پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مردی که زیاد می داند


مردی که زیاد می داند
امروز بیست و یکم آذر است، روز تولد دکتر رضا براهنی نویسنده، شاعر و منتقد برجسته یی که آثارش به جریان های مهمی در ادبیات این کشور تبدیل شده است. دکتر براهنی امروز هفتاد و یک ساله می شود. هفتاد و یک سالی که شاید چیزی نزدیک به پنجاه سال آن را در حال نوشتن، خواندن و خلق کردن گذرانده است. امروز بیست و یکم آذر است؛ روز تولد رضا براهنی که خود را پیشرو بسیاری از جریان های ادبی دوره های مختلف معرفی کرد و در تمام سال هایی که نوشت به چیزی فراتر از سقف آن روزهای ادبیات ایران فکر کرد. جالب اینکه براهنی و شاملو در یک روز متولد شده اند.
اولی به سال ۱۳۱۴ و دومی به سال ۱۳۰۴. دکتر خود در این باره و در کتاب ارزشمندش «گزارش به نسل بی سن فردا» می نویسد؛ «احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ به دنیا آمده است، رضا براهنی در ۲۱ آذر ۱۳۱۴ به دنیا آمده است، وغ...ف.
این طنز از براهنی اشاره به وضعیتی دارد که آن روزها در باب او و شاملوی بزرگ ساختند. او مردی است که شاید به دلیل چندی از نگاه های ادبی- اجتماعی خاص اش بارها از سوی برخی اصحاب مرتجع روشنفکری چنین متهم شد. اما این نیز گذشت و حالا براهنی هفتاد و یک ساله را می بینیم که سرحال و پرکار مشغول نوشتن است.
البته در جایی دور از ایران. او در تبریز متولد شده، کودکی و نوجوانی اش سخت و ناآرام بوده، درس خوانده و از دانشگاه استانبول دکترای ادبیات انگلیسی گرفته، به تهران آمده و با نقدهای جاندارش دوستان و دشمنان فراوانی را برای خود تراشیده است.
او شعرنویسی و داستان نویسی را با هم آغاز کرده و اعم آثارش جزء مهم ترین کتاب های ادبی ایران به شمار می آید. به یاد می آورید؛ «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «خطاب به پروانه ها»، «کیمیا و خاک»، «طلا در مس»، «قصه نویسی»، «آزاده خانم و نویسنده اش»، «چاه به چاه»، «ظل الله» (شعرهایی خشم آلود در باب زندان پهلوی دوم)، «گزارش به نسل بی سن فردا»، «آهوان باغ» و... را. حالا دکتر در هفتاد و یک سالگی اش در تورنتوی کانادا زندگی می کند و بسیاری از آثارش به چند زبان ترجمه شده اند.
مرد پرکار ادبیات ایران که سیاست هم با فعالیت هایش گره خورده بود، از جمله کسانی بود که در سال های استبداد پهلوی بارها و بارها به آن ساختار حمله کرد و به زندان افتاد. کتاب هایش ممنوع شدند و به یکی از مهم ترین روشنفکران زمانش تبدیل شد.
براهنی در تمام این عمر پرفراز و نشیب اش لحظه یی منزوی نشد، به حاشیه نرفت و علاوه بر تمام فعالیت ها، در کسوت معلم ادبیات و نقد نیز هم در دانشگاه و هم در کارگاه های خودش به تدریس پرداخت.
نکته مهم در باب او این که هیچ گاه تن به برخی ملاحظه کاری ها و محافظه کاری ها نداد و شاید به همین دلیل است که قلمش امنیت های محفلی چندی از نویسندگان و شاعران ایران را به خطر انداخت... براهنی نویسنده بزرگ و جریان ساز ادبیات ایران است و چه بخواهیم و چه نخواهیم آغازگر بسیاری از جریان های انتقادی در ایران است. با او و برای اولین بار نقد شعر (طلا در مس) و نقد داستان (قصه نویسی) جدی گرفته شد و همین سنت بود که با تمام فراز و فرودهایش ادامه پیدا کرده و به این نسل جدید رسید. دکتر رضا براهنی بخشی از حافظه ادبیات ایران است.
حافظه یی انکارنشدنی در کنار بزرگانی چون شاملو، هدایت، گلشیری، گلستان، چوبک، دولت آبادی و... عمرش دراز باد.
مهدی یزدانی خرم
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید