جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تیم ملی، سه شقه بود!


تیم ملی، سه شقه بود!
تیم ملی فوتبال ایران به زعم خیلی ها، زودتر از موعد مقرر حذف شد و از گردونه رقابت ها خارج گردید. اما واقعیت قضیه این بود كه این تیم توانایی حضور در مراحل بالای جام را نداشت.شاید فكر كنید حالا كه حذف شده ایم، بنا را بر انتقاد گذاشته ایم، اما باور كنید اگر این تیم قهرمان جام چهاردهم هم می شد، باز انتقاداتی به آن وارد بود، انتقاداتی كه شاید بیان برخی از آنها بتواند راه را برای تیم های آینده فوتبال ایران به نوعی سهل كند.
تیمی كه به جام ملت های آسیا رفت، بازیكنانش به ۳ گروه مشخص تقسیم شده بودند. گروه اول، گروه لژیونرها بودند، همانهایی كه از ارج و قرب بسیاری در تیم ملی برخوردار بوده و خود را تافته جدابافته می دانستند. همانهایی كه می بایستی بازی می كردند، چراكه در طول بازی ها چنین واقعیتی به دفعات به چشم آمد.
مهدی مهدوی كیا، آندرانیك تیموریان، رحمان رضایی، جواد نكونام، فریدون زندی، علی كریمی و وحید هاشمیان ۷ بازیكن گروه لژیونرها بودند، همانهایی كه در طول بازی ها با همیشه شان فاصله بسیار داشتند.
گروه دوم، گروه بازیكنان شاغل در امارات بودند كه مدام با هم در ارتباط بودند. همانهایی كه اگر بازی كردنشان به نوعی برای تیم مشكل ساز بود، بازی نكردن آنها هم در بسیاری از موارد دردسرآفرین شد.ایمان مبعلی، رضا عنایتی، رسول خطیبی، حسین كعبی، مسعود شجاعی و جواد كاظمیان ۶ بازیكن شاغل در لیگ امارات بودند، بازیكنانی كه بعضاً در زمره بازیكنان ذخیره تیم ملی بودند؛ به جز رضا عنایتی كه امیر قلعه نویی اصرار بیهوده ای داشت تا بازیكن ثابت تركیب تیم ملی ایران باشد.
گروه سوم هم گروه بازیكنان شاغل در لیگ فوتبال ایران بودند. بازیكنانی كه بی آزارترین بازیكنان تیم ملی به حساب می آمدند و توانستند به نوعی بار اصلی تیم ملی را در مالزی به دوش بكشند. حسن رودباریان، سیدجلال حسینی، امیرحسین صادقی، مهرزاد معدنچی، هادی عقیلی، مهدی رجب زاده، ابراهیم صادقی، محمد نصرتی، وحید طالب لو و سیدمهدی رحمتی ۱۰ بازیكن دیگری بودند كه از تنور لیگ به تیم ملی اضافه شده بودند. بازیكنانی كه به جز رودباریان، سیدجلال حسینی و مهرزاد معدنچی به بقیه یا بازی نرسید و یا اگر هم رسید بسیار كمتر از حد تصور بود تا مشخص شود مربیان تیم ملی اعتقاد چندانی به بازیكنان آماده لیگ ندارند.
مشكل بعدی تیم، مشكل تعدد افراد اطراف تیم بود، نفراتی كه در هیچ دوره به این اندازه نبود.اگر بگوییم به تعداد بازیكنان در اطراف تیم ملی همراه وجود داشت، حرفی به گزاف نزده ایم. همانهایی كه در برخی موارد به جای آنكه در نقش یار تیم ملی ایفای نقش كنند، به بار تیم ملی مبدل شدند و نتوانستند كمكی به اهداف تیم ملی نمایند. افرادی كه در كنار خود كارگزارهای فیفا را هم می دیدند، همانهایی كه در محل اقامت ملی پوشان حضور داشتند و برای خود سرمایه جذب می كردند.
كارگزاران شاغل در فوتبال امارات، آلمان و... در اطراف تیم ملی وضع را آنچنان كرده بودند كه بازیكنان بیشتر از اینكه همراه مربیان تیم باشند در اطراف آنها پرسه می زدند تا بلكه از نمد آنها كلاهی را برای خود ببافند. آنها كه هتل پرنس شهر كوالالامپور را از نزدیك دیده اند، خوب می دانند كه تیم ملی هیچ گاه با یك چهره شاداب دیده نشد.
خیلی از بازیكنان از عدم وجود گیم روم در هتل انتقاد می كردند و اعتقاد داشتند كه خستگی امان آنها را بریده است.برخی دیگر از آنها خواهان این بودند كه به نوعی حضور خبرنگاران در هتل ممنوع اعلام شود تا آنها بهراحتی بتوانند به كارهای ورزشی و تجاری خود بپردازند.برخی دیگر هم اعتقاد داشتند كه هتلی كه برای اقامت ملی پوشان درنظر گرفته شده، هتل مناسبی نبوده و امكانات رفاهی مطلوب را ندارد.
برای مثال ملی پوشان تنها در طول اقامت نزدیك به ۲۰ روزه خود در مالزی تنها توانستند یك بار در استخر هتل بروند، آن هم در روزی كه از قبل استخر قرق شده و در اختیار آنها قرار گرفته بود. كادرفنی تیم ملی هم كه دیگر تكلیفش كاملاً مشخص بود، كادری كه همه چیزش به امیر قلعه نویی ختم می شد و مربیان دیگر تنها وظیفه داشتند از او بگویند و در هركلام خود از او تعریف و تمجید كنند. كادری كه تنها برنامه های ارائه شده از سوی امیر قلعه نویی را اجرا می كرد و به هیچ وجه امكان دخالت و اظهارنظر را نداشت.
بحث دیگر تیم ملی هم مربوط به این می شد كه خیلی ها در مواجهه با امیر قلعه نویی اعتقاد داشتند كه بهترین تیم ملی ادوار گذشته تاریخ در اختیار او است اما او به هیچ وجه حاضر نبود چنین واقعیتی را بپذیرد و همواره برای آنكه بتواند راه توجیه را برای خود باز بگذارد اعلام می كرد كه این تیم ملی اگرچه خوب است، اما تیم رؤیایی مردم و علاقه مندان به فوتبال نیست. او اگر این حرفها را می زد به خاطر این بود كه برای شكست در مقابل كره، آن را در نظر اهالی فوتبال نتوانند به عنوان یك فاجعه قلمداد كنند.
شاید قلعه نویی در آن زمان فكر می كرد كه با این تیم می تواند به مقام قهرمانی برسد و آنگاه خود را به عنوان یك نام به یادماندنی در فوتبال ایران به ثبت برساند؛ خیالی كه هیچ گاه عملی نشد و امیر هم هیچ گاه نتوانست به رؤیاهایش جامعه عمل بپوشاند. یادمان می آید، پس از پایان بازی با چین در (میكس زون) با امیر قلعه نویی روبرو شدیم و از او پرسیدم كه چرا تا این اندازه جناح چپش از بازیكنان تخصصی تهی است.
قلعه نویی در جواب به ما گفت: چرا این سؤال را از من می كنید. چرا از من به خاطر اینكه در ۲ بازی گذشته در نیمه مربیان موفق عمل كرده ام، تشكر نمی كنید. قلعه نویی آن روز از سؤال ما به نوعی فرار كرد تا عواقب آن را در بازی با مالزی و كره عیناً به چشم ببیند.
امیر قلعه نویی اصرار داشت كه به همگان ثابت كند كه فریدون زندی بهترین گزینه برای جناح چپ تیم ملی است اما درد تیم ملی این نبود، بلكه مشكل تیم ملی این بود كه به جز زندی بازیكن دیگری را نداشت و همین مسأله باعث شد تا همه حریفان اساس حملات خود را از آن جناح تدارك ببینند.شاید یكی دیگر از دلایل ناكامی ما در مالزی این بود كه امیر قلعه نویی غالباً می خواست خودش را با برانكو ایوانكوویچ مقایسه كند و برتری هایش را به رخ این و آن بكشاند. در حالی كه هیچ كس دنبال چنین مسأله ای نبود و تنها امیر قلعه نویی بود كه به این مسائل فكر می كرد. سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در تمامی صحبت هایش از وجود برنامه بسیار حرف می زد. برنامه ای كه در مالزی تنها به یك شكل نمود داشت.
نفوذ از جناحین و سانترهای بلند روی دروازه و بعضاً پاس های در عمق كه در اغلب موارد هم برای ما ناكارآمد جلوه كرد. قلعه نویی پس از پایان بازی با مالزی بازهم اصرار داشت كه از او بپذیریم كه تیم ملی برای بازی با چنین حریفان دست و پا بسته ای هم سیستم ها و برنامه های خاص خودش را داشته است كه این حرف او با عكس العمل منفی نمایندگان رسانه های گروهی در مالزی همراه شد، او همچنان روی حرف های خودش ایستاد تا به نوعی اشتباهاتش را توجیه كرده باشد.
اما آنچه را كه باید در یك كلام بپذیریم اینكه در تیم ملی باد كاشته بودیم تا طوفان درو كنیم. به قهرمانی در بازی های غرب آسیا دلخوش كردیم. به پیروزی های پرگل در مقابل غنا و جامائیكا دل بستیم و انتظارات را آنچنان از خود بالا بردیم كه همان انتظارات هم بلای جانمان شد تا باخت را نتوانستیم آن طور كه باید و شاید هضم كنیم.
محمدرضا نصرالله‌زاده
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید