چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


کاکو موجودی غیرخودی


کاکو موجودی غیرخودی
«روشنفكر موجودی است تبعیدی، حاشیه‌نشین، ذوق ورز و پدید آورنده زبانی كه می‌كوشد حقیقت را در برابر قدرت بیان كند. موجودی غیرخودی و آدمی كه نمی‌تواند همرنگ جماعت باشد.»
این جمله از ادوارد سعید، توصیفی است كه فرشته غازی راد از محمدعلی شیوایی (كاكو) دارد و به زعم او بیان خلاصه‌ای است از شخصیت این نقاش كه به نوعی ذهن را در این خصوص پالایش می‌دهد.
غازی راد هنرمندی است كه شش سال پیش، نمایشگاهی از كاكو در نگارخانه‌اش برپا كرد و ما ساعتی پای صحبت‌های او بودیم.
اولین آشنایی غازی راد با كاكو در گالری سیحون بود، زمانی كه نمایشگاهی از كاكو در این گالری برپا شده بود.
اما او پیش از این كاكو را در ذهن و جانش به همراه داشت. حوالی سال‌های ۵۲-۵۳ كتابخانه مركزی دانشگاه تهران، كه بر مدخلش تابلویی از كاكو آویخته شده بود، هر روز پذیرای نگاه یكی از دانشجویان دانشكده هنرهای زیبا فرشته غازی رادبود كه با وجود رنگ‌های شنگرف، مشكی و اخرایی بر پارچه‌های زبر دوخته شده در كنار هم، دارای استحكام و خلوصی بود كه او را شیفته خود كرده بود.
«قدرت بیان كاملی داشت كه من را به‌عنوان یك دانشجوی هنر و تشنه موضوعات بدیع همه روزه به كتابخانه می‌كشاند. حوالی ظهر از پله‌ها بالا می‌رفتم تا تابلو را ببینم. تمركزی در سادگی رنگ‌ها بود كه من را تحت تأثیر قرار داده بود.»
حالا بعد از گذشت چند سال روبه‌روی این تابلو در گالری سیحون، نقاش آن را شناخته بود. «پس از مدتی با برپایی نمایشگاه دیگری در خانه آفتاب متوجه شدم هم‌چنان به این نوع نقاشی‌هایش ادامه می‌دهد.
حالا دیگر پارچه‌ها و دوخت‌های كوبیستی را حذف كرده و به رنگ‌های روغنی رقیق سبز و فیروزه‌ای بر كاغذ روی آورده بود. تحت تأثیر دوران آبی پیكاسو و یا دلقك‌های او بود.
احساس می‌كردم كاكو شیفته كارش است و به واسطه نمایشگاه‌هایش حضوری در سال‌های متمادی در همه جای ایران دارد. خیلی آرام حركت می‌كرد. كارهایش تكرار سال‌های قبل با كمی اختلاف رنگ بسته به حال و روزش بود، سال‌ها طبیعت بی‌جان را تكرار می‌كرد. كارهایش را بازوارهای نقره‌ای در كارتون بسته‌بندی می‌كرد و هرسال از شیراز به تهران می‌آمد و در نمایشگاهی ارائه می‌داد.»
او كاكو را سرشار از ادب هنرمندانه‌ای می‌داند كه باعث ارتباطش با مردم می‌شد. و البته این امر را دلیلی می‌داند بر این‌كه كاكو به رغم سن و سال و دوربودنش از تهران همیشه با شتاب می‌خواست در محل تازه‌ای كارهایش را به نمایش بگذارد. بالاخره اردیبهشت ۷۹ طی تماس تلفنی با یكدیگر نمایشگاهی از كاكو توسط فرشته غازی راد نیز در نقاش‌خانه فرشته برپا می‌شود.
«بابك گرمچی كه طراحی كارت نمایشگاه را بر عهده داشت. بهایی برای كارش دریافت نكرد و در عوض یك كار كاكو را هدیه گرفت كه مطمئناً این تبادل اثر به نفع گرمچی بود.»
غازی راد در مورد آثار كاكو در نقاشخانه‌اش می‌گوید:
«طبیعت بی‌جان‌های خاص خودش را می‌كشید، هنرمند وقتی هنرمند است به رغم كاركوبیستی، هر عنصری را هرچند تكراری و معلوم، به شیوه خود كار می‌كند. در این نمایشگاه هم چند كار طبیعت بی‌جان به اضافه كارهای كوبیستی‌اش بود كه با وجود قیمت پایین، عده‌ای از مجموعه‌داران تعدادی از آن‌ها را خریداری كردند.»
او از زهرا یاحقی همسر كاكو و سهراب سپهری،‌ به‌عنوان همراهان زندگی و شریك و رفیق در انتقال روحیه‌ای خوب به او یاد می‌كند.
«همدلی و ارتباط روحی كاكو و سپهری دوطرفه بود سال‌های دور به منزل سهراب سپهری رفته بودم و او تنها دو تابلو در اتاقش بود؛ یكی اثر طبیعت از خودش و دیگری تابلویی از كاكو. این‌ها هر دو در پرده افتادند ولی یاد و خاطرشان ماندگار است.»
غازی راد از ناشناخته ماندن كاكو سخن می‌گوید و با لحظه‌ای تأمل دلایل این موضوع را جستجو می‌كند.
«شاید از آن‌جا كه در مكتب سقاخانه كار نكرده بود، كنار افتاد. تمایزی در مقایسه با هم دوره‌هایش وجود داشت. شاید فكر می‌كردند متأثر از پیكاسو و براك است. كه به قول ممیز حتماً سیستم عصبی و روحی‌اش به آن‌ها نزدیك‌تر بوده است. حاشیه‌نشینی‌اش و یا غیرخودی بودنش موجب شده بود كه یادی از او نباشد.
دوره‌ای كه به پاریس رفت نتوانسته بود بماند. به شیراز رفت و این غیبتش شاید تأثیرگذار بوده است. هرچند تا زمان حیات، حضورش مانع از فراموشی بود. كارهایش نگذاشت كاكو مسكوت بماند.»
غازی راد در ادامه این صحبت‌ها می‌گوید كه «خوشبختانه نقاشان بیشماری داریم و شاید هنوز فرصت نشده بود به كارهای خاص كاكو بپردازند. معمولاً به پیشگامان هنر پرداخته می‌شود. ولی این توقع هست كه آثار این پیشگامان در محلی مشخص به‌صورت دائمی آویخته باشد. اما متأسفانه این طور نیست. موزه‌ای دائمی برای این آثار وجود ندارد. در نتیجه چطور می‌توان توقع داشت نسل‌های جوان‌تر، نقاشان پیشگام عصر خود را بشناسند و نسبت به آثارشان و شیوه كارشان آگاهی داشته باشند ضمن این‌كه فكر می‌كنم در كنار پیشگامان به نقاشان نسل نو نیز توجه خوبی شده البته جای خوشحالی دارد.
اما نقاشان مابین این دو خاموش ماندند و كاكو یكی از آن‌ها بود.» غازی راد به سخنی از مرتضی ممیز اشاره می‌كند، كه آهنگ قشنگی برایش دارد: «انسان‌هایی كه به هنر رو می‌كنند كاملترین انسان‌ها كه آهنگ قشنگی برایش دارد هستند.» و در ادامه به سخنی دیگر از نقاشی دیگر؛ بهجت صدر: «همیشه روشنفكرها به تابلوهای من توجهی نداشتند بلكه مردم عادی توجه بیشتری به آن‌ها نشان می‌دهند.» ضمن این‌كه می‌گوید:
«شاید همین نگاه باعث شده كاكو آن‌طور كه دلمان می‌خواهد مطرح نباشد.»
خودش می‌گفت: «دوره‌های پارچه‌های بافت‌دار روناسی،‌ قهوه‌ای، مشكی و عاجی دوره مطلوب من بود. خواهرم آن‌ها را به دوخت و دوز می‌رساند. باید برای زهرا خانم هم چرخ خیاطی می‌خریدم.» به عقیده غازی راد، هنرمند همه‌چیز را در هوشیاری‌اش زمزمه می‌كند. ولی بالاخره زمانی این نجوا از دایره مغناطیسی عبور می‌كند و صدای بلندتری دارد، كارهای كوبیك كاكو هم جز این دسته‌اند.
«قلم كاكو حس خاصی از كوشش و بودنش می‌دهد. انگار با تكرار در كارهایش می‌خواست به چیزی برسد، و این شیوه شیوایی بود. البته هنر، ممارست، ماندن، رفتن، تأمل و تعقل به همراه نگاه تازه، است.»
این نقاش شیفته كاكو به یاد می‌آورد كه پس از برپایی نمایشگاهی از او در گالری‌اش، كاكو هر از چندی با وجود این‌كه تلفن در منزل نداشت با او تماس می‌گرفت و احوال او را جویا می‌شد.
« از این یاد او، برخود می‌لرزیدم. چندماه آخر كه دچار بیماری شده بود، زنگ زد و گفت حالم بد بوده اما بهترم. ناگهان تلفن‌ها قطع شد. از این‌كه بیمار باشد برخود می‌لرزیدم و این فكر مرا آزرده می‌كرد.»
امروز غازی راد خوشحال است از این‌كه تعداد بسیاری از آثار كاكو در میان هوادارانش وجود دارد و به زعم او این امر اسم ماندگارتری از شیوایی به جای گذارده است. «الان فكر نمی‌كنم شیوایی نیست»
نویسنده : زهرا نعیمی
[روایتی دیگر از كاكو از زبان فرشته غاذی راد]
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید