شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


بیوگرافی رنزو پیانو


بیوگرافی رنزو پیانو
رنزو پیانو در ‍‍‍‍‍جئونا در ایتالیادر ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۳۷ متولد شد در سال ۱۹۶۴ از مدرسه معماری در میلان فارغ التحصیل شد و به عنوان یک دانش آموز در زیر نظر یک گروه مهندسی در فلورانس شروع به کار کرد .معماری پیانو به سوابق او بستگی دارد چرا که پدری معمار داشت و با طرز قرار گرفتن ساختمان ها آشنا بود او پسری خجالتی بود که در منطقه پیکی زندگی می کرد در آنجا منظره ای از طبیعت وجود نداشت و آفتاب سوزان هم آنها را دچار مشکل می کرد لدا تصمیم گرفت تا سایبانی از برگ در امتداد باد به طور ثابت درست کند و این اولین کار او در راستای معماری بود .
در بین سالهای ۱۹۶۵تا ۱۹۷۰ او تجارب زیادی با مسافرت های دانشجوئی به آمریکا و بریتانیا به دست آورد و در این موقع بود که با جیمز پرو آشنا شد و دوستی آنها تاثیر بسزایی در حرفه ای شدن او داشت به این ترتیب نظرات خود را اثبات کرد و با کسانی که به مخالفت از او می پرداختند به مخالفت پرداخت و خواستار مسابقه دادن با آنها بود .
فقط با مدد گرفتن از تجربه است که میتوان به کشفیات مختلف دست یافت و به مرحله ای برسیم که کمتر احساس نارضایتی کنیم. بیشتر برنامه هایی که امروز ما در طراحی ساختمان از آن استفاده می کنیم ،بعدها بوجود آمدند.
برای مثال،هر چند« پیانو» بناهای تاریخی ایتالیا را دوست داشت و آنها را گسترش می داد ،ولی این امر برای او از زمانی محقق شد که علم شناخت آثار باستانی در تمام زمینه ها، کارهای او را تحت تأثیر قرار داد.
حتی این ایده های اجتماعی که اکنون به وضوح در کارهای او دیده می شود ،بعدها،و از انگلیس وارد کارهای او شد .او همانند «ریچارد راگرس» تحت تأثیر روح دپارتمان معماری لندن قرار گرفته بود جایی که در پروژه ی دانشجویان اواخر دهه ی ۱۹۶۰،فن آوری ابزار ها محیط انعطاف پذیرانه ای را برای خدمت به تجربه ی اجتماعی به وجود آورده بودند ،او بطور غیر مستقیم به سان «جین پرو» طرفدار عقایدی بود که نویسندگان انگلیسی حدود قرن ۱۹ با آن سر وکار داشتند.
«پیانو»مهندسی معماری را در دانشگاه «فلورانس» و «پلیتکنیک میلان» سپری کرد و بعدها در سال ۱۹۶۴ فارغ التحصیل شد ولی تأثیر این مؤسسات در شکل گیری شخصیت او برای رسیدن به هنر معماری ،به مراتب کمتر از دوران بچگی و پیش زمینه خانوادگی او نشست و بر خاست های او با معماران بزرگ که معمولا ایتالیایی و . . .بودند
خصوصا فعالیت های خود او بعد از تحصیل بود .
«پیانو» از همه ی این ها چیز هایی آموخت و به گفته ی خود « دزدی برخی اسرار » که می توانست او را برای یک تحول درونی آماده سازد .
بعد از پدرش ، « فرانکو آلبینی » اولین الگو و کار فرمای او شد . « آلبینی » در میان بقیه ی کارهایش ،معمار « آرشیتکت » یک سری فروشگاه زنجیره ای بود که بعضی از آنها واقعا عالی و استثنایی بودند . به نظر می رسد با توجه به ساختار نمایش داده شده ، این ساختمانها از پیشگامان عرصه ی تکنولوژی برتر آن زمان بوده اند . همچنین او مسئول
برخی از بناهای تاریخی و تأثیر گذار قدیمی بود که برخی از آنها در « جنوا » هستند . و می توان عنوان طراح را هم به او اطلاق کرد . « پیانو » شدیدا تحت تأ ثیر لذتی که «آلبینی » از کار و لوازم و جز ئیات کار ها می برد ، ( کارهایی که در استودیوی میلان انجام می داد ) قرار گرفت .
« پیانو » برای انجام کار و شروع کار هیچ اقدامی نکرد زیرا اولا خجالتی بود و ثانیا از جواب های منفی که ممکن بود بشنود ، واهمه داشت ولی سر انجام برای شروع کار به یک دفتر مهندسی رفت تا کار خود را شروع کند . کار اولیه ی او اسمبلی مجدد دستگاه های تلویزیون بود تا ایراد های احتمالی را شناخته و راهکار های پیشنهادی را مورد بررسی قرار دهد تا این دستگاه ها طراحی شوند .
« پیانو » با « آلبینی » به مدت دو سال کار کرد . این همکاری زمانی بود که آلبینی مشغول کار برای تبدیل یک موزه در جنوا بود . شاید « پیانو » بیشترین تجربه ی خود را در سفر هایی بدست آ ورد که آ خر هفته ها از منزل به « جنوا » می رفت . « آلبینی » معمولا در « پاویا » به ملاقات رئیس خود می رفت تا او را در چند و چون کارهای مبلمان چوبی که او طراحی آنها را به عهده داشت ، قرار دهد .
آنها معمولا دو ساعت تمام و یا بیشتر را به مطالعه ، تجزیه و تحلیل جز ییات می پرداختند . از این موارد و از تجربیاتی که او در کار طراحی سیستم طاقچه بدست آورد ، پیانو فهمید که متد طراحی آلبینی ( که الان متد پیانو می باشد ) مبنی بر حذف کردن قسمتهای غیر ضروری است بدون اینکه آسیبی به سیستم برسد .
در همین ایام بود که « پیانو » برای اولین بار « جین پرو » را در زمانی که در حال کار بر روی یک طرح هنری در فرانسه بود ، ملاقات کرد . چیزی که برای پیانو عجیب بود و او را تحت تأثیر قرار می داد این بود که « پرو » چگونه بر مشکلات فائق می آمد مانند درست کردن یک پل از یک تکه کاغذ که به اندازهای مقاوم باشد که بتواند فشار یک خودکار را تحمل کند که این کار همانطور که نیاز به فکر زیادی داشت می بایست با ممد گرفتن از دست نیز حل می شد چون می بایست به طور ماهرانه ای با دست روی آن کار می شد .
بعدها ، در زمان ساخت ساختمان « مرکز پامپیدو » که در آن « پرو » یکی از اعضای حیاتی بود ، آن دو با یکدیگر دوست صمیمی شدند . استودیوی « پرو » واقع در خیابان «رودس بلانس مانتکس » با استودیوی « پیانو » در « رو است کرویکس دلا برتونری » حدود ۱۰۰ متر فاصله داشت و آن دو معمولا ناهارها را با یکدیگر صرف می کردند ولی با تمام شباهت هایی که بین آن دو بود و با تمام اراداتی که پیانو به او داشت ولی وی نتوانسته بود « پیانو » را به اندازه ی « آلبینی » تحت تأثیر قرار دهد ولی به جای آن «پیانو » طرحهایی را اجرا می کرد که ساختارهای جدیدتری داشتند .
از آن جایی که « پرو » و « پیانو » هر دو علاقمند به ابزارها و تکنولوژی جدید بودند ، هیچکدام علاقهای به کار سازه های عظیم و محتویات آن نداشتند و این باعث خدشه دار شدن وحدت در معماری و فقدان هویت در ساختمانها شد ولی در مقابل آنها اعتقاد خاصی به « هدف ساخت » برای هر ساختمان داشتند .
هماهنگی ای که باید در همه ی بخشها حفظ می شد و همچنین اهمیت صنعتکاری در هر دو مقوله ی شکل سازه و دمیدن روح در تکنولوژی .همچنین در به هم پیوستگی سازه و صنعتکاری در تولیدات صنعتی ، هر دوی آنها محافظه کارانه رفتار می کردند و برای هر دوی آنها مهم بود که سازنده ی طرح پیمان را با کار قطع نکند . جایی که محموله ی ابزارها دارای بهترین ذخیره هستند و نه تنها با چشم بلکه با احساس دست نیز می توان درک کرد .
یک تفاوت بزرگ ولی نه چندان مهم بین آنها این بود که « پرو » زمانی که با صفحات فلزی دو یا سه بعدی کار می کرد به اصل خمیدگی می پرداخت در حالی که « پیانو » به حکاکی تمایل داشت و با مدلهای مکعبی کار خود را شروع کرد .
اگر « پیانو » اهمیت صنعتکاری و کارگاه را از دوستان سازنده اش آموخته ، « پرو » همان اصول را از پدرش آموخته بود .
بنیانگذار « اکول دس بلکس آرتس » که نام خود را به عنوان یک ایده ی هنری و جنبش حرکتی ثبت کرد و اثرش یکی از مهمترین مراکز هنری « نووا » شد .
« ویکتورپرو » شدیدا تحت تأثیر نوشته های « جان راسکین » و « ویلیام مدریس » قرار گرفت .در کنار این علایق به صنعتکاری ، این نوشته ها عقاید سیاسی و اجتماعی پرو را نیز متأثرقرار داد که بخش بزرگی از زندگی او بود . هر چند که این ها به بحث گذارده نشد ، پیانو اذعان کرد که گفتگو با « پرو » برای کشش بین عقاید او و عقاید نویسندگان محتمل است . جدا از این در رابطه ی صنعتکاری و اجتماع ، آنجلو ساکسون هم هر چند کم ولی بر روی بعضی از عقاید او تأثیر داشت . مطمئنا « پرو » عقاید و علایق خود را الهام گرفت و در جنبه های اجتماعی معماری به کار برد .
