چهارشنبه, ۱۸ مهر, ۱۴۰۳ / 9 October, 2024
مجله ویستا

وحدت حوزه و دانشگاه از نظریه تا عمل


وحدت حوزه و دانشگاه از نظریه تا عمل
نزدیک شدن به بیست و هفتمین روز از آذرماه هر سال و سالگرد شهادت دکتر شهید مفتح، بهانه‌ای است تا موضوع وحدت حوزه و دانشگاه دوباره مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. در واقع داستان اتحاد این دو رکن مهم کشور چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن، از مهمترین مباحثی بود که توسط بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره ) پی در پی مورد تاکید قرار می‌گرفت و می‌توان پیروزی انقلاب و بنیان نهادن یک نظام اسلامی را یکی از ثمرات مهم پیوستگی و همکاری نزدیک این دو نهاد دانست. اما آنچه که بیش از همه ما را به تاویل وا می‌دارد، عدم تحقق این موضوع به آن معنا و مفهومی است که منادیان و پرچمداران وحدت حوزه و دانشگاه، آن را مدنظر داشتند. حضرت امام خمینی (ره ) پیرامون خسارات احتمالی و پیامدهای جبران ناپذیر دور شدن از این استراتژی مهم - وحدت حوزه و دانشگاه- در جایی می‌فرمایند: «این دو جناح دانشگاه و فیضیه (حوزه) که بحمدالله امروز با هم تحکیم وحدت کرده‌اندو با هم عضو برای جامعه شده‌اند، اینها می‌توانند کشور را به استقلال حقیقی و آزادی برسانند و اگر - خدای نخواسته- این دو قشر انحراف پیدا کنند، مطمئن باشید که کشور و احکام اسلام به انحراف کشیده می‌شود.» بر همین مبنا پرداختن به مهمترین موانع و چالش‌های شکل‌گیری و عدم تحقق کامل این مطلب نیز در سالگرد شهادت پرچمدار اصلی وحدت حوزه و دانشگاه خالی از لطف نباشد:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع انقلاب فرهنگی، یکی از مسائل و مشکلاتی که در ابتدای راه به وضوح به چشم می‌خورد و باید به آن توجه ویژه‌ای مبذول می‌گردد، وضعیت تولید فکر و تئوری و طراحی ساخت‌های فکری در جهت حرکت و اداره نظام بود.
در همین راستا، این تولید فکر و طراحی مدل در صورتی مفید و سودمند واقع می‌شد که با ساختارهای اسلامی و مولفه‌های ملی و مذهبی جامعه ما متعارض نباشد. اما مانع بزرگی که وجود داشت این بود که دانشگاه‌های ما به عنوان مراکز اصلی تولید فکر و علم با قواعد علم غربی و دانش‌های بیگانه برون مرزی به طور کامل آمیخته شده بود و هر مدل و چارچوبی که در راستای مسائل و مشکلات جامعه ارائه می‌گردید از مبانی و محورهایی برمی‌خاست که با ساختار جامعه اسلامی ما هیچ سنخیتی نداشت و دردی را دوا نمی‌کرد. لذا برخی از کسانی که خود به نوعی فضای حوزه و دانشگاه را تجربه کرده بودند و با تمام وجود نیاز همگرایی این دو نهاد را شخصا احساس می‌کردند، به این نتیجه رسیدند که با ایجاد پیوند و همبستگی میان حوزه به عنوان نماد تولید فکر و علم اسلامی و همچنین دانشگاه تلاش کنند تا جریان اندیشه سازی و پروسه تولید علم که در درون دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد بر یک بستر اسلامی قرار گیرد و در مقابل حوزویان نیز از دستاوردهای دانشگاه بی‌نصیب نمانند. استاد شهید دکتر مفتح، شهید مطهری، شهید دکتر بهشتی و ...
که قبل از پیروزی انقلاب نیز فضای حوزه و دانشگاه را به خوبی تجربه کرده بودند به عنوان پرچمداران اصلی این شعار درصدد اجرا و تحقق جدی این بحث برآمدند و با طرح اولیه آن سعی نمودند تا راهکارهای عملی و زیر ساخت‌های تئوریک لازم را در جهت شکل‌گیری سریع موضوع مطرح سازند. این جریان در مدت کوتاهی ادامه یافت تا اینکه دست استکبار جهانی، از آستین کثیف گروه‌های تروریستی بیرون آمد و با نشانه رفتن مغزهای متفکر و زمینه سازان اصلی جریان وحدت حوزه و دانشگاه یعنی استاد مطهری، دکتر مفتح، دکتر بهشتی و ... خسارات سنگینی را به تحقق واقعی این مسئله وارد ساخت.
علی‌رغم تاکیدات مکرر امام (ره) بر این موضوع، شروع جنگ تحمیلی و توجه به مقوله دفاع از مرزها و حفظ تمامیت ارضی باعث شد تا بحث وحدت حوزه و دانشگاه در اولویت‌های پایین‌تری قرار بگیرد و از مرکز توجه دور شود. چنین بود که دانشگاه‌ها با تغییرات سطحی- و نه عمقی- مجددا بعد از مدتی کار خود را آغاز کردند و به تربیت دانشجو پرداختند. بعد از پایان جنگ تحمیلی، هنگامی که دست اندرکاران اجرایی کشور به بازسازی ساختارها مشغول شدند به علت دیدگاه‌های خاص و گفتمان فکری ویژه دراثر وضع سیاست‌ها و قوانین فاصله حوزه و دانشگاه را زیادتر می‌کنند که این مسئله در سال‌های بعد نیز به همین ترتیب روند خود را ادامه می‌دهد. در واقع ارتباط حوزه و دانشگاه و حساسایت برای شکل‌گیری این موضوع، به طور جدی، جز در سال‌های اولیه انقلاب آن هم به طور مقطعی صورت نگرفت و در اثر مرور زمان تا حدی کمرنگ نیز گردید. البته در این دوران یکسری کارهای شکلی همچون تدوین برخی از دروس معارف اسلامی در دانشگاه‌ها و یا تاسیس مراکزی با هدف نزدیک‌ترین این دو عرصه به هم نیز صورت گرفت، لکن به صورت محتوایی و عمیق حرکت جدی رخ نداد.
● مفهوم شناسی وحدت حوزه و دانشگاه
چه بسا بسیاری از افراد هنگامی که بحث از وحدت حوزه و دانشگاه به میان می‌آید ذهنشان به این نکته معطوف شود که منظور از نزدیکی این دو نهاد مهم، ورود برخی از درس‌های حوزوی به دروس دانشگاه‌ها و بالعکس می‌باشد. اما این مسئله تنها حاکی از یک اختلاط و هماهنگی مکانیکی است که فایده چندانی به دنبال نخواهد داشت. آنچه شایان توجه است، این مطلب می‌باشد که مقصود واقعی از این همکاری و ائتلاف آن است که حوزه و دانشگاه به عنوان دو مرکز آموزشی و پژوهشی باید با هم متحد شوند تا در جهت سیاستگذاری‌های کلان جامعه و با توجه به نیازهایی که در این زمینه موجود است به تولید فکر، راهکار مطابق با شرایط ملی و مذهبی کشور بپردازند. این حالت هم در زمانی اتفاق می‌افتد که دانشگاهیان ما براساس تعالیم حوزوی و همچنین طلاب حوزه بر مبنای دانشی که در دانشگاه‌ها فرا گرفته می‌شود، منطبق با اصول مورد نظر به ترسیم و طراحی زیر ساخت‌های فکری در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ... بپردازند، در این صورت است که این وحدت به شکل واقعی صورت خواهد گرفت. حوزه و دانشگاه در واقع دو سازمان معرفتی هستند که باید به تولید معنا بپردازند. این دو سازمان با وحدتشان به تولید معنایی می‌پردازند که منجر به شکل‌گیری ساختار مناسب می‌شود و زمانی که ساختار مناسب و کامل شکل گرفت، این ساختار و کارکرد چارچوب‌مند و هدفدار نیز از خود تولید می‌کند که رفاه اجتماعی از آن به جای خواهد ماند.
