جمعه, ۷ مهر, ۱۴۰۲ / 29 September, 2023
مجله ویستا
سرزمین چاتو - Chato's Land

کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : مایکل وینر
کارگردان : وینر
فیلمنامهنویس : جرالد ویلسن
فیلمبردار : رابرت پینتر
آهنگساز(موسیقی متن) : جری فیلدینگ
هنرپیشگان : چارلز برانسن، جک پالانس، ریچارد بیسهارت، رالف ویتمور، رادی مکمیلان، پل یانگ، جیمز ویتمور و سایمن اوکلند.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.
نیومکزیکو، سال 1873. «چاتو» (برانسن)، آپاچی دورگه که بیسروصدا در کافهای نوشخواری میکند، مورد مزاحمت کلانتر شهر قرار میگیرد و در دفاع از خود، او را میکشد و به کوهستان میگریزد. صاحب کافه، «کوئینسی ویتمور» (پالانس) که در شکار سرخپوستان مهارت دارد، گروهی سیزده نفره را برای دستگیریاش گرد میآورد. پس از یک سواری طولانی که «چاتو» بیشتر تعقیب کننده بهنظر میآید تا تعقیب شونده، ناگهان راهنمای مکزیکی گروه، آنان را به کلبه کوهستانی «چاتو» میرساند، و چند نفر از اعضای گروه همسر آپاچی او را بیحرمت میکنند و بعد بهعنوان طعمه به دیرکی در بیرون کلبه میبندند. «چاتو» که جریان را از پسرش شنیده، موفق میشود زنش را نجات دهد. اما رفیقِ سرخپوستش گرفتار میشود و او را زنده زنده میسوزاند. با ادامه جستوجو، تنش میان اعضای گروه بالا میگیرد و کنترل کل گروه از دست «ویتمور» خارج میشود. بعضیها میخواهند برگردند، بعضیها تردید دارند و بقیه دوست دارند ادامه دهند. «چاتو» یکییکی آنان را میکشد، با گلوله، با چاقو، یا با ماری که توی صورتشان پرت میکند. وقتی «چاشوآ اورتِ» (ویتمور) زخمی میخواهد برگردد، «الیاس هوکر» (ویت) او را با تیر میزند. درگیری اوج میگیرد و حالا «جوبال هوکر» (اوکلند) به «ویتمور» شلیک میکند. دو تن از اعضای گروه نیز «جوبال» را میکشند و بهطرف خانه باز میگردند، اما شب در کنار آتش، «مالکی» (مکمیلان) بهدست «چاتو» کشته میشود و صبح روز بعد، آخرین عضو گروه، «بریدی لوگان» (یانگ)، رودرروی «چاتو» قرار میگیرد که خاموش، سوار بر اسب تماشایش میکند...
* در دقایق آغازین چنین مینماید که سرزمین چاتو تمثیلی درباره تعصب نژادی خواهد بود، اما با شروع تعقیب و جمع شدن کلیشهها، میبینیم که دست کم وینر به چنین کوششی دست نیازیده است. با وجود تمام ادعاهای «صداقت» و «واقعگرائی» سرزمین چاتو مثل وسترن اول وینر - مرد قانون (1971) کاملاً متکّی بر سنتهای هالیوودی است. وگرچه جزئیات ظاهری گاه جلوهای اصیل دارد، شخصیتهای این داستانِ انتقام همان تیپهای قراردادیای هستند که در هر وسترن رده «ب» یافت میشوند. تنها برانسن است که رها از حاضر جوابیهای مفرط و ابلهانه آدمها در فیلمنامه (او به ندرت سخن میگوید و اگر هم بگوید به زبان آپاچی است) موفق میشود به فیلم قدری انسجام و باورپذیری ببخشد. صحنه بازگشت او نزد زن و بچهاش - با نور درخشان خورشید و بدون گفتوگو - مسحور کننده است.
همچنین مشاهده کنید
سایت پارسینهسایت فراروسایت انتخابخبرگزاری برناسایت تجارت نیوزخبرگزاری تحلیل بازارسایت اقتصادنیوزخبرگزاری صدا و سیماسایت اقتصاد 24سایت خبرآنلاین