پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

رنج نامه یک بازیکن ذخیره


رنج نامه یک بازیکن ذخیره
یكی از اجزای تفكیك ناپذیر رشته ورزشی فوتبال، نیمكت نشینی است. با توجه به اینكه هر تیم فوتبال تنها می تواند در یك زمان ۱۱نفر را به میدان بفرستد، به همین دلیل در هر بازی باید حداقل ۶ بازیكن روی نیمكت ذخیره ها بنشینند. اما آستانه تحمل نیمكت نشینی بازیكنان باید در چه حدی باشد؟متاسفانه در فوتبال ایران تحمل نیمكت نشینی بسیار پایین است و كلیه بازیكنان از ضعیف ترین و گمنام ترین بازیكن گرفته تا پرآوازه ترین توقع دارند كه در هر شرایطی در تركیب اصلی قرار بگیرند. به همین دلیل است كه بازیكنان تازه وارد به تیم ملی نیز نمی توانند نیمكت نشینی را تحمل كنند و همواره از موضع طلبكارانه با مربیان خود برخورد می كنند. اما آیا چنین شرایطی در تمام كشورهای دنیا نیز حاكم است؟ درست است كه هیچ بازیكنی علاقه مند به نیمكت نشینی نیست اما كمتر پیش می آید كه آنها پا را فراتر از عرف فوتبال حرفه ای بگذارند و علیه مربیانشان طغیان بكنند.
آنچه در پی می آید یادداشت های شخصی یكی از بازیكنان حاضر در لیگ برتر فوتبال انگلیس است كه تازه ترین خاطراتش را در مورد نیمكت نشینی در یكی از دیدارهای این تیم در فصل جدید به رشته تحریر درآورده است.
بازیكن ذخیره بودن در یك تیم فوتبال، شغل بسیار طاقت فرسا و زجرآوری است. به ویژه آنكه در هر بازی مجبور باشید به مدت یك ساعت خود را در كنار زمین گرم كنید اما در نهایت بازی به شما نرسد. آنگاه هم در برابر هم تیمی ها و هم در برابر تماشاگران تحقیر و سرافكنده خواهید شد. هنگامی كه یك بازیكن روی نیمكت ذخیره ها می نشیند احساس رخوت، سردی و افسردگی می كند و تنها چیزی كه برایش قابل رویت است، تصویر حركات داور چهارم بازی در كنار زمین می باشد. شاید باور این موضوع برای مردم دشوار باشد اما باور كنید كه بدترین صندلی موجود در هر ورزشگاه، صندلی نیمكت ذخیره ها است در حالی كه مردم تصور می كنند كه از كنار زمین بسیار بهتر می توان به تماشای فوتبال پرداخت. به هر حال هر بازیكنی كه نیمكت نشین می شود حتی اگر مصدوم هم باشد باز هم با ذهنیت منفی روی نیمكت خواهد نشست. به عبارتی دیگر بازیكنان احساس می كنند كه نیمكت نشینی باعث تحقیر آنها می شود و به همین دلیل از این مكان از ورزشگاه بیزارند. اما چاره ی نیست چون هر فوتبالیستی مجبور است در مقاطعی از زندگی ورزشكاری خود این واقعه تلخ را تجربه كند.
حتی زمانی كه یك بازیكن به تازگی از بند مصدومیت رهایی یافته و می داند كه به دلیل دور بودن از تمرینات هیچ شانسی برای حضور در تركیب اصلی تیم ندارد اما باز هم هنگامی كه مربی تیم در داخل رختكن تركیب اصلی را اعلام می كند او به دلیل قرار نگرفتن در تركیب تیم ناراحت و افسرده می شود. تمام بازیكنان فوتبال جهان بدون استثنا خود را واجد شرایط برای حضور در تركیب اصلی تیم می دانند و اگر به زمین فرستاده نشوند احساس می كنند كه حق آنها پایمال شده است. همچنین بازیكنانی كه در بازیهای قبلی نمایش قابل قبولی داشته اند و یا در تمرینات قدرتی در سالن قویتر از دیگران ظاهر شده اند حضور در جمع ۱۱ بازیكن برتر میدان را حق خود می دانند.
قرار گرفتن روی نیمكت ذخیره ها دقیقا مانند پسربچه ای است كه خارج از یك مغازه شكلات فروشی ایستاده و با حسرت به شكلات های داخل مغازه می نگرد. این پسربچه مجاز است كه به شكلاتها نگاه كند اما حق دست زدن به آنها را ندارد مگر اینكه والدینش به او چراغ سبز نشان بدهند. همچنین می توان بازیكن نیمكت نشین را به دانش آموز شیطان در مدرسه تشبیه كرد كه به دلیل بی انضباطی او را به كنار كلاس تبعید كرده اند كه باید روی یك پایش بایستد. در چنین شرایطی این دانش آموز ابراز شرمندگی می كند. تنها تفاوت تنبیه در كلاس درس با نیمكت نشینی در زمین فوتبال این است كه مكان تنبیه شدن در زمین فوتبال دارای سقف می باشد كه بازیكن نیمكت نشین می تواند خود را زیر این سقف پنهان كند تا اینكه بیش از این در برابر مردم شرمنده نشود. به همین دلیل است هنگامی كه دوربین های تلویزیونی نیمكت ذخیره ها را نشان می دهند چهره تمام بازیكنان نیمكت نشین مملو از غم و اندوه است گویی كه غم دنیا را با خود حمل می كنند. بازیكنان نیمكت نشین همچنین علاقمند هستند كه در منتهی الیه گوشه راست نیمكت ذخیره ها بنشینند چون اینگونه داور چهارم كه مدام در حال حركت است میدان دید آنها را مسدود نخواهد كرد. اگر هم بازیكنی وسط نیمكت ذخیره ها بنشیند مربی تیم و دستیار وی دید بازیكن را سد خواهند كرد ،همچنین بازیكنی كه در وسط نیمكت می نشیند نمی تواند به راحتی هر دو پایش را دراز كند.پس از اینكه ۱۰ دقیقه از زمان آغاز بازی سپری می شود مربی تیم از بازیكن ذخیره می خواهد تا به گرم كردن خود بپردازد. البته دستور مربی به این معنی نیست كه او می خواهد بازیكن را به زمین بفرستد بلكه هدف اصلی وی آماده نگاه داشتن بازیكن برای تعویض احتمالی می باشد. این بدترین دستور برای بازیكن ذخیره است چون وی پیش از آغاز بازی نیز همراه با سایر بازیكنان خود راگرم كرده است و دیگر نیازی به گرم كردن ندارد. البته بازیكنان ذخیره به اندازه بازیكنان اصلی خود را پیش از مسابقه گرم نمی كنند چون می دانند كه در تركیب اصلی تیم قرار ندارند و به همین دلیل نباید توان خود را خرج نمایند. با این حال بازیكن ذخیره در فاصله نیمكت ذخیره ها تا پرچم كرنر، با تمام وجود خود را گرم می كند و با استارتهای انفجاری آمادگی خود را برای ورود به زمین اعلام می كند. در این زمان تعدادی از تماشاگران با تشویق های متوالی به وی روحیه می دهند چون او به تازگی از بند مصدومیت رهایی یافته و نیاز به حمایت دارد. همین اقدام تماشاگران باعث افزایش روحیه بازیكن نیمكت نشین می شود و او با جدیت بیشتری به تمرین می پردازد به گونه ای كه عرق از سر و رویش جاری می شود. پس از پایان تمرینات سرعتی، بازیكن ذخیره به كنار نیمكت بازمی گردد تا تمرینات كششی را انجام بدهد. در این زمان بازیكن مورد نظر یك دنیا انگیزه دارد و سایر بازیكنانی هم كه روی نیمكت نشسته اند با كف زدن وی را تشویق می كنند. اگر بازیكن ذخیره تازه وارد باشد و تجربه كافی نداشته باشد از این تشویق ها مغرور خواهد شد و نمی تواند احساساتش را كنترل كند، اما بازیكنان با تجربه آموخته اند كه تحت تاثیر احساسات قرار نگیرند.بازیكنی كه در كنار نیمكت حركات كششی انجام می دهد باید تنها به زمین چمن و دیداری كه در جریان است نگاه كند و در ذهن خود تصویرسازی نماید كه پس از ورود به زمین چه كاری باید انجام بدهد. در همین حال ساق بندها و پیراهن بازیكن در كنارش آماده است و او باید مانند یك سرباز هر لحظه آمادگی داشته باشد تا با این وسایل وارد میدان بشود.بازیكن ذخیره به خوبی می داند كه چگونه باید در حالت در جا به گرم كردن خود بپردازد چون تمام اینها را در قالب كتابهای آموزشی مطالعه كرده است. در همان زمانی كه بازیكن در حال گرم كردن است بازیكن ذخیره دیگری به او می پیوندد و بازیكنی كه زودتر از وی گرم كرده است به او در مورد چگونگی آماده سازی برای ورود به میدان مشورت می دهد. البته بازیكن جدید نیز نظرات خود را به بازیكنی كه قبلا به گرم كردن خود پرداخته انتقال می دهد.به هر حال نیمه اول به پایان می رسد و بازیكن ذخیره زودتر از سایر بازیكنان وارد رختكن می شود. او بسیار با دقت تر از سایر بازیكنان به دستورات مربی گوش فرا می دهد تا شاید در میان صحبت های وی نامی از او به عنوان بازیكنی كه قرار است به زمین برود، برده شود. به هر حال این بازیكن در انتظار یك اشاره از سوی مربی تیم برای حاضر شدن و ورود به میدان است.
ظاهرا مربی قصد ندارد نامی از بازیكن ذخیره ببرد به همین دلیل وی به همراه چند بازیكن دیگر به زمین چمن می رود تا پاس دادن را با توپ تمرین كند.نیمه دوم برای بازیكن ذخیره، نیمه امیدواری است چون وی می داند كه هر لحظه ممكن است به زمین فراخوانده شود. به همین دلیل بسیار شدیدتر از نیمه اول خود را گرم می كند. در این مقطع بازیكن ذخیره با دیگر بازیكنان صحبت نمی كند و تنها برای ورود به میدان لحظه شماری می نماید. زمان به سرعت می گذرد و بازیكن ذخیره تمام حركات نرمشی و سرعتی را كه در طول عمر خود فراگرفته بود اجرا می كند اما باز هم نوبت به وی نمی رسد. او حتی چندین بار با استارتهای انفجاری، نزدیك مربی در كنار نیمكت ذخیره ها می شود اما سودی در بر ندارد.به حدی این حركات كششی و سرعتی برای بازیكن خسته كننده می شود كه وی در ذهن خود به دوران مدرسه باز می گردد تا شاید با انجام دادن حركات نرمشی آن زمان برای خود تنوع بوجود بیاورد.البته او می داند كه نباید این حركات آماتور را انجام بدهد چون در این صورت مربی تیم او را تنبیه خواهد كرد.اما چاره ای نیست چون وی دیگر توان انجام حركات كششی حرفه ای را ندارد. با این حال بازیكن ذخیره مجبور است كه خود را فعال نشان بدهد و هنوز هم باور دارد كه به زمین خواهد رفت. اما با گذر زمان و نزدیك شدن به پایان بازی، استرس او بیشتر می شود.سرانجام همای سعادت روی شانه بازیكن ذخیره می نشیند و بازیكنی كه هم پست وی در داخل میدان است مصدوم می شود و روی زمین می افتد. او می داند كه باید ظرف چند ثانیه برای ورود به میدان آماده شود. به همین دلیل چند استارت انفجاری در كنار زمین انجام می دهد، پیراهنش را بر تن می كند و آماده حضور در میدان می گردد. در این زمان بدن بازیكن ذخیره مملو از آدرنالین است اما در همین حال دستهای پزشك تیم كه مشغول مداوای بازیكن مصدوم است بالا می رود و اعلام می كند كه بازیكن مصدوم قادر است به بازی ادامه بدهد. با این حركت تمام دنیا بر سر بازیكن ذخیره خراب می شود و این بازیكن شوكه شده روی نیمكت ذخیرها می افتد. این بازیكن نیم ساعت پیش از آغاز بازی، ۳۵ دقیقه در جریان نیمه اول، در فاصله بین دو نیمه و از دقایق ۴۵ تا ۷۵ گرم كرده اما كمتر كسی تلاش او را ستایش می كند. آیا واقعا یك نرم افزار كامپیوتری وجود ندارد تا اینكه به اندازه گیری مسافتی بپردازد كه بازیكنان ذخیره حین گرم كردن خود پشت نیمكت ذخیره ها طی می كنند؟ در برخی مواقع بازیكنان ذخیره بسیار بیشتر از بازیكنان داخل میدان می دوند و برخی از آنها به حدی حركات كششی انجام می دهند كه احساس می كنند در پایان بازی طول قد آنها چند میلیمتر بلندتر شده است.باید قانونی برای بازیكنان ذخیره تصویب كرد تا حداكثر زمانی كه آنها باید پیش از ورود به زمین به گرم كردن خود بپردازند به صورت شفاف مشخص بشود. در صورت تصویب این قانون، دیگر بازیكنان ذخیره مجبور نخواهند شد كه بیش از ۹۰ دقیقه خود را گرم كنند اما در نهایت به میدان نیایندالبته تنها نكته مثبت در مورد گرم كردن كنار زمین این است كه بازیكن ذخیره با تماشاگرانی كه در جایگاه نزدیك به او مستقر هستند دوست و رفیق می شود. حتی در این مقطع از بازی تعدادی از تماشاگران هنوز هم بازیكن ذخیره را تشویق می كنند اما عده دیگری نیز با مزاح از او سوال می كنند: آیا هنوز گرم نشده ای؟
بازیكن ذخیره در كنار زمین تمام فریادها و اظهار نظرات تماشاگران را می شنود و دوست دارد كه در برابر این فریادها با خنده و یا دست تكان دادن واكنش نشان بدهد اما او نباید هرگز چنین كاری را انجام بدهد. همانطوری كه قبلا به آن اشاره شد بازیكن ذخیره مانند یك سرباز است كه در حین ماموریت باید جدی باشد و كوچكترین واكنشی از خود نشان ندهد.باید این نكته را در نظر داشت كه بازیكنان ذخیره در بازیهای خارج از خانه بیشتر مورد توهین قرار می گیرند. مثلا تماشاگرانی كه در نزدیكی زمین مستقر هستند فریاد می زنند: آهای بازیكن ذخیره! اگر جلوی دید ما را بگیری سرت را از بدنت جدا خواهیم كرد. در حالی كه تنها ۱۰ دقیقه به پایان بازی زمان باقی مانده است مربی تیم پس از مشورت با دستیار خود از بازیكن ذخیره مجددا می خواهد كه به گرم كردن خود بپردازد. بازیكن ذخیره نیز در پاسخ به آنها می گوید كه آماده است.اما مرز مرگ با زندگی برای یك بازیكن ذخیره، دقیقه ۸۴ بازی است. اگر تا این دقیقه مربی تیم بازیكنی را به میدان فرستاد، آن بازیكن باید احساس كند كه تنها به دلایل فنی وارد میدان شده است اما اگر بعد از دقیقه ۸۴ به میدان برود كاملا مشخص است كه مربی تیم دلش به حال او سوخته و برای اینكه از زندگی ناامید نشود وی را به میدان فرستاده است. البته بیشتر بازیكنانی كه تا دقیقه ۸۴ به میدان نمی روند دیگر به گرم كردن خود نمی پردازند چون می دانند كه دیگر شانسی برایشان باقی نمانده است.سر انجام دقیقه ۸۵ از راه می رسد اما خبری از تعویض نیست و بازیكن ذخیره حتی زمان كافی برای سرد كردن بدن خود ندارد. او به طور مداوم به ساعت نگاه می كند و آرزو می كند تا بازی زودتر به پایان برسد. او سپس نگاهی به جایگاه تماشاگران می اندازد كه در آن هنوز هم برخی از تماشاگران مشغول تشویق وی هستند. به هر حال كمك مربی تیم در دقیقه ۸۸ كارت تعویض را می نویسد و بازیكن ذخیره دو دقیقه فرصت دارد تا در زمین چمن بدود. در این دو دقیقه حتی بازیكن، عضلاتش را نیز كش نمی آورد. او حداكثر یك بار به توپ ضربه می زند آنهم در حین پرتاب اوت.اگر تیم پیروز شده باشد، جو رختكن بسیار شاد خواهد بود و بازیكن ذخیره به سایر بازیكنانی كه ۹۰ دقیقه در زمین زحمت كشیده اند این پیروزی و كسب ۳ امتیاز را تبریك می گوید.سپس مربی بدنساز وارد رختكن می شود و خطاب به بازیكن مورد نظر می گوید: همراه با سایر بازیكنان به سونا برو تا خستگی از بدنت خارج بشود. در همین حال سایر بازیكنان با صدای بلند می خندند چون می دانند كه آن بازیكن تنها دو دقیقه بازی كرده است.البته آنها واقعا بی انصاف هستند چون به این موضوع توجه نمی كنند كه وی بیش از ۹۰ دقیقه در كنار زمین گرم كرده است.شاید این سوال به ذهن شما خطور كرده باشد كه به چه دلیل من از این بازیكنان ذخیره حمایت می كنم. اما چاره ای نیست كه حقیقت را بگوییم . وقایعی كه پیشتر برای شما شرح دادم دقیقا برای خود من در دومین بازی لیگ برتر انگلیس در فصل جاری رخ داد و در حقیقت داستان واقعی نیمكت نشینی خود من می باشد.البته امیدوارم كه این بلا بر سر هیچ بازیكنی نیاید. پس از آن بازی به این نتیجه رسیدم كه باید قانونی برای بازیكنان ذخیره تصویب كرد تا اینكه حداكثر زمانی كه آنها باید پیش از ورود به زمین به گرم كردن خود بپردازند به صورت شفاف مشخص بشود. در صورت تصویب این قانون، دیگر بازیكنان ذخیره نگون بخت مجبور نخواهند شد كه بیش از ۹۰ دقیقه خود را برای ورود به زمین گرم كنند اما در نهایت به میدان نیایند و در مقابل هزاران تماشاگر تحقیر بشوند.به سازمان عفو بین الملل توصیه می كنم كه حتی برای یك بار هم كه شده به بررسی وضعیت بازیكنان ذخیره فوتبال بپردازد تا اینكه آنها مجبور نباشند ساعت ها به گرم كردن خود در كنار زمین بپردازند. مطمئن هستم تماشاگران با تماشای بازیكنانی چون من به خود خواهند گفت: این بازیكنان تنها برای اینكه در مهدكودك ها به كودكان نرمش كردن را آموزش بدهند مناسب هستند و تیمها نباید به آنها پولی بپردازند چون برای سیاهی لشگر پولی پرداخت نمی شود. به هر حال من تصور می كنم كه در جریان آن بازی چندین ركورد جهانی از خود بر جای گذاشتم. ابتدا بیشترین زمان گرم كردن توسط یك بازیكن فوتبال، سپس پوشش دادن بیشترین مسافت كنار و پشت نیمكت ذخیره ها و بیشترین و طولانی ترین حركات كششی در كنار زمین.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید