شنبه, ۲۱ مهر, ۱۴۰۳ / 12 October, 2024
مجله ویستا

معلم پیانو - LA PIANISTE


معلم پیانو - LA PIANISTE
سال تولید : ۲۰۰۱
کشور تولیدکننده : لهستان، آلمان، فرانسه و اتریش
محصول : فایت هایدوشکا
کارگردان : میشائیل هانکه
فیلمنامه‌نویس : میشائیل هانکه، بر مبنای رمانی نوشتهٔ الفریته یلینک
فیلمبردار : کریسیان برگر
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانسیس هاینز
هنرپیشگان : ایزابل هوپر، آنی ژیراردو، بنوا ماژیمل، سوزان لوتار، اودو زامل، ویلیام مانگ و گئورگ فردیریش
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۰ دقیقه


̎اریکا̎ (هوپر) استاد کهنه‌کار پیانو، در یکی از کنسرواتوارهای معروف وین تدریس می‌کند. ̎اریکا̎ به خاطر استعداد درخشان و ضوابط و مقررات آموزشی سفت و سختش، بسیار مورد احترام است؛ ولی ضمناً همین مقرراتی بودن، شهرت خاصی برایش دست و پا کرده، چون هیچ شاگردی راحت از زیر دستش نمرهٔ قبولی نمی‌گیرد. کلاس ̎اریکا̎ به‌عنوان چالشی بزرگ نگریسته می‌شود که موفقیت در آن، برا هر شاگردی اعتبار می‌آورد ولی هرچه هست، راحت به‌دست نمی‌آید. ̎اریکا̎ ظاهراً روحیهٔ جدّی و غیرقابل انعطاف خود را از مادرش (ژیراردو) به ارث برده که هنوز هم در کنار او زندگی می‌کند. ̎اریکا̎ شوهر نکرده، و نامزدی هم ندارد. اما روزی پی می‌برد یکی از دانشجوهای بااستعدادش، ̎والتر̎ (ماژیمل) به او علاقه‌مند شده و شخصیت سرد و خشکش، اصلاً آن جوان را پس نزده است. وقتی ̎والتر̎ موقع اجرای یک رسیتال به دفاع از یکی از دانشجوها برمی‌خیزد، خشم ̎اریکا̎ را برمی‌انگیزد. ̎اریکا̎ می‌خواهد کنترل رابطه‌شان در دست خودش باشد و ̎والتر̎ که ابتدا به این امر تن نمی‌داد، در نهایت به خواسته‌های او گردن می‌گذارد.
● هانکه در ویدئوی بنی (۱۹۹۲) و بازی‌های مضحک (۱۹۹۷) اذیت و آزار را هم نشان داد و هم به‌عنوان روش، به کار برد و به شهرت رسید. رمز ناشناخته (۲۰۰۱) حرکتی بود به‌سوی ارتباط‌ها و بی‌ارتباطی‌های جهانی و تجربه‌ای در سبک آزاد (که بعداً در قالب متمرکزتری در پنهان، ۲۰۰۵، به کار رفت). معلم پیانو هانکه را در مقام کارگردان و کنترل‌کنندهٔ وضعیت آزارنده و میزانسن آن در اوج نشان می‌دهد و هم‌راهی این با یک اوج دیگر برای هوپر، باعث می‌شود این تنها فیلم او باشد که یک بازیگر/ شخصیت را دارای ارزش تمرکز و رسوخ می‌بیند. ارزشی ساختاری که در حضور ۱۳۰ دقیقه‌ای هوپر روی پرده مجسم شده است. نقش، خود، چنان بیمار و دهشت‌آور است که پذیرفتنش بی‌پروائی و بلندپروازی نادری می‌خواهد و هوپر با حرکت میان بی‌حالتی محض چهره و اندام و تشنج‌های ناگهانی برخاسته از آشوب درون، هم ‌کار دشوارش را انجام می‌دهد و هم بدون تعارف، تماشاگر را می‌ترساند. ̎اریکا̎ زنی است که استعدادش از شور سرکوفتهٔ او جدا نیست. شهرت موسیقی کلاسیک ـ در این‌جا فرانتس شوبرت ـ به‌عنوان محمل عالی بروز احساس و شور به‌جای خود، اما هانکه جسم سرخوردهٔ موسیقیدان را به میان می‌کشد و به تصور فرهنگ به‌عنوان پادزهر بدویت می‌خندد. فیلم، آشفتگی و عقدە‌مندی‌های پیچیدهٔ ̎اریکا̎ را در نماهای بلند هم دردناک‌تر و هم عادی‌تر و قابل درک‌تر می‌کند، تنش و ناآرامی قهرمانش را عالی قاب می‌گیرد و در یک صحنهٔ فوق‌العاده که شاگردِ عاشق ̎اریکا̎ دستورالعمل‌های طولانی و ̎ساد̎ گونهٔ او را بلند می‌خواند و ̎اریکا̎ بی‌تاب و از خودبی‌خود بدان گوش می‌دهد، نشان می‌دهد که دنیای درون تا چه حد می‌تواند ̎پنهان̎ و باورناپذیرتر از هر تصویری ـ حتی تصاویر هانکه ـ باشد.