جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


فیلمنامه‌هایی که بیش از چند دلار می‌ارزند


فیلمنامه‌هایی که بیش از چند دلار می‌ارزند
این داستان دو فیلمنامه است كه یكی با قیمت گزاف فروخته شده و دیگری هنوز هم سرگردان است. هر دو به زیبایی نوشته شده‌اند اما در هالیوود علاوه بر خود نوشته و سبك و سیاق آن، باید امنیت خاطری هم برای رئیس استودیو به‌وجود آید كه بتواند این سوال را پاسخ دهد؛ «اگر ۱۰۰ میلیون دلار روی این فیلمنامه سرمایه‌گذاری كنم، نتیجه یك موفقیت بزرگ یا یك شكست فاجعه‌آمیز خواهد بود؟»
یكی از این فیلمنامه‌ها، اقتباسی است از رمان «استخوان‌های دوست‌داشتنی» اثر آلیس سبولد كه یكی از نویسندگان آن، خالق «ارباب حلقه‌ها» پیتر جكسن است. این فیلمنامه پس از كش و قوس‌های بسیار، نصیب كمپانی دریم وركس شد. برای این فیلم كه كارگردانش خود جكسن است، ۷۰میلیون دلار هزینه می‌شود. فیلمنامه دیگر، تریلری هالیوودی مربوط به ۱۹۳۸ نوشته جان لوگان است كه مایكل مان و لئوناردو دی‌كاپریو علاقه‌مند به ساخت آن هستند ولی برآورد هزینه آن ۱۲۰ میلیون دلار خواهد بود. هنوز فیلمنامه به فروش نرفته اما كمپانی نیولاین سینما اعلام كرده به‌شرط پایین‌آمدن قابل ملاحظه هزینه‌ها حاضر به تولید آن خواهد بود.
چرا «استخوان‌های دوست‌داشتنی» به این گرانی فروخته می‌شود، آن هم در حالی كه یك درام بزرگسالانه درباره دختری ۱۴ ساله است كه به طرز وحشیانه‌ای كشته می‌شود؟ و چرا تریلر بدون نام مایكلمان به‌رغم حضور یك ستاره هنوز فروخته نشده؟ نحوه برخورد با این دو اثر در واقع نشانگر نگرش استودیوها به فیلمنامه‌های مشكوك است. آنها باید بین ارزش‌های هنری فیلم و پتانسیل گیشه توازن برقرار بكنند. آلن هورن، رئیس كمپانی برادران وارنر كه هر دو فیلمنامه را رد كرده، می‌گوید: «فیلمنامه‌های خوبی بودند. این روزها پیدا‌كردن كار خوب سخت است اما به‌هرحال همه چیز به هزینه‌ها می‌رسد. اگر در حدود ۴۰میلیون دلار تخمین زده می‌شدند، قطعا این دو فیلمنامه را می‌قاپیدیم اما خب، برایمان خیلی گران تمام می‌شد.»
یكی از مشكلات «استخوان‌های دوست‌داشتنی» قیمتی است كه برای موضوع مرگ یك بچه زیاد به‌نظر می‌رسد، چرا كه به‌هرحال این موضوعی نیست كه مردم برای تماشایش به سینماها هجوم ببرند. دریم وركس به موفقیت «زیبای آمریكایی» اشاره می‌كند، فیلمی سیاه كه فروش جهانی آن در ۱۹۹۹ به ۳۵۰میلیون دلار رسید و البته ارزش بیشتری كه به‌خاطر دریافت چند اسكار پیدا كرد، ویژگی كه پیش‌بینی‌اش سخت است و چندان نمی‌توان روی آن حساب كرد.
چرا دریم وركس می‌خواهد این هزینه هنگفت را خرج این پروژه مخاطره‌آمیز كند؟ یكی از مدیران سونی كه خواهان فیلمنامه بود، می‌گوید: «این اثر درباره خانواده‌ای است كه از یك تراژدی رنج می‌برد اما به‌دنبال راهی برای بهبود خویش است. فكر می‌كنم این می‌تواند مضمونی تجاری هم داشته باشد. فیلم‌هایی كه درباره بهشت و آن دنیا هستند و زندگی پس از مرگ را به مردم نشان می‌دهند با تماشاگران ارتباط برقرار می‌كنند، از جمله خودم.»
تازه پس از خواندن فیلمنامه است كه می‌توان پی برد چرا طرفدارانش آن را بیش از آنكه یك درام متفكرانه درباره «بچه‌های كوچك» بدانند، آن را یك تریلر فراواقع‌گرایانه توأم با فضایی ترسناك و هراس‌انگیز می‌انگارند. در صحنه‌ای، قاتل دختر جوان، آقای هاروی، خودش را آماده حمله می‌كند. می‌توانید تصور كنید جكسن چگونه قدرت بصری‌اش را برای روایت گوشه‌های تاریك یك ذهن مضطرب به‌كار می‌گیرد؟
● داخلی ـ خانه آقای هاروی ـ شب
دوربین از جلوی خانه‌ای عبور می‌كند كه با نور ماه روشن شده است، خانه‌ای زیبا و تمیز كه در آن همه چیز سر جای خودش قرار دارد. ابتدا فكر می‌كنیم این خانه‌ای واقعی است اما زود درمی‌یابیم داریم به یك مدل نگاه می‌كنیم؛ یك خانه عروسكی بسیار ظریف. در حاشیه ترانه «متظاهر بزرگ» برایان انو شنیده می‌شود. وقتی دوربین به‌سمت سقف خانه بلند می‌شود، شمایل قوز‌كرده مردی را می‌بینیم. یك سایه غول‌آسا كه در مقایسه با چیزهای دور و برش شمایلی گروتسك‌وار دارد. در اطراف او و روی زمین ۴ یا ۵ خانه عروسكی دیگر را در مراحل مختلف ساخت می‌بینیم. یك ساعت شماطه‌دار زنگ می‌زند. از طریق یكی از پنجره‌های خانه عروسكی، او را می‌بینیم كه بلند می‌شود. انگار كه از صدای زنگ هراسان شده. پرده‌ها را می‌كشد. نمایی نزدیك: یك قلم‌مو در حال كشیدن گل روی دیوار است. لرزشی خفیف اما مداوم در دستی كه قلم‌مو را دارد، مشاهده می‌شود. بار دیگر ساعت زنگ می‌زند. مرد بلند می‌شود، ۴ گام به‌سمت چپ برمی‌دارد و بدون نگاه به كلید، چراغ را خاموش می‌كند.
شاید این توقع از تماشاگرانی كه برای تماشای «كینگ‌كنگ» یا «ارباب حلقه‌ها» هجوم آوردند، گزاف باشد كه برای این قصه سیاه هم صف بكشند اما فیلمنامه نشان می‌دهد مصالح خوبی در دستان استاد حس و تعلیق است.
● عاملی به‌نام اسپیلبرگ
سونی و دریم وركس هر دو به‌دنبال خرید این فیلمنامه بودند اما دریم وركس برگی را رو كرد كه هیچ استودیوی دیگری نمی‌توانست؛ برگ برنده اسپیلبرگ را. علاقه اسپیلبرگ به این فیلمنامه ضمن اینكه او طرفدار جكسن هم هست، به دریم وركس اجازه داد این معامله را نه یك معامله مخاطره‌آمیز كه آغاز یك ارتباط دوجانبه بلند‌مدت ببیند. تصادفی نبود كه چند روز پس از خرید «استخوان‌های دوست‌داشتنی» دریم وركس اعلام كرد اسپیلبرگ و جكسن روی مجموعه‌ای از فیلم‌هایی درباره قهرمان قصه‌های مصور محبوب «تن‌تن» نیز همكاری خواهند داشت اما پروژه مایكل مان راه پر دست‌اندازی داشته است. شاید به‌خاطر اینكه او نسبت به هیچ استودیویی وفاداری نشان نداده و از سوی دیگر آخرین فیلمش، «فساد میامی» هم شكستی پرهزینه بود، اگرچه مان همواره به‌خاطر سبك فیلمسازی‌اش ستایش شده اما فیلم‌های او چندان پولساز نبوده‌اند. در هالیوود، نسلی از مدیران استودیوها، كمال‌گرایی مان را تاب آورده‌اند. هنگام نمایش فیلم، «علی» سونی به مایكل مان التماس كرد چند صحنه را از فیلم درآورد تا بتوانند درجه PG-۱۳ بگیرند اما او امتناع كرده و فیلم درجه R گرفت و طبعا میلیون‌ها دلار از درآمد بالقوه فیلم از دست رفت.
فعلاً تنها كمپانی علاقه‌مند به این پروژه، نیولاین است. كمپانی كه همواره به ایده‌های عجیب علاقه نشان داده، ایده‌هایی كه هیچكس دیگر خواهان آن نیست مثل... «ارباب حلقه‌ها». با این وجود باز هم با توجه به فیلم‌های اخیر دی‌كاپریو در ژانر درام، تردیدهایی وجود دارد. شاید ترسیم تصاویر مان روی پرده با كمتر از ۱۰۰میلیون دلار هم محقق شود.
منبع: لس‌آنجلس تایمز، ۱۰ ژوئن
پاتریك گلدستاین
مترجم: مهران آرین
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید