سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


پژوهش موسیقی در ابتدای راه!


پژوهش موسیقی در ابتدای راه!
حوزه پژوهش موسیقی از حوزه‌های فراموش شده یا كمتر توجه شده در پژوهش كشور محسوب می‌شود و تا كنون پژوهش‌هایی كه در این حوزه همچون حوزه‌های دیگر پژوهش هنری، انجام شده، اغلب به صورت فردی و ذوقی بوده و كمتر به صورت سازماندهی شده و براساس هدفهای یك مركز پژوهشی یا پژوهشكده‌ای به انجام رسیده است. در این حوزه تعداد پژوهشگرانی كه تنها به كار پژوهشی موسیقی صرف بپردازند شاید به سختی به تعداد انگشتان دست برسد و اغلب كسانی كه در این بخش پژوهشی فعالیت می‌كنند علاوه بر آهنگسازی یا نوازندگی یا خوانندگی یا آموزش به این كار نیز همت می‌گمارند. با وجود نهاد صنفی همچون انجمن پژوهشگران موسیقی و خانه موسیقی متأسفانه هنوز فعالیت سازمان یافته‌ای در این بخش مشاهده نشده است و پژوهش‌های موسیقی هنوز بر همان شیوه و روشهای فردی انجام می‌شود. در دانشكده‌های هنری هم هیچ تلاشی برای تربیت پژوهشگران موسیقی انجام نمی‌شود و هنوز هیچ رشته جداگانه‌ای به نام پژوهش موسیقی یا نظیر آن درنظر گرفته نشده است. براساس این كمبودها و كاستی‌ها به سراغ چند تن از پژوهشگران موسیقی رفتیم و نظر آنها را دراین باره جویا شدیم و از آنها این سئوالات را پرسیدیم: ۱- وضعیت پژوهش موسیقی كشور را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ ۲- مهمترین اولویت‌های پژوهشی موسیقی را چه می‌دانید؟ ۳- موانع و مشكلات پژوهش موسیقی كشور را در چه می‌بینید؟ ۴- پژوهش‌های موسیقی در خارج در مقایسه با پژوهش‌های موسیقی كشور چه تفاوت‌ها و چه شباهت‌هایی دارد؟ ۵- كدامیك از زمینه‌های آهنگسازی، نوا زندگی ، خوانندگی، ترانه سرایی و تاریخنگاری موسیقی نیازمند پژوهشهای بیشتری است؟ امیدواریم با ارائه نظارت این پژوهشگران و صاحب‌نظران موسیقی بتوانیم شمایی از وضعیت پژوهش موسیقی را به همه دست‌اندركاران و فعالان و علاقه‌مندان موسیقی ارائه دهیم. مشروح این گزارش در پی می‌آید.
موسیقی به عنوان هنری پویا از موزه‌های هنری و فرهنگی كشور سبب می‌شود كه با وجود سابقه زیاد و درخشان روند پژوهش بیست و پنج ساله اخیر با چالش‌های فراوانی مواجه بوده و هست. طی ربع قرن اخیر در زمینه هنر موسیقی كتب و مقالات مختلفی به طبع رسیده اما آمار و ارقام درخصوص این حوزه ریشه‌دار هنری بیانگر پرفراز و نشیب بودن وضعیت انتشار و تغییرات فاحش در تعداد رسالات و كتب موسیقی است.
به عنوان مثال تعداد كتاب‌های موسیقی منتشر شده در فاصله سال‌های ۵۷ تا ۶۱ وضعیت نامطلوبی دارد. البته این وضعیت در سال ۷۰ نیز به چشم می‌خورد. حال آن كه در طی این سال‌ها به ترتیب فقط ۲ ،۴ ،۵ ،۳ ،۱ عنوان كتاب در زمینه موسیقی تألیفی وجود داشته است.
به طوركلی كل كتاب‌های انتشار یافته اعم از تألیفی و غیرتألیفی به بیش از ۸۴۵ هزار و ۹۰۰ عنوان رسید كه از این تعداد بیش از ۴۳۹ هزار و ۱۳۰ عنوان یعنی بیش از نیمی از این تعداد پژوهشی و تألیفی بود. همچنین براساس آمار موجود تعداد كتاب‌های انتشار یافته و تعداد عناوین كتب تألیفی موسیقی برحسب سال بدین شرح است: سال ۶۲، ۵ عنوان با تیراژ بیش از ۹۰۰۰ ‌/‌ سال ۶۳، ۱۱ عنوان با تیراژ ۱۶۸۰۰ ‌/‌ سال ۶۴ ،۶۴ عنوان با تیراژ ۳۱۶۰۰ ‌/‌ سال ۶۵ ، ۲ عنوان با تیراژ ۶۰۰۰ ‌/‌ سال ۶۶ ، ۲ عنوان با تیراژ ۴۵۰۰ ‌/‌ سال۶۷، ۹ عنوان با تیراژ ۱۸۸۰۰ ‌/‌ سال ۶۸ ، ۱۰ عنوان با تیراژ ۳۱۱۰۰ ‌/‌ سال ۶۸ ، ۱۹ عنوان با تیراژ ۵۳۳۳۰ ‌/‌ سال ۷۰ ، ۲ عنوان و تیراژ نامعلوم ‌/‌ سال ۷۱، ۱۱ عنوان با تیراژ بیش از ۳۴۸۰۰ ‌/‌ سال۷۲ ، ۱۵ عنوان و تیراژ ۵۳۷۰۰ ‌/‌ سال ۷۳، ۱۹ عنوان و تیراژ ۵۰۳۰۰ ‌/‌ سال ۷۴، ۱‌عنوان و تیراژ ۱۰۰۰ ‌/‌ سال ۷۵ ، ۴ عنوان و تیراژ ۹۹۰۰ ‌/‌ سال ۷۶، ۳عنوان و تیراژ ۸۳۰۰ ‌/‌ سال ۷۷ ، ۷ عنوان و تیراژ ۱۹۲۰۰ ‌/‌ سال ۷۸، ۴ عنوان و تیراژ ۱۱۲۰۰ ‌/‌ سال ۸۰، ۱۱ عنوان و تیراژ ۳۴۵۰۰ ‌/‌ سال ۸۱ ، ۴ عنوان و تیراژ ۹۲۰۰ ‌/‌ سال ۸۲ ، ۱۴ عنوان و تیراژ ۳۵۹۰۰ بوده است.
این آمار همچنین نشان می‌دهد كه سال‌های ۶۹ و ۷۳ دارای بیشترین رقم درخصوص تعداد عناوین كتاب‌های تألیفی و تیراژ و چاپ كتاب بوده است. این در حالی است كه با نگاه اجمالی و گذرا افت و خیز مشهودی را در زمینه تعداد و عناوین كتب چاپ شده می‌توان دریافت. در این میان تعداد ۶۲ مقاله و ۵۹ پایان‌نامه پژوهشی در زمینه موسیقی به ثبت رسیده نیز دیده می‌شود. نكته جالب این كه در تألیف و یا ترجمه كتاب‌های تألیفی فوق ۶ زن و ۱۹۲ مرد شركت داشتند. در یك جمع‌بندی ادامه وضعیت كنونی درخصوص ترویج و رشد این حوزه هنری به هیچ روی مناسب و سودمند نیست و همت عالی‌، توجهی وافر و استادانی دلسوز و مجرب در این حوزه را می‌طلبد. گزارش زیر نمایه‌ای كوچك اما ژرف از وضعیت، جایگاه، چالش‌ها و راهكارهای پیش‌روی هنر موسیقی سنتی است.
موسیقی كلاسیك ایران از پشتوانه‌های غنی و مطمئنی برخوردار است. این سخن به گزافه نیست زیرا سابقه طولانی این هنر و شكل‌گیری و بكارگیری آلات موسیقی ناب بویژه نوع ایرانی آن نظیر سنتور و حضور استادانی دل‌سوخته و گرانسنگ، گواهی بر این مدعا است. با این حال جایگاه این هنر ریشه دارو در عین حال ظریف و دلنواز در عرصه فرهنگی كشور چندان خوشایند نیست. البته این ناكارامدی علل گوناگون دارد. از یك‌سو هنوز تعریف مورد قبول و چارچوب مورد تأیید از موسیقی و به عبارت بهتر تشخیص سره از ناسره آن موجود نیست. بالطبع آنچه كه از این آشفته بازار حاصل شده تزلزل خاطری در میان هنرمندان و علاقه‌مندان این حیطه هنری‌است.
از سوی دیگر پژوهشگران، اندیشه‌وران و فعالان موسیقی بویژه نوع سنتی آن از همبستگی و اتحاد نظر برخوردار نیستند و مهمتر این كه تلاشی درخور برای اتفاق‌نظر آنان و در نتیجه كمك به رشد و ارتقای موسیقی نمی‌شود.
پژوهش در موسیقی ایرانی تاكنون در آغاز راهی دشوار و تحقیقات پیرامونی آن آنقدر كم است كه به اعتقاد بسیاری از دست‌اندركاران و متولیان موسیقی كشور حرف زیادی برای گفتن ندارد و حتی قیاس آن با پژوهش‌های مشابه فرامرزی كاری بیهوده به شمار می‌رود.
به نظر می‌رسد كه موسیقی پرظرافت و دلنشین ایرانی نیاز به بسترسازی مناسبی برای تجلی و تبلور خود دارد. این امر تلاش دوسویه‌، صادقانه و مجدانه‌ای را از دو گروه ارزشمند و ذی‌صلاح می‌طلبد. از یك طرف دولت و بخش‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی دست‌اندركار موسیقی با پشتیبانی همه‌جانبه از پژوهشگران و استادان گرانقدر موسیقی و تجارب وزین آنها راه را برای خودنمایی این هنر كهن باز كنند و از طرف دیگر بر محققان، آهنگسازان با تجربه و مدرسان كهنه كار است كه با ایجاد فضایی پر از صداقت و همدلی به تعاملات اساسی و بویژه ارائه راهكارهای كاربردی برای كارآیی و بهره‌جویی بیش از پیش نسل حاضر اعم از دانشجویان، دوستداران و پژوهشگران امروزه و فردای این مرز و بوم بپردازند.
درخصوص این كه وضعیت پژوهش موسیقی در ایران چگونه است دكتر امیراشرف آریان‌پور مدیر گروه پژوهش هنر و موسیقیدان برجسته كشور می‌گوید: به قولی پژوهش در جامعه ما غریب است و با مشكلات زیادی روبه‌روست. این موضوع شامل موسیقی نیز می‌شود. موسیقیدانان ما غالباً نوازندگان خوب و پژوهشگران بدی هستند. سازشان را خوب می‌زنند اما بندرت به فكر نوآوری در موسیقی هستند. آنها معتقدند موسیقی ایران <سنت> است و <سنت> را نمی‌توان تغییر داد!
استاد شاهین فرهت از دیگر موسیقیدانان سرشناس پیرامون این موضوع تصریح می‌كند: مسأله پژوهش و مطالعه در هنر و بویژه موسیقی موضوع نو و تازه‌ای در ایران است. در تاریخ موسیقی ایران، موسیقی ردیفی و سنتی ما حالت سینه به سینه داشته و بیشتر بر روی نوازندگی و یادگیری دستگاه‌ها، آوازها و در نتیجه بداهه‌سرایی بر روی ملودی‌ها معطوف بوده كه پژوهش محسوب شده است. اما این كه ریشه اینها كجاست، با نگاهی به رسانه‌ها، آثار قدما و بررسی موسیقی نواحی مختلف می‌توان فهمید به دلیل كمبود ارتباطات در دوران‌های پیشین اطلاع زیادی میان نواحی مختلف ما وجود نداشته و احتیاجی نیز از این بابت احساس نمی‌شده است.
این پژوهشگر و فعال موسیقی همچنین می‌افزاید: در چند سال اخیر موسیقی مقامی ما مطرح شده كه در این میان فرهنگستان هنر رل بسیار مهمی در ارائه نقش دادن و پراهمیت كردن آن بازی كرده است. در طی نشست‌هایی بررسی و یافتن جایگاه انواع موسیقی انجام پذیرفته است. البته آهنگسازی و كمپوزیسیون در كشور ما یك چیز نو است در حالی كه قدمت تاریخی موسیقی اروپا به بیش از یازده قرن رسیده است. به طوركلی پژوهش، بررسی و مطالعه علمی بر روی اجزای تشكیل‌دهنده موسیقی و انواع آن در ایران جدید است.وی با اشاره به متدولوژی و نحوه تحقیق یا تكنیك پژوهش تأكید می‌كند: در دروس دانشگاهی نیز این مؤلفه‌ها تازه و در ابتدای راه است. موسیقی ما مانند چاه‌های نفت استخراج نشده و بسیار غنی و دارای بداهه‌سرایی فراوان بخصوص در موسیقی دستگاهی شهری است. به هر حال ما در ابتدای راه قرار داریم. اما این كه چقدر كار پژوهشی شده با توجه به فعالیت‌های بزرگانی نظیر دكتر مسعودیه كه بنیانگذار مسأله تحقیق در موسیقی نواحی ایران است می‌توان گفت كه انتوموزیكولوژی در ایران بسیار لازم بوده و موسیقی ما به شدت نیازمند این رشته است.
استاد همایون خرم نیز در این‌ خصوص معتقد است: پژوهش در موسیقی ایرانی باید منجر به راهكارهای تازه‌ای در نحوه سازندگی، نوازندگی، خوانندگی، تك‌نوازی و از این قبیل شود. مثلاً تحولی كه توسط استاد گرانقدر علی نقی‌خان وزیری بعد از سال‌ها تلمذ در مكتب استادان زمان خویش مانند آقا میرزا عبدالله و آقا حسین قلی انجام گرفت و منجر به انتشار مكتوبات باارزشی در موسیقی ایران نظیر موسیقی نظری، دستور تار، دستور ویولون و از این دست شد. آنان همین‌طور اجرای موسیقی گروهی برای عموم مردم و نه فقط برای حلقه‌ای خاص را پدید و در نتیجه موجبات اشاعه فرهنگ موسیقی و تشكیل هنرستان‌ها و هنركده‌ها را بتدریج فراهم آوردند.
این موسیقیدان برجسته با بیان این كه این روند سپس توسط شاگردان خلف با واسطه و بی‌واسطه آنها تداوم یافت، بیان می‌كند: این شاگردان با تشكیل اركسترهایی نظیر اركستر گل‌ها و امثال آن موجب خلق آثار باارزشی شدند، ضمن آن كه زمینه انطباق موسیقی اصیل ایرانی با ادبیات عرفانی ما نیز فراهم شد.
داریوش پیرنیاكان از پژوهشگران موسیقی نیز در این‌باره معتقد است: وضعیت پژوهشی موسیقی در ایران به شكل پراكنده و تقریباً شخصی است. به طوری كه باید متولیان دولتی موسیقی از لحاظ بودجه‌بندی و ایجاد بستری مناسب موضوع پژوهش را سازماندهی كنند و از افراد متخصص و لایق دعوت كنند تا در گروه‌های تخصصی به كار پژوهشی بپردازند.
دكتر ساسان فاطمی از پژوهشگران موسیقی پیرامون وضعیت تحقیقاتی موسیقی می‌گوید: جدای بعضی كارهای اسفبار كه به نام اثر پژوهشی به طور سری و با تولید انبوه وارد بازار می‌شود و حقیقتاً به قول ظریفی مثل خشت به قالب زدن است، وضعیت پژوهشی موسیقی بد نیست. درست است كه اغلب پژوهش‌ها در سطح گردآوری اطلاعات و توانایی نگارش یك اثر منسجم و قوی بندرت است، اما همین تلاش‌ها هم بسیار سودمند بوده و در انتقال داده‌ها خیلی مفید واقع شده است.
این موسیقیدان همچنین می‌افزاید: اغلب این آثار منابع خوبی برای پژوهش‌های بعدی به حساب می‌آید. حتی وقتی توانایی خلق یك اثر منسجم نادر است یعنی به هر حال این توانایی موجود است. بعضی آثار پژوهشی چه در قالب مقاله چه در قالب كتاب قابل ذكر بوده و از كیفیت علمی قابل‌توجهی برخوردار است.
دكتر فاطمی معتقد است: همه چیز از این بهتر خواهد شد اگر مسأله پژوهش موسیقی در سطح آموزش عالی مطرح شود. در حال حاضر نه در دانشگاه، نه در سطح كارشناسی و نه در سطح كارشناسی ارشد یا دكترا رشته خاصی كه صرفاً به موسیقی‌شناسی یا پژوهش موسیقی بپردازد نداریم. این كلام از روی تعصب نیست. اما حقیقتاً موسیقی با دیگر هنرها از نظر ابعاد وسیعی كه به خود می‌گیرد و بویژه از نظر جنبه‌های علمی تفاوت دارد.
وی یادآور می‌شود: این رشته‌ها با رشته‌های بسیار متعددی مثل فیزیك، ریاضیات، پزشكی، زبان‌شناسی، روانشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، علوم ارتباطات و غیره در تماس است. حتی در سازسازی باید با خواص چوب آشنایی داشت و كمی هم وارد گیاه‌شناسی شد. رشته كلی <پژوهش هنر> آن‌طور كه امروزه در آموزش عالی ما در مقاطع كارشناسی ارشد و دكترا وجود دارد نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای این رشته شود.
این پژوهشگر همچنین اضافه می‌كند: موسیقی‌شناسی یا پژوهش موسیقی، آموزش مستقلی می‌طلبد و بهتر است از مقطع كارشناسی شروع شود. نبود چنین رشته منسجمی در دانشگاه‌ها باعث می‌شود تا امر پژوهش موسیقی در ایران هنوز كیفیت آكادمیك لازم را پیدا نكند.
سیدعلیرضا میرعلی نقی مورخ موسیقی ایرانی در این‌باره چنین می‌گوید: در یك جمله می‌توان گفت تحقیقات موسیقی بی‌افق و ناامیدكننده است. پژوهش هنوز جایگاه درستی از لحاظ شغلی و فرهنگی ندارد و پژوهشگران هنوز افرادی منفرد، دست تنها و فاقد بنیان‌های محكم علمی، عملی و مادی هستند. این وضعیت آنقدر روشن به نظر می‌رسد كه نیازی به توضیح بیشتری ندارد.
مهدی آذرسینا از استادان موسیقی در این خصوص تصریح می‌كند: وضعیت پژوهش موسیقی در ایران هم از سایر بعدهای موسیقی جدا نیست و هم در این بخش مقداری آشفتگی، تكلف و احتمالاً كلیشه و تقلید مطرح است. به نظر من اول باید این پژوهش انجام بگیرد كه موسیقی در مملكت ما چه شرایطی دارد و به چه چیزهایی نیاز دارد و این نیاز چه بستری از پژوهش را طلب می‌كند.
این نوازنده كمانچه و آهنگساز فرم‌های ایرانی می‌افزاید: بعد از این كار باید گروه‌ها و افراد پژوهشگر به پژوهش بپردازند. مسأله پژوهش همانگونه كه آشفتگی در نوازندگی‌هایمان و در آهنگسازی‌ها در برخورد با آواز، شعر و كلاً شناخت موسیقی وجود دارد‌، بی برنامه به نظر می‌آید. مگر در زمینه‌های خاصی كه عده‌ای خود برانگیخته فعالیت‌هایی كرده و به نتایج خوبی هم رسیده‌اند. دكتر مسعودیه و استاد رضا درویشی از این عده به شمار می‌روند.
هوشنگ جاوید از محققان عرصه موسیقی در این رابطه تصریح می‌كند: نگرش‌ها از بیرون به این مهم با شك و تردید همراه است. نگرش‌های درون جامعه صنفی بیشتر منتقدانه تا راهكار جو و اهل پژوهش سرگردان، بدون پشتیبان و حركت‌ها در زمینه پژوهش موسیقی به دلیل آن كه با هزینه‌های شخصی انجام می‌گیرد. همچون لاك‌پشتی تلقی می‌شود پژوهش نه كافی و نه قانع‌كننده است.
وی با اشاره به این كه گردآوری آثار موسیقی دست كم تا شصت درصد انجام نشده و تاكنون از استان‌های مركزی، خوزستان، كهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، لرستان، اردبیل، طوایف گلستان (به جز تركمن‌ها)، سمنان، اصفهان، یزد، كرمان، توابع تهران و ایلام هیچ نمونه پژوهشی موجود نبوده یا اندك است، یادآور می‌شود: پژوهش در موسیقی خاص زبان مناطق و نواحی به طوركلی شكل نگرفته و آنچه كه گردآمده اندك است. پژوهش موسیقی در تعریف راهبردی و كاربردی هیچ برنامه‌ای ندارد و اكثر كارهای انجام شده توسط عده‌ای از دلسوختگان فرهنگی و عاشقان به داشته‌های خودی نمود یافته و اجرا شده است.
وی همچنین تأكید می‌كند: به طوركلی وضعیت تحقیقات موسیقایی در تمامی ابعاد و شاخه‌های آن اندك، ضعیف و بنابر سلیقه شخصی انجام گرفته است.
ایرج نعیمایی عضو انجمن موسیقی نیز در این‌باره می‌گوید: وضعیت پژوهش موسیقی در ایران مطلوب نیست. به این دلیل كه اصولاً اقبال و استقبال از پژوهش در كشور كم است و تعداد كسانی كه بر پژوهش اشراف و تخصص دارند نیز زیاد نیست.
دكتر آریان‌پور پیرامون كاستی‌های پژوهشی، مهمترین اولویت پژوهشی موسیقی را این‌گونه بیان می‌كند: تشكیل شورایی در وزارت ارشاد اسلامی با حضور موسیقیدانان صاحبنظر ایرانی و بررسی دقیق دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی ایران مهمترین اولویت پژوهشی است. این كار در دهه سی در اداره هنرهای زیبا آغاز شد و متأسفانه به نتیجه نرسید.
استاد فرهت در این خصوص معتقد است: تمام زمینه‌ها احتیاج به تحقیق دارد. از این‌ دسته می‌توان آهنگسازی، سابقه كمپوزیسیون، فرم‌های سمفونیك و همه جا اجرا شونده را نام برد. آثار ما هیچ حمایت‌كننده (اسپانسر) ندارد. در ضمن بانك مطالعاتی گشایش یابد تا آثار آهنگسازان ایرانی در آن دایر شود.
وی در ادامه در این باره می‌افزاید: هر آهنگساز در اروپا و آمریكا دارای مشاور و مدیر اداری است. در ایران آثار موسیقیدانان یا در منزل آنها قرار دارد و یا بتدریج از میان می‌رود. متأسفانه بسیاری از آهنگسازان برجسته نیز رخت از این جهان بسته‌اند.
این صاحبنظر موسیقی با بیان این كه پژوهش درباره موسیقی نواحی در ابتدای راه قرار دارد. تصریح می‌كند: تصانیف و موسیقی دستگاهی نیز همین طور است. سبك‌ها و اكول‌های شیدا، عارف و تصانیف افراد گمنام نیازمند مطالعه و تحقیق دارد. در هر رشته تیم‌هایی باید مأمور شوند كه پژوهش‌های حرفه‌ای انجام دهند. اولویت خاصی وجود ندارد بلكه در همه ابعاد به طور فراگیر باید عمل شود.
استاد همایون‌خرم در این‌باره می‌گوید: به نظر من مهم‌ترین اولویت این است كه رشته‌ای به نام <پژوهش علمی و عملی در موسیقی ایرانی> در دانشكده‌های موسیقی و با حضور استادان مجرب و ماهر تأسیس شود.
سیدعلی‌رضا میرعلی نقی نیز در این خصوص بیان می‌كند: مهم‌ترین اولویت این است كه اول از همه به روشنی دریابیم كه اصلاً پژوهش در موسیقی را لازم داریم یا خیر. نهادهای دولتی باید نیاز به پژوهش و پژوهشگر را واقعاً احساس و برای آن برنامه‌ریزی كنند و جایگاه شغلی و حیثیتی مناسب برای آن درنظر بگیرند.پیرنیاكان درباره مبحث مهمترین اولویت پژوهشی اعتقاد دارد: پژوهش در بخش‌های میدانی موسیقی و در زمینه بایگانی‌های مختلف موسیقی كه زمانی به شكل بسیار فعال در این سرزمین وجود داشت از جمله مهمترین اولویت‌های پژوهشی موسیقی است. به طور مثال بایگانی موسیقی محلی، صنوف مختلف، كشاورزان، پیله‌وران، مسگران و موسیقی‌هایی نظیر آن از این دست به شمار می‌رود.
دكتر ساسان فاطمی در این‌باره این چنین می‌گوید: به اولویت‌بندی خاصی اعتقاد ندارم. ما با موسیقی سروكار داریم نه با معضلات اقتصادی و یا سیاسی جامعه. قضیه از یك حیث آنقدرها هم حساس نیست تمایل پژوهشگر و علاقه او به یك موضوع سبب می‌شود كه انگیزه پژوهش در او پدید آید نمی‌توان به پژوهشگر گفت كه موضوع تو فعلاً به درد نمی‌خورد و با توجه به مشكلات دیگری كه دست به گریبان هستیم حل كردن آنها برای ما اولویت دارد.
این پژوهشگر موسیقی همچنین اضافه می‌كند: این دیدگاه كاربردی كه امروز به حق در محیط پژوهش مسلط است عبارت از آزاد گذاردن پژوهشگر برای یافتن و مشخص كردن موضوع مورد تحقیق او است. این دیدگاه در حوزه‌های هنری بیشتر مزاحمت ایجاد می‌كند تا انگیزه و از سویی همین یافتن موضوع تحقیق مهمترین بخش قضیه محسوب می‌شود.
اگر موضوع تحمیل شود به علت نبود انگیزه‌های اولیه باعث مطرح نشدن پرسش‌های مناسب تحقیق نیز می‌شود.
وی با اشاره به این كه نمی‌توان انكار كرد كه بعضی از موضوعات از اولویت برخوردار هستند یادآور می‌شود: مثلاً موسیقی‌های محلی ایران و به طوركلی موسیقی‌های مردمی ایران در حال نابودی است و خیلی اهمیت دارد كه پیش از زوال كامل این موسیقی‌ها به پژوهش درباره آنها بپردازیم. شاید این پژوهش‌ها راهی برای بقای این موسیقی‌ها نیز باز كند. گذشته از آن پژوهش‌هایی كه منجر به تدوین تئوری منسجمی برای موسیقی كلاسیك ایران شود از اهمیت چشمگیری برخوردار خواهد شد.
این پژوهشگر همچنین اعتقاد دارد: این پژوهش‌ها چه وضعیت كنونی موسیقی را مورد توجه قرار دهد و چه گذشته آن را مدنظر قرار دهد به هر حال بازخوانی رساله‌های قدیمی درباره موسیقی و ترجمه آثار به زبان عربی یا تركی از موارد تحقیقات بسیار مهم قلمداد می‌شود كه خوشبختانه چندین پژوهشگر جوان به این موضوع می‌پردازند.
مهدی آذرسینا نیز درباره این موضوع تأكید می‌كند: اعتقاد من این است كه اصل، موسیقی بوده و در موسیقی ایران اصل، نوازنده بداهه پرداز است. پژوهشگر در درجه اول باید حول و حوش نوازندگی و مقوله‌های آنان حركت كند و اگر امكان یابد نیازها، حد و حدود دامنه عمل و همچنین فعالیت‌های مجاز و غیرمجاز را از نظر موسیقی مشخص كند. در نهایت چارچوب و تعریفی برای این عرصه‌ها ارائه دهد.
هوشنگ جاوید در این‌باره خاطرنشان می‌كند: جامعه‌ای با هفت هزار سال تمدن و فرهنگ تنها یك دائره‌المعارف سازها یافته كه آن هم با حركت فردی محمدرضا درویشی شكل گرفته و فقط جلد نخستین آن به چاپ رسیده است، در كجای دنیا چنین جفایی به فرهنگ و هنر روا شده است؟ در این جامعه برای نسل‌های آتی نیاز به داشتن سه دائره‌المعارف موسیقی ضروری است و مشتمل بر دائر‌ه‌المعارف موسیقی ردیف و دستگاه (سنتی) ایرانی، دائره‌المعارف موسیقی آئینی مناطق و نواحی ایران و دائره‌المعارف موسیقی عبادی و مذهبی ایران است.
این پژوهشگر موسیقی همچنین می‌افزاید: دایره‌المعارف سازهای ایرانی تكمیل‌كننده این سه دایره‌المعارف است اما متأسفانه نه گوش شنوا و نه پشتیبانی در این میان وجود ندارد. افزون بر این، روشمندی پژوهش در موسیقی ایران دارای هیچ تعریفی نیست. پژوهش ویژه موسیقی كودك و نوجوان نیز تاكنون در مناطق مختلف ایران انجام نپذیرفته است.
این پژوهشگر موسیقی با طرح این پرسش كه آیا موسیقی ایرانی می‌تواند نیاز كودك‌، نوجوان و جوان جامعه را برآورد و چگونه این كار میسر می‌شود، اضافه می‌كند: محل گردآوری (آرشیو) ملی، صوتی و تصویری از موسیقی ایران هنوز مشخص نیست. از همه مهم‌تر ایجاد پژوهشگاه موسیقی ایران باید درنظر گرفته شود. موسیقی در همه ابعادش هنر است. بهتر این كه در این موقعیت خاص و حساس از ایرادها و عنوان‌ها پرهیز شود و بگوییم موسیقی ایران، هنری كه در اختیار یك جامعه عظیم و پرجمعیت قرار می‌گیرد و مورد قبول هم واقع می‌شود ملی و غیرملی ندارد. به عبارت دیگر همه دست‌اندركاران این عرصه هنری در این سرزمین جزو این ملت محسوب می‌شوند حال چه برای دستگاه و ارگانی كار كنند و چه به طور آزاد فعالیت هنری خود را انجام دهند.
ایرج نعیمایی كاستی‌های پژوهشی را در همه زمینه‌ها ارزیابی و اذعان می‌كند: پژوهش‌های میدانی، تولید و آموزش موسیقی، تحقیق در حوزه مباحث نظری، كتابخانه‌ای و نظریه‌پردازی وجود نداشته است. علاوه بر اینها در جمع‌آوری و تهیه پژوهش‌های بنیادی، منابع و همچنین تهیه آرشیو و طبقه‌بندی آثار موجود در گذشته كاستی‌های بسیاری دیده می‌شود.
دكتر آریان‌پور در مورد علل شكست و موانع پژوهش موسیقی كشور می‌گوید: موسیقیدان ایرانی آن‌طور كه باید و شاید تأمین نیست. پژوهشگر ناچار است شبانه روز كار كند و در نتیجه وقتی برای پژوهش باقی نمی‌ماند.
استاد فرهت نیز در این باره معتقد است: پژوهشگران موسیقی آنطور كه باید و شاید حمایت نمی‌شوند. حمایت همه جانبه فرهنگی و مالی و امثال آن با هم ارتباط دارند. البته من به عنوان آهنگساز دلم می‌خواهد آهنگهای مرا اجرا كنند اما توقع ندارم میلیونها تومان به من بپردازند. سمفونی <دماوند> من تاكنون اجرا نشده در حالی كه این كار هنری سمبل ایران زمین است.
وی همچنین می‌افزاید: حمایت همه ابعاد را شامل شود و آثار ارزشی موسیقیدانان مورد بهره‌برداری قرار گیرد. تعریف و تمجید رسانه‌ها از فعالیت‌های هنری آهنگسازان تنها تمجید محسوب می‌شود و حمایت به شمار نمی‌آید. از طرفی هم خود هنرمند مقصر است. زیرا پژوهشگران و هنرمندان به دلیل وجود اختلاف سلیقه‌ها در كنار هم نیستند.
همایون خرم پیرامون علل شكست و موانع پژوهشی موسیقی كشور یادآور می‌شود: اقدام به تقلید صرف، بدون تحلیل و آنالیز آنچه از گذشتگان به ما رسیده است و نبود كوشش در راه آنچه با حفظ اصالت می‌تواند به آن افزوده شود ایجاد كننده موانع پژوهشی در موسیقی به شمار می‌رود.
پیرنیاكان مهمترین شكست و موانع پژوهشی موسیقی را روشن نبودن زمینه پژوهش عنوان و در این مورد اینچنین ارزیابی می‌كند: نبودن متخصصینی عالی مقام و دخالت اشخاصی كه به هیچ وجه تخصص این كار را ندارند به همراه نبود تخصیص بودجه و تعیین نكردن بودجه لازم برای پژوهش از دیگر معضلات پژوهشی در این حیطه هنری است. البته كانالیزه نكردن و نشان ندادن راه مناسب برای كارهای پژوهشی نیز از جمله این موانع قلمداد می‌شود.
میرعلی نقی دیگر پژوهشگر فعال موسیقی نیز در این باره تصریح می‌كند: گذشته از علل كلی كه شمرده شد، اصلی‌ترین مانع نبود تخصیص بودجه لازم برای پژوهش در ردیف بودجه‌ای وزارت ارشاد و توابع آن است.
این مورخ و پژوهشگر موسیقی در ادامه می‌افزاید: مدیران موسیقی كشور فقط به تولید و اجرای صحنه‌ای و رسانه‌ای توجه دارند و درك درستی از این بابت كه پژوهش چقدر اهمیت دارد و چقدر می‌تواند به پیشرفت موسیقی كشور كمك كند، ندارند.
دكتر ساسان فاطمی نیز در این مورد اعتقاد دارد: نبود یك رشته دانشگاهی متمركز، مشكل اساسی در این زمینه است. مشكل بزرگ دیگر دشواری دسترسی به مراجع به شمار می‌آید.
به طور مثال برای كسی كه روی رسالات قدیم موسیقی كار می‌كند دسترسی به نسخه‌های خطی حتی آنهایی كه در داخل كشور وجود دارد با دشواری همراه می‌شود.
وی تأكید می‌كند: اصولا دسترسی به كتابخانه‌ها كار سخت و شرایط استفاده از آنها گاهی به شكل كاملا بی‌معنایی پیچیده است. مثلا برای فردی كه عضو هیأت علمی دانشكده است تنها كارت شناسایی مؤید عضویت او نیست. بلكه مدیر گروه نیز باید معرفی‌نامه‌ای برای او بنویسد! آیا این عمل راباید توهین به هیأت علمی تلقی كرد؟ یا نشانه‌ بی‌اعتباری كارت شناسایی و شاید هم نشانه ضعف مدیریت كتابخانه و یا هر سه آن است؟!
این نویسنده و موسیقی‌شناس، كتابخانه‌های ایران را فاقد نشریه معتبر موسیقی‌شناسی، ارزیابی می‌كند و می‌افزاید: شاید بتوان شماره‌های پراكنده از برخی نشریه‌ها را بیابیم اما سری كامل وجود ندارد. از دیگر مشكلات، پرخرج بودن بیشتر پژوهش‌های موسیقی است. زیرا ضبط صوت و میكروفن مناسب كه برای ضبط میدانی مورد نیاز است هیچ گاه ارزان نبوده و نیست. از طرفی این پژوهش‌ها پرهزینه می‌شود و از عهده هر كسی برنمی‌آید.
هوشنگ جاوید با اشاره به اینكه دست‌اندركاران حیطه موسیقیایی كشور در پی مشروعیت به جای تفكر به مقبولیت آثارشان در جامعه هستند و از طرفی پژوهشگاه ویژه موسیقی نیز وجود ندارد،‌ می‌گوید: مكتب خانه‌های موسیقی از میان می‌رود و برخی آموزشگاههای موسیقی كه حاضرند برای جذب پول علاقمندان جایزه بزرگی هم بدهند به روی كار می‌آیند. از طرف دیگر تكلیف هنر موسیقی با توجه به قرائت‌های مختلف مشخص نیست و در نتیجه هنرمندان دست‌اندركار موسیقی به جامعه‌ای متروك تبدیل شده‌‌اند.
وی افسردگی، دلسردی و بدبین شدن فعالان موسیقی به دلیل نگرش‌های خاص و تحقیركننده از سوی برخی مسئولین را از موانع دیگر پژوهش در این حوزه معرفی و تأكیدمی‌كند: حمایت لازم از سوی ارگانها و نهادهای ذی‌ربط انجام نمی‌شود و برنامه‌ریزی مشخص و مدون در سطح كلان كشوری وجود ندارد. سرگردانی میان سنت و مدرنیته، تفاخرات، التباسات و تسامحات اهل موسیقی با یكدیگر، پاپس زدن و دست پیش كشیدن یكدیگر و نبود همگرایی فكر از دیگر معضلات این حیطه هنری محسوب می‌شود.
مهدی آذرسینا نیز در خصوص مشكلات و موانع پژوهش موسیقی اذعان می‌كند: مشكلات و موانع بیشتر در این است كه برنامه درست و هدف‌های تعیین شده‌ای برای پژوهش موجود نیست. كسانی هم كه به دنبال فعالیت‌ و تحقیق در این رشته هستند بیشتر ظاهری و بدون درك نیازها حركت می‌كنند و فقط برای اینكه كاری در این حیطه انجام دهند دست به پژوهش می‌زنند.
نعیمایی علل مشكلات در پژوهش را نوع برنامه‌ریزی و نبود توجه لازم به پژوهش در سیاست كلان كشور می‌داند و می‌افزاید: اصولاً با توجه به بودجه اندكی كه برای حوزه موسیقی وجود دارد جایگاهی برای پژوهش دیده نمی‌شود و یا اگر وجود دارد كافی و معتنابه نیست.
دكتر آریان‌پور در خصوص اینكه پژوهش‌های موسیقی در خارج در مقایسه با پژوهش‌های موسیقی ایران چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی نسبت به یكدیگر دارند می‌گوید: این دو مقوله اصلا قابل مقایسه نیستند. موسیقیدان خوب اروپایی مشكل مالی ندارد. اگر هم تدریس می‌كند ساعات تدریس او بسیار كم خواهد شد.
این مدرس موسیقی و استاد دانشگاه همچنین اضافه می‌كند: پژوهشگر اروپایی هر چهارسال یكبار به مدت یكسال حق مرخصی با استفاده از تمام حقوق و مزایا را دارد. و وظیفه‌اش تحقیق و پژوهش محسوب می‌شود. چنانچه تحقیق نكند وتألیف انجام ندهد، شانس ادامه تدریس از او گرفته خواهد شد.
استاد فرهت نیز در این باره بیان می‌كند: مسئله تحقیق به طور آشكاری در ورای مرزهای كشور ما سابقه كهنی دارد. دایره‌المعارف غربی‌ها حتی فعالیت‌های كوچك آهنگسازی رادر بر می‌گیرد و كتابهای متعددی را شامل می‌شود. اما این پژوهشها قابل قیاس با تحقیقات داخل كشور نیست. ما هنوز در شروع كار هستیم.
این هنرمند موسیقی‌شناس با بیان اینكه در كشور ما تحقیق علمی و مهم‌تر از آن متد علمی وجود ندارد، می‌افزاید: اینكه چه باید كرد و متدلوگ یا روش‌شناس وجود ندارد بیانگر آن است كه پژوهش ما در عرصه هنر موسیقی در ابتدای راه است. پژوهش موسیقایی ما مانند طفلی كه به تازگی پای به عرصه وجود گذاشته بسیار ضعیف است. در حالی كه در موسیقی ایران و نوازندگی سازهای آن استاد بزرگ و پیشكسوت داشته و داریم اما پژوهش، موضوعی بسیار تازه در این مقوله ارزیابی می‌شود.
میرعلی نقی از دیگر پژوهشگران در این زمینه اذعان می‌كند: تا جایی كه می‌دانم شباهتی در كار نیست. پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از كشور و محققان خارجی در زمینه موسیقی ایران جایگاه مناسب، چارچوب تعریف شده، بودجه‌ای منطقی، روش تحقیق مناسب و امكانات كار به حد لازم را در اختیار دارند، اما پژوهشگران داخل كشور هیچ كدام از این امكانات و شرایط مناسب برخوردار نیستند. به هر حال تفاوت آنقدر زیاد احساس می‌شود كه شباهتی در این میان ایجاد نمی‌كند.همایون خرم نیز معتقد است این مقایسه نه از نظر قدمت زمانی و نه از نظر پیشرفت آنها ( موسیقی خارجی) كار مطلوبی نیست.
داریوش پیر نیاكان دیگر محقق موسیقی نیز در این خصوص می‌گوید: به هیچ وجه پژوهش‌های خارج از كشور را نمی توان با تحقیقات كشورمان مقایسه كنیم، زیرا نوع نگاه به پژوهش در كشورهای پیشرفته و پرداختن به آن كاملا با این نگرش در داخل كشور تفاوت دارد.
آذرسینا پیرامون وجود تفاوت و شباهت پژوهش موسیقی در خارج و داخل كشور اعتقاد دارد: به نظر من پژوهش كه در موسیقی ایران انجام می‌پذیرد تقلیدی از آنچه كه در جاهای دیگر دنیا جریان دارد به شمار می‌رود.
این آهنگساز همچنین تأكید می‌كند: پژوهشگران سنتی و قدیمی ما كارهای با ارزشی انجام داده‌اند كه امروزه در این نوع پژوهش از آنان خبری نیست. از جمله این تحقیقات به عمل آمده می‌‌توان به پژوهش‌های استاد برومند در زمینه شناخت موسیقی ردیفی ایران، پژوهش‌های دكتر صفوت، دكتر تقی‌بینش، حسینعلی ملاح، روح‌الله خالقی، مهدی فروغ و ساسان سپنتا اشاره كرد.
دكتر فاطمی پیرامون این موضوع بر این باور است: بسیاری از پژوهش‌های داخلی در واقع براساس مدل‌‌هایی است كه در خارج موجود است. مثلاً پرداختن به موسیقی‌های مردمی در حال زوال در كشوری مثل فرانسه كه سخت به <انتوموزیكولوژی اضطراری> گرایش دارد بسیار رایج به شمار می‌آید. كار بر روی رسالات قدیمی فارسی، عربی و تركی را غربی‌ها زودتر از ما شروع كردند و هنوز هم ادامه می‌دهند.
این موسیقی‌شناس با اشاره به اینكه حتی در زمینه تدوین یك تئوری منسجم برای موسیقی كلاسیك ایران نیز پژوهشگران غربی كارهای پراكنده‌ای انجام داده‌اند، یادآور می‌شود: با این وجود تفاوت‌هایی هم وجود دارد. مثلاً در همین مورد اخیر این امر مسلم است كه توانایی ایرانی‌ها در تئوریزه كردن موسیقی خود بسیار بیشتر از غربی‌ها است. چون عمیقاً در این فرهنگ موسیقایی ریشه دارند و از بسیاری از ظرایف آن آگاهی دارند. این در حالی است كه پژوهشگر غربی نمی‌تواند از آنها آگاه شود.
وی همچنین پیرامون این مبحث می‌افزاید: این مطلب به آن معنا نیست كه پژوهشگر غربی هیچ نقشی در این زمینه نمی‌تواند بازی كند. بلكه بر عكس، گاهی محققین غربی به مثابه ناظری بیرونی كه به قضیه نگاه می‌كنند. مواردی را مشاهده می‌كنند كه پژوهشگران موسیقایی داخلی از آنها غافل می‌شوند.
دكتر فاطمی تفاوت دیگر را عبور سخت و پرزحمت پژوهش‌های محققان ایرانی و حتی غیر غربی می‌داند و اعتقاد دارد: پژوهشگران غربی همانقدر كه به موسیقی خودشان توجه می‌كنند به موسیقی كشورهای دیگر نیز اعتنا می‌كنند. این مسئله فقط به خاطر این نیست كه مثلاً پژوهشگر ایرانی ترجیح می‌دهد اول ناشناخته‌های كشور خود را كشف و بعد به سایر مناطق بپردازد. البته دلیل بسیار منطقی و قابل قبولی است.
این محقق هنر موسیقی همچنین معتقد است: شما نمی‌توانید خود را راضی كنید كه وقتی هنوز از موسیقی لری یا كردی یا حتی موسیقی كلاسیك خود به اندازه كافی نمی‌دانید، كار میدانی طولانی در كشوری نظیر زیمباوه یا مغولستان انجام دهید. به هر حال این امتناع دلایل مادی هم دارد زیرا سفر پرخرج و هزینه‌بر خواهد شد و این فعالیت‌ها با بودجه‌های ناچیز پژوهشگران ایرانی و حتی غیر غربی جور در نمی‌آید.
دكتر فاطمی در این باره تأكید می‌كند: گذشته از آن مشكل زبان را هم نمی‌توان به راحتی حل كرد در كشور فرانسه به كلاسهای زبان‌های مختلفی می‌توان مراجعه كرد كه تصور آن هم غیر ممكن است نظیر كلاسهای زبان اسكیمویی، بربر، مغولی و غیره. اما در ایران حتی نمی‌توان كلاس خوب و معتبر برای زبان تركی یافت.
هوشنگ جاوید نیز در این باره می‌گوید: چون روشمندی خاصی برای پژوهش موسیقی ایرانی تعریف نشده هر كس به شیوه خود كار خویش را انجام داده است كه هیچ كدام بی‌عیب نیست. اما در كشورهای غربی پژوهش به دلیل روشمندی و تعریف نداشتن در هر مكتب دارای ارزشی است. گرچه درجهان امروز بسیاری از پژوهشگران ایرانی بر پژوهش‌های بازمانده از كسانی كه از آن مكاتب بهره‌ گرفته‌اند ایراد داشتند.
این پژوهشگر موسیقی با بیان اینكه بسیاری از نت‌نویسی‌ها نمی‌تواند مفهوم موسیقی ایرانی را به یادگیرنده منتقل كند، تصریح می‌كند: چه كسی می‌تواند شیرین نوازی‌هایی را به شكل نت درآورد و بداهه‌ها را آوا نگاری كند. از این گذشته آنچه كه به نت درآمده تا چه اندازه كاربرد ارتقای سطح علمی داشته است؟ این مهم نیز از جمله مواردی است كه پژوهش درستی درباره آن انجام نشده است. هزینه‌های فراوانی صرف آموزش ادوات موسیقی همچون دف، تنبك، تار و سه تار می‌شود كه هم غلط چاپی دارد و هم اشتباه روایتی در آن مشاهده می‌شود اما كسی در این‌باره اعتراض نمی‌كند.
این هنرمند پژوهشگر با ذكر اینكه تحقیقات پژوهشگران حرفه‌ای ایران درباره موسیقی ایرانی بیشتر براساس روشمندی‌های فرنگی و پیشرفته بوده است، عنوان می‌كند: از آنجا كه در موسیقی ما معنویت وجود دارد نمی‌توان این مقوله را به سادگی به نت درآورد. این كار مانند این است كه كسی بگوید من ماورائی می‌نویسم كه این جمله تعجب همگان را برخواهد انگیخت.
نعیمایی نیز در این خصوص معتقد است: بررسی تطبیقی پژوهش در داخل و خارج، خود نیاز به پژوهش دارد. اما در مجموع در كشورهای دیگربه خصوص پیشرفته حوزه پژوهش بسیار فعال بوده و پژوهشگران حتی در مسائل و موضوعات جزیی و خرد پژوهشهای تفصیلی با ابعاد مختلف انجام داده‌اند كه قابل قیاس با پژوهش‌های انجام شده در كشور ما نیست.
وی در عین حال تأكید می‌كند: در حوزه پژوهش موسیقی ایرانی متخصصین خارجی و گاه به كمك موسیقیدانان ایرانی تحقیقاتی انجام داده‌اند كه قابل توجه است. برای نمونه دائره‌المعارف‌های مشهور موسیقی در جهان بخشی به موسیقی ایران اختصاص دارد. این امر توسط استادان ایرانی به سفارش متخصصین خارجی انجام پذیرفته است مثال دیگر اینكه تدوین دستگاه ردیفی موسیقی ایران كه مبنای آموزش كلاسیك موسیقی ایرانی است توسط پژوهشگر فرانسوی (دورینگ) نوشته شده است.
دكتر آریان‌پور در پاسخ به این سئوال كه كدام یك از زمینه‌های آهنگسازی، نوازندگی، خوانندگی، ترانه‌سرایی و تاریخچه‌ موسیقی نیازمند پژوهش افزونتری است، می‌گوید: همه این شاخه‌های هنری موسیقی نیاز به پژوهش و تحقیقات گسترده دارند اما سهم آهنگسازان و تاریخ‌نویسان این حوزه كمی بیشتر به نظر می‌رسد.
فرهت در این باره تأكید می‌كند: پژوهش سبب بقا می‌شود. نظیر تحقیق استاد محمد رضا درویشی كه درباره سازهای ایرانی انجام داد و منجر به بقای موسیقی و توسعه آن شد. به نظر من تحقیق پیرامون موسیقی نواحی و موسیقی مناطقی كه در حال انزوا و اضمحلال قرار دارد و نه كسی می‌شنود و نه از طریق رسانه‌ای پخش می‌شود اولویت پژوهشی دارد. این استاد دانشگاه تحقیق پیرامون آهنگسازی را عملی جالب و نسبتاً آسان ارزیابی می‌كند و می‌افزاید: كتابهایی راجع به آثار موسیقیدانان انتشار یابد كه هم بازده مالی را بیفزاید و هم بار فرهنگی جامعه را ارتقاء بخشد. از سوی دیگر زمینه‌هایی كه مورد بی‌مهری قرار گرفته و می‌گیرد مورد عنایت و تحقیق بیشتری قرار گیرد. به طور كلی تمامی این رشته‌ها و شاخه‌های موسیقی نیازمند پژوهش است.
میرعلی نقی در این باره اذعان می‌كند: تمامی این رشته‌ها درجای خود دارای اولویت هستند و هیچ كدام بر یكدیگر برتری خاصی ندارد. باید برای هر رشته پژوهشگر متخصص تربیت شود. اولویت لازم در حال حاضر گردآوری و تمركز دادن منابعی كه در شرف از میان رفتن قرار دارند خواهد بود. زیرا دیگر جای خالی آنها پر نمی‌شود.
استاد همایون خرم نیز در این خصوص تصریح می‌كند: تمام عناصر نام برده شده در یك مجموعه به نام موسیقی جای گرفته است و اینها از هم جدا نیستند و از هر بخش كه شروع كنیم با پژوهش‌ در بخشهای دیگر نیز سرو كار خواهیم داشت.
داریوش پیرنیاكان در این باره می‌‌گوید تمامی این موارد از اهمیت فراوان برخوردار هستند. هر كدام نیاز به پژوهش جداگانه‌ای در همان زمینه خاص دارد. در نتیجه نمی‌توان یكی را بر دیگری ترجیح‌داد.
استاد آذرسینا در این باره خاطرنشان می‌كند: موسیقی ما در تمام این ابعاد مشكل دارد معیارها و ارزش‌ مغشوش و نامعین است و سمت و سوی نوازندگی تعیین شده نیست.
از طرفی هم هنوز مشخص نشده و نمی‌شود كه چه چیزی در نوازندگی موسیقی ایران تكنیك قلمداد می‌شود و ردیف چه جایی در نوازندگی دارد. نقش موسیقی نوشتاری و چگونگی استفاده از علائم آن در آهنگسازی روشن نشده و دهها سال است كه هر كس آهنگسازی را به ظن خود تعریف كرده است. از طرفی دیگر برخی،‌ آهنگساز ایرانی را نواساز اطلاق می‌كنند و معلوم نیست این افراد چه شناختی از این مقوله بسیار ظریف و مهم دارند. این پژوهشگر هنرمند اضافه می‌كند: وضعیت خوانندگی بسیار آشفته است و استادان همگی توصیه می‌كنند كه شعر را سالم تحویل دهید! معلوم نیست تكلیف موسیقی در این میان چیست؟ ترانه‌سرایی هم در میان ترانه‌های عمدتاً بی‌خاصیت دهه‌های سی تا پنجاه، تصنیف‌های قدیم و ترانه‌های پاپ امروز سرگردان است. با این حال اولویت را بیشتر در نوازندگی می‌دانم.
وی پژوهش موسیقی را بسیار گسترده و مشتمل بر شاخه‌های زیادی از جمله جامعه‌شناسی موسیقی،‌ روانشناسی موسیقی، اقتصاد، سیاست، دین و مذهب، آداب و رسوم می‌داند و یادآور می‌شود: نقطه ضعف مشهود ما در حال حاضر روشن كردن مسیر اصلی‌موسیقی یعنی ساز و چگونه نواختن آن است. اصالت، تاریخ، ردیف، موسیقی‌های نواحی، تأثیر موسیقی‌های برون‌مرزی و شرایط زندگی نوازنده زیر مجموعه آن به شمار می‌آید.
این پژوهشگر در پایان می‌افزاید: در نهایت از هر گونه پژوهشی كه سنت‌گرایی محض و بدویت را در پی دارد باید پرهیز كرد. سنت‌گرایی محض در جازدن و مشغله‌های بی خاصیت را در پی دارد و ما را از هنر دور می‌كند و هنر به صنایع مستظرفه و تزئینی تبدیل می‌شود.
دكتر فاطمی با بیان اینكه ما در كشور با هنر سروكار داریم نه با مسائل فنی یا صنعتی آن تصریح می‌كند: این تصور كه همه چیز در همه عرصه‌ها با پژوهش و یافتن نقاط ضعف، رفع آنها و تقویت نقاط قوت حل می‌شود به خصوص زمانی كه با عرصه‌های مختلف هنری سروكار داریم از ریشه غلط خواهد بود. پژوهشگر موسیقی كسی نیست كه مثلا در مورد شیوه‌های آهنگسازی، نوازندگی، خوانندگی و یا موارد دیگری از این قبیل پژوهش كند تا شیوه‌ بهتر را بیابد بلكه پژوهشگر بعد از زمانی كه صحبت بر سر خلاقیت موسیقی می‌شود از راه می‌رسد.
وی با اشاره به اینكه ابتدا پدیده‌ای آفرینش می‌یابد سپس پژوهشگر بر روی آن تحقیق و تفحص می‌كند، یادآور می‌شود: من منكر تأثیر موسیقی‌شناسی، مفهوم‌سازی و اكتشافات پژوهشگران بر كار موسیقیدانان نیستم، اما این تأثیر همیشه غیرمستقیم و غیر تجویدی است پژوهشگر موسیقی چیزی را كشف می‌كند كه در ناخوآگاه موسیقیدان قرار دارد و او این موضوع را به او نشان می‌دهد. دانسته‌های ضمنی را بیان می‌كند و به آنها صراحت می‌بخشد.
این پژوهشگر موسیقی همچنین معتقد است: ازرهگذر این كشف‌ها و این نشان دادن‌ها امكان دارد موسیقیدان و شنونده (جامعه) به ایده‌های تازه‌ای برسد و به راههای تازه‌ای برود. اما این كه پژوهشگر هنر خودش را دارای رسالت ببیند تا با تحقیقاتش نقاط ضعف را بر طرف كند كاملا غلط تلقی می‌شود.
هوشنگ جاوید نیز درباره اینكه كدامیك از جنبه‌های موسیقی احتیاج به پژوهش بیشتری دارد، می‌گوید: در حالی كه ما از هویت، تاریخ و چگونگی شكل‌یابی دستگاههای تعریف شده امروزین موسیقی خود چیزی زیادی نمی‌دانیم و ابعاد موسیقی ایرانی در همه گونه‌هایش برای ما و نسل جوان نامشخص به نظر می‌رسد، باید بگویم كه در تمام موارد به پژوهش نیاز داریم. حتی به منتقد موسیقی كه نداریم محتاج هستیم. برخی هم به اسم نقد چیزی می‌نویسند كه در آن بیشتر بدو بیراه می‌گویند و یا پنبه‌زنی ادبی می‌كنند. وی همچنین در این باره خاطرنشان می‌كند: بسیاری از منتقدین موسیقی ما حتی با مبانی موسیقی آشنایی كامل ندارند و این ضعف بزرگی محسوب می‌شود. در عین حال همین تعداد افراد اندك با آنچه كه طی سالها نگاشته‌اند به نوعی تجربه در كار نقد موسیقی رسیده‌اند كه تنها از نظر خودشان درست است. به هر حال تمامی این موارد نیازمند تحقیق است اما گوش شنوا كجاست؟
نعیمایی نیز تمامی شاخه‌های مربوط به موسیقی را حائز ضرورت پژوهش عنوان می‌كند و می‌‌گوید: اگر چه موضوعات دیگری هم در این میان وجود دارد كه ضرورت پرداختن به آنها كم نیست مانند مباحث زیبایی شناسی موسیقی ایرانی، بررسی تفاوتهای موسیقی مقامی، ردیفی و غیرایرانی، بررسی و پژوهش در موضوعات و مباحث فقهی موسیقی و از این قبیل. اما به هر حال برای تمامی این رده‌ها و مباحث دیگر حوزه موسیقی پژوهش بسیار ضروری به نظر می‌رسد.
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید