پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


سینما و ادبیات


سینما و ادبیات
اگر مضمون برای فیلمسازان ما مهم بود، دست کم کتاب هایی را که در زمینه ادبیات داستانی در ایران منتشر می‌شود می‌خواندند. داستان‌نویس، کارش را انجام می‌دهد و خود نمی‌تواند حرکتی برای به فیلم تبدیل شدن داستانش انجام دهد. این در حالی است که در بسیاری از فیلم‌های جدید، مسئله فیلمنامه اصلا مطرح نیست، فیلمنامه بنابراین مبنا نوشته شده است که چقدر گیشه داشته باشد و صرفا سلیقه بازار در نظر گرفته شده است.
متاسفانه برای بسیاری از فیلمسازان ما مضمون فیلم اصلا مطرح نیست. آنان با انتخاب چند هنرپیشه مردم‌پسند و انتخاب اسامی معروف فیلم‌های خارجی فیلم خود را می‌سازند، اما در سینمای حرفه‌ای جهان چنین نیست.
برای نمونه، فیلم بر باد رفته، هر سال در یکی از سینماهای لندن به نمایش درمی‌آید و همواره هم بیننده دارد چرا که بر باد رفته، فیلم فوق‌العاده‌ای است که از روی یک کتاب خوب ساخته شده است. در ایران هم فیلم‌های موفقی همچون “گاو” بر پایه اقتباس ادبی ساخته شده‌اند.
در ادبیات ما مضمون‌های بسیار قوی وجود دارد که می‌توان بر پایه آنها فیلم‌های خوبی ساخت البته آنچه که مسلم است، یک تفاوت عمده بین سینما و ادبیات است.
● در عمل چه اتفاقی می‌افتد؟
کارگردان، همه مفهوم‌های مورد نظرش را در قالب تصویر به نمایش می‌گذارد اما در ادبیات‌ نویسنده درباره مضمون‌های مورد نظرش، صحبت می‌کند و خواننده بنا بر ذهنیت و تخیل خود، آن مضمون‌ها را بازسازی می‌کند. در واقع، خواننده کتاب، با خواندن آن، خود همه تصویرها را در ذهن می‌سازد. با تمام این تفسیرها، آنچه در اقتباس ادبی برای سینما اهمیت دارد، امانت‌داری است. کارگردان و فیلمنامه‌نویس، باید امانت‌داری را در کار خود داشته باشند و ذهنیت خود را در کار وارد نکنند.
ممکن است کارگردان با هماهنگی نویسنده، بخش‌هایی را برای جذاب‌تر شدن فیلم اضافه کند که این مسئله می‌تواند کمک کند اما اینکه اقتباس ادبی ناقصی انجام شود و کارگردان، فیلم را مطابق میل خودش بسازد، کار جالبی نخواهد بود.
آیا سینمای اقتباس شده از ادبیات می‌تواند معرف مناسبی برای ادبیات باشد؟ این مسئله را درباره فیلم‌های خارجی شاهدیم. یعنی فیلم خارجی‌ای که بر پایه یک رمان ساخته شده است، می‌بینیم و بعد رمانش را می‌خوانیم. البته باید توجه داشت که آن رمان، ترجمه خوبش در دسترس ماست همچون ترجمه خوب از “بر باد رفته” یا خیلی نمونه‌های دیگر.
اما وقتی داستانی از یک نویسنده ایرانی به فیلم تبدیل می‌شود، ترجمه خوبی از آن داستان در خارج از کشور موجود نیست. تنها از تعدادی کارهای ما ترجمه‌هایی وجود دارد که البته ترجمه‌های خوبی نیستند. سیمای اقتباس شده از ادبیات، در صورتی می‌تواند به عنوان معرف ادبیات ما کارآیی داشته باشد که همزمان، ترجمه خوبی از آن کار وجود داشته باشد. مسئله مهم، وجود ترجمه‌های خوب از ادبیات ما و آن را در اختیار خواننده‌های خارجی قرار دادن است. تنها در این صورت، شاید سینما بتواند تا حدی کمک کند و توجه‌ها را به سمت ادبیات ما جلب کند.
آنچه اهمیت دارد، مضمون داستان است و فرم و ساختار چندان اهمیتی ندارد. اگر کسی می‌خواهد فیلمی بسازد، باید ابتدا مضمونی پیدا کند که بسیار فراگیر باشد.
شاید اگر کارگردان بودم، به مفهوم‌های انسانی بیشتر توجه می‌کردم. حال یا مثل “گاو” بحث روانشناسی و روانکاوی مطرح است، یا مفهوم‌های خارجی که اگر هم تنها به درون انسانها نمی‌پردازد، اما رای همه دنیا قابل اعتناست.
اگر فیلمساز در کارهای نویسندگی معاصر دنبال این مفاهیم بگردد، موفق‌تر خواهد بود. آنچه در انتخاب اثر ادبی برای اقتباس سینمایی اهمیت دارد، مضمون است، چرا که سینما اصلا نمی‌تواند ساختار و فرم یک اثر ادبی را به طور کامل نمایش دهد.
نویسندگان معاصر ایران، با توجه به اینکه زیاد فیلم و تئاتر می‌بینند، ناخودآگاه به مقداری زیاد، تصویری می‌نویسند و با موضوع‌ها، تصویری برخورد می‌کنند. باید از به فیلم درآمدن داستان‌هایی که جوابگوی این امر باشند، استقبال کنیم و البته امروزه کارهای معاصر این قابلیت را دارند. در واقع، امروزه هم تاثیر ادبیات بر سینما چشمگیر شده است، هم تاثیر سینما بر ادبیات.
داستانی که قرار است به فیلم تبدیل شود، باید شرایط خاصی داشته باشد اما به طور طبیعی، حیطه سینما، امروزه وسیع‌تر از این حرفهاست. خیلی از فیلمسازها هستند که ممکن است فیلم‌شان خط داستانی هم نداشته باشد اما کارهایی که از ادبیات به فیلم تبدیل می‌شود، بخشی از سینما را تشکیل می‌دهد. حال اینکه آیا این امر می‌تواند بخش سینما باشد یا نه، خود بحث دیگری است.
ما معدود فیلم‌هایی را دیده ایم که از کارهای ادبی اقتباس شده و توانسته‌اند همان موقعیت را به دست آورند. این مسئله ابتدا به دید کارگردان بستگی دارد و اینکه او چقدر با نویسنده اثر اشتراک نظر دارد. کارهایی همچون هملت تقریبا صد در صد از نوشته اصلی بهره می‌گیرند و با استفاده از صحنه‌ها، دکورها و موسیقی جان تازه‌ای به نوشته می‌بخشند.
فیلم‌هایی هم ممکن است همچون سولاریس، با درصد کمتری از اثر ادبی اقتباس شده باشند و خود کارگردان بخش‌هایی به آن اضافه کرده باشد. در صورتی خود نویسنده می‌تواند این کار را انجام دهد که سناریست باشد و این فن را بداند. تمایز بسیار زیادی بین نوشته ادبی و نوشته تصویری است.
به جز چند کارگردان موفق که یا با نظر به ادبیات کار می‌کند یا بدون نظر به ادبیات، خودشان صاحب سبک هستند. آثار بقیه کارگردان‌های ما از نظر خط داستانی و کمکی که نویسنده می‌تواند به آنان بکند، ضعف دارد. خیلی از سناریوها و فیلم‌ها را می‌بینیم که در خیلی از مسائل جزئی اشتباه شده است، خط سیر داستان فیلم دارای منطق نیست، تعلیق‌ها درست نیست و اشکال‌هایی دارد که اگر کارگردان فیلم با یک نویسنده مشورت می‌کرد، حتما این ضعف‌ها برطرف می‌شد.
سینمای ما به داستان بی‌اعتناست. به عبارت دیگر باید گفت سینمای داستان گوی ما به ادبیات داستانی بی‌توجهی کرده است. تعدادی از فیلم‌های خوب ایرانی، بخصوص فیلم‌های مهرجویی و تقوایی از داستان‌ها اقتباس می‌شدند. در واقع، ادبیات داستانی ما برای آن فیلم‌ها پایه خوبی شد تا بتوانند در سطح ایران و احیانا در سطح جهان مطرح شوند.
● اما برای یک اقتباس موفق چه مواردی باید لحاظ شود؟
یکی از شرط‌های اولیه اقتباس ادبی، توجه خود فیلمسازان و شناخت آنان از ادبیات داستانی است. مثلا مهرجویی و تقوایی، جزو فیلمسازانی هستند که آشنایی خوبی با ادبیات داستانی ما دارند و همین امر، کمک می‌کند تا آنان بتوانند اقتباس‌های خوبی انجام دهند. بسیاری از فیلمسازانی که عموما بعد از انقلاب به عرصه فیلمسازی وارد شده‌اند، تمایل خیلی زیادی دارند که خودشان نویسنده فیلمنامه باشند. در واقع، خودشان مولف فیلم‌ها محسوب می‌شوند. به نظر می‌رسد که بسیاری از این فیلمسازان نگران این هستند که اگر از فیلمنامه فرد دیگری استفاده یا از کتابی اقتباس کنند، مولف آن فیلم به حساب نیایند.
از سوی دیگر، یکی از شاخه‌های سینمای بعد ازانقلاب، به سمت سینمای غیر داستان‌گو رفتن است. این شاخه سینمای غیر داستان‌گو و نزدیک و مستند ما در واقع به داستان‌ها نیازی ندارد و این مسئله برای این نوع سینما طبیعی است.سینمای داستان‌گوی ما به ادبیات داستانی بی‌توجهی کرده است و دلیل چنین مسئله‌ای، این است که فیلمسازهای ما می‌خواستند که خود مولف فیلم باشند یا اینکه اصلا شناخت کافی از ادبیات داستانی ما نداشتند، در نتیجه نمی‌توانستند از داستان‌ها اقتباس خوبی انجام دهند.
امروزه در کشورهای مختلف دنیا از جمله در سینمای آمریکا که قویترین سینمای دنیاست، بخش زیادی از فیلم‌ها از داستان‌ها اقتباس می‌شوند.
بنابراین به نظر می‌رسد این کار طبیعی و شاید حتی لازم باشد. حتی اگر فیلم‌ها به طور مستقیم از کتاب‌ها اقتباس نکنند، اما به هر حال پشتوانه سینمای حرفه‌ای دنیا، ادبیات داستانی است.
● اما شرایط فیلمنامه‌نویسان برای اقتباس از ادبیات داستانی چیست؟
فیلمنامه نویس‌ها یا باید داستان نویس باشند یا باید دانش زیادی درباره داستان نویسی داشته باشند. یعنی در مجموع، فیلمنامه نویس باید از داستان‌نویسی کمک بگیرد. حال اگر فیلمنامه‌ای ضعیف است، دلیلش این است که شاید خود داستان‌نویس ما نسبت به داستان‌نویسی تسلطی ندارد.
اما در هر حال باید پذیرفت که اقتباس به نفع سینمای ماست. همیشه تاسف خورده‌ایم که چرا کارگردان‌های ما داستان کتاب‌های خوب را به فیلم سینمایی تبدیل نمی‌کنند. ارتباط سینما و ادبیات ، یک ارتباط تنگاتنگ است و منبع هر دو، در واقع یک چیز است. یعنی نمی‌شود که سینماگر ادبیات را نشناسد. متاسفانه این اتفاق روی داده و ما سینماگرانی داریم که ادبیات را خوب نمی‌شناسند، در نتیجه فیلم‌هایی که تهیه می‌کنند، از ادبیات دور می‌مانند، در حالی که اگر بخواهیم بتوانیم رابطه بین ادبیات و سینما را نزدیک کنیم، در بالا بردن درک و بینش بینندگان‌مان موثر است.
در تمام دنیا بهترین کتاب‌ها به فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خوب تبدیل می‌شوند.
معمولا کارگردان‌ها به خاطر جذب مخاطب بیشتر سعی می‌کنند فیلم را نسبت به کتاب، پرکشش‌تر سازند. برای نمونه، ممکن است کارگردان‌ها یک موضوع را در کتاب خیلی هیجان‌انگیزتر و دراماتیک‌تر نمایش دهند تا بینندگان بیشتری را جذب کنند.
نوع آثار ادبی مناسب برای اقتباس سینمای منوط به توانایی فیلمساز است. کارگردان خوب از سخت‌ترین سبک کتاب هم می‌تواند یک فیلم خوب بسازد. اینکه یک کارگردان بتواند از موضوع بسیار سختی که مثلا به سبک سیال ذهن نوشته شده است، فیلم و تئاتری را ارائه دهد که بیننده را روی صندلی میخکوب کند، بسیار جالب است و نشان می‌دهد که ساختن فیلم در یک نوشته ادبی، به طور کامل به توانایی کارگردان بستگی دارد.
شهره گل‌ محمدی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید