آرامش در دو دیز مینور، بسیار ملایمتر از موومان پُرتوان آغازی است. در این موومان فقط ویولون سولو و ویولونها و ویولاها بهکار رفتهاند و ویولونسل، کنترباس و کلاوسن از ارکستر حذف شدهاند. ملودی لطیف و گستردهٔ ویولون، خواب آرام چوپان را تجسم میبخشد. و در همان جا فیگورهای گهواره مانند ویولونهای ارکستر، خشخش برگها را تداعی میکند. ویولاها با نواختن یک فیگرو دو نُتی و تکرارشونده که الگوی ریتم آن بهصورت کوتاه - کشیده است، پارس 'سگ وفادار' چوپان را تقلید میکنند. سکون و آرامش این صحنهٔ روستائی به مددد بافت، ریتم و دینامیک یکنواخت و ثابت این موومان به شنونده منتقل میشود.
|
|
- موومان سوم رقص روستائی (Danza pastorale):
|
|
آنگاه که بهار در اوج شکوفائی است،
حوریان و شبانان در چمنزارهای محبوبشان
به نوای نِی انبانهای روستائی میرقصند. |
|
|
|
موومان پایانی با عنوان رقص روستائی (Danza pastorale)، مانند موومان اول در تونالیتهٔ می ماژور است و اجراء آن میان بخشهای توتی و سولو تقسیم میشود. تم سرزنده و سبکبال ریتورنلو، با ریتم نقطهدار (کشیده - کوتاه)، رقص حوریان و شبانان بر چمنزارها را تداعی میکند. صداهای ممتد زهیها بم، تقلیدی از نِی انبانهای روستائی است. بخشهای سولو برای ویولون دارای پاساژهای درخشانی است که سکانسهای ملودیک متعددی دارنده سکانسهائی که ویژهٔ سبک باروک هستند.
|
|
|
|