جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش چهارم)


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش چهارم)
۴) اشغال ایران توسط عراق
تاریخ جنگ وعراق و ایران جنبه های مختلفی دارد ،هرچند نبرد بر سر تصاحب زمین ،مهمترین مولفه آن بوده است. در اکثر مواقع این جنگ، هردو کشور در در مرزهای خود با زد وخوردهایی ایستا روبرو بودند و در پاره ای موارد یکی از طرفین ، دست به حملاتی می زد.اما عموما ما با جنگی فرسایشی و کم فراز و نشیب روبرو بودیم که هیچ یک از طرفین ، به موفقیت قابل توجهی دست نمی یافت. و تنها در بهار ۱۹۸۸ و سال پایانی جنگ عراقی ها نشان دادند که به توانایی پیروزی در این نبرد ،دست یافته اند.
در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش، به پیروزی هایی دست یافتند. در مقابل ایرانی ها به اقدامات تروریستی در خاک عراق و تحریک شیعیان بحرین و عربستان و کویت می پرداختند.هردو کشور در جنگ نفتکشها ، به ایفای نقش پرداختند و ایران و ایالات متحده در آب های خلیج به زد و خوردهای مهمی دست زدند. و در نهایت جنگ شهرها و استفاده از سلاح های شیمیایی ،آخرین ویژگی اساسی نبرد بود.
و به همین دلایل، به سختی می توان به همه درس های این نبرد اشاره نمود. چراکه در طول زمان ،وضعیت نیروها و راهبردهای طرفین و مواضع کشورهای مداخله گر با تغییرات زیادی همراه گردید.بساری از درس های کلیدی این جنگ به حوزه های استراتژی ،تاکتیک، مدیریت نبرد و تغییر در مدیریت رهبران ،باز می گردد. و این موارد در بازه های زمانی خود بایدبررسی گردد.
۴-۱) مراحل اصلی نبرد:
▪ در ادامه به تقسیم بندی ما از مراحل اصلی این جنگ اشاره می گردد.این بخش ها عبارتند از:
ـ اشغال ایران توسط عراق و تلاش برای رسیدن به جایگاه قدرت اول خلیج(۱۹۸۰).
ـ آزادسازی سرزمین های اشغالی توسط ایران(۱۹۸۱و۱۹۸۲).
ـ تلاش عراق برای پیروزی (۱۹۸۴-۱۹۸۲).
ـ تداوم جنگی فرسایشی ،تلاش ایران برای سرنگونی صدام و اقدامات عراق برای وادار کردن ایران به پذیرش صلح(۱۹۸۵و۱۹۸۴).
ـ حملات گسترده ایران به جنوب خاک عراق(۱۹۸۶و۱۹۸۷).
ـ گسترش جنگ نفتکشها و ورود غربیها به نبرد.البته جنگ های هوایی و زمینی ،همچنان فرسایشی بود.(۱۹۸۷و۱۹۸۸).
ـ پیروزی های مهم عراق در جنگ زمینی ،فروپاشی نیروهای نظامی ایران وپذیرش آتش بس از سوی ایران و برقراری معاهده های صلح ناپایدار. (۱۹۸۸و۱۹۸۹).
۴-۲) مرحله اول:اشغال گری عراق
در این مرحله زدو خوردهای کوچک مرزی به اشغال نظامی از سوی عراق تبدیل گردید تا بر بخش هایی از خاک ایران سلطه یابند ویا پس از آتش بس ، بتوانند همچنان بر خاک ایران سلطه داشته باشند. و این دوره پس از حملات ایران و آزادسازی مناطق اشغالی پایان یافت. و درس مهم این دوره تبدیل ارتش به نیرویی سیاسی وعامل تامین امنیت داخلی و سپس تلاش برای تغییر این راهبرد در دوره جنگ است. به علاوه رهبران سیاسی دو کشور نیز در محاسبات خود، اشتباهات زیادی داشتند.و هنوزهم در درک دلایل آغاز این جنگ ،ابهامات زیادی در جبهه عراق وجود دارد.چراکه یک کشور جهان سومی چگونه می تواند بدون پیش بینی های لازم به چنین جنگی دست بزند.به علاوه مراحل حملات هوایی وزمینی آنقدر نادرست، طراحی و اجرا گردید که همه برتری های عراق را از بین برد. در ادامه به مهمترین اشتباهات عراقیها اشاره می شود:
ـ عراق تاثیرات ناشی از حمله به یک کشور نیمه انقلابی را پیش بینی نکرده بود.آنان معتقد بودند که ایران را تجزیه و نه متحد می نمایند.
ـ فقدان یک سیستم اطلاعاتی کارا و اثربخش. واین درس مهمی برای همه ملتها خواهد بود. و با وجود غیرقابل اجتناب بودن پاره ای از ناکامی های اطلاعاتی، می توان با تدابیر لازم ،این موارد را کاهش داد.
ـ ناتوانی در ارزیابی توان دفاعی ایران بویژه بدلیل فقدان نیروی اطلاعاتی مردمی در داخل خاک ایران. و با وجود سایر روش های اطلاعاتی ، روش های کسب اطلاعات از سوی منابع انسانی آموزش دیده و کارا ، همچنان مهمترین روش است.
ـ طراحی یک جنگ کوچک چند هفته ای برای تصرف شهرهای عرب نشین ایران که عمدتا دارای ذخائر نفت نیز بودند.و آنان هیچگاه به نقش سرعت عمل و ابتکار عمل در این راه پی نبردند. به علاوه فرماندهان عراق در تخمین سرعت عمل ایران در سازماندهی نیروهایش ناکام بودند.
ـ عملیاتهای هوایی عراق کاملا منفصل از هم طراحی و اجرا می گردید. با ناکامی حملات هوایی ابتدایی عراقی ها، تا چند ماه این نیرو در انزوا به سر می برد و نیروهای زمینی را به حال خود رها نموده بود.
ـ عدم توجه عراق به آسیب پذیری های خود. مثلا با وجود طراحی حملات توپخانه به تاسیسات نفتی ایران،عراقی ها در مورد امکان مقابله به مثل ایران، فکری نکرده بودند.
ـ تلاش برای اندک نشان دادن خسارات خود در این نبرد که بعدها
می توانست بدلیل عدم توجه به راه های کاهش آسیب ها ،خسارات بیشتری به ارمغان آورد.آنها در زمان مناسب نتوانستند حملات موثری ترتیب دهند و در تقسیم نیروها در جبهه های مختلف هم تا آخرین سال جنگ،شکست خوردند.
ـ آنها هیچ تدبیر مناسبی برای جنگ های زمینی با توجه به توان و امکانات نیروهای خویش ، نداشتند. فقدان توانایی در هماهنگی حملات توپخانه وآتشبار وپیشروی نیروهای زمینی از دیگر ضعف های آنان بود. ناکامی دردفاع در عمق جبهه ها و موضع گیری های خطی ناکارا وضعف ارتباطات ،از دیگرمشکلات ارتش عراق به شمار می رفت.
ـ عراق در بخش قدرت هوایی تقریبا دست و پا بسته بود.برنامه ریزی ها و عملیاتهای این بخش کاملا غیر مرتبط با عملیاتهای زمینی نیروها ، انجام می گردید. گویی هیچ مجالی برای تمرین عملی دانسته های خلبانان و پرسنل دفاع هوایی در صحنه عمل وجود نداشت.
ـ عراقی ها در هیچ رده ای ،از یک فرماندهی کارا برخوردار نبودند.آنان هزینه های ناشی از عملکرد نادرست خود را نایده می گرفتند وهمه تمایل داشتند که مسئولیت ها را برعهده مقامات بالاتری بیاندازند که از ارتباطات وتخصص کافی برخوردار نبودند.و دریک کلام همه برای هر اقدامی منتظر دستور مافوق بودند.
ـ سیستم فرماندهی وکنترل در شناخت شرایط واقعی ناتوان بود. و بسیاری از فرماندهان عملیاتی بعدها اعتراف کردند که موضوعات زیادی را نه از طریق سیستم ارتباطی که از رسانه ها دریافت
می کرده اند.
ـ عراق بر پیشروی کند نیروها وگلوله باران های سنگین برای تصرف یک نقطه اتکا داشت.اما در بسیاری از مواقع ، آنها در این کار ناتوان بودند. آنان در جنگ های شهری و نبردهای مردمی و حفظ مواضع شان نیز با شکست مواجه گردیدند.
ـ عراقی ها در شناسایی های هوایی و زمینی ، ناتوان بودند. و این وضعیت در مواردی به غافلگیری آنان از سوی ایرانی ها انجامید.
ـ عراق در امنیت بخشیدن به منابع تامین نیازمندی های نظامی خود، ناتوان بود.شوروی به همین دلیل عرضه بسیاری از نیازمندی های نظامی عراق را متوقف نمود و عراق مجبور شد که در شرایط بحرانی، به سوی همسایه های عرب،چین وکره شمالی دست دراز کند.
ـ آنان فاقد یک برنامه اقتضایی برای یک جنگ طولانی بودند. به علاوه هیچ گاه به هزینه های یک جنگ درازمدت نیاندیشیده بودند.
ـ بسیاری از سلاح های ارتش این کشور پیش از جنگ ،آزمایش نشده بود.مثلا بسیاری از واحد های آتش بار بدلیل ناتوانی در اجرای دستورات،عملا ناکارا بودند .همچنین اکثر واحدهای موشکی زمین به هوای عراق در شناسایی وانهدام اهداف در ارتفاع پایین ،ناتوان بودند.
۴-۲-۲) حملات هوایی عراق به ایران:
حملات هوایی عراق به خاک ایران با الگوبرداری از حملات ارتش اسراییل به سوریه و مصر واردن در سال ۱۹۶۷ صورت گرفت.گویی عراقی ها معتقد بودند که بدلیل هرج و مرج موجود، تنها ۱۸ تا ۵۰ درصد هواپیماهای جنگنده ایران عملیاتی اند . هرچند حملات ارتش اسراییل نیز نشان داده بود که نابودی یک نیروی هوایی توسط یک کشور دیگر در صورت ایجاد پناهگاه های لازم و بهره گیری ازتاکتیک های اختفا و پنهان کاری ناممکن است.
عراق، محدودیت های عملیاتی هواپیماهای جنگی خود را نیز نادیده گرفته بود.در حالی که ایران پس از سقوط شاه ، ۱۸۸ فروند اف-۴ دی و ای و ۱۶۶ فروند اف-۵ ای و اف در اختیار داشت، عراق از ناوگان هوایی ضعیف تری سود می برد.آنان با بهره گیری از ۱۲ فروند توپولف ۲۲ بهینه سازی شده برای حملات هسته ای ، ۱۰فروند ایلوشین ۲۸ و۸۰فروند میگ ۲۳ صادراتی ، ۴۰سوخوی ۷بی ، ۶۰سوخوی ۲۰و ۱۵ هانتر به خاک ایران حمله بردند. و بهره گیری از ۱۲۰فروند میگ ۲۳ و سوخوی ۲۰و۲۲ می توانست نیروی کارآمدی را برای اهداف تاکتیکی فراهم آورد.
آنان در آغاز جنگ برای یک دوره ۳روزه و انجام ۸۰تا ۹۰سورتی پرواز در هر روز برنامه ریزی نموده بودند. اما دستیابی به اهداف آنان نیاز مند صدها پرواز بود. و عملا آنها نتوانستند پناهگاه ها وآشیانه ها و تاسیسات مهم نیروی هوایی ایران را نابود کنند و بیشتر به تخریب باند فرودگاه ها و ساختمان های آسیب پذیر،بسنده نمودند.
در ۲۲ سپتامبر و اولین روز جنگ ،آنان از همه توانایی های بمب افکن ها و جنگنده های خود بهره گرفتندو به بمباران ۶ پایگاه هوایی و۴ پادگان ارتش ایران پرداختند .عراق ادعا کردکه آسیب های زیادی به پایگاه های هوایی تهران، اصفهان، تبریز،شیراز،دزفول وهمدان و فرودگاه های شهرهای تهران، کرمانشاه، سنندج واهواز زده است. و به هرحال اولین حمله عراقیها به ایران را باید اولین شکست و ناکامی آنها دانست.
در بمباران باند فرودگاه مهرآباد ،خسارات اندکی بوجود آمد و به زودی آن آثار ترمیم گردید. بسیاری از بمب ها بدلیل اشتباه در مسلح نمودن منفجر نگردید. هواپیماهای غول پیکرترابری هم در این حملات آسیبی ندیدند.و تنها به یک بویینگ ۷۰۷ و یک اف-۴ در حال تعمیر ،خساراتی وارد گردید.
فرماندهان عراقی اعلام کردند که تنها ۲۰درصد پروازهای مورد نظر آنها انجام گردیده و به فقدان پروازهای شناسایی پیش از این حملات اعتراف نمودند.حملات دو روزبعد نیز آسیب های اندکی به پایگاه های ایران وارد کرد.عراقی ها مجموعه متنوعی از اهداف را مدنظر داشتند.اما پایگاه هاو مراکز فرماندهی و آشیانه ها بخوبی استتار شده بودند.لذا شرایط ایران متفاوت از ارتش های عرب در سال ۱۹۶۷ بود.
اکثر هواپیماهای ایران یا در آشیانه ها بودند و یا استتار شده بودند.و با وجود آسیب دیدن چند هواپیمای ترابری وجنگنده،هیچ آسیبی به نیروی هوایی ایران نرسید. و در مجموع آنها تنها یک دهم پرواز های مورد نیاز را برای تحقق اهدافشان ، انجام داده بودند.
همچنین بر خلاف خلبانان اسراییلی و یا غربی، خلبانان عراقی بدلیل فقدان آموزش مناسب و عدم وجود اطلاعات شناسایی از مواضع ایرانیها ، توانایی نابود کردن هواپیماهای ایرانی را، حتی بر روی زمین نداشتند.به علاوه ،سیستم اویونیک هواپیماهای روسی در حملات هوایی ،ضعف های زیادی دارد و مهمات های روسی مورد استفاده آنها، فاقد چاشنی و فیوز مناسب برای انفجار در لحظه مورد نظر بود.
گفتگو با فرماندهان عراقی ،دلایل این ناکامی را بیشتر نشان می دهد. آموزش های ناکافی تئوری وعملی و بسنده کردن به بمباران مواضع کردها بخشی از این دلایل است.سیستم هدف گیری انواع صادراتی هواپیماهای روسی، از خطایی بین ۲۵۰تا۵۰۰متر برخورداربود و عراقیها بدلیل فقدان متخصصان و تکنیسین های ماهر، قادر به تغییر در این قطعات و بهبود عملکرد مهمات های بکار گرفته شده ، نبودند. آنان فاقد عکس های شناسایی و تصاویر مربوط به تعیین شدت تخریب ها بودند و روس ها در این زمینه ها ،هیچ کمکی به آنان نکردند.
فرماندهان نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق ، هیچ درک صحیحی از حجم حملات مورد نیاز ، لزوم شناسایی اهداف مهمتر و استفاده از بهترین مهمات برای دستیابی به اهداف خود نداشتند. در اکثر پروازها، کنترلر هوایی وجود نداشت و بسیاری از خلبانان تنها تجربه چند پروازانگشت شمار و استفاده از مهمات های غیر جنگی را در کارنامه داشتند.
همچنین فرماندهان عراقی درسایه سیاسی گرایی افراطی حاکمیت و بویژه بدلیل فقدان پروازهای شناسایی و عکس برداری پس از انجام حملات ، در مورد نتایج عملیاتهای خود به دروغ گویی می پرداختند.واین وضعیت به نادیده انگاری ضعف هایشان منتهی می گردید.
در مقابل، نیروی هوایی ایران به سرعت دست به انتقام زد و با وجود همه نارسایی ها و مشکلاتش ، بدلیل هواپیماها، ساختار وآموزش های آمریکایی اش در برابر هواپیماها ، ساختار وآموزش های روسی نیروی هوایی عراق،خیلی زود برای مقابله به مثل آماده گردید. و در نتیجه یک روز بعد ،ایران ۱۰۰سورتی پرواز انجام داد.و با وجود کارایی نه چندان زیاد پرواز های ایران، به سرعت تعداد پرواز های شوک آور ایران به کمتر از ۵۰سورتی در هر روز، کاهش یافت. در اکثر نبردهای هوایی روزهای آغازین و پرواز ارتفاع پایین علیه اهداف عراقی ها ، ایرانی ها پیروز میدان بودند. همچنین آنها از بالگردهای خریداری شده توسط شاه برای تدارکات و ترابری و حمله بهره می بردند.
کمی بعد، نیروی هوایی عراق از آسمان کنار رفت و اکثر هواپیماهای آنان به کشورهای خلیج و پادگان های غرب عراق، منتقل شد. هرچند آنان همواره از برتری ۳به ۱ ویا ۴ به ۱ در برابر ایرانی ها سود می بردند.
۴-۲-۳) اشغال خاک ایران توسط ارتش عراق:
می توان گفت که عملکرد نیروهای زمینی ارتش عراق بهتر از نیروی هوایی آنان بوده است.اما موفقیت های استراتژیک آنان بسیارکمتر از حد انتظار بود.در زمان شروع جنگ، عراق ۵ لشگر در شمال، ۲ تیپ ویژه در بغداد و۵ لشگر در جنوب داشت. نیروهای جنوب شامل ۲ واحد مکانیزه و ۳ واحد آتش بارتوپخانه بود.آنان پیش از جنگ، به شدت تقویت گردیدند، در حالیکه از مجموع ۹لشگر ایران ،تنها ۴لشگر در مرز۱۳۰۰کیلومتری مشترک ،وجود داشت.
در روز آغازین جنگ، نیروهای زمینی عراق در ۷۰۰کیلومتر از مرزهای ایران با نیمی از لشگرهای تقویت شده اش، شروع به پیشروی کردند.پس از ۱۵ کیلومتر پیشروی و تصرف قصر شیرین،آنان در آستانه تصرف سومار و چهارمیل و سرپل ذهاب قرار گرفتند. نیروهای توپخانه نیز به نزدیکی خرمشهر و آبادان رسیدند.
در شمال،یک واحد مکانیزه ،یک واحد ویژه کوهستان و نیروهای پشتیبانی به همراه نیروهای مستقر در کردستان عراق،شروع به پیشروی به سوی سومار،گیلان غرب و کرمانشاه زدند. پس از تصرف قصر شیرین و عقب راندن ایرانی ها،آنها تا ۴۵کیلومتر پیشروی کردند.
در این پیشروی ها ،آتش سنگین توپخانه و سلاح های ضدتانک برای نابودی تاسیسات مختلف ، بکار گرفته شد.در مقابل تنها مقاومت محدودی از سوی پاسداران و نیروهای ژاندارمری صورت گرفت.
در مرزهای مرکزی،نیروهای عراق شهرکم جمعیت و فاقد منابع آب مهران را تصرف کردند و به سوی ایلام حرکت نمودند.ایرانیها که تنها با بالگردهای کبرا و حملات چریکی، به مقابله می پرداختند،نتوانستند در برابر تخریب روستاهاو سیستم های آبیاری وکشاورزی مردم ،کاری انجام دهند. و درنهایت با پیشروی ۵۰کیلومتری عراقیها،به عمق استراتژیک آنان افزوده شد.اما تمرکزاصلی آنها بر مرزهای جنوبی بود.دراطراف
شهرهای موسیان، خرمشهر، اهواز،دزفول و آبادان ، لشگرهای مکانیزه و توپخانه عراق مستقر گردید و عرب های ساکن خوزستان وپالایشگاه ها وتاسیسات نفتی ، هدف اصلی عراقی ها به شمار می رفت. کمی بعد حرکت ارتش عراق به سوی شوش و جاده کرخه و بستان و موسیان و دزفول آغاز شد، اما نتوانستند در تصرف این مناطق، به موفقیتی دست یابند.پس از نبرد در اطراف قلعه صالح و هویزه، شهر بی دفاع سوسنگرد در ۲۸ سپتامبر سقوط کرد. عراقیها در جنوب به اطراف شهرهای اهواز و خرمشهر و دزفول رسیدند.اهواز بدلیل موقعیت صنعتی و نظامی و اداری خود ،از جایگاه مهمی برخوردار بود.گلوله باران پالایشگاه آبادان ،از روزهای آغازین جنگ شروع شده بود و عراق در آستانه تصرف کامل استان خوزستان قرار گرفته بود.
۴-۲-۴) ناکامی های اولیه ایران در سازماندهی دفاعی کارا در برابر اشغالگری:
اگر عراق با آمادگی بیشتری به اهواز و خرمشهر حمله می کرد،امکان تصرف کل خوزستان وجود داشت. البته ایرانی ها دفاع مناسبی را انجام ندادند و تنها نیروی هوایی آنان ، حملاتی به شهرهای بصره و وسیط انجام داد.
در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰، تنها واحدهای محدودی از ارتش وسپاه ایران در مرزهای مشترک باعراق وجود داشت که درشهرهای ارومیه، سنندج، کرمانشاه، قصرشیرین، اهواز و دزفول پراکنده بودند. مشکلات لجستیک نیز باعث شد که رسیدن چند واحد از نیروهای لشگر مشهد به خوزستان ، ۶ هفته زمان ببرد.
این نیروهای ایران، علی رغم اینکه ازاستقلال درتصمیم گیری و تجهیزات بهتری در مقایسه با عراقی ها سود می بردند، اما بدلیل رقابت های موجود میان ارتش و سپاه و تضعیف این نیروها در دوره انقلاب، تحریم نظامی ، فقدان قطعات یدکی وحضور بخش هایی از نیروهای آنان درمناطق ناآرام کردنشین و مرز مشترک با شوروی ، نتوانستند به دفاع قابل توجهی دست بزنند. از سوی دیگر، سیستم لجستیک نیروهای ایرانی درهرج ومرج کامل به سر می برد و خیلی زود، اکثر واحدهای آتش بار وبالگردهای هجومی ایرانیها با از هم گسیختگی روبرو گردید.
پاسداران نیز که برای تامین امنیت داخلی و طراحی ارتشی موازی، ایجاد شده بودند، فاقد توانایی برای دفاع از مرزهای کشورشان بودند. و اگرچه بنی صدر دستور آماده باش سراسری داده بود و نیروهای زیادی به خدمت فراخوانده شدند،اما تقریبا هیچ عکس العملی در برابر حملات عراقیها ، انجام نگردید. البته نیروهای شبه نظامی مردمی در مرزهای جنوب و غرب،توانستند مقاومت هایی پراکنده انجام دهند. اکثر این افراد از افراد تحصیل کرده در مراکز نظامی شاه بودند و "کوکتل مولوتف "یکی از سلاح های مورد علاقه آنان بود. ولی آنان خیلی زود دریافتند که باید به سلاح های قدرتمندتری مسلح شوند.
۴-۳) ناتوانی عراق در حفظ موفقیت های اولیه:
عدم مقاومت ایرانیها در برابر تهاجم ارتش عراق در هفته اول آغازجنگ ، چندان بهت برانگیز نیست.و عراقیها نیز در ۵ روز اول، نتوانستند با توجه به فرصت موجود به موفقیت های بزرگی دست یابند. دلایل سکون و عدم پیشروی بیشتر عراقی ها با وجود ادعای آنها مبنی بر داشتن اهداف محدود و تلاش برای انعقاد صلح، روشن نیست.اما ضعف در فرماندهی را باید دلیل اصلی این ناکامی دانست.با پیشروی نیروهای عراقی ،سازماندهی نیروهای این کشور دچار مشکلات زیادی شد و آنان به نقش سرعت و انعطاف پذیری توجه زیادی نمی نمودند.آنان با توجه به گفته های ماموران اطلاعاتی خود و اظهارات تعدادی از فرماندهان رژیم گذشته ایران ،انتظار داشتند که دولت و نیروهای ایران به سرعت دچار فروپاشی شوند. اما بدلیل توقف نیروهای عراق در پیشروی هایشان،ایرانی ها فرصت یافتند که با فراخوان نیرو و آماده سازی نیروهایشان، خطوط دفاعی را تحکیم نمایند.
چنین رفتارهایی در جهان سوم ، بی همتا نیست. و می توان از این اقدامات معضل آفرین به عنوان درس های نبرد ایران و عراق بویژه در حوزه های آسیب پذیری دولتهای جهان سوم و عکس العمل های احتمالی آنان، یاد کرد.
۴-۴) جنگ نفت آغاز می گردد:
در آغازین روزهای جنگ ،اتفاقات استراتژیکی روی داد که تاثیرات آنها در آینده جنگ ،بیشتر مشخص گردید.در آغاز جنگ قیمت های نفت به رکورد بی سابقه ای رسیده بود.عراق ۳تا۳.۴میلیون بشکه نفت و ایران ۱.۴تا ۱.۶ میلیون بشکه نفت در هر روز صادر می نمود.و فروش نفت خام، صادرات اصلی و عامل بقای اقتصاد آنها به شمار می رفت.
دراولین روزجنگ،صادرات نفت هر دو کشور متوقف گردید.و خیلی زود شط العرب به کانون جنگ دو کشور تبدیل شد. عراق با استفاده از توپخانه خود ،پالایشگاه وتاسیسات نفتی آبادان را به شدت زیر آتش گرفتند و در دومین روز تقریبا همه ۱۵۰ منبع ذخیره نفت ایران در این شهر، نابود گردید و یا به آتش کشیده شد.
حمله هوایی به تاسیات نفتی طرف دیگر در روزهای آغازین جنگ شروع شد ،هرچند این حملات خسارات زیادی برجای نگذاشت.در ۲۴ سپتامبر ، سکوهای صادراتی نفت ایران در خارک مورد حمله عراقی ها قرار گرفت. این حمله نتوانست این تاسیسات را کاملا نابود کند و بدلیل عدم تداوم این حملات ،کمی بعد جریان صادرات نفت ایران از سر گرفته شد وایرانیها سلاح های ضد هوایی خویش را به سرعت آماده مقابله نمودند.ایران حمله به تاسیسات نفتی عراق را با چند سورتی پرواز آغاز کرد، ولی همانند طرف عراقی، به دستاوردهای مهمی دست نیافت. در ۷ اکتبر، ایران تاسیسات نفتی کرکوک و سلیمانیه را مورد حمله قرار داد،ولی نتوانست آسیب های زیادی ایجاد کند.
کمی بعد اولین حمله عراق به نفتکش ها در بندر خمینی و در دهانه خلیج، انجام شد.آنان به چند منبع ذخیره نفت درتهران هم حمله نمودند. ولی اولین حمله گسترده آنان به خارک در ۲۴ دسامبر روی داد. ایرانیها در مقابل با آتش گشودن به سوی فاو و آب راه شط العرب ،در صدد مقابله برآمدند.در نتیجه ۶۲ نفتکش وکشتی با آسیب های کلی و جزیی روبرو شدند و این آبراه مین گذاری گردید. ۶ کشتی در خور عبدالله هدف قرار گرفت و با حمله هواپیماهای ایران،شط العرب در۶ اکتبر بسته شد.ایرانیها از حملات موفقیت آمیز ناوگان دریایی و توپخانه خویش برای نابودی تاسیسات بندری و پالاشگاهی بصره، فاو ،ام القصر و بندر الامیه در ۲۳ تا۲۹ سپتامبر ۱۹۸۰ بهره بردند.
در آن زمان اهمیت استراتژیک این حملات مشخص نبود.عراقی ها علاوه برداشتن ذخایر ارزی و وجود خطوط لوله صادرات نفت خویش از ترکیه و سوریه ، به امکان تعمیر سریع این تاسیسات ، اعتقاد داشتند. اما ایران از آسیب پذیری بیشتری برخوردار بود. با نابودی تاسیسات آبادان ،ظرفیت پالایشگاهی شهرهای دیگر نظیر تهران و تبریز و کرمانشاه به نصف رسید و در آستانه زمستان، مشکلات زیادی در تامین سوخت پدیدار گردید.
اما در مجموع و بدلیل امکان انتقال نفت به مناطق شرقی با خطوط لوله ، ایران در درازمدت با آسیب های کمتری روبرو شد.عراقی ها در اکتبر ، مجبور به سهمیه بندی سوخت شدند. و به دنبال حمله هواپیماهای ایران به نیروگاه های برق حرثیه و نصیریه ، خاموشی های گسترده ای در عراق بوجود آمد.
۴-۵) نبردخرمشهر و توقف پیشروی عراقی ها:
در ماه اکتبر عراقی ها با شوک بزرگ دیگری روبرو شدند.چراکه معتقد بودند ایرانی ها تقاضای صلح خواهند نمود. و این اشتباه بزرگی بود. ایرانیها و (امام) خمینی اعلام کردند که برای یک جنگ طولانی تا سرنگونی صدام آماده اند. وخیلی زود حقیقت داشتن این شعارها مشخص شد. ونبرد بر سر حفظ خرمشهر نشان داد که ایرانی ها می توانند مقاومت همه جانبه ای را علیه عراقی ها انجام دهند.
پس از رسیدن عراقی ها به دروازه های خرمشهر، عراقی ها از توپخانه خود برای هموار نمودن شهر و نابودی همه تاسیسات و خانه های آن بهره بردند. امانتیجه این حملات سنگین و ایجاد ویرانه های شهری، افزایش مقاومت مردمی و همبستگی آنان و همچنین ایجاد مانع برای پیشروی عراقی ها بود. و با وجود ورود عراقی ها به شهر در ۲۸ سپتامبر ،نبرد کوچه به کوچه برای تصرف شهر با مدافعینی که به گلوله های ضدتانک و کوکتل مولوتف مسلح بودند،آغاز گردید.
دراین شهرتنها ۲۰۰۰ نیروی نظامی ارتشی و چند هزار پاسدار حضور داشتند.عراقیها دریافته بودند که حضور تانک های بدون اسکورت ،باید متوقف گردد و نیروهای پیاده نظام خویش را روانه خرمشهر نمودند. اما این حمله نیز بدلیل ناآشنایی سربازان عراقی با جنگ های شهری،ناکام ماند. آنان بدلیل کمین های ایرانی ها ،بسیار محتاطانه جلو می رفتند ، چراکه اقدامات شناسایی بسیاراندکی داشتند. عراقی ها در این نبردهای شهری که چند هفته به طول انجامید، ۲۰۰۰کشته و ۶۰۰۰زخمی دادند.و گفته می شود در این مدت ،پاسداران و حزب الله ضمن مقاومت خود،نیروهای ارتش ایران را که در حال فرار بودند، به گلوله می بستند. و اگرچه عراقی ها برای اولین بار در ۱۳ اکتبر ادعا کردند که خرمشهر را تصرف کرده اند، اما نبردهاهمچنان میان نیروهای شبه نظامی و عراقی ها ادامه داشت. و سرانجام در ۲۴ اکتبر و با پایان مقاومت ایرانی ها،در مجموع ۸۰۰۰تا ۱۲۰۰۰ نفر در این شهرکشته شدند.و ۱۰۰ تانک و نفربر عراقی ها نابود شد. بخش اعظم شهر ویران گردیدویک ماه تلاش عراقی ها برای تصرف شهری که تنها توسط تعدادی شبه نظامی دارای سلاح های سبک حفظ می شد ،درس های زیادی را برای عراقی ها به دنبال داشت. با تصرف خرمشهر ،محاصره آبادان تنگ تر شد و ایرانیها با تقویت توانمندی های خود ،تلاش زیادی را برای جلوگیری از سقوط آبادان نمودند.عراقی ها علاوه بر حملات گسترده به پالایشگاه آبادان ، این شهر را مورد حمله قرار دادند. در این شهر ۱۰۰۰۰ نیروی ارتشی، یک تیپ مکانیزه،یک هنگ تفنگداران دریایی ، ۵۰ تانک و ۵۰۰۰ پاسدار قرار داشتند. و وجود رودکارون و بهمنشیر و مرداب های مجاور این دو شهر ، امکان حفظ پیروزی های آنها را دشوار نموده بود.
عراق برای تصرف آبادان تصمیم گرفت که با نیروهای مهندسی خود در شب، پلی را احداث کند و در روز کارها را متوقف نماید. هرچند بدلیل طبیعت گل آلود سواحل ،چنین کاری با مشکلات زیادی همراه بود. در شب دوم پل موقت عراقی ها آماده شد و شب چهارم آنها از کارون عبور کردند و ایرانی ها مجبور شدند که با عقب نشینی،تجهیزات خود را رها نمایند. اما بدلیل مشکلات مربوط به حفظ شهر و ارسال حجم گسترده ای از نیرو وتسلیحات سبک به آبادان ،نبردها برای تصرف کامل آن بالا گرفت. این شهر ۳۰۰۰۰۰نفر جمعیت داشت و تصرف آن سخت تر از خرمشهر بود. و با آغاز نبردهای خیابانی ، هرچند عراق ادعا کرد که شهر را تصرف کرده، اما نبرد ها همچنان ادامه داشت و قایق ها و بالگردهای ایران به ارسال تجهیزات و نیرو و تدارکات می پرداختند.
اندک اندک با بهبود سازماندهی فرماندهی نیروهای عراقی ، مشکلات آنان کمتر شد اما آنان دیگر هیچ شهر دیگری را تصرف ننمودند و عرب های خوزستان نیز با وجود تصرف یک سوم این استان و تلاش های عراقیها برای دامن زدن به حرکت های جدایی طلبانه ،از آنان استقبال نکردند.
با فروکش کردن زد وخوردها ،ایرانیها در اطراف خرمشهر مواضع دفاعی خود را تحکیم نمودند وبا اعزام تعداد زیادی از پاسداران و نیروهای توپخانه به شوش وسوسنگرد و اطراف رود کرخه، به تثبیت شرایط پرداختند.
عراقی ها با وجود برتری ۳ به ۱ تا ۵ به ۱ در بخش تسلیحات، نیروهای انسانی برابری داشتند. و بدلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه نتوانستند در حرکت به سوی جنوب، به موفقیتی دست یابند که به گل نشستن ۱۵۰ خودروی نظامی و تانک در منطقه حمیدیه ،یکی از این اتفاقات بود.
با آغاز بارندگی های موسمی ، عراقی ها دست به ساخت راه های دسترسی مناسب و تقویت موقعیت خود نمودند، اما برای تثبیت مواضع خود اقدامی نکردند.
در همین حال نبردهای ارتش عراق در مریوان و پنجوین با همکاری پیشمرگان کرد مخالف رژیم ایران، اوج گرفت. در این مناطق ،ارتش ایران حضور نداشت و از لحاظ سوق الجیشی، از اهمیت زیادی برای هر دو طرف برخوردار بود ، چراکه کنترل بزرگراه تهران- بغداد را تضمین می نمود. و درمجموع موفقیت های محدود عراق را باید بیش از هرچیز مرهون اقدامات کردهای مخالف ایران و نه خود عراقی ها دانست.در این جنگ عراقی ها نشان دادند که در فعالیت های شناسایی ، حملات مشترک چندجانبه ، انعطاف پذیری ،پدافند و اقدامات اطلاعاتی بسیار ضعیف هستندو تنها با قدرت آتش باری سنگین و حرکت کند واحدهای تانک ،در صدد پیشروی هستند.آنان هیچ گاه در صدد یافتن ضعف هایشان و بهبود آنها بر نیامدند و تا پایان جنگ بر راهبرد محاصره شهرهای بزرگ و تلاش برای تصرف آنها، پافشاری می نمودند.و درمجموع تحرک نیروهایشان بسیار کند،بسیار اندک و بسیار دیرصورت می گرفت.
و با وجود ضعف های بسیار ارتش ایران ،پس از چند هفته از آغاز جنگ، مشخص شد که انقلاب ایران از جایگاه مردمی زیادی برخوردار است.و این حاشیه امنیت، کمک های زیادی به رهبران ایران نمود.
۴-۶) نبردهای هوایی در سال ۱۹۸۰:
در ماه های پایانی این سال، نبردهای دریایی و هوایی بصورتی بهت آور، تاثیرات اندکی بر روند جنگ داشت.هر یک از دو طرف، حملاتی هوایی به تاسیسات طرف دیگر انجام می دادو پالایشگاه ها و مخازن نفت در کانون توجه آنها قرار داشت.ولی هردو در انجام حملات گسترده، ناتوان بودند.
پس از حمله ۲۳ سپتامبر ، عراق هواپیماهای زیادی را روانه کشورهای عربی نمود.وپس از۷ تا۱۰روز و بازگشت آنها، این هواپیماها در پایگاه های دور از منطقه نبرد مستقر گردیدند.در مورد دلایل ناتوانی های نیروی هوایی عراق به دلایلی نظیر ضعف آموزش و سیستم اویونیک پروازی ، فقدان مهمات مناسب موشکی هوا به هوا در جنگ های هوایی با خلبانان ایرانی،اتکای صرف بر شبیه سازهای پروازی، انجام مانورهای آموزشی در هوای مناسب و ارتفاع بالای پروازی، نداشتن اهداف مناسب با ریسک اندک ،دستور صدام مبنی بر اتکابر این نیرو بصورت رزرو و در نهایت هراس آنان از انتقام گیری ایرانی ها بدلیل بمبارانهای گسترده دراین کشور ،می توان اشاره کرد که از سوی فرماندهان سابق این نیروها مطرح شده است.
به هر ترتیب ، تعدادی از این دلایل، صحیح به نظر می رسد . البته حملات ایرانی ها نیز بدلیل فقدان شناسایی و امکانات لازم ،نتوانست نیروی هوایی عراق را نابود کند ،اما در چند نبرد هوایی، خلبانان عراقی را مجبور به فرارکردند، هرچند هر دو طرف ازاین نبردها گریزان بودند. عراقیها به بزرگ کردن نتایج حملات خود و نه تصحیح اشتباهاتشان علاقمند بودند. یافتن نیروهای ایران نیز بدلیل فاقد ساختار بودن آنها بر روی زمین ،در کنار ناکارایی شبکه راداری و موشک های زمین به هوای روسی دفاع هوایی بویژه در برابر پروازهای ارتفاع پایین ،از دیگر مشکلات فراروی نیروی هوایی عراق بود.
همچنین با تیره شدن روابط آنها با روس ها،شرایط به خصوص برای آماده سازی ۲۵ سکوی شلیک موشک های زمین به هوای ارتفاع پایین سام۶ آنان، بدتر هم شد.و با وجود خرید سلاح های جدید،اف ۴های ایران همچنان به فعالیت هایی نظیر پروازهای ارتفاع بالای خود بر فراز بغداد، بمباران یک مرکز هسته ای و یا هدف قرار دادن یک پایگاه مدرن غربی در قلب این کشور ادامه می دادند.و عراقی ها تا پایان جنگ نتوانستند در بخش حمله به هدف های پروازی ارتفاع کوتاه و متوسط ،به دستاوردی دست یابند.و عامل اصلی حفظ امنیت هوایی عراق را باید در ناتوانی ایران در آماده نگاه داشتن تجهیزاتش و نه توانایی های عراقی ها دانست. و اگر ایرانی ها می توانستند قدرت نظامی نیروی هوایی دوران شاه را حفظ نمایند، با گسترش دامنه حملاتشان ،نیاز عراقی ها به کمک های کشورهای عربی نظیر کویت و عربستان سعودی ،سه برابر رقم های کنونی می گردید.
از سوی دیگر، ایران در پایان سال۱۹۸۰ ،بخش اعظم توان هوایی خویش را از دست داده بود.آنان خلبان کافی در اختیار داشتند، اما بدون حضور تکنیسین های آمریکایی ، اکثر هواپیماهایشان زمین گیر شده بودند. تعمیر و نگهداری اف ۴ ها و اف ۱۴ ها با مشکلات زیادی همراه بود .این هواپیماها به ازای هرساعت پرواز نیازمند ۳۵ نفر- ساعت فعالیت های نگهداری هستند که ازتوان ایرانیها خارج بود. با ازبین رفتن سیستم تامین قطعات هواپیماها ، این نیرو در دورباطل باز کردن قطعات کلیدی یک هواپیما برای آماده سازی چند هواپیمای دیگر گرفتار شده بود.با
تحریم های غربیها ،این شرایط روز به روز بدتر شد، بطوریکه در سال های پایانی، ایرانی ها در هر روز تنهایک سورتی پرواز انجام می دادند وتعداد هواپیماهای آماده آنان به ۱۰۰فروند رسیده بود.
در آغاز جنگ ،عراقیها از بالگردهای خود، عموما برای انتقال تجهیزات و نه حمله بهره می بردند.اما ایرانیها همانند جنگ ویتنام ، از بالگردهای خود برای حملات نزدیک وهدف قراردادن نیروهای دشمن بهره
می بردند.به علاوه عراقی ها با وجودعملیاتی نگاه داشتن ۶۰ تا۷۰ درصد بالگردهایشان، نتوانستند استفاده اثربخشی از آنها نمایند.
ایرانی هاهم در بهره گیری از بالگردهایشان و حفظ اثربخشی آنها از دوره شاه ، با مشکلات زیادی روبرو بودند. ناوگان پروازی آنها علاوه بر دارابودن ۸۰۰ بالگرد بویژه بالگردهای تهاجمی ۲۰۵آ.اچ.وان جی که قدرتی همانند دو واحد آتشبار دارند، از نیروهای ویژه هوابرد نیز بهره می بردند.
خلبانان بالگردهای ایرانی که در آمریکا آموزش دیده بودند ، در روزهای ابتدایی جنگ در گروه های کوچک ، عملکرد مناسبی داشتند، اما در زمان شاه نیز پرواز تعداد زیادی از آنها ،به رژه هایی محدود می گردید که با نظارت کامل آمریکایی ها انجام می شد. همچنین با تحریم تسلیحاتی وخروج کارشناسان آمرکایی ،این بالگردها با مشکلات بسیار بیشتری در مقایسه با هواپیماها روبرو گردیدند. و خیلی زود آنان هم نظیر نیروی هوایی کشورشان ، در دورباطل باز کردن قطعات کلیدی یک بالگرد برای آماده سازی چند بالگرد دیگر، گرفتار شدند.
این تجربه ،درس هایی را در زمینه قدرت هوایی برای جنگ های جهان سوم فراهم می آورد که به شرح زیر است:
ـ سازمان فرماندهی ،توانمندی های مدیریت نبرد ،فرماندهی و کنترل، هدف گیری و ارزیابی خسارتها ،از اهمیتی برابر با قدرت هوایی وتکنولوژی برخوردار است.
ـ وابستگی به قدرتهای خارجی در پشتیبانی و تامین قطعات ،تنها با اطمینان کامل به انجام تعهداتشان ،مفید خواهد بود.
ـ توانمندی های یک نیرو در گروی کیفیت آموزش ها و عملیاتهای انجام شده و توانایی انجام ماموریت های آنان و بکارگیری تکنولوژی و داشتن یک سیستم فرماندهی بهینه است.و بدون آزمایش دقیق امکانات و تواناییها و تسلیحات ،نمی توان از عملکرد بهینه آن ،اطمینان یافت.
ـ در دوره صلح ،نیروها توانمندی های عملیاتی خود در بخش های تدافعی و تهاجمی را با اغراق مطرح می نمایند.
ـ به دلایل فنی و مدیریتی،بهبود عملکرد جنگنده ها و سیستم های دفاع موشکی زمین به هوا به سطحی بیش از عملکرد کنونی آنها، بسیار مشکل است.
۴-۷) نبرد های دریایی در سال ۱۹۸۰:
پس از بسته شدن شط العرب و نابودی تاسیسات صادرات نفت عراق در خلیج،استفاده از نیروهای دریایی بسیار کاهش یافت. با وجود پیروزی انقلاب ، ایرانی ها همچنان می توانستند از اکثر کشتی ها و ۳ فروند هواپیمای گشت زنی دریایی پی ۳اف اوریون خود بهره گیرند و این موضوع پس حمله ایرانیها به قایق های عراقی و جزیره فاو در روزهای ابتدایی جنگ مشخص شد.درپایان سپتامبر ایرانیها بر شمال خلیج و آب های عراق سلطه داشتند.در آن زمان همه کشتی های به مقصد عراق ،توسط ایرانی ها متوقف می شدند.بعدها با آغاز کمکهای کشورهای حوزه خلیج به عراق و تسهیل در انتقال کالاهای این کشور،آنان با مشکلات کمتری مواجه گردیدند. درآن زمان بدلیل بحران گروگان گیری و تیره شدن روابط ایران با غرب، هنوز هم دلایل اندکی برای حمله به کشتی های غیر عراقی برای اعمال فشار بر
دولت هایشان وجود داشت.
از آغاز جنگ ،عراقی ها فاقد استراتژی های دریایی و شناورهای جنگی مناسب بودند. موشک های روسی آنان نیز در برابر سیستم آمریکایی موشک های ایران، فاقد کارایی بود. و این ضعف ها تاپایان جنگ و درخواست کمک از دو کشور غربی برای آموزش نیروهای دریایی شان ادامه داشت.و نیروی دریایی ایران در انتقال کمکهای لازم برای محاصره شدگان آبادان و بازرسی کشتی های مظنون به انتقال اسلحه برای عراق ،نقش مهمی ایفا کرد.
درآغاز جنگ، ایرانی ها چندبار از نیروی هوایی برای بمباران کشتی ها بهره بردند، اما بعدها این اقدامات متوقف شد.عراقیها نیز حمله به بنادر ایران را در دستور کار داشتند، اماهیچگاه به دستاورد قابل ذکری دست نیافتند. ناوگان هوایی آنان فاقد توانایی و آموزش های مربوط به شرکت در ماموریت های دریایی بود .به این مشکلات نداشتن هواپیماهای گشت زنی دریایی و موشک های هوا به دریا را باید بیافزاییم.هرچند به نظر می رسد اصولا عراقی ها تمایلی به هدف قرار دادن کشتیهای سایر کشورها نداشتند.
۴-۸) نقش قدرت های خارجی:
ایران وعراق جنگ خود را در حالی آغاز نمودند که در حالت انزوا از قدرت های بزرگ قرار داشتند.بحران گروگانها و امکان بسته شدن تنگه هرمز ،نگرانی های زیادی را در غرب بوجود آورده بود.با درخواست عربستان سعودی ، آمریکا تعدادی آواکس و چند فروند تانکر سوخت رسان کا.سی-۱۳۵ وهواپیمای ای. تری. آ و ۳۰۰نیروی پشتیبانی رابه پایگاه ظهران عربستان اعزام نمود.بدین ترتیب در پایگاهی زیرزمینی در ظهران ، یک مرکز بزرگ فرماندهی،کنترل و شناسایی درمنطقه خلیج بوجود آمدکه تاپایان جنگ همچنان فعال بود.
با شکست بنی صدر در کاهش تنش های ایران و آمریکا ، ایالات متحده شروع به اعزام نیروهایش شامل ۲ ناو هواپیمابر ،۳۵ ناو جنگی و ۱۶۰ هواپیما به خلیج نمود. انگلستان و فرانسه و استرالیا نیز دست به اقداماتی برای تقویت حضور نظامی خود زدند.شوروی هم نیروهای خود در دریای عمان را تقویت کرد.
روسها با اعلام بی طرفی در جنگ ،در حالی ارتباطات خویش با عراقی ها را قطع نموده بودند که در عین حال ،زمینه گسترش تجارت اسلحه عراق با بلوک شرق را مهیا نموده بودند.مثلا بندر عقبه و اردن به عنوان مسیر های جایگزین انتقال سلاح تعیین گردیده بود.و تا زمان سرکوب بی رحمانه و خونین حزب توده و اخراج چند دیپلمات روسی از ایران در سال ۱۹۸۲ ،سردی روابط عراق و شوروی ادامه یافت.
سایر کشورها موضع شفاف تری در پیش گرفتند. سوریه،لیبی ، الجزایر و چین حامی ایران بودند.اسراییلی ها بدلیل نگرانی در مورد قدرت گرفتن صدام در دنیای عرب و نگرانی در مورد سرنوشت یهودیان مقیم ایران ، از ایران حمایت می کردند.کره شمالی و چند کشور غربی با فروش اسلحه به ایران در صف حامیان این کشور قرارگرفتند.
در ۱۰ روز اول جنگ، سوریها و لیبیایی ها به ارسال موشک های دوش پرتاب زمین به هوای سام ۷ و موشک های ضد تانک هدایت شونده صاغر به ایران پرداختند.اسراییلی ها نیز قطعات یدکی و لاستیک های مورد نیاز هواپیماهای اف ۴ ایران را تامین نمودند.در آن سال هواپیماهای ایران با پرواز به سوریه و لیبی(از طریق یونان و ترکیه) ، محموله های ارسالی از سوی اسراییلی ها را در قبرس بارگیری
می نمودند.بخش های دیگری از سلاح ها نیز بصورت زمینی از طریق ترکیه و پاکستان به ایران حمل می گردید.
اما عراقی ها به سرعت با حمایت همه دولت های عرب خلیج بویژه کویت و عربستان و همچنین دولت اردن روبرو گردیدند. کویتی ها برای شیعیان مشکلات زیادی ایجاد کردندو اردن با اعزام نیرو و امکانات،مسیر ترانزیت از بندر عقبه را در اختیار عراق گذاشت.
عراقی ها با تحریم اروپایی ها روبرو نشدند و فرانسوی ها با ارسال ۶۰ فروند هواپیمای میراژ ،رادار،موشک های هوا به هوا و هوا به زمین و همچنین سلاح های ضد تانک در قالب یک قرارداد ۱.۶میلیارد دلاری ، در صدر لیست قرار داشتند.کمی بعد موشک های زمین به هوا و بالگرد و توپخانه نیز به این موارد افزوده شد.همچنین مصر (تا پیش از امضای قرارداد صلح بااسراییل)،کره شمالی و دولت های عرب از دیگر تامین کنندگان سلاح های ارتش عراق بودند.
این جنگ خیلی زود ابعاد منطقه ای به خودگرفت و رییس جمهور پاکستان ، دبیرکل سازمان ملل متحد ، رییس جمهور الجزایر ،سازمان کنفرانس اسلامی،سازمان آزادی بخش فلسطین ،اتحادیه عرب و نخست وزیر سوئد تلاش های زیادی برای برقراری صلح نمودند که این رایزنی ها با وجود تصویب قطعنامه ۴۹۷،به نتیجه ای نرسید. گویی رهبران دو طرف بیش از هرچیز به فکر منافع خویش در مرزهای کشور دیگر و درصدد عدم حمایت طرف دیگر از گروه های مخالف خویش بودند و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کردند.
محسن داوری