سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

نوسفراتوی خون آشام - Nosferatu: Phantom Der Nacht


نوسفراتوی خون آشام - Nosferatu: Phantom Der Nacht
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : فرانسه و آلمان‌غربی
محصول : ورنر هرتسوگ.
کارگردان : هرتسوگ، برمبنای رمان دراکولا نوشته برام استوکر و فیلم‌نامه نوسفراتو، یک سنفونی وحشت نوشته هنریک گالین.
فیلمنامه‌نویس : هرتسوگ، برمبنای رمان دراکولا نوشته برام استوکر و فیلم‌نامه نوسفراتو، یک سنفونی وحشت نوشته هنریک گالین.
فیلمبردار : یورگ اشمیت رایتواین.
آهنگساز(موسیقی متن) : پوپول وو، فلوریان فریکه و ریشارد واگنر.
هنرپیشگان : کلاوس کینسکی، ایزابل آجانی، برونو گانتس، رولان توپور و والتر لادنگاست.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه.


«جاناتان هارکر» (گانتس)، توسط کارفرمایش، «رنفیلد» (توپور) به ترانسیلوانیا فرستاده می‌شود تا قرارداد خرید املاکی را با «کُنت دراکولا» (کینسکی) ببندد. از آنجا که مردم محلی حاضر نیستند کالسکه‌ای به او اجاره دهند، مجبور می‌شود مرحله آخ این سفر چهار هفته‌ای را پیاده برود و «کنت» استقبال گرمی از او می‌کند. اما ظاهر عجیب «کنت»، علاقه‌اش به خون، و به هیجان آمدنش از دیدن تک‌چهره «لوسی» (آجانی)، همسر «جاناتان»، او را پریشان می‌کند؛ به هرحال قرارداد اجاره ملکی را در نزدیکی منزل خودش در ویسمار برای او تنظیم می‌کند. «جاناتان» کابوس می‌بیند که «دراکولا» خونش را می‌مکد و با خواندن کتابی درباره خون‌آشامان وحشتش بیشتر می‌شود. تا اینکه شبی می‌بیند «دراکولا» تابوت‌هائی را بار کالسکه‌ می‌کند و می‌فهمد که قصد سفر به ویسمار را دارد، و به هر ترتیبی که هست از قلعه می‌گریزد. از طرف دیگر، «لوسی» مدتی است گرفتار کابوس و خوابگردی شده و «رنفیلد» هم که مدام فریاد می‌رده «ارباب دارد می‌آید»، به دیوانه‌خانه «دکتر وان هلسینگ» (لادنگاست) منتقل شده است. «دراکولا» که از راه دریا می‌آید، زودتر می‌رسد؛ ولی مأموران، کشتی را خالی پیدا می‌کنند، در حالی که ناخدای مرده‌اش به سکان بسته شده، و موش‌های بی‌شماری از آن به ساحل می‌روند؛ به‌زودی شهر را طاعون فرا می‌گیرد. «جاناتان» از راه می‌رسد، ولی آنقدر بیمار است که نمی‌تواند توضیحی بدهد. «لوسی» با خواندن کتاب خون‌آشامان به واقعیت پی می‌برد، با این همه نمی‌تواند «دکتر وان هلسینگ» را متقاعد کند و وقتی می‌فهمد اگر دختری پاکدل، خون آشام را تا سپیده‌دم با خود معطل کند، او از بین خواهد رفت، خود را قربانی می‌کند و خون‌آشام در اتاق او از پا درمی‌آید و «دکتر وان هلسینگ» با چوبی که در قلبش فرو می‌کند، کارش را به پایان می‌برد. حالا «جاناتان» که خود خون آشام شده، «دکتر وان هلسینگ» را به جرم کشتن «دراکولا» به قانون معرفی می‌کند...
* اگرچه هرتسوگ اصرار می‌کند که برای الهام گرفتن به خودِ استوکر رجوع کرده است، در واقع او دست مایه تازه‌ای از رمان درارکولا برنگرفته است. درعوض نوسفراتوی خون‌آشام (که عنوان واقعاً توضیح واضحات گونه‌ای است) با ترکیب فیلم فریدریش ویلهلم مورنا (1922) و هرتسوگ به روشنی ثابت می‌کند که تقلید در عین حال که ممکن است شکل صادقانه‌ای از تملّق باشد، به‌شدت محدودیت آفرین است. صحنه افتتاحیه، هرتسوگِ‌ناب است: حرکت پن دوربین همراه با ناله هم‌سرایان روی اجساد دهان‌گشوده و پرواز یک خفاش با حرکت آهسته و در سکوت. «لوسی» از این کابوس به در می‌آید و پس از عنوان‌بندی، مورناست که غالب می‌شود. وفاداری شدید به برداشت بصری مورنا از خون آشام («درا کولا»ی کینسکی، تقلید کاملی از «اورلاکِ» ماکس شرک است) هرتسوگ را وامی‌دارد تا دوروبر خون‌آشام را نیز با همان نقش و نگارهای قدیمی پُرکند. این در تضاد با برداشت تقریباً خیالی هرتسوگ از «دراکولا» و تجسم قصر او به‌عنوان کابوس خانه ذهن قرار می‌گیرد.


همچنین مشاهده کنید