در این اثنا « پیانو » تحت تأثیر پروژه های مشخصی مثل «ابی پیره » که در اوایل دهه ی ۱۹۵۰ بود ، قرار گرفته بود و می نویسد که حمایت « پرو » از ساخت ساختمان مثل ماشین ، برای نتایج اجتماعی کمتر از پیشرفتهای تکنیکی بود . با به خاطر آوردن شهرت مرکز پامپیدر و ساختمان همانند آن از پیانو و کار های بعدی او بعد از پامپیدر و رفاقت شدید او با « پرو » که اکنون ریشه دار تر شده بود ، نشان می داد که چگونه روی عقاید اجتماعی او تأثیر می گذاشتند.
یک مورد دیگر که به طور خلاصه به آن اشاره می شود ، مهندس انگلیسی الاصلی بود به نام « ماکو وسکی » که تخصص خاصی در فریمهای قصیال داشت کسی بود که « پیانو »
مدارک برخی از جدیدترین تجربیاتش را با مختصری از ساختار آنها برایش فرستاده بود
این امر منجر به دعوتی شد مبنی بر همان ساختار ها که در محل دانشگاه تکنولوژی «باترسیا » و در سال ۱۹۶۶ اتفاق افتاد .
« ماکو وسکی » به دنبال شخصی بود تا قدرت تحلیل ساز را با توجه به عملیاتهای محاسباتی داشته باشد و این در حالی بود که « پیانو » تحت تأثیر هوش و ذکاوت و احترام این مهندس قرار گرفته بود . نقشه ها روی هم قرار گرفته بود تا منجر به ساخت یک شرکت برای تخصصی کردن ساختارها شد . ولی بعد پیانو فهمید که این امر بسیار محدود کننده خواهد بود و اینکه بیشتر معماری باید می شد تا فریم فضا و سقفها .
اولین دفتر کارگاهی او برای خودش در سالهای ۶۹-۱۹۶۸ و در بیرون جنوا ، تأسیس کرد تا کارهای فضاسازی فریمهای پشتیبان به سان سقفها را انجام دهد ، سهم عمده ای از آن متعلق به « ماکو وسکی » بود .
تأثیر شدید و طولانی مدتی که هنوز هم آثار آن وجود دارد مربوط به کشف « پیانو » در بریتانیا و در گروه « آرچیگرم » اتفاق افتاد . برداشت شگرفی از تکنولوژی و گسترش آن ، احتمالا « پیانو » را مورد تأثیر قرار داد تا تکنولوژی و طبیعت را به یک هارمونی جالبی برساند . مطمئنا تزها ، کارها و الکترونیک گروه « آرچیگرم » در کارهای بعدی «پیانو » به وضوح دیده می شود که از جمله ی آن کارخانه ی « لینگوتو » و نمایشگاه بین المللی « کلمبوس » است .
در سال علمی ۶۸-۱۹۶۷ پیانو یک استادیار در میلان برای « مارکو زانوسو » (یک معمار ماهر و طراح ) بود ،از او و درسهایی که آن دو با یکدیگر تدریس می کردند که راجع به سازه ی اشیا بود ( جایی که دانش آموزان به تحقیق در مورد اشیا و کاربرد آنها در طراحی با آن بود ) ، پیانو چیز های زیادی راجع به موارد و کاربرد آنها دریافت ، و در طول این مدت او یک سقف را برای « زانوسو » خلق کرد که نور طبیعی داخل داشت و او در این راه از کارخانه ی « اولیوتی » در ایتالیا کمک گرفته بود . این کار باعث شروع به تدریس خود او شد . در حالی که در فیلادلفیا و در استودیوی « لوئیس کان » تدریس می کرد . برای « کان » که تأثیر مختلفی از سایرین بر روی « پیانو » داشت ، کمک شگرفی کرد تا سقف فریم فضایی و کارخانه ی « اولیوتی » در « هارسیبورگ » ساخته شود .
هر چند که تأثیر تحقیقات علمی « کان » (۶۲-۱۹۵۷ ) را به وضوح می توان در هسته های پروژه ای و دیوارهای qb در جنوا (۱۹۶۸) دید ، « پیانو » تأثیر کمی از معماری « کان » گرفت .
تحقیقات « پیانو » برای روشنایی و پیدا کردن هر آنچه « راه حل طبیعی » خوانده می شود ، خیلی متفاوت تر از طرح « ساختمان چگونه خواهد بشود ؟ » از کان بود و آن نتایج چهارگانه ای که از آن به دست می آمد . به جای آن « پیانو » از « کان » آموخت که اهمیت خلق شرایط و ضوابط درست برای سازماندهی زندگی چگونه است ؟ و اینکه این ریتم ها چگونه باعث می شود که خلاقیتها سرشار گردند.
منبع : گروه دانشجویان معماری دانشگاه زنجان
http://ali-arch.blogfa.com
علیرضا خوارزمی نژاد


همچنین مشاهده کنید