● موانع اتحاد و راهکارهای پیش‌رو
حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازیگر اصلی این جریان هر کدام با مشکلات و موانعی دست و پنجه نرم می‌کنند که همین‌ها موجب می‌شود تا امر وحدت دچار رکود زمانی و تاخیر شود. در این زمینه ذکر این نکات حائز اهمیت است:
۱) نخستین و شاید مهمترین مشکلی که در جامعه دانشگاهی ما به وضوح یافت می‌شود، این است که در حال حاضر دانشگاه‌های ما به عنوان تولید کنندگان واقعی علوم شناخته نمی‌شوند، بلکه صرفا به دستگاه ترجمه و بازگردانی متون و منابع بیگانه و غربی تبدیل شده‌‌اند. این مسئله بویژه درحوزه علوم انسانی (که بسیار پر اهمیت و اساسی باشد) نیز به خوبی قابل رویت است. این انتقال و ترجمه گاهی اوقات بسیار ناشیانه و بدون در نظر گرفتن هر گونه سنخیت این علوم با مبانی فرهنگی و دینی کشور صورت می‌گیرد و بسیاری از دانشجویان نیز در این میان بدون هیچ گونه تحلیل و سنجش به آموختن این مطالب می‌پردازند و بدون تعمیق، تفکر، نقد و بررسی به حفظ‌ آن می‌پردازند. طبیعی است که چنین فرایندی نه تنها به تولید علم منجرنخواهد شد، بلکه خسارات و پیامدهای احتمالی برای کشور نیز به دنبال دارد.
۲) در جامعه دانشگاهی جو مدرک‌گرایی و تکیه بر مدارج علمی بسیار شدت گرفته و پژوهش محوری، پرورش دانشجویان با روحیه تحقیق و تتبع، همچنین رشد قوه تخلیل افراد از مرکز توجه و اهمیت دور شده است. ملاک برتری علمی اساتید بر مبنای مقالات درج شده آنها در ژورنال‌های غربی )ISI( می‌باشد که شاید از جهاتی با شعارها و آرمان‌های فرهنگی کشور متعارض باشد.
۳)در حوزه‌‌های علمیه نیز جا دارد به این نکته اشاره کنیم که بسیاری از مباحث دینی بدون توجه به فضای واقعی موجود در جامعه مورد تدریس و آموزش قرار می‌‌گیرد. در اصل فقدان یک نگاه عمل‌گرایانه در نظام علمی حوزه کاملا محسوس است که این مقوله باعث می‌شود که علوم شکل گرفته در آن فضا در حد تئوریک و انتزاعی باقی بماند و در عرصه عمل به کار گرفته نشود.
۴) نگاه سنتی حاکم در حوزه‌های علمیه و دور ماندن آنها از جریان رشد و توسعه علوم در جهان فعلی نیز نباید از نظر دور داشته شود.
بر همین مبناست که علوم و دروسی که در حوزه های علمیه تدریس می‌شود، از فضای فکری در حال شتاب جامعه چند گام عقب‌تر است و ضروری است که تجدید نظرها و تغییراتی در این میان به طور خاص شکل بگیرد. هر چند که اقدامات در خور توجهی صورت گرفته وی همچنان فضای کار و تلاش بسیار گسترده و فراخ است.
با توجه به موارد مذکور مسائل مطرح شده در ابتدای نوشتار ضرورت ایجاب می‌کند تا با مرتفع نمودن این موانع و آسیب‌ها عرصه برای اتحاد حوزه و دانشگاه روز به روز آماده‌تر شود. به طور مثال در صورتی که نگاه آکادمیک و عمل‌گرای دانشگاهی بانگاه عمیق، علمی و وابسته به سنت و دین، حوزویان تلفیق گردد می‌توانیم منتظر یک حرکت علمی مناسب جهت تولید فکر و علم بومی باشیم و یا انتقال برخی اشکال و متدهای آموزشی حاکم در حوزه به دانشگاه‌ها و بالعکس نیز اهرم مناسبی در این میان به حساب خواهد آمد.
در آخر باید تصریح کنیم که مقوله وحدت حوزه و دانشگاه یک امر تدریجی، درازمدت و دوراندیشانه است که نمی‌توان آن را در یک محدوده زمانی کوتاه به پایان رساند. در صورتی که این آرمان اصیل امام (ره) و شهدای بزرگ انقلاب با دقت و کوشش سیاستگذاران و دست اندرکاران اجرایی کشور به معنای واقعی عملی شود، می‌توانیم افق‌های تازه‌ای از توسعه، رشد و تعالی کشور را پیش روی خود مشاهده کنیم.
سیدمرتضی مفیدنژاد
منبع : روزنامه رسالت