سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

راست قامت جاودانه


راست قامت جاودانه
در آن آغازین سال های انقلاب، صف دوست و دشمن چنان درهم تنیده شده بود كه سخت می شد یار و اغیار را از هم بازشناخت. آن روزها رسانه هایی كه جز فریب رسالت دیگری نداشتند، در كار تخریب چهره یاران صدیق امام(ره) چنان رفتند كه امر بر بسیاری مشتبه شد.
حجم تبلیغات كار خود را كرد و در این میان آنكه از همه مظلوم تر واقع شد و بیش از دیگران زجر دید و درد كشید و خون دل خورد، آیت الله دكتر بهشتی بود. شاید نفاق، نقاب از چهره نمی انداخت اگر بهشتی و یارانش به مرگی جز شهادت ترك این دیار می كردند. شناخت مرز میان حق و باطل به راستی كه مدیون خون او بود و جز با این بهای سنگین نمی شد این مرز را به روشنی ترسیم كرد. از همین روست كه بسیاری بر این باورند كه این خون سیدالشهدای انقلاب و ۷۲ تن از یارانش بود كه انقلاب و اسلام ناب را در برابر توطئه های منافقین بیمه كرد. اما قبل از مرور زندگانی «بهشتی شهید» باید قدمی به عقب گذاشت و از ماجرای تلخ و عبرت آموز «بهشتی مظلوم» یاد كرد. امام(ره)، آن عزیز دوران نیز شهادت بهشتی را در برابر مظلومیت او ناچیز می دانست و این یعنی كه خون دل خوردن و تهمت شنیدن، بسی سخت تر از خون دادن و شهید شدن است. چه، اگر شخص بهشتی در صبح گاه روز هفت تیر ۶۰ ترور شد، شخصیت او روزها قبل از آن روز تلخ مورد تخریب قرار گرفت و مظلوم شد. اما مگر بهشتی را گناه چه بود كه آن همه حرف و حدیث پشتش بود:
۱) شهید بهشتی در پافشاری روی اصول خود هرگز دچار تزلزل نمی شد و همان طور كه خود گفته بود «راست قامت جاودانه تاریخ» باقی ماند. او در راه اهدافش نه با دوست تعارف داشت، نه با دشمن. اهل معامله نبود و حاضر نمی شد اختلافات مبنایی را به واسطه ائتلاف های ساختگی بپوشاند و ندیده بگیرد. او حزب جمهوری اسلامی را بر همین اساس پایه گذاری كرد تا نشان دهد می توان از تحزب، پلی به سمت تهذیب زد و برای خدا باوران یك اردوگاه منسجم ایجاد كرد.
۲) شهید بهشتی هرگز وقت خود را وقف دفاع از خود در برابر حجم تهمت ها و موج افتراها نكرد. گرچه گاه ناله هایش را در قالب نامه ای تنظیم می كرد و خطاب به امام(ره) از خطر خط نفاق سخن می گفت، اما خود را به هیچ وجه درگیر پاسخگویی به مخالفین و منتقدان نمی كرد. دوستانش بارها بر او خرده می گرفتند كه چرا هیچ دفاعی از خود نمی كند و او در جواب می گفت: اگر كارهای ما برای خداست، او بهترین مدافع است.
۳) تخریب شهید بهشتی بویژه در ماه های منتهی به شهادتش آنقدر بود كه شاید هر كس دیگری جای وی بود، برای دفاع از خود حتی حاضر می شد مثل رقیب پای از گلیم ادب و حریم اعتدال خارج كند. بهشتی ولی اینگونه نبود و حتی اجازه نمی داد نزد او، پشت سر بنی صدر غیبت كنند. توصیه او به همگان جز این آیه قرآن نبود: «و لا یجرمنكم شنئان قوم علی الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی» و بهشتی خود از این مصادیق بود و دشمنی با عده ای سبب نمی شد در مخالفت با آنها به هر وسیله ای متوسل شود.
۴) شهید بهشتی گرچه در داخل مخالفین قدرتمند فراوانی داشت، اما انگشت اشاره او به وقت تهدید همیشه متوجه دشمن اصلی بود. بی اعتنایی شهید بهشتی به ناسزای جماعت داخلی، بسیار به ایشان گران می آمد. آن شهید اصولاً هر مخالف و هر منتقدی را لایق پاسخ و شایسته جواب نمی دانست و از انسان های كوچك و برای خود دشمن درست نمی كرد. چشم بیدار او همواره متوجه دشمن اصلی بود و بسیاری حتی برای این كه دشمن شهید بهشتی باشند كوچك بودند.
۵) روزی نبود كه دوستان آن شهید گزارش جدیدترین تهمت ها ی اغیار علیه او را به گوش وی نرسانند. شهید بهشتی اما معمولاً پاسخی چنین می داد: «اینها اگر استدلال داشتند، فحش نمی دادند. ناسزاهای این جماعت، دلیل شكستشان در برابر یاران امام(ره) است.»
بسیارند كه این روزها سؤال می كنند: شهید بهشتی اصولگرا بود یا اصلاح طلب و یا این كه اگر بود به كدام گروه و دسته و جناح وابسته بود؟ اندیشه های شهید بهشتی اما همچنان زنده است. پس این قبیل سؤالات را باید چنین اصلاح كرد: كدام اندیشه از اندیشه های احزاب امروزی، به آرای شهید بهشتی نزدیكترند؟
حسین قدیانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید