جمعه, ۲۳ آذر, ۱۴۰۳ / 13 December, 2024
مجله ویستا


دختران فراری


دختران فراری
● ما مقصریم
او می خواست یاد بگیرد که چطور گام بردارد، از کدام راه برود. اما تو سکوت کردی و من پشت به او کردم و رفت تا دیگران راه های دیگری به او یاد بدهند، که چگونه گام بردارد و به کجا برود. او می خواست شاد باشد ازجنس شادی های ما اما به خاطر اینکه همرنگ ما نبود، تو از او دریغ کردی و من چشمهایم را بستم و نادیده اش گرفتم ودیگران به او شادی های توهم زا آموختند.
او می خواست که برایش حرف بزنی تا صمیمیت را بیاموزد، اما تو رفتی و من هم او را تنها گذاشتم. او ماند با یک دنیا سئوال. به این ترتیب دیگران فرصت را مغتنم شمردند تا او را ببرند و صمیمیتی از جنس خودشان به او یاد بدهند. او رفت تا امروز کسی نداند که به کجا رفت، چرا رفت و چگونه تا این حد سریع به پرتگاه زندگی نزدیک شد. آری اگر آن روز من و تو دست هایش را می گرفتیم و پا به پای خویش می بردیم ، از زلالی آب ، از شادی های زیبای خود می گفتیم اوامروز کنار ما و همرنگ ما بود، جرم او فقط این بود که همرنگ ما نبود. ما خواستیم با فریاد او را متوقف کنیم، اما او به آرامش، نگاه محبت آمیز و به یک سنگ صبور نیاز داشت. او دست هایش را دراز کرده بود تا کمکش کنیم اما من و تو دست هایش را رها کردیم و اودست هایش را به دیگران سپرد تا او را ببرند و به هرجایی که می خواهند ببرند.
● تعریف دختر فراری
این واژه به دخترانی اطلاق می گردد که به هردلیلی خانه و خانواده را ترک کرده و به محیط های دیگری چون خیابان، پارک، باند و ... روی می آورند.
● عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه
محیط نامساعد و تشنج آفرین خانواده، طلاق و اعتیاد والدین بخصوص پدر، ارتباط با دوستان ناباب، روابط کنترل نشده خانواده ها با یکدیگر، اختلاف والدین و فرزندان، کنترل و سختگیری افراطی و غیرمنطقی والدین، مشکلات حاد اقتصادی، احساس ناامنی درخانه، اختلالات شخصیت و روابط عاشقانه، ترس از رسوایی پس ازتجاوز جنسی، مخالفت والدین با ازدواج دختران با شخص مورد نظر یا آزارناپدری و یا نامادری، آزارهای جسمی و جنسی از سوی نزدیکان بویژه محارم و ... را می توان از جمله مهمترین عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه برشمرد.
● وضعیت کلی دختران فراری
دختران فراری معمولأ در گروه سنی ۱۴ تا ۲۵ سال قرار دارند. موقعیت سنی این افراد نشان دهنده ی میزان آسیب پذیری، احتمال بزهکاری، بزه دیدگی و یا قربانی شدن در برابر سوء استفاده های جنسی مختلف و دیگر سوء استفاده ها می باشد. دراین مرحله اهمیت مداخله سریع همه جانبه خانواده ومسئولین ذیربط بسیار حائز اهمیت است. باید توجه داشت که خطر فقط خانواده های طبقات پایین ازنظراقتصادی و اجتماعی را تهدید نمی کند، بلکه بنابر تحقیقات درصد قابل توجهی از دختران فراری، متعلق به خانواده های مرفه و متوسط به بالا هستند.
▪ مخاطراتی که پس از فرار ، دختران جوان بی پناه و آسیب پذیر را تهدید می کند معمولاً عبارتنداز:
۱) گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق دختران و زنان جوان:
قاچاقچیان ، ایادی خودرا درمناطقی مانند پارک ها، مقابل مدارس راهنمایی ودبیرستان ها و اماکن عمومی می گمارند تا با پرسه زدن دراین اماکن و شناسایی دخترانی که ازمنازل خود فرار کرده اند، آنها را با وعده هاای، به دام اندازند. گاهی فرار، پس از طرح دوستی و آشنایی از سوی دلالان شبکه های قاچاق و دادن وعده های مختلف چون خروج آسان ازکشور و درآمد خوب و زندگی بهتر، اتفاق می افتد.
۲) تجاوز،اجبار و تحمیل:
معمولا دختران فراری که آسیب پذیر نیز هستند، گرفتار مشکل تجاوز، اجبار و تحمیل می شوند. قاچاقچیان، دختران جوانی را که به هر انگیزه از خانه خود گریخته اند، وسیله درآمد خود قرار میدهند. آنها را به برقراری ارتباط جنسی و انجام کارهای خلاف مجبور می کنند. در سال های اخیرنوع جدیدی از فریب و قاچاق دختران و زنان ازطریق اینترنت مشاهده می شودکه بیشترحاصل گسترش شبکه های ارتباطی مجازی است.
۳) انگ اجتماعی و عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته، از دیگر مباحث تامل برانگیز در مورد دختران فرار است.
● چرا فرار از خانه
فرارازخانه ازجمله رفتارهای ناسازگارانه ای است که بیشترازنوجوانان و جوانان سرمی زند. با توجه به پی آمدهای سوء آن یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی جامعه، شناخته می شود. آسیبی که می تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. مسئله فرار زنان و دختران همراه با سایر معضلات و آسیب های اجتماعی مرتبط با آن در سال های اخیر با رشد روزافزون در شهرهای بزرگ بالاخص شهر تهران مورد توجه کارشناسان، متخصصان علوم انسانی قرارگرفته است. فرار از خانه در واقع زیر پا گذاشتن مقررات خانوادگی و هنجارهای اجتماعی است که اغلب به علت ترس، خشم، یا انتقام جویی در مقابل عوامل مخرب و آشفته خانوادگی و اجتماعی رخ می دهد. دختران بیشتربرای مدت کوتاهی حضور در مکان های دیگر را بجای ماندن در خانه خود ترجیح می دهند. ساخت و روابط متزلزل افراد در درون خانواده، اعضای معترض و ناخشنود از این وضعیت نابسامان را به طرف جامعه پرتاب می کند با این اتفاق فرد را به فراری تبدیل کرده و به سوی بزه کاری وارتکاب سایر جرائم سوق می دهد. «گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی است که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله ازخانه فرارمی کنند که ۶۰ تا ۷۰ در صد این افراد ، شامل دختران و ۳۰ تا ۴۰ درصد از آن در بین پسران رخ می دهد. در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی، اقتصادی، همسالان، فرهنگ و آموزش، اوقات فراغت و ارتباطات در دو بخش درونی وبیرونی را مورد بررسی قرار داده است نتایج زیر در مورد خانواده و همسالان حاصل گردیده که نسبت به شاخص های دیگر از اهمیت ویژه ای برخورداربوده است، به همین دلیل فقط نتایج این دو شاخص در این نشریه آورده شده است.
خانواده به میزان۷/۷۷ درصد از بیشترین تاثیر بر فرار دختران برخوردار است. زیرا فرد از بدو تولد ارزش ها و هنجارها را در خانواده می آموزد و به تدریج با دنیای وسیع تر جامعه آشنا می شود. بگونه ای که خانواده و کارکردهای آن در پذیرش نقش های اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود.»
میزان محبت، صمیمیت، حمایت عاطفی و وابستگی از جمله مسائل مهمی است که در دوران اولیه زندگی می تواند در بروز رفتارهای بهنجار یا نابهنجار موثر باشد. نتایج تحقیقات نشان داده است که هرچه ازمیزان وابستگی والدین به فرزندان کاسته شده، برفرارآنان از خانه افزوده شده است.
به علت نبود بهداشت روانی و عاطفی مناسب در خانواده، این افراد از شخصیت مناسب و قابل قبول اجتماعی برخوردار نبوده و برای جبران این مشکلات به رفتارهای غیرمتعارف روی می آورند. در مورد این دختران تحقیر، تبعیض، از هم پاشیدگی ساختار خانواه، خلاء عاطفی موجود و ناتوانی والدین در نظارت همه جانبه و صحیح بر فرزندان، این مسئله را تشدید نموده است.
ازدگرسو با توجه به دگرگونی در ساختار خانواده برخی از کارکردهای اساسی آن کاهش یافته یا اساسا از دست رفته و برخی دیگر جابه جا شده اند. با دگرگونی جامعه روابط خانوادگی نیز دستخوش تغییر شده است. نیاز به آزادی های فردی بر محدوده زندگی خانوادگی نیز تاثیر گذاشته است.اینک نمی توان بر الگوهای گذشته که در زمان خود شاید بهترین بوده است پای فشرد، بلکه با توجه به تحولات اجتماعی و تغییر در شکل و روابط حاکم بر خانواده باید تلاش کرد تا الگوهای متناسب با شرایط امروز جامعه ارائه نمود. چنین برنامه ریزی ای نیاز به توجه به تحولات و پدیده های جدید اجتماعی و جهانی دارد.
گروه همسالان دیگر شاخصی بود که به میزان ۵/۶۷ درصد تاثیر زیادی بر فرار دختران داشته است. گروه همسالان، به عنوان دومین عامل(بعد از خانواده) در جامعه پذیری جوانان و نوجوانان نقش مهمی برعهده دارد. ارتباط با گروه های سنی در شکل گیری رفتار فردی و اجتماعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است. این گروه ممکن است تاثیر خانواه را نیز دگرگون و یا حتی خنثی نماید. انسان به دلایل مختلف خود را با دیگران مقایسه و ارزیابی می کند. در این فرایند انسان ارزش ها و استانداردهای افراد یا گروه های دیگر را به عنوان یک قالب مقایسه ای و مرجع در نظر می گیرد. این گروه می تواند در پیشرفت و تکامل شخصیتی و رفتارهای اجتماعی نوجوانان و جوانان نقش مهمی ایفا نماید. همچنین می تواند زمینه یادگیری بسیاری از مهارت ها و فعالیت های اجتماعی را فراهم کند. بنابراین حضور در محیط های نامناسب و داشتن دوستان ناباب و ارتباط با معیارهای اخلاقی غیرمتعارف اجتماعی می تواند زمینه رفتارهای نامناسب را ایجاد نماید و گروه همسالان می تواند به عنوان گروه مرجع مورد توجه قرار گیرد.
● بحث و نتیجه گیری :
هنگامی که فرد در خانه و خانواده محیط مناسب، منطبق با روحیات شخصی اش را نمی یابد، فکر می کند که با فرار از خانه می تواند تمام مشکلات را پشت سر گذاشته و وارد دنیایی متفاوت شود. فرد به اشتباه فکر می کند جامعه محیط امن برای رفع نیازهای او است. او به گونه ای از مشکلات درونی و خانوادگی در رنج است که کوچکترین فکری به پیامدهای بعد از فرار نمی کند.
آیا کسانی که به هر دلیل و انگیزه ای خانه و کاشانه خود را هر چند نامطلوب به قصد دستیابی به وضعیت مطلوب تر ترک می کنند، به مقصود خود نائل می شوند؟ و به ساحل نجات دست پیدا می کنند؟ یا در یک منجلاب غیر پیش بینی گرفتار می آیند و گاهی تا مرز نابودی و رسوایی تمام پیش می روند؟ پس باید جوانان و نوجوانان را دریابیم و به نیازهای آنان پاسخ منطقی و درخور شرایط روز اجتماعی و جهانی بدهیم.
منبع : انجمن حمایت و یاری آسیب‌دیدگان اجتماعی