سه شنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۴ / 17 June, 2025
مجله ویستا


خاورمیانه کجاست ؟


خاورمیانه کجاست ؟
خاورمیانه واژه کهنی نیست واگر صدسال پیش روزنامه نویسی در نوشته های خود این واژه را به کار می برد، خواننده نمی دانست منظور نویسنده چیست و در مورد چه منطقه ای صحبت می کند.
به روایت اسناد وتحقیقات انجام شده اصطلاح «خاورمیانه» را برای نخستین بار یک مورخ آمریکایی به نام «آلفرد ماهان» به کار برده است و منظور وی از خاورمیانه منطقه اطراف خلیج همیشه فارس بوده است. وجه تسمیه خاورمیانه این است که چون از قاره اروپا به آسیا نگاه کنیم این منطقه نه خاور نزدیک است ونه خاور دور ؛ لذا «آلفرد ماهان» این منطقه را «میدل ایست» Middle - East نامید ونویسندگان عرب آن واژه را الشرق الاوسط نامیدند و درفارسی «خاورمیانه » مصطلح شد.
بدین ترتیب این واژه از اوایل قرن بیستم در مطبوعات و آثار اهل تحقیق به کار برده می شد لیکن عمومیت نداشت تا اینکه جنگ جهانی دوم آغاز شد ونیروهای دول متفق در مصر و فلسطین و عراق و ایران مستقر شدند وستاد کل در شهر قاهره پایتخت مصر تشکیل شد که ناظر برعملیات جنگی منطقه باشد.
این ستاد که مقر خاورمیانه ای نیروهای متفقین نامیده می شد بربخش های وسیعی از شمال وشرق آفریقا ،ایران وترکیه نظارت داشت. با تکرار نام این ستاد در اخبار جنگی و رسانه های خبری متفقین ، اصطلاح خاورمیانه جا افتاد و در حال حاضر با اهمیتی که این منطقه برای صلح جهان دارد هرروز صدها بار واژه «خاورمیانه» در رسانه های جمعی عنوان می شود.
پرداختن به تاریخ همواره کاری خطیر بوده است، زیرا گرچه تاریخ آینه است، اما هرکس از ظن خود در آن می نگرد. تاریخنگاری همواره امری خطیر بوده است از آنکه نه تنها اشخاص - مورخان و راویان و مفسران - بلکه حتی اسناد و مدارک تاریخی هم همیشه بیطرف و خالی از غرض و تعصب نیستند. مصداق این مدعا تاریخ خاورمیانه است.
در جهان غرب، قرن ها ادعا می شد که گویا خاستگاه تمدن بشری غرب است و در میراث چندین هزار ساله جوامع انسانی، هرچه والا و زیبا و مفید است، از یونان و رم نشأت گرفته است! اما، هنگامی که گرد و غبار تاریک ساز گذر زمان، از میراث تمدنی و فرهنگی مشرق زمین زدوده شد، معلوم گشت که این سخن نه تنها گزافه، بلکه دروغی بیش نبوده است.
آن دروغ تاریخی - که از کبر و غرور جامعه صنعتی و استعمارگر غرب نشأت گرفته بود - به همت برخی از تاریخنگاران و پژوهندگان دادگر همان جهان غرب، برملا شد و اکنون اکثریت آنان پذیرفته اند که گهواره نخستین تمدن های بشری، مشرق زمین و کشورهای خاورمیانه بوده است که به قول یکی از مورخان غرب «نوع انسان را از مرحله توحش به عالی ترین مرحله تمدن در عهد باستان رسانید.»
با عنایت به پذیرش جهانی نظریات جدید در زمینه منشأ و خاستگاه تمدن بشری، ما نیز می باید «گزارش های خاورمیانه» را با اشاره ای کوتاه به تمدن های باستانی این منطقه آغاز کنیم. اما دروغی که بدان اشاره کردیم، شاخه های بسیاری دارد.یکی از آنها هم این است که گویا نخستین تمدن های خاورمیانه - به استثنای مصر - در منطقه محدود «بین النهرین» (عراق کنونی) پدید آمده اند و دیگر اقوام و مردمان خاورمیانه، حداکثر میهمان سفره بین النهرین بوده اند.
این گونه برخورد با تمدن های خاورمیانه، هنوز هم نظریه حاکم بر تاریخنگاری رسمی و مرسوم است. ببینیم معنی و مفهوم چنین نظریه ای - از نگاه ما ایرانیان - چیست؟
تمدن های باستانی بین النهرین مورخان غربی تمدن های باستانی را معمولاً به ترتیب زیر مورد بررسی قرار می دهند:
۱) تمدن مصر؛
۲) تمدن فنیقی و عبرانی (سوریه و اسراییل امروز)؛
۳) تمدن دره دجله و فرات (بین النهرین)، شامل تمدن های سومر، اکد، بابل، آشور و برخی از شاخه های فرعی آنها.
۴) البته در برخی از کتاب ها از دولت «ایلام» (عیلام) هم سخن می رود که در خاک ایران امروزی بود و پایتختش «شوش» بود، اما گویا بنیانگذاران آن از آریایی ها نبودند و مورخان غربی نیز اغلب تمدن ایلام را دنباله رو و پیرو دیگر تمدن های بین النهرین به حساب می آورند.
و سرانجام به تمدن ایران می پردازند که به اعتقاد اکثر مورخان غربی گویا بعد از مهاجرت اقوام هند و اروپایی و به دست آریایی ها (شاخه ای از آن اقوام) بنیانگذاری شده است.
۵) در بیرون از قلمرو خاورمیانه نیز به تمدن های باستانی هند، چین، یونان و رم می پردازند که موضوع بحث ما نیست.
خیلی از ملتها حق دارند که به این تقسیم بندی در زمینه مشارکت در بنیانگذاری تمدنهای باستانی اعتراض کنند، اما طبیعی است که ما تنها به مسأله &#۰۳۹;«سهم ایران در پی ریزی تمدنهای باستانی» می پردازیم. انگیزه این بحث نیز به هیچ وجه احساسات غیر منطقی و هیجانات به اصطلاح میهن پرستانه نیست، بلکه هدف این است که شاید باب تازه ای در مباحث مربوط به تاریخ ایران ـ و از جمله نقش و سهم ایران در تمدنهای باستانی خاورمیانه ـ افتتاح شود، و از این رهگذر برخی از بدفهمی ها و بدآموزیها رفع گردد.
● معمای کوچ آریاییان به ایران
گفتیم «بدفهمی»، وراست این است که ما ایرانیان تاریخ سرزمین خود را بد آموخته ایم و هنوز هم بد می آموزیم. تاریخ میهن ما را دیگران نوشته اند، نه خودمان. ما میراث مادران و پدرانمان را با چشم دیگران نگریسته ایم، و این دیگران اغلب نه تنها بیگانه، بلکه دشمن ما بوده اند. کتابهای تاریخ دبیرستان و دانشگاه یادتان می آید؟
اسم آقای «هرودوت» (یا: هرودوتوس) را به خاطر می آورید؟ در کتابهای درسی و غیر درسی مابخش بزرگی از تاریخ ایران باستان را از قول همین هرودوتوس یونانی روایت می کنند. او که ظاهراً در سال ۴۸۴ پیش از میلاد به دنیا آمده و در سال ۴۲۵ (پ.م) جهان را بدرودگفته است، به لقب «پدر مورخان» مفتخر است، زیرا یکی از نخستین کسانی است که به تاریخنگاری پرداخته، بسیار سفر کرده و مشاهدات خود را در کشورهایی که به آنجاها رفته - و حتی سرزمین هایی که بدانجا نرفته و ندیده! - در کتابهایی فراهم آورده است.
نوشته های هرودوت برای مورخان امروز به راستی گنجینه نابی است، اما برخی از هموطنان یونانی اش - از جمله ارسطو ـ اورا «افسانه پرداز» و حتی دروغگو نامیده اند. از این افسانه پردازان غربی و پیروان ایرانی آنان کم نداریم. تقصیر از دیگران نیست؛ خود غافل بوده ایم و در نتیجه با گره های کور و معماهایی در قرائت و روایت تاریخ باستانی میهن خود رو در رو شده ایم.
یکی از معماها فرضیه «کوچ آریاییان» به فلات ایران است که از مورخان اروپایی به گوش ما رسیده و اغلب مبدأ و آغاز تاریخ رسمی ایران شمرده می شود. خوشبختانه در دهه های اخیر گروهی از پژوهشگران فرزانه ایران کمر همت بربسته اند که دلیرانه درباره فرضیه های وارداتی تردید کنند و خود به استقلال در تاریخ ایران به تحقیق بپردازند.
یکی از اینان دکتر «جهانشاه درخشانی» است که حاصل یک عمر تلاش و کوشش او در راه روشن کردن نقاط تاریک تاریخ ایران، اخیراً در جلد سوم و چهارم «دانشنامه کاشان» به چاپ رسیده است. دکتر درخشانی در این کتاب گرانقدر می نویسد:
«پژوهشگران در ارزش تاریخی روایتهای سنتی ایران از دوران دیرین تردید دارند. علت آن است که دانش امروز گمان را بر «کوچ آریاییان» به فلات ایران نهاده است، در حالی که تاریخ سنتی ایران خلاف آن را گزارش می دهد. ایران در روایتهای بومی، خاستگاه آریاییان گزارش شده است که گرداگرد آن، دیگر کشورهای جهان کهن بودند.
از سوی دیگر «فرضیه کوچ» برپایه استواری بنانشده است. پژوهشگران امروز، چه درخاستگاه آریاییان و چه در زمان و گذرگاه فرضی کوچ آنان همداستان نیستند. افزون بر این، شایان توجه است که «فرضیه کوچ» در بنیاد، متکی بر برداشت گمراهانه ای است تا برای آریاییان «میهنی اروپایی» بسازد.
بنابراین فرضیه فرسوده، ایرانیان همراه نیاکان هندو آریایی خود، در یکی از دورانهای ناشناخته پیشین، از قوم مادر یا «هند و اروپایی» جداشده، به آسیا کوچیده اند. با اینکه دانش امروز به فرضیه خاستگاه اروپایی آریاییان دیگر بهایی نمی گذارد، هنوز بازتاب آن در ذهن ها ریشه ای ژرف دارد. برابری دیدگاههای نویسندگان و همداستانی پژوهندگان امروز در مورد «کوچ آریاییان» نیز در واقع چیزی را اثبات نمی کند، زیرا کمتر کسی خود در این مورد پژوهش کرده و در حقیقت همواره یکی از دیگری بازگو کرده است...»
روایتی دیگر از مردمان و تمدن ایران می بینید که اگر آنچه را دکتر درخشانی می گوید بپذیریم، اساساً پایه های تاریخ رسمی ایران - که دهها سال، به روایت از اروپاییان، درکتابهای درسی خود خوانده ایم- سست می شود. در واقع، آنچه غربیان درباره کوچ اقوام آریایی از خارج از ایران به پهنه این سرزمین می گویند، به بسیاری از پرسش ها پاسخ قانع کننده ای نمی دهد.
به روایت مدافعان فرضیه «کوچ آریاییان» آنان حداکثر دو هزار سال پیش از میلاد مسیح به فلات ایران کوچ کرده اند و نخستین سلسله (سلسله ماد) را در ۷۰۰سال پیش از میلاد بنیان گذاشته اند. اگر این روایت را بپذیریم، آنگاه می توان پرسید.
۱) آیا پیش ازاین تاریخ پهنه ایران برهوت وخالی از سکنه بوده است ؟ پس آثار متعددی را که در «سیلک» کاشان، «شهرسوخته» سیستان، اطراف جلگه «مرودشت» در فاصله کمی از شهر شوش، تپه یحیی (کرمان)، شهرری و ... پیداشده و دست کم به ۴۰۰۰سال پیش از میلاد مربوط می شود، چه کسانی پدید آورده اند؟
۲) مرسوم است که در پاسخ چنین پرسشهایی گفته می شود که پیش از کوچ آریاییان به ایران، مردمان بومی ـ و ظاهراً غیرمتمدن ـ در این پهنه زندگی می کردند که یابه دست آریاییها سرکوب شدند و یا در قوم آریا به تحلیل رفتند. اما آثاری که مثلاً در سیلک پیدا شده، نشان می دهد که دست کم ۴۰۰۰سال پیش از میلاد مردمانی در آنجا می زیستند که از پارچه بافی و ذوب فلزات و سفال سازی و به کار بردن انواع مهرها آگاه بودند. پس پیش از آریایی ها نیز تمدنی ـ یا تمدن هایی- در پهنه ایران وجود داشت. اما پاسخ دکتر درخشانی اساساً مطلب دیگری است.
او معتقد است که تاریخ تمدن ایران با سلسله های ماد و هخامنشی آغاز نمی شود و آریایی ها نه تنها از دیرزمان در فلات ایران می زیسته اند، بلکه از ایران است که به همه سرزمین های نزدیک و دور کوچ کرده اند و تمدن را نیز با خود برده اند. دکتر درخشانی می گوید: «در دوران یخبندان، بخشهای بزرگی از فلات ایران به سبب سرمای زیاد، زیستگاه مناسبی برای زندگی آدمی نبود و از این رو، تراکم جمعیت در این پهنه بسیار کم بود.
در آن دوران به سبب پایین بودن سطح آب دریاهای آزاد، خلیج فارس تا تنگه هرمز خشک بود و دره ای پهناور را تشکیل می داد. رودی بزرگ که از پیوستن دجله، فرات و کارون به وجود می آید، یعنی همان اروندرود، از کف این دره پهناور می گذشت و به دریای عمان می ریخت. در آن پهنه و در کرانه های اروندرود، هوا گرم بود و در راستای شمال آن، دمای هوا بتدریج سردتر می شد، تا آستانه فلات ایران که هوای سرد و یخبندان آغاز می شد. بدین ترتیب دره پهناوری که پس از اینها خلیج فارس شد، زیستگاه مناسبی برای آدمیان بود که در شمال تا آستانه فلات ایران و در جنوب تا صحرای عربستان می رسید.
درازای این زیستگاه که در پایان دوران یخبندان، از جنوب میانرودان تا تنگه هرمز می رسید، با افزایش دمای هوا و بالا رفتن سطح آب دریاها و نیز پیشروی آب در خلیج فارس، گام به گام کاهش می یابد. به همین ترتیب دامنه زیستگاه آدمیان نیز پسروی می کند.
بخشی از آنان به سوی شمال کوچیده به فلات ایران وارد می شوند. در فلات ایران نیز در پی آب شدن یخ و برف کوه ها، دریاچه های پهناوری به وجود می آید و تمدنهای کهن ایرانی در کنار این دریاچه ها بنیادگذاری می شوند. بخش دیگری از کوچندگان از زیستگاه آغازین خود، یعنی دره پهناور خلیج فارس، به میانرودان رفته، در کنار کرانه های رودهای دجله وفرات، تمدنهای کهن آن پهنه را بنیاد می گذارند. [حدود ۵۵۰۰ تا۳۵۰۰ قبل از میلاد]. سومریان تازه از سال ۳۵۰۰قبل از میلاد وارد میانرودان شدند.
شواهد نگارگری از میانرودان بردرستی این دیدگاه گواهی می دهند، زیرا در این گونه نگاره ها همواره ویژگی های قومی آریایی دیده می شود، نه سومری... می دانیم که همزمان، تمدنهای بزرگ ایرانی، همچون «یانیک تپه» (از ۶۰۰۰پیش از میلاد) و «سیلک» کاشان (از حدود ۵۷۰۰پیش از میلاد) در فلات ایران بنیادگذاری شده است... کهن ترین زیستگاه آریاییان، یا به سخن دیگر، خاستگاه آنان، جایی جز فلات ایران و پیش از آن در خلیج فارس نمی تواند بوده باشد.»
منبع : بانک اطلاعات گردشگری