شنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۴ / 19 April, 2025
مجله ویستا
آیا نانوتکنولوژی توانایی ایجاد بازارهای جدید را دارد؟
مشكل بزرگ نانو
برخلاف تمام جنجالهای تبلیغاتی موجود واقعیت آن است كه نانوتكنولوژی تنها توانسته است راهی به بازارهای فعلی بیابد و هنوز موفق به ایجاد بازاری جدید و مستقل نشده است. به نظر میآید در راه تجاریشدن نانوتكنولوژی دو مشكل عمده وجود داشته باشد:
نخست آنكه در تبلیغات مربوط به این فناوری، وعدهٔ تولید و ساخت انواع گوناگونی از محصولات مطرح میشود اما محصولات تولیدی فعلی، چیزی فراتر از رنگهای ضدخش و لباسهای ضدلك نیست. اگر این فناوری نوین در عرصهٔ تجارت به دنبال ریسك نبوده و به همین محصولات موجود كه به خوبی شناخته شده و جاافتادهاند اكتفا نماید، ایجاد بازارهای مستقل و جدید نانو آن گونه كه وعده داده شده عملی نمیشود و از حد طرح فراتر نخواهد رفت. و در این صورت نهتنها نانوتكنولوژی منابع درآمدی جدید را از دست داده بلكه خطاهای اجتنابناپذیری كه در محصولات جدید نانوتكنولوژی وجود دارد باعث میشود تا آنها جایگزینهای ضعیف و نامناسبی برای محصولات مشابه و رایج فعلی به نظر آیند.
دوم آنكه، توجه بیش از اندازه به بلوكهای ساختمانی، به جای تمركز بر آمادهسازی آن برای ورود به بازار مصرف، به صنعت نانوتكنولوژی آسیب میرساند. صنعتی كه تنها براساس فروش نانولولهها، نانوسیمها و موارد مشابه دیگر شكل گرفته باشد، درنهایت به چند تولیدكننده ختم میشود كه محصولاتی محدود را در حجم بالا میفروشند. و این البته هدفی نیست كه سرمایهگذاران و تاجران نانو هنگام سرمایهگذاری در این راه در نظر داشته و به دنبال آن هستند.
این روند درنهایت باعث شده تا نانوتكنولوژی گرفتار چرخه تبلیغاتی رسانهها شود. رسانههایی كه ما نسبت به درستی روش آنها در پوشش اخبار مربوطهبه نانو تردید داریم چراكه وعدههای مطرحشده در تبلیغات آنها با واقعیتهای موجود هماهنگی ندارد و باعث دلسردی و ناامیدی میگردد. به هر حال، با حركت به سمت بازارهایی كاملاً جدید باید به ابهامات جدیدی هم كه در این راستا مطرح میشود، پاسخ دهیم. ازجمله آنكه: ما به دنبال ساخت چه نوع سیستمهای پیچیدهای میباشیم؟ما از توقف بازارهای قدیمی و ایجاد بازار جدید صحبت میكنیم بنابراین باید معلوم كنیم كه دقیقاً چه بازارهایی مورد نظر ماست. مهمتر از همه اینها آن است كه بدانیم چه كسانی حاضرند در راه حمایت از محصولات مدرن نانوتكنولوژی كه هنوز در ابتدای راه است، سرمایهگذاری نمایند. اكنون زمان آن رسیده است تا كارآفرینان و سرمایهگذاران نانو و فروشندگان كالا، به جای دانشمندان زمام كار را در دست گرفته و صنعت نانو را پیش برند، چرا كه آنان بیش از این نمیتوانند در قید علم صرف باشند؛ این صنعت احتیاج به سرمایهگذاران و افراد آیندهنگری دارد تا پیشقدم شده و آن را جلو برند.
راهی به سوی آینده
بخشی از توجه فعلی به ورود نانوتكنولوژی به بازارهای مصرف امروزی ناشی از اثرات بهجای مانده از دههٔ ۹۰ است. احساس ما این است كه طی پنج سال آینده تحولی عظیم در این صنعت ایجاد خواهد شد به طوری كه حتی دانشمندان و مهندسان نانو كه امروزه در این عرصه فعالیت دارند نتوانند قطعاتی را كه خود ساختهاند بشناسند. این متخصصان به كمتر از محصولات تحسینبرانگیزی كه حاصل تلاش امروز آنها در آزمایشگاهها میباشد رضایت نخواهند داد. زیرا آنها عمر خود را در آزمایشگاهها سپری نكردهاند تا وسایلی برای هوسهای زودگذر یا بازی بسازند. به هر حال ما همچنان با این تحول عظیم در تولید محصولات نانو فاصله داریم. در حال حاضر نانوتكنولوژی به تدریج در حال نفوذ و گسترش به بیرون از آزمایشگاهها است و به دنبال تثبیت موقعیت خود در فضای ریسكگریز دنیای فعلی تجارت میباشد. چنین فضایی نانوتكنولوژی را با مشكل روبرو میكند. اگر براساس پیشرفتهای تدریجی صورتگرفته در محصولات موجود (لباسهای ضدلك و. . .) و یا تولید انبوه نانولولهها نتوانیم صنعتی عملی و كارآمد را بنا كنیم و حاضر نباشیم برای تولید محصولاتی كاملاً تازه و جدید در عرصه نانوتكنولوژی هیچ گونه ریسكی را بپذیریم، پس چگونه خواهیم توانست صنعت نانو را شروع كنیم؟شاید اینگونه بتوان به این سئوال پاسخ داد كه هر بازار جدیدی ابتدا براساس بازار قبلی شكل میگیرد. با كاربرد نانوتكنولوژی در بازارهای فعلی میتوان كارآمدی تجاری آن را به اثبات رسانده و سپس به گسترش بازارهای جدید براساس آن پرداخت. به عنوان مثال فناوری محاسبات دیجیتال كه در دههٔ ۱۹۴۰ انقلابی در فناوری به شمار میآمد را در نظر بگیرید این فناوری در ابتدای پیدایش، در موارد بسیار محدودی و آنهم در بخشهای دولتی و دفاعی، در قالب كدهای اطلاعاتی و جدولبندیهای مربوط به آمار و شمارش به كار میرفت. و بعد از آن به بازارهای تجاری و كاربردهای خانگی راه یافت و توانست بازار مستقل و كاملاً جدیدی داشته باشد.
در نانوتكنولوژی هم به همین ترتیب خواهد بود. یعنی شما برای شروع، به یك بازار نیاز دارید. بازاری ساده اما واقعی كه با آیندهنگری همراه باشد. برای مثال سطوح ضدخش كه براساس نانوتكنولوژی ساخته شده قطعاً برآوردكنندهٔ یك نیاز واقعی است و میتواند منبع درآمدی هم باشد اما به نظر میآید قابلیت ایجاد یك بخش تجاری كاملاً جدید، آن طور كه در مورد نانوتكنولوژی انتظار میرود را نداشته باشد.
یكی از شركتهایی كه موفق شده است بین واقعیتهای امروز و قابلیتهای آینده خود موازنهای برقرار كند، شركت زتاكور (zetta Core) است كه در زمینه ساخت حافظههای مولكولی فعالیت دارد. این شركت در دور دوم سرمایهگذاری خود موفق به جذب ۵/۱۷ میلیون دلار سرمایه از شركتهای گوناگون شد. در نگاه اولیه اینكه این شركتها حاضر به اعطای چنین مبلغی شدهاند، كمی عجیب به نظر میرسد. آن هم به شركتی كه هدفش پیشگامبودن در بازار حافظههای مولكولی است. در حالی كه چنین بازاری هنوز وجود نداشته ولی وعده داده میشود كه روزی صنعت رایانه را دگرگون نماید. پشتوانه شركت zetta Core در این راه برنامه تجاری آن شركت است. اسمال تایمز (Small Times) این برنامه را چنین گزارش كرده است:"این شركت ابتدا روی روشهای موجود تولید حافظه كار میكند به این ترتیب كه مولكولهای مورد نظر خود را به شكل لایههای نازك ویفری در آنها به كار میبرد. این كار به روش هیبرید مولكولی یا هیبرید CMOS انجام میشود." با این روش ویژگیهایی از تراشههای حافظه به دست میآید كه با تراشههای حافظه ۹ نانومتری فعلی برابری دارد. در صورت ادامه این راه، فناوری شركت زتاكور (zetta Core) میتواند همتای مناسبی برای نسل آینده روشهای تولید با نانوسیمها باشد (روشهایی چون نانوعلامتگذاری و یا نانوسیمهای خودسامان). به كمك این روشها میتوان ابزارهایی ساخت كه با داشتن نانوحافظه بتوانند حتی در مقیاسی پایینتر از محدودیتهای لیتوگرافی كار كنند."به عبارت دیگر zetta Core به بازارهای جدید و وسیع چشم دوخته است اما برای رسیدن به این هدف كار خود را با وارد نمودن تدریجی محصولات خود در بازارهای فعلی شروع نموده است و این همان چیزی است كه سرمایهگذاران بزرگ در زمینهٔ نانوتكنولوژی به دنبال آن میباشند؛ یك برنامهٔ تجاری كوتاه مدت به همراه روشهای تولید معین و بازاری آماده. اگر این شرایط فراهم شد میتوان امیدوار بود كه در سطوح بعدی هم همچنان سرمایهگذاری صاحبان سرمایه ادامه یابد. شركتهایی كه موفق شدهاند مرحله طرح و تولید نمونه اولیه را پشت سر گذارند شركتهاییهستند كه منتظر ایجاد بازار جدید نماندهاند و با استفاده از همین بازارهای موجود و امید به تغییر آن شروع به كار كردهاند.
كدام بخش از صنعت نانو ارزش سرمایهگذاری دارد؟
حتی اگر ما بتوانیم به موازنهای بین بازارهای تثبیتشده و جدید نانوتكنولوژی دست پیدا كنیم همچنان مشخص نیست كه كدام بخش از صنعت نانو قادر به تولید ثروت است. اما با تمام این احوال اینكه نانوتكنولوژی به بهرهبرداری تجاری از بلوكهای ساختمانی نانومتری مانند نانولولهها، نانوسیمها و محصولات مشابه دیگر بسیار نزدیك شده، مطلبی است كه به سادگی قابل انكار نمیباشد. با این حال همانگونه كه بیان شد این بلوكهای ساختمانی درنهایت باید به صورت كالاهایی با قیمت اندك و سود مناسب تبدیل شوند و در این صورت تنها تعداد كمی از شركتهای بزرگی كه به تولید نانومواد و فروش آنها به صورت عمده میپردازند قادر به انجام آن خواهند بود. آلن مارتی نایب رئیس JP Morgan كه به گفته خودش هیچ علاقهای به سرمایهگذاری در شركتهایی كه فقط به تولید این نانوبلوكها میپردازند ندارد، برای حل این مشكل پیشنهاد داده است تا برای وارد نمودن محصولی به بازار از بلوكهای ساختمانی دیگر شركتها استفاده شود. اما به عقیدهٔ وی این روش هم حدود پنج سال طول میكشد تا به نتیجه برسد.
اما در حال حاضر بسیاری از فعالان تجارت نانو بر این باورند كه تولید این نانوبلوكها در صورتی كه با آیندهنگری همراه باشد اولین گام برای موفقیت در تجارت است. شركت نانومواد لونا (Lona) نوعی مولكول به نام باكیبال تولید كرده است كه باعث جلب توجه فراوان رسانهها به آن شده است. اما همچنان این ابهام وجود دارد كه آیا این محصول میتواند در اقتصاد نانو برای خود جا باز كند یا خیر؟ شركت لونا به دنبال كاربرد این مولكول در MRI و تصفیه آب است. به نظر چارلز گاوس مدیر تولید این شركت، آنها سعی دارند تا كاربرد این مولكول را به بازارها و صنایع مختلف نظیر ارتباطات، انرژی و پزشكی تعمیم دهند. به عنوان مثال گاوس روغن موتورهایی را ذكر میكند كه برای عملكرد بهتر به آن فولرین افزوده بودند. وی همچنین قویاً اعتقاد دارد كه این قبیل محصولات میتوانند همان برنامههای كوتاهمدت برای جلب سرمایه باشند. اما دربارهٔ اینكه محصولی كاملاً جدید از این نانومواد و نانوساختارها تولید شود میگوید: "این كار كمی سختتر است"
چه موقع جدید واقعاً جدید است؟
بعد از اتمام این مباحث سئوالی كه مطرح میشود آن است كه چه موقع میتوان گفت یك كاربرد جدید واقعاً جدید است؟ به عنوان مثال شركت لونا در حال كار روی نانوغشاهایی است كه در تصفیه آب كاربرد دارند. در این راستا گروههای مختلفی در كانادا و اسرائیل با استفاده از قطعاتی از فناوری قبلی و قدیمی مشغول به كارند كه اگر كار آنها را كنار هم قرار دهیم نتیجهٔ كاملاً جدیدی از فناوری پدید میآید. اما چه موقع میتوان گفت محصولی كاملاً جدید است؟ مرز بین بهبود یك فناوری قدیمی و تولید فناوری جدید كجاست؟ با ساخت فیلترهای هوشمند برای تصفیه آب و جداسازی املاح آن به كمك نانوتكنولوژی، ما دقیقاً در مرز بین قدیم و جدید قرار داریم. اگر شركت لونا و گروه اسرائیلی كه در زمینهٔ تهیه آب تمیز مشغول انجام تحقیقات میباشند، به نتیجه مورد نظر خود دست یابند، بین فیلترهای ساختهشده توسط آنان و فیلترهای موجود در بازار تنها شباهت اسمی وجود دارد و میتواند بازار جدیدی را در نواحی خشك و در حال توسعه در سطح جهان ایجاد نماید. فیلترهای هوشمندی كه تا چهار سال آینده به مرحلهٔ تولید میرسند با فیلترهای خوب موجود در بازار كه حداكثر با كاربرد غشاهای بهتر میتوانند ناخالصیهای كمتری را از خود عبور داده و آب را بهتر تصفیه كنند، كاملاً متفاوت هستند. به كمك فناوری جدید در فیلترهای هوشمند، هر مولكول نسبت به محیط اطراف خود واكنش نشان داده و با مولكولهای دیگر ارتباط برقرار كرده و تبادل اطلاعات مینمایند و درمجموع نتیجه دلخواه به دست میآید. به عنوان یك مثال دیگر میتوان حافظه مولكولی را مطرح نمود. اگر به طور كلی به آن نگاه كنیم، ملاحظه میكنیم كه از آن در محصولاتی چون لبتاپها و تلفنهای همراه و PDAها استفاده شده تا كاركرد آنها را سریعتر و عمر استفاده از آنها را طولانیتر نماید. پس همان طور كه بیان شده اولین سری از حافظههای مولكولی در كاربردهایی شناخته شده و در بازارهایی تثبیت شده، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما اگر فقط در همین چارچوب و نه غیر آن، این حافظههای مولكولی را در نظر بگیریم طبعاً كاربردهای محتمل دیگر این فناوری را محدود كردهایم. درنهایت درآمد حاصل از حافظههای مولكولی به دلیل توانمند ساختن فناوری رایانه، كه امروزه بسیار شایع میباشد، افزایش خواهد یافت.
نتیجهگیری
به طور خلاصه میتوان گفت این شركتهای موفق فعال در زمینه نانوتكنولوژی هستند كه بازارهای قدیمی را به سوی فناوریهای جدید كرد، از نساجی تا پوششهای ضدخش و از دارورسانی تا تراشههای حافظه، هدایت خواهند كرد. با این روش میتوان درآمد اولیهای را فراهم نمود اما نهایتاً تجارت در عرصه نانو دو راه بیشتر ندارد یا به سمت بازارهای جدید حركت كند یا با جدیت به تجارت در زمینه كالاهایی چون نانومواد پرداخته و با محصولات جاافتاده و تثبیتشده در بازار رقابت كند كه غلبه بر آنها برای تازهواردها مشكل است.
دانشمندان و محققان نانو جلوههای مختلفی را از نانوتكنولوژی در برابر ما قرار دادهاند اما اینكه با این اجزاء مختلف چه چیزی را میتوان ساخت به تخیل ما و قابلیت این قطعات بستگی دارد. به هر حال نكته قابل توجه آن است كه برای تحقق بازارهای جدید نباید انتظار معجزه داشت بلكه این بازارها حاصل تلاش مدیران خلاقی خواهند بود كه بتوانند به این اجزای پراكنده و مختلف نگاه كرده و آنچه دیگران نمیتوانند در آن مشاهده كنند را ببینند. و این یعنی یك فرصت جدید، چرا كه محققشدن توانمندیهای صحیح نانوتكنولوژی نیاز به شهامت و جسارت دارد.
منابع :
http://www.nanomarkets.net/white_papers.htm
برخلاف تمام جنجالهای تبلیغاتی موجود واقعیت آن است كه نانوتكنولوژی تنها توانسته است راهی به بازارهای فعلی بیابد و هنوز موفق به ایجاد بازاری جدید و مستقل نشده است. به نظر میآید در راه تجاریشدن نانوتكنولوژی دو مشكل عمده وجود داشته باشد:
نخست آنكه در تبلیغات مربوط به این فناوری، وعدهٔ تولید و ساخت انواع گوناگونی از محصولات مطرح میشود اما محصولات تولیدی فعلی، چیزی فراتر از رنگهای ضدخش و لباسهای ضدلك نیست. اگر این فناوری نوین در عرصهٔ تجارت به دنبال ریسك نبوده و به همین محصولات موجود كه به خوبی شناخته شده و جاافتادهاند اكتفا نماید، ایجاد بازارهای مستقل و جدید نانو آن گونه كه وعده داده شده عملی نمیشود و از حد طرح فراتر نخواهد رفت. و در این صورت نهتنها نانوتكنولوژی منابع درآمدی جدید را از دست داده بلكه خطاهای اجتنابناپذیری كه در محصولات جدید نانوتكنولوژی وجود دارد باعث میشود تا آنها جایگزینهای ضعیف و نامناسبی برای محصولات مشابه و رایج فعلی به نظر آیند.
دوم آنكه، توجه بیش از اندازه به بلوكهای ساختمانی، به جای تمركز بر آمادهسازی آن برای ورود به بازار مصرف، به صنعت نانوتكنولوژی آسیب میرساند. صنعتی كه تنها براساس فروش نانولولهها، نانوسیمها و موارد مشابه دیگر شكل گرفته باشد، درنهایت به چند تولیدكننده ختم میشود كه محصولاتی محدود را در حجم بالا میفروشند. و این البته هدفی نیست كه سرمایهگذاران و تاجران نانو هنگام سرمایهگذاری در این راه در نظر داشته و به دنبال آن هستند.
این روند درنهایت باعث شده تا نانوتكنولوژی گرفتار چرخه تبلیغاتی رسانهها شود. رسانههایی كه ما نسبت به درستی روش آنها در پوشش اخبار مربوطهبه نانو تردید داریم چراكه وعدههای مطرحشده در تبلیغات آنها با واقعیتهای موجود هماهنگی ندارد و باعث دلسردی و ناامیدی میگردد. به هر حال، با حركت به سمت بازارهایی كاملاً جدید باید به ابهامات جدیدی هم كه در این راستا مطرح میشود، پاسخ دهیم. ازجمله آنكه: ما به دنبال ساخت چه نوع سیستمهای پیچیدهای میباشیم؟ما از توقف بازارهای قدیمی و ایجاد بازار جدید صحبت میكنیم بنابراین باید معلوم كنیم كه دقیقاً چه بازارهایی مورد نظر ماست. مهمتر از همه اینها آن است كه بدانیم چه كسانی حاضرند در راه حمایت از محصولات مدرن نانوتكنولوژی كه هنوز در ابتدای راه است، سرمایهگذاری نمایند. اكنون زمان آن رسیده است تا كارآفرینان و سرمایهگذاران نانو و فروشندگان كالا، به جای دانشمندان زمام كار را در دست گرفته و صنعت نانو را پیش برند، چرا كه آنان بیش از این نمیتوانند در قید علم صرف باشند؛ این صنعت احتیاج به سرمایهگذاران و افراد آیندهنگری دارد تا پیشقدم شده و آن را جلو برند.
راهی به سوی آینده
بخشی از توجه فعلی به ورود نانوتكنولوژی به بازارهای مصرف امروزی ناشی از اثرات بهجای مانده از دههٔ ۹۰ است. احساس ما این است كه طی پنج سال آینده تحولی عظیم در این صنعت ایجاد خواهد شد به طوری كه حتی دانشمندان و مهندسان نانو كه امروزه در این عرصه فعالیت دارند نتوانند قطعاتی را كه خود ساختهاند بشناسند. این متخصصان به كمتر از محصولات تحسینبرانگیزی كه حاصل تلاش امروز آنها در آزمایشگاهها میباشد رضایت نخواهند داد. زیرا آنها عمر خود را در آزمایشگاهها سپری نكردهاند تا وسایلی برای هوسهای زودگذر یا بازی بسازند. به هر حال ما همچنان با این تحول عظیم در تولید محصولات نانو فاصله داریم. در حال حاضر نانوتكنولوژی به تدریج در حال نفوذ و گسترش به بیرون از آزمایشگاهها است و به دنبال تثبیت موقعیت خود در فضای ریسكگریز دنیای فعلی تجارت میباشد. چنین فضایی نانوتكنولوژی را با مشكل روبرو میكند. اگر براساس پیشرفتهای تدریجی صورتگرفته در محصولات موجود (لباسهای ضدلك و. . .) و یا تولید انبوه نانولولهها نتوانیم صنعتی عملی و كارآمد را بنا كنیم و حاضر نباشیم برای تولید محصولاتی كاملاً تازه و جدید در عرصه نانوتكنولوژی هیچ گونه ریسكی را بپذیریم، پس چگونه خواهیم توانست صنعت نانو را شروع كنیم؟شاید اینگونه بتوان به این سئوال پاسخ داد كه هر بازار جدیدی ابتدا براساس بازار قبلی شكل میگیرد. با كاربرد نانوتكنولوژی در بازارهای فعلی میتوان كارآمدی تجاری آن را به اثبات رسانده و سپس به گسترش بازارهای جدید براساس آن پرداخت. به عنوان مثال فناوری محاسبات دیجیتال كه در دههٔ ۱۹۴۰ انقلابی در فناوری به شمار میآمد را در نظر بگیرید این فناوری در ابتدای پیدایش، در موارد بسیار محدودی و آنهم در بخشهای دولتی و دفاعی، در قالب كدهای اطلاعاتی و جدولبندیهای مربوط به آمار و شمارش به كار میرفت. و بعد از آن به بازارهای تجاری و كاربردهای خانگی راه یافت و توانست بازار مستقل و كاملاً جدیدی داشته باشد.
در نانوتكنولوژی هم به همین ترتیب خواهد بود. یعنی شما برای شروع، به یك بازار نیاز دارید. بازاری ساده اما واقعی كه با آیندهنگری همراه باشد. برای مثال سطوح ضدخش كه براساس نانوتكنولوژی ساخته شده قطعاً برآوردكنندهٔ یك نیاز واقعی است و میتواند منبع درآمدی هم باشد اما به نظر میآید قابلیت ایجاد یك بخش تجاری كاملاً جدید، آن طور كه در مورد نانوتكنولوژی انتظار میرود را نداشته باشد.
یكی از شركتهایی كه موفق شده است بین واقعیتهای امروز و قابلیتهای آینده خود موازنهای برقرار كند، شركت زتاكور (zetta Core) است كه در زمینه ساخت حافظههای مولكولی فعالیت دارد. این شركت در دور دوم سرمایهگذاری خود موفق به جذب ۵/۱۷ میلیون دلار سرمایه از شركتهای گوناگون شد. در نگاه اولیه اینكه این شركتها حاضر به اعطای چنین مبلغی شدهاند، كمی عجیب به نظر میرسد. آن هم به شركتی كه هدفش پیشگامبودن در بازار حافظههای مولكولی است. در حالی كه چنین بازاری هنوز وجود نداشته ولی وعده داده میشود كه روزی صنعت رایانه را دگرگون نماید. پشتوانه شركت zetta Core در این راه برنامه تجاری آن شركت است. اسمال تایمز (Small Times) این برنامه را چنین گزارش كرده است:"این شركت ابتدا روی روشهای موجود تولید حافظه كار میكند به این ترتیب كه مولكولهای مورد نظر خود را به شكل لایههای نازك ویفری در آنها به كار میبرد. این كار به روش هیبرید مولكولی یا هیبرید CMOS انجام میشود." با این روش ویژگیهایی از تراشههای حافظه به دست میآید كه با تراشههای حافظه ۹ نانومتری فعلی برابری دارد. در صورت ادامه این راه، فناوری شركت زتاكور (zetta Core) میتواند همتای مناسبی برای نسل آینده روشهای تولید با نانوسیمها باشد (روشهایی چون نانوعلامتگذاری و یا نانوسیمهای خودسامان). به كمك این روشها میتوان ابزارهایی ساخت كه با داشتن نانوحافظه بتوانند حتی در مقیاسی پایینتر از محدودیتهای لیتوگرافی كار كنند."به عبارت دیگر zetta Core به بازارهای جدید و وسیع چشم دوخته است اما برای رسیدن به این هدف كار خود را با وارد نمودن تدریجی محصولات خود در بازارهای فعلی شروع نموده است و این همان چیزی است كه سرمایهگذاران بزرگ در زمینهٔ نانوتكنولوژی به دنبال آن میباشند؛ یك برنامهٔ تجاری كوتاه مدت به همراه روشهای تولید معین و بازاری آماده. اگر این شرایط فراهم شد میتوان امیدوار بود كه در سطوح بعدی هم همچنان سرمایهگذاری صاحبان سرمایه ادامه یابد. شركتهایی كه موفق شدهاند مرحله طرح و تولید نمونه اولیه را پشت سر گذارند شركتهاییهستند كه منتظر ایجاد بازار جدید نماندهاند و با استفاده از همین بازارهای موجود و امید به تغییر آن شروع به كار كردهاند.
كدام بخش از صنعت نانو ارزش سرمایهگذاری دارد؟
حتی اگر ما بتوانیم به موازنهای بین بازارهای تثبیتشده و جدید نانوتكنولوژی دست پیدا كنیم همچنان مشخص نیست كه كدام بخش از صنعت نانو قادر به تولید ثروت است. اما با تمام این احوال اینكه نانوتكنولوژی به بهرهبرداری تجاری از بلوكهای ساختمانی نانومتری مانند نانولولهها، نانوسیمها و محصولات مشابه دیگر بسیار نزدیك شده، مطلبی است كه به سادگی قابل انكار نمیباشد. با این حال همانگونه كه بیان شد این بلوكهای ساختمانی درنهایت باید به صورت كالاهایی با قیمت اندك و سود مناسب تبدیل شوند و در این صورت تنها تعداد كمی از شركتهای بزرگی كه به تولید نانومواد و فروش آنها به صورت عمده میپردازند قادر به انجام آن خواهند بود. آلن مارتی نایب رئیس JP Morgan كه به گفته خودش هیچ علاقهای به سرمایهگذاری در شركتهایی كه فقط به تولید این نانوبلوكها میپردازند ندارد، برای حل این مشكل پیشنهاد داده است تا برای وارد نمودن محصولی به بازار از بلوكهای ساختمانی دیگر شركتها استفاده شود. اما به عقیدهٔ وی این روش هم حدود پنج سال طول میكشد تا به نتیجه برسد.
اما در حال حاضر بسیاری از فعالان تجارت نانو بر این باورند كه تولید این نانوبلوكها در صورتی كه با آیندهنگری همراه باشد اولین گام برای موفقیت در تجارت است. شركت نانومواد لونا (Lona) نوعی مولكول به نام باكیبال تولید كرده است كه باعث جلب توجه فراوان رسانهها به آن شده است. اما همچنان این ابهام وجود دارد كه آیا این محصول میتواند در اقتصاد نانو برای خود جا باز كند یا خیر؟ شركت لونا به دنبال كاربرد این مولكول در MRI و تصفیه آب است. به نظر چارلز گاوس مدیر تولید این شركت، آنها سعی دارند تا كاربرد این مولكول را به بازارها و صنایع مختلف نظیر ارتباطات، انرژی و پزشكی تعمیم دهند. به عنوان مثال گاوس روغن موتورهایی را ذكر میكند كه برای عملكرد بهتر به آن فولرین افزوده بودند. وی همچنین قویاً اعتقاد دارد كه این قبیل محصولات میتوانند همان برنامههای كوتاهمدت برای جلب سرمایه باشند. اما دربارهٔ اینكه محصولی كاملاً جدید از این نانومواد و نانوساختارها تولید شود میگوید: "این كار كمی سختتر است"
چه موقع جدید واقعاً جدید است؟
بعد از اتمام این مباحث سئوالی كه مطرح میشود آن است كه چه موقع میتوان گفت یك كاربرد جدید واقعاً جدید است؟ به عنوان مثال شركت لونا در حال كار روی نانوغشاهایی است كه در تصفیه آب كاربرد دارند. در این راستا گروههای مختلفی در كانادا و اسرائیل با استفاده از قطعاتی از فناوری قبلی و قدیمی مشغول به كارند كه اگر كار آنها را كنار هم قرار دهیم نتیجهٔ كاملاً جدیدی از فناوری پدید میآید. اما چه موقع میتوان گفت محصولی كاملاً جدید است؟ مرز بین بهبود یك فناوری قدیمی و تولید فناوری جدید كجاست؟ با ساخت فیلترهای هوشمند برای تصفیه آب و جداسازی املاح آن به كمك نانوتكنولوژی، ما دقیقاً در مرز بین قدیم و جدید قرار داریم. اگر شركت لونا و گروه اسرائیلی كه در زمینهٔ تهیه آب تمیز مشغول انجام تحقیقات میباشند، به نتیجه مورد نظر خود دست یابند، بین فیلترهای ساختهشده توسط آنان و فیلترهای موجود در بازار تنها شباهت اسمی وجود دارد و میتواند بازار جدیدی را در نواحی خشك و در حال توسعه در سطح جهان ایجاد نماید. فیلترهای هوشمندی كه تا چهار سال آینده به مرحلهٔ تولید میرسند با فیلترهای خوب موجود در بازار كه حداكثر با كاربرد غشاهای بهتر میتوانند ناخالصیهای كمتری را از خود عبور داده و آب را بهتر تصفیه كنند، كاملاً متفاوت هستند. به كمك فناوری جدید در فیلترهای هوشمند، هر مولكول نسبت به محیط اطراف خود واكنش نشان داده و با مولكولهای دیگر ارتباط برقرار كرده و تبادل اطلاعات مینمایند و درمجموع نتیجه دلخواه به دست میآید. به عنوان یك مثال دیگر میتوان حافظه مولكولی را مطرح نمود. اگر به طور كلی به آن نگاه كنیم، ملاحظه میكنیم كه از آن در محصولاتی چون لبتاپها و تلفنهای همراه و PDAها استفاده شده تا كاركرد آنها را سریعتر و عمر استفاده از آنها را طولانیتر نماید. پس همان طور كه بیان شده اولین سری از حافظههای مولكولی در كاربردهایی شناخته شده و در بازارهایی تثبیت شده، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما اگر فقط در همین چارچوب و نه غیر آن، این حافظههای مولكولی را در نظر بگیریم طبعاً كاربردهای محتمل دیگر این فناوری را محدود كردهایم. درنهایت درآمد حاصل از حافظههای مولكولی به دلیل توانمند ساختن فناوری رایانه، كه امروزه بسیار شایع میباشد، افزایش خواهد یافت.
نتیجهگیری
به طور خلاصه میتوان گفت این شركتهای موفق فعال در زمینه نانوتكنولوژی هستند كه بازارهای قدیمی را به سوی فناوریهای جدید كرد، از نساجی تا پوششهای ضدخش و از دارورسانی تا تراشههای حافظه، هدایت خواهند كرد. با این روش میتوان درآمد اولیهای را فراهم نمود اما نهایتاً تجارت در عرصه نانو دو راه بیشتر ندارد یا به سمت بازارهای جدید حركت كند یا با جدیت به تجارت در زمینه كالاهایی چون نانومواد پرداخته و با محصولات جاافتاده و تثبیتشده در بازار رقابت كند كه غلبه بر آنها برای تازهواردها مشكل است.
دانشمندان و محققان نانو جلوههای مختلفی را از نانوتكنولوژی در برابر ما قرار دادهاند اما اینكه با این اجزاء مختلف چه چیزی را میتوان ساخت به تخیل ما و قابلیت این قطعات بستگی دارد. به هر حال نكته قابل توجه آن است كه برای تحقق بازارهای جدید نباید انتظار معجزه داشت بلكه این بازارها حاصل تلاش مدیران خلاقی خواهند بود كه بتوانند به این اجزای پراكنده و مختلف نگاه كرده و آنچه دیگران نمیتوانند در آن مشاهده كنند را ببینند. و این یعنی یك فرصت جدید، چرا كه محققشدن توانمندیهای صحیح نانوتكنولوژی نیاز به شهامت و جسارت دارد.
منابع :
http://www.nanomarkets.net/white_papers.htm
منبع : ستاد ویژه توسعه فناوری نانو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست