پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

رساله‌ای از میرزایوسف‌خان مستشارالدوله


رساله‌ای از میرزایوسف‌خان مستشارالدوله
عقیده اصلاح یا تغییر الفبای فارسی دیگر كاملا منسوخ شده و حتی در سیاستهای شبه‌مدرنیستی روزگار پهلوی هم جایگاه جدی و پراهمیتی نیافت. اكنون دیگر این موضوع صرفا از جهت تاریخ‌نگاری اهمیت دارد و از لحاظ آموزشی و نگارش ابدا مورد اعتنا نیست. اما دانستن ایده و استدلال كسانی‌كه مروج این بحث بودند، برای شناخت تاریخ تجدد و روشنفكری در ایران سودمند خواهد بود. میرزایوسف‌خان مستشارالدوله (از فرنگ‌رفتگان عهد قاجار) نیز رساله‌ای در این ‌باب منتشر ساخته بود كه آشنایی با آن خالی از فایده نیست و مقاله زیر مختصری از این آشنایی را فراهم می‌كند.
یكی از مسایلی كه تجددگرایان سده نوزدهم جهان اسلام و ایران را به تكاپو واداشت، مساله خط و تغییر یا اصلاح آن بود. این متجددان، دشواری الفبای جهان اسلام را یكی از موانع پیشرفت آن تلقی می‌كردند و حتی عده‌ای مثل میرزافتحعلی آخوندزاده (۱۲۲۸ــ۱۲۹۵.ق) اصلاح الفبا را سر‎‎آغاز اصلاحات می‌دانستند. بنابراین از نظر آنها برطرف‌كردن این مشكل ضروری می‌نمود. میرزایوسف‌خان مستشارالدوله[i] از جمله این اشخاص صاحب‌نام سده نوزدهم بود و كتابچه «رساله در وجوب اصلاح خط اسلام»[ii] را در همین زمینه به نگارش درآورد. این رساله كه هم‌اكنون مجلدهایی از آن به‌صورت چاپ سنگی در دسترس قرار دارد، تاكنون به‌طورشایسته مورد بررسی و نقد محققان قرار نگرفته است.
این رساله مجموعه‌ای از مباحث متفكران آن دوره در مورد تاریخچه خط، نواقص خط در دنیای اسلام، پیشنهادهای ارائه‌شده برای اصلاح خط اسلامی، نقد و بررسی مستشارالدوله از این پیشنهادات و راهكار وی در زمینه اصلاح خط را شامل می‌شود. مستشارالدوله رساله مزبور را در سال۱۳۰۳.ق نوشت، ولی توجه خود را به «خط اسلام» به‌عنوان «مانع ترقی اهالی اسلام»، به تخمین، مربوط به سی‌وپنج‌سال قبل ذكر می‌كند و به مباحث خود با دوستان در سال۱۲۷۳.ق درباره اصلاح خط، یعنی مقارن زمانی‌كه میرزافتحعلی آخوندزاده خط اختراعی خود را در تفلیس ارائه داد، اشاره می‌كند و در مورد خط اختراعی وی می‌گوید: «آخوندزاده زحمت زیاد كشیده و اختراع بدیع كرده بود، ولی افسوس كه در عملِ چاپ، از این خط حاضر اسلام استعمالش مشكل‌تر بود.»[iii] وی همچنین به بررسی نظریات منیف پاشا، شارل میسمر، میرزارضاخان و شیخ‌الاسلام قفقاز پرداخته است.
مستشارالدوله در زمینه مشكلات خط دنیای اسلام، «بیان منیف پاشا» را نقل كرده و پیشنهادات وی را در مورد اصلاح خط ذكر كرده است. منیف پاشا مشكلات زیر را برای خط دنیای اسلام برمی‌شمرد:[iv]
۱ــ كلماتی مثل: كل، كرد، كودك، كند و... به‌خاطر نداشتن اعراب ممكن است به چندین صورت خوانده شوند.
۲ــ در خط اسلام فرقی بین كلمات عُلَم یا اسم خاص مثل: قلزم، ارسطو، چنگیز، اصفهان و... با سایر كلمات گذاشته نمی‌شود.
۳ــ یادگیری خط ملل اسلامی نسبت به سایر ملل مشكل است؛ چنانكه «با خط ملل خارجه اطفال شش‌هفت‌ساله خواندن و نوشتن را در دو سال به كمال خوبی یاد می‌گیرند. حتی طایفه نسوان و گروه دهاقین و امثال آنها در مدت قلیل در خواندن و نوشتن به‌قدری تحصیل می‌توانند بكنند كه به افاده مرام مقتدر بشوند.»
۴ــ برای طبع كتابی «با خط نسخ اسلام، لااقل پانصد و برای تعلیق، دو سه برابر این حروف لازم است.» برخلاف خطوط سایر ملل كه با سی الی چهل حرف هر كتابی را چاپ می‌كنند.
منیف‌پاشا برای رفع این نواقص، پیشنهاد می‌كند یا اعراب در زیر و بالای حروف حركات قرار داده شود و یا حروف كلمات از هم تقطیع شده و اعراب و حركات در داخل كلمات قرار گیرند. راه‌حل اول را به‌خاطراینكه ممكن است اعراب و كلمات یك سطر به سطر بالا یا پایین نسبت داده شود و مشكلاتی را به‌ویژه در مورد «طاعات و عبادات» به وجود بیاورد، مناسب نمی‌داند. بنابراین به رجحان راه‌حل دوم تاكید كرده و می‌نویسد: «فواید و محسنات این اصول با محازیری كه دارد، در حسن قبول و اتخاذ آن، عدم تردید اهالی اسلام مجزوم و یقین است و باید با این اصول، الفبای تازه و بعض كتب كوچك و رساله‌ها طبع و نشر كرده در مكتبها به اطفال تعلیم كنند تا تاثیرات سریع و نتایج حسنه آن معلوم خاص و عام شده با مرور زمان در نزد همه مقبول و منتشر گردد.»
شارل میسمر فرانسوی (از متفكران آن دوره) در لزوم اصلاح خط دنیای اسلام، رساله سوارد كونستانتینوپول (شب‌نشینی اسلامبول) را به نگارش درآورده است. مستشارالدوله به نقل از وی می‌نویسد: خط در بین‌ ملل مختلف تا به حال سه نوع تغییر و تحول را به خود دیده است: اولین خط مورد استعمال «هیروغلیفیك» (هیروگلیف) بوده، «یعنی اشكال مرموزه و آن عبارت از بعضی صور و اشكال پرنده و چرنده یا اعضای انسان یا شكل كشتی و اسلحه و غیره و غیره» است كه برای رساندن یك مفهوم استفاده می‌شد. به‌عنوان‌مثال برای فهماندن واژه زیرك، شكل روباه را می‌كشیدند. به‌ مرور زمان خط هیروگلیفی را به «سیلابیك» تغییر دادند؛ یعنی خطی با «حروف تقطیعی بدون اعراب و حركه» كه همان خط دنیای اسلام است. یونانی‌ها خط سیلابیك را تكمیل نموده، «اعراب را داخل حروف» قرار دادند و خط الفبایی را به‌وجود آوردند كه از آنها به رومی‌ها و لاتین‌ها و بعد به فرانسوی‌ها به یادگار رسید.[v]
به گفته میسمر، برای چاپ كتابی در خط سیلابیك اسلام، «سیصد شكل حروف» احتیاج است و برای‌این‌كه یك «عمله مرتِّب» (حروف‌چین) بتواند مطالب را بدون غلط خوانده و حروف را درست بچیند، باید به زبان «عربی و تركی و فارسی» مسلط باشد. ترجمه نیز در صورت عدم اطلاع از «كنه مطلب» خیلی دشوار است. درصورتی‌كه در خط الفبایی «مخرجهای حروف جمیع السنه را با سی‌وسه شكل بیان می‌كنند». هر فردی می‌تواند در بیست‌وچهار ساعت آن را یاد بگیرد و اطفال قادرند در دو ماه «جمیع كتب را بی‌غلط» بخوانند.
مستشارالدوله معتقد بود مسلمانان، به‌همان‌دلایلی‌كه مجبورند به برتری «اسلحه امروز» به «اسلحه قدیم» و «كشتی‌های بخار زره‌پوش» به «كشتی‌های بادی قدیم» و «راه‌آهن» به «اسب» اقرار كنند، به‌همان‌دلایل مجبورند برتری خط الفبایی را به سیلابیك بپذیرند؛ چراكه صنایع اروپایی حاصل تسهیل تعلیم و تربیت هستند و تسهیل تعلیم و تربیت نیز خود نتیجه سهولت خط الفبایی است. وی براساس این برداشت می‌گوید: «اگر خلفای سلف اسلامی خط سیلابیك را به الفبایی مبدل كرده بودند هر آینه مسلمانان هم امروز در صنایع و علوم، به اندازه اروپایی‌ها ــ و یا شاید هم بیشتر ــ پیشرفت نموده بودند و باور دارد كه مسلمانان با این الفبای ناقص نمی‌توانند «ژغرافی [جغرافی] و تاریخ» یاد بگیرند و «اسامی اشخاص» و «شهرها و دواهای جدید و فلزات تازه و عناصر شصت‌گانه بسیط را كه تاكنون پیدا كرده‌اند و كواكب نوظهور و صنایع جدیدالاختراع و آلات و ادوات جراحی و طب و نجوم و هندسه و امراض و نباتات و حیوانات و... را صحیح تلفظ كنند، بی این‌كه آنها را مكرر شنیده و ملكه كرده» باشند. دلیل بزرگ برای وی در نقص الفبای دنیای اسلام، این است كه «در میان چندین كرور مسلمان، پنج نفر نیست كه این اسبابها را به كار برده، از خیال و اختراع خود نانی بخورد.» درحالی‌كه ارامنه ایران و عثمانی به‌خاطر تغییر الفبای خود و «تكمیل تربیت در زبان و ترویج علوم و تكثیر مدارس منتظمه، ملتی شده است صاحب خیال و افكار عالیه.» و چون معتقد بود كه در دنیای امروز «علم حاكم و آمر است نه زور» و عدد نفوس را در مقابل اسلحه‌های مدرن و كشتیهای بادی را در مقابل كشتیهای زره‌پوش یارای مقاومت نیست، نتیجه می‌گیرد كه «تمام مشرق‌زمین، شكاری است برای فاتحین كه با زبان علمی ظاهر نمایند خود را در میدان مظفریت. اعتنا به این مطلب عالی، اسلامیان و قوانین عالیه آن را احیا و به درجه علیا خواهد رسانید. همه ترقیات كه آرزومند آن هستیم، بسته به اجرای یك عمل مختصری است و آن این است كه حروف را قدری از هم فاصله داده و اعراب را به وسط آنها بگذاریم.»[vi]
آشكار است كه انتظار «همه ترقیات» از «اجرای یك عمل مختصر» یعنی اصلاح الفبا از شارل میسمر و امثال وی در این دوره بسیار خوشبینانه است و به آن كاری نداریم؛ ولی می‌توان دریافت كه توجه مستشارالدوله به اصلاح الفبا، ناشی از همان جو موجود در دنیای اسلام بود كه به دنبال پاسخی برای عقب‌ماندگی خود، به اصلاح الفبا رسیده بود.
مستشارالدوله همچنین، از راه‌حلهای پیشنهادی میرزارضاخان و شیخ‌الاسلام قفقاز انتقاد می‌كند. میرزارضاخان ترجمان اول و نایب كارپردازخانه ایران در تفلیس بوده و در رساله خود در مورد اصلاح خط، همان حروف فرانسه را به كار برده و برای مشخص‌كردن شكلهای مختلف حروفی مثل «ت» از یك خط افقی در بالای آن استفاده كرده بود. به‌عنوان‌مثال T فرانسه به‌جای ت و T را به‌جای ط خط اسلام گرفته بود. مستشارالدوله در انتقاد از او می‌نویسد: «خطی كه مطلوب صاحبان این افكار [اصلاح خط] است، باید خطی باشد كه عاری و بری بشود از هرگونه علامات و اشارات از قبیل نقطه و خط و غیره كه در زیر و بالای حروف نوشته می‌شود؛ مگر در زیر حرف (ب) یك نقطه خواهد بود و بس. سبب آن بر دقائق‌بینان و نكته‌سنجان معلوم است.» همچنین از دشواری‌های این نوع خط در عمل چاپ یا تحریر، كه ممكن است یكی از خطوط افقی فراموش شود، انتقاد می‌كند.[vii]آخوند احمد حسین‌زاده، شیخ‌الاسلام قفقاز، نیز چهار راه‌حل در اصلاح خط ارائه داده بود:
۱ــ حروف صامت الفبای قدیم در شكل اولیه خود باقی بماند و برای حروف مصوته، یعنی اعراب و حركات، شكلهای مخصوص اختراع و به اندرون سطور منتقل شوند.
۲ــ حروف فرنگیان، اخذ و به‌جای حروف خط اسلام به‌كار برده شوند.
۳ــ حروف الفبای قدیم را تغییر داده و از هم مقطع نمایند و اعراب را در اندرون كلمات جای دهند.
۴ــ شكل الفبای قدیم حفظ گردد و برای تسهیل در تعلیم مبتدیان، بعضی از حركات و اعراب قدیمی هم ابقا گردد و برای تكمیل آن، حركات دیگری وضع و مثل حركات فتحه و كسره و ضمه در بالا و پایین حروف قرار داده شوند.
وی از بین این راه‌حل‌ها، شق آخر را ترجیح داده و در مورد این مشكل كه ممكن است كاتبان به‌خاطر جدایی اعراب از كلمات، آنها را فراموش كنند و یا در جای مخصوص خود نگذارند می‌گوید: «نوشتن اعراب در ابتدای كار فقط به جهت مبتدیان لزوم دارد و به جهت منتهیان نوشتن آنها در مكتوبات لزوم نخواهد داشت و هر مبتدی كه به خواندن معتاد شد و منتهی گشته، دیگر به حركات محتاج نخواهد شد.»
مستشارالدوله به‌این‌دلیل‌كه اصطلاحات فرنگی مثل «تلگراف، تلفون، لوكوموتیف، لوكوموبیل» و غیره را كه دنیای اسلام ناگزیر از استعمال آنها است، نمی‌توان بدون اعراب خواند، از این گزینش شیخ‌الاسلام انتقاد می‌كند.[viii]
مستشارالدوله در ضمن بررسی عقاید اشخاص مذكور، به بیان نظریات خود در مورد اصلاح الفبا پرداخته و معتقد است چون الفبای عربی برای «ادای كلمات فارسی و تركی» و ثبت و ضبط «اصطلاحات خارجه» كه از به‌كارگیری آنها ناگزیریم، ناقص و نارسا است و همچنین به‌خاطر مشكلاتی كه «از عیب خط و بودن نقاط زیاد و نبودن حركات» عملا در جامعه ایجاد می‌شود،[ix] بایستی اصلاحاتی در الفبای موجود صورت گیرد. او پیشنهاد می‌كند برای پیشبرد موضوع اصلاح الفبا، مجالسی در «پایتختهای بزرگ» دنیای اسلام یعنی در «طهران» و «اسلامبول» برگزار گردد و شعبه‌هایی از این مجالس هم در سایر شهرها برپاگردد و برای اصلاح خط اعانه جمع كنند؛ «چراكه این عمل از انعقاد صلح عمومی معظم‌تر است و نتایج حسنه آن از صلح عمومی به‌مراتب بیشتر خواهد شد.»
این مجلس پس از تشكیل باید در مورد اصلاح خط و نحوه نگارش آن از سمت چپ یا راست و یا هرطور دیگر با «اكثریت آرا» تصمیم‌گیری كند و زمانی‌كه ضرورت اصلاح و نحوه نگارش مشخص شد، آنگاه از اعانه جمع‌شده سه جایزه هزارتومانی و پانصدتومانی و دویست‌وپنجاه‌تومانی به سه خط كه ویژگی‌های زیر را به‌بهترین‌نحو مراعات كنند، اختصاص داده شود. مستشارالدوله ویژگی‌های لازم برای خط جدید را این‌گونه می‌آورد: «حروف، مفرده باشد؛ اعراب، داخل حروف و در جرگه حروف باشد؛ اشكال حروف، مشابهت زیاد به هم نداشته باشد؛ نقطه نداشته باشد؛ در عمل چاپ، سهل و آسان باشد؛ در تحریركردنش قلم راحت باشد؛ اعرابش كامل باشد كه اصطلاحات السنه اسلام را از عربی و فارسی و تركی به صحت و درستی توان نوشت و خواند.» او در ادامه می‌گوید: سپس در روزنامه‌ها اعلام كنند هركس خط اختراعی خود را با صفات و اختصاصات ذكرشده تا شش‌ماه از تاریخ مزبور به انجمن ارسال كند تا از بین این‌ خطها، بهترین خط انتخاب شود.
وی در مورد علت اعطای سه جایزه نیز می‌نویسد: «جهتش این است كه آن وقت مردمان زیاد به خیال ابداع خط خواهند افتاد و پیش خود خیال خواهند كرد كه اختراعی من اگر از درجه اول نشد محاله از درجه دویم و سیم خواهد شد. مقصود این است كه مخترع زیاد بشود و خط كاملی از این میان به‌دست آید.»[x]
مستشارالدوله در آخر رساله خود، الفبایی را به‌عنوان اختراع «شخص عزیز از دوستان» آورده است و برای علایم دستوری از خط اروپاییان علامتهای عجیب و غریب وضع نموده است[xi] و معلوم نیست چرا به اتخاذ همان علایم از خط اروپاییان نپرداخته است. این رساله مستشارالدوله ازآن‌لحاظ‌كه حاوی نظریات اندیشمندان مختلف در مورد معایب الفبای عربی، لزوم اصلاح آن و راهكارهای مربوطه است و درواقع تاریخچه‌ای از این جنبش را فراهم می‌آورد، بسیار قابل اهمیت است. از بررسی مجموع آن به‌نظر می‌رسد كه مستشارالدوله به‌خاطر مشكلات الفبای موجود در یادگیری و تعلیم و تربیت، بیشتر خواهان اصلاح و نه تغییر خط شده است و اندیشه وی صرفا در جهت اجرای این هدف بوده است. راهكارهای او نیز برای به‌دست‌آوردن خط ساده و آسانی است كه به‌راحتی قابل تعلیم باشد. اما او از نحوه تعلیم آن و سیاستهای دولت در پیاده‌كردن خط جدید چیزی نمی‌گوید. علاوه‌برآن، از مشكلات این كار و باقی‌ماندن كتب قدیمی به خط سابق و گسست فرهنگی با گذشته نیز حرفی نمی‌زند.
مشكلاتی كه مستشارالدوله و همفكران او برای الفبای عربی ذكر می‌كنند، هرچند چندان بی‌مورد نیستند، ولی این مساله موضوعی نیست كه اندیشمندان قرن نوزدهم برای اولین‌بار به آن پی برده باشند، بلكه درك معایب خط عربی ریشه در گذشته‌های دور داشته و اندیشمندان مختلف جهان اسلام در دوره‌های مختلف تاریخی آنها را برشمرده بودند. به‌نظر می‌آید مستشارالدوله و همفكرانش در مورد لزوم تغییر خط یا حتی اصلاح آن، دچار افراط و تفریط شده‌اند. آنها در اندیشه اصلاح خط به آزمایش تاریخی روسیه و ارامنه عثمانی ــ كه برای ترقی و پیشرفت، خط خود را نیز تغییر داده بودند ــ اهمیت فراوانی می‌دادند، ولی به آزمایش تاریخی ژاپن بی‌توجه بودند. این مساله كه ژاپن در این زمان هنوز در مرحله‌ای از پیشرفت نبود كه مورد توجه قرار گیرد، استنباط درستی نیست؛[xii] چراكه معترضین اصلاح خط در همان زمان برای مخالفت خود ژاپن را مثال می‌آورده‌اند. روزنامه ترجمان حقیقت از قول معترضین اصلاح خط می‌آورد: «هرگاه مقصود از اصلاح حروف ترقی‌كردن در صنایع است، آن را بدون اصلاح حروف به‌ طورهای دیگر هم می‌شود تحصیل كرد. چنانكه صنایع عمده مانند تلگراف و قواعد و فنون لشكری را با وجود استعمال حروفات حاضر یاد گرفته‌ایم. سایر صنایع را به‌همان‌طور ممكن است تحصیل نماییم. این همه ترقیات كه در اهالی چین و ژاپون دیده می‌شود، از تغییر حروفات نشده است، زیرا اهالی مذكور تاكنون حروف هزارساله خودشان را تغییر نداده‌اند.»[xiii]
غلامعلی پاشازاده
پی‌نوشت‌ها
[i]ــ میرزایوسف‌خان پسر حاج‌كاظم‌آقا (تاجر تبریزی) از سال ۱۲۷۰.ق، به خدمت وزارت امورخارجه درآمد و تا سال ۱۲۸۶.ق در شهرهای حاجی‌ترخان، پطرزبورگ، تفلیس و پاریس با سمتهای كارپرداز، شارژدافر و ژنرال كنسول خدمت نمود و در سال ۱۲۸۷.ق مستشار وزارت عدلیه گردید. در صدارت سپهسالار یار و همكار او بود تااینكه در سال ۱۲۸۹.ق از طرف وزارت‌خارجه به تبریز فرستاده شد. در سال ۱۲۹۵.ق به‌ دنبال شورشی در تبریز متهم به‌دست‌داشتن در شورش شده و به مشهد تبعید گشت ولی چون بی‌گناهی‌اش اثبات شد دوباره به خدمت وزارت‌خارجه درآمد. دوباره در سال ۱۲۹۹.ق متهم به نوشتن مقاله علیه وزارتخانه‌های ایران در روزنامه اختر شده و دستگیر و زندانی شد. در سال ۱۳۰۰.ق از طرف وزارت‌خارجه جنرال كنسول ایران در بمبئی گردید. در سال ۱۳۰۷.ق به اتهام همدستی با میرزاملكم‌خان ناظم‌الدوله دستگیر و پس از تحمل مدتها زندان و شكنجه عاقبت در سال۱۳۱۳.ق فوت نمود.
[ii]ــ میرزایوسف‌خان مستشارالدوله، رساله در وجوب اصلاح خط اسلام، ۱۳۰۳.ق، چاپ سنگی.
[iii]ــ میرزایوسف‌خان مستشارالدوله، همان، صص۳ــ۲
[iv]ــ همان، صص۶ــ۴
[v]ــ همان، صص۱۲ــ۱۰
[vi]ــ همان، صص۱۷ــ۱۳
[vii]ــ همان، صص۹ــ۷
[viii]ــ همان، صص۲۵ــ۲۳
[ix]ــ همان، صص۳۰ــ۲۶
[x]ــ همان، صص۲۲ــ۲۰
[xi]ــ همان، ص۳۸ به بعد
[xii]ــ برای نمونه دكتر فریدون آدمیت چنین استنباطی دارد. رجوع كنید به: فریدون آدمیت، اندیشه‌های میرزافتحعلی آخوندزاده، تهران، خوارزمی، ۱۳۴۹، ص۷۰
[xiii]ــ روزنامه ترجمان حقیقت، اصلاح خط مفتاح نیكبختی؛ به نقل از روزنامه اختر، سال ۶، شماره ۲۳، چهارشنبه دهم جمادی‌الاخر ۱۲۹۷، ص۱۸۱
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید