جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

لانه شیطان


لانه شیطان
ماجرا از اواخر تیرماه کلید خورد؛ زمانی که برخی از مقامات کاخ سفید که ظاهراً از حربه تهدید به جنگ و حمله نظامی علیه ایران دست برداشته بودند با گردش تاکتیکی پای گشایش دفتر حافظ منافع آمریکا در خاک ایران را به میان کشیدند. همان زمان روزنامه آمریکایی بوستون گلوب در یکی از سرمقاله های خود می نویسد: «طی سه دهه گذشته ایرانیان از خدمات کنسولی آمریکا محروم بوده اند و دیپلمات های آمریکایی نیز تماس مستقیم با دولت ایران و مردم را از دست داده اند.
مردم ایران عموماً طرفداران اصلی آمریکا در خاورمیانه(!) هستند و از اینکه برای سفر به آمریکا باید به دفتر کوچکی در دوبی مراجعه کنند ناامید و دلخور شده اند و این موضوع با اظهارات مکرر بوش مبنی بر احترام وی نسبت به مردم ایران در تناقض شدید است.»
تا اینجای کار سعی شده با لبخند زدن به روی مردمی که آنها را طرفداران اصلی خود در منطقه می پندارند(!) و اظهار دلسوزی برای آنان، ظاهر فریبنده این پیشنهاد را حفظ کنند، اما در ادامه این مقاله مشت خود را اینگونه باز می کنند؛ «وزارت خارجه آمریکا که مجبور است برای کسب اطلاعات مربوط به سیاست های پیچیده ایران به دیپلمات های انگلیسی و سایر کشورهای متحد خود تکیه کند، باید بتواند افراد خود را با سیاستمداران، دانشجویان، خبرنگاران و مخالفان حکومت مستقیماً وارد تعامل و تماس کند.»
در ادامه این ماجرا هفت سناتور آمریکایی در نامه ای به بوش حمایت خود را از این اقدام اعلام کرده و می نویسند: «هر چه مردم ایران فرصت بیشتری برای تماس با آمریکاییها داشته باشند، احتمال اینکه به تبلیغات دولت خود برای دشمن نشان دادن کشور ما بی اعتنایی کنند، بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر حضور دیپلمتیک ما در ایران می تواند فهم و درک مارا از گروه های سیاسی مختلف و در حال رقابت- بخوانید اپوزیسیون- بیشتر کند.»
روزنامه انگلیسی گاردین هم نامه سناتورهای آمریکایی را اینگونه تحلیل می کند «نامه مذکور که از سوی چند چهره برجسته کمیته روابط خارجی سنای آمریکا امضا شده است آخرین مورد از تلاشهایی است که نشان دهنده خواست واشنگتن برای ترمیم روابط با ایران در آخرین ماههای دولت بوش است. هدف واشنگتن از گشایش دفتر حافظ منافع در ایران، رسیدگی به تقاضاهای صدور روادید، رصد تحولات داخلی ایران و تسهیل دسترسی آمریکا به ناراضیان داخل ایران است.»
همانطور که از اظهارنظرها و تحلیل ها پیداست در کنار کارکرد آشکار و ظاهری تاسیس چنین دفتری در تهران و آغاز روابط دیپلماتیک، به کار کرد پنهان و واقعی این اقدام که ارتباط با مخالفان نظام با قصد براندازانه است نیز تصریح شده است. در این باره چند نکته گفتنی است؛
۱) ایجاد تحول در روابط میان تهران و واشنگتن و تغییر تاکتیک برخورد با نظام جمهوری اسلامی از سوی کاخ سفید به طور آشکار از زمانی احساس شد که رایس وزیر امور خارجه آمریکا از امکان بازگشایی دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران خبر داد و به دنبال آن ویلیام برنز معاون خود را برای اولین بار بر سر میز مذاکرات مستقیم با ایران درباره مسایل هسته ای در کنار خاویار سولانا نشاند.
این امر پس از بالا گرفتن مانورهای دریایی آمریکا و سخنان مقامات این کشور در خصوص امکان توسل به راه حل نظامی برای مقابله با برنامه های هسته ای پس از شکست در اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی پررنگ تر شد. جالب آنکه توجیهات آمریکا برای این اقدام نیز نتوانست قانع کننده باشد چرا که با وجود گزارش دستگاه های امنیتی این کشور مبنی بر عدم رویکرد نظامی و تسلیحاتی در برنامه های اتمی ایران، کاخ سفید اصرار می ورزید که هنوز گزینه نظامی پا برجاست! و به همین دلیل نیز رژیم صهیونیستی را برای انجام مانور هوایی گسترده بر فراز دریای مدیترانه با تظاهر به آمادگی برای بمباران فرضی مراکز هسته ای ایران تشویق نمود.
موضوع جالب توجه دیگر این است که آمریکا گامهای جدید خود را در مسیر علاقمندی به از سرگیری روابط دیپلماتیک- هر چند محدود- با ایران در حالی برداشت که پیش از آن گروهی از جناحهای جمهوری خواه و دموکرات سال گذشته در کنگره با درخواست بوش برای افزایش بودجه جهت انجام عملیات محرمانه بر ضد ایران به منظور سرنگونی نظام و تغییر حکومت، موافقت کرده بودند. تخصیص ۴۰۰ میلیون دلار برای عملیات امنیتی ویژه در خاک ایران آنقدر گنده است که نمی توان آن را زیر پوشش تاکتیک جدید آمریکا که ظاهراً دست دوستی به سوی ایران دراز کرده است، پنهان کرد.
۲) ماجرای موسسه سورس و اعترافات هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو درباره برنامه طراحی شده جهت براندازی نرم نظام که خاطرتان هست. آمریکا همواره استراتژی خود را برای تحقق و تکمیل نفوذ در لایه های مختلف سیاسی و اجتماعی ایران پیگیری کرده و می کند. کاخ سفید میلیونها دلار برای براندازی نرم در ایران اختصاص داده است. وجود یک مرکز که تحت کنترل خود آمریکا باشد برای برقراری ارتباط با عوامل و پیاده نظام خود، کنترل برنامه های براندازانه و نظارت بر چگونگی هزینه کرد این ۴۰۰ میلیون دلار طبعاً مورد خواست و مطلوب آمریکاست. با این توضیح که ۴۰۰میلیون دلار یک مبلغ سمبولیک است و آمریکا بودجه ای هنگفت برای این پروژه تخصیص داده است.
نباید شک کنیم که یکی از اهداف اصلی دیپلماسی که آمریکاییها پیگیر آن هستند، اعمال تغییرات نرم و نسبتاً کم هزینه در کشورهای مورد نظر آنان است که در این عرصه ایران جایگاهی خاص برای واشنگتن دارد.
۳) واقعیت آن است که آمریکا دیگر عنوان ابرقدرتی جهان را، به خصوص از زمانی که ایران مانع از جاه طلبی ها و زیاده خواهی های این کشور در منطقه شده، از دست داده است. اکنون ایران قادر است مهمترین هم پیمان آمریکا در منطقه، یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی را تهدید کند و برنامه های آمریکا و خوابی که برای کشورهای خاورمیانه دیده است را نقش برآب نماید. این امر هزینه های زیادی را روی دست آمریکا گذاشته است.
مردم آمریکا و استراتژیست های این کشور خواهان عقب نشینی از عراق می باشند. به خاطر تقاضاهای رو به افزایش برای فرار از باتلاق عراق بوش و حزب حاکم جمهوریخواه محبوبیت خود را از دست داده اند و همین موضوع راه را برای دموکراتها جهت بازنگری در سیاست های آمریکا در منطقه خلیج فارس با آنچه آن را هدف نجات آمریکا قبل از ناکامی مطلق در منطقه عنوان می کنند، باز می کند.
به همین دلیل تلاش دولت فعلی آمریکا را در اواخر دوره خود برای نزدیکی روابط و تماس با ایران خصوصا اگر در قالب دفتر حافظ منافع قرار گیرد، می توان وسیله ای برای رفع مشکلات آمریکا در خاورمیانه و در عین حال یک کارت برنده در انتخابات آتی برای جمهوری خواهان قلمداد کرد.
۴) رهبری آمریکا در صحنه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به شدت در حال رنگ باختن است. اخبار و گزارش های روزهای اخیر نیز حکایت از آن دارد که بولیوی و به دنبال آن ونزوئلا سفرای آمریکا در کشورشان را به جرم اخلال در امور داخلی خود و هدایت گروههای مخالف، اخراج و ۴ کشور دیگر آمریکای جنوبی نیز حمایت خود را از این اقدام اعلام کرده اند.
این نشان می دهد آمریکا هرجا که جای پایش را محکم دیده است- حتی اگر در حیاط خلوت خود باشد- دست به مداخله در امور آن کشور به طمع تسلط هرچه بیشتر زده است. هرچند هنوز از سوی آمریکایی ها درخواست رسمی برای افتتاح دفتر حافظ منافع در تهران ارسال نشده و طبعا موضع تعیین کننده ای از سوی مقامات رسمی کشور در این باره گرفته نشده است، ولی بعضی از اظهارنظرها از سوی برخی از گروههای سیاسی و شخصیت ها نشان از استقبال ضمنی از این پیشنهاد دارد.
ملت ایران بنابر آنچه از فرموده امام راحل(ره) در سی سال حاکمیت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی آموخته و بدان اعتقاد دارند، حکومت آمریکا را شیطان بزرگ و دشمن شماره یک خود می دانند و انتظار دارند مسئولان دیپلماسی و امنیتی کشور در وقت خود و بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت نظام، تصمیمی هوشیارانه بگیرند.
حمید امیدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید