پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


شرح یک سوءتفاهم


شرح یک سوءتفاهم
● درباره کتاب «بدفهمی یک توجیه ناموفق»
آنچه از دکتر علی شریعتی تا به امروز خوانده ایم - چه در متن سخنرانی های خود او و چه در نگاه منتقدان، مخالفان و مقلدان - همه معطوف به بازتعریف های شریعتی است از لایه های مختلف اندیشه ایرانی - اسلامی، که در نهایت همه آن را در قالب رنسانس روشنفکری شریعتی می نامیم؛ رنسانسی که تا به امروز از اثرات آن در گذر جامعه ایرانی (حداقل در حوزه روشنفکری) از گرایش مفرط به سنت و متقابلاً تجدد به نگاهی معتدل بهره برده ایم. اما در میان این بازتعریف ها، خطاهایی نیز به چشم می آید که تمرکز بر آنها و توجیه عدم صحت آنها، در سلامت آن گذر و تکامل نگاه شریعتی به عنوان روشنفکری کم همتا، ادامه همان رنسانس روشنفکری است که خود علی شریعتی نیز به نوعی ادامه دهنده آن بوده است.
رضا علیجانی در کتاب بدفهمی یک توجیه ناموفق - که نام کتاب خود گویا است - تلاش کرده به یکی از این کوشش های به سرانجام نرسیده شریعتی بپردازد و جایگاه آن را در نگاه او مشخص کند.
شریعتی با توجه به مساله امامت در تاریخ اسلام و روش سیاسی حاکم بر حکومت در عصر مدرن - دموکراسی، تضادی را میان این دو روش می بیند که برای رفع آن، در جهت حرکت فکری خود، خود را موظف به تعریفی دیگر از مساله امامت می یابد.
رضا علیجانی نقطه عزیمت شریعتی به نظریه پردازی در مورد مساله امامت را، کشف همین تناقض می داند ولی معتقد است که علی شریعتی در نهایت نتوانسته نظریه خود را همسو با تغییر رویه هایی که در دوره های مختلف فعالیتی خود داده، (که آن را به سه دوره تقسیم می کند؛
۱) اسلام شناسی مشهد
۲) حسینیه ارشاد
۳) بعد از آزادی از زندان)
به طور موفق و منسجم ارائه دهد.
شریعتی در ابتدای ورود به این بحث، در جایگاه یک روشنفکر غیرفرقه ای ظاهر می شود - دوره اسلام شناسی مشهد - ولی به دلیل فشارهای زیاد وارد مرحله تازه ای شد، که کلامش در این دوره، معطوف به نگاهی شیعی به اسلام است (مصادف با ورود او به حسینیه ارشاد). علیجانی در بخش اول کتاب به سیر آرای شیعی شریعتی می پردازد.
مسائلی چون غدیر، وصایت، شورا و خلافت با نگاه به متن کلام او در مجموعه آثار به جا مانده از شریعتی در این فصل بررسی می شوند. با بررسی این سیر آرا متوجه می شویم که «شریعتی نقاط تردید، ابهام و سوالات جدی تاریخی نسبت به قرائات کلاسیک داشت و سوالاتی که او نسبت به تاریخ صدر اسلام و وصایت مطرح کرده بود به وضوح بیانگر آن بود که دیدگاه او با دیدگاه کلاسیک فاصله زیادی دارد.»
در بخش دیگر کتاب سیر کلی آرای او در بحث امت و امامت - که گویا تنها در سه سخنرانی به طور جد راجع به آن صحبت کرده - بررسی می شود اینکه او به دو دلیل وارد مقوله این بحث شده:
۱) تاکید بر اصلاح دینی
۲) حل پارادوکس دموکراسی و وصایت. تاکید بر این دو و روند پاسخگویی به آنها در کلام شریعتی، در جای جای این فصل گنجانده شده و در نهایت دیدگاه خود علیجانی در مورد اینکه شریعتی تا چه حد در تحقق این دو امر موفق بوده، محتوای بخش پایانی کتاب را شامل می شود.
او اشتباه شریعتی را از لحاظ ساختاری بهره گیری از یک نظریه سیاسی امروزی برای توضیح یک امر کلامی در گذشته می داند و از لحاظ محتوایی شاید فضای بسته فکری جامعه آن روز - و حتی امروز - عدم ارائه اصل نظریه شریعتی را موجب شده که در نهایت آنچه از کلام او برمی آید، نه رفع تناقض مساله امامت و دموکراسی که خود تناقضی است مضاعف.
رضا علیجانی علت این کوشش خود را رفع کژفهمی هایی می داند که حول این نظریه شریعتی شکل گرفته؛ «چندی از منتقدان، نظریه امت و امامت را پایه بحث فلسفه و نظریه سیاسی شریعتی قرار دادند. در صورتی که این امر تنها دوگانگی در حوزه خاصی از کلام شریعتی است که هم بر آزادی و دموکراسی تاکید می کند و هم نظریاتی درباره امامت و تعطیلی موقت دموکراسی...
کتاب حاضر می خواهد به خواننده بگوید که پشت صحنه آرای شریعتی درباره «امت و امامت» و سیر و سرانجام آن چه بوده و اینکه فلسفه و نظر سیاسی شریعتی را نباید از این توجیه استخراج کرد که باید به استناد انبوهی از آرای او که در هر سه مرحله زندگی فکری اش و در جای جای آثارش و همچنین در هر سه بخش اندیشه اش (اجتماعیات، اسلامیات و کویریات) آمده مبنای بیان و نظریه و فلسفه سیاسی وی قرار داد.» علیجانی در پیش گفتار کتاب خود می نویسد؛ «در این کتاب نشان داده شده که شریعتی پس از ورود به ایران به دنبال تحقق پروژه رنسانس فکری و اصلاح فکر مذهبی به عنوان یک وظیفه روشنفکری بوده است.
فرزاد کاظمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید