چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

کادر پزشکی در دوران دفاع مقدس رو سپید بود


کادر پزشکی در دوران دفاع مقدس رو سپید بود
در دورانی جنگ به ایران تحمیل شد که در تمام ابعاد ایران در عدم آمادگی به سر می‌برد. دشمن به این مساله کاملا واقف بود: کشوری که به تازگی انقلاب کرده است، ارکان اصلی کشور در حال شکل‌گیری است و قاعدتاً یکی از ارکان کشور هم نیروهای مسلح هستند.
نیروهای مسلح تقریبا سامانه فرماندهی به هم ریخته‌ای داشتند و علت آن وابستگی رؤسای آن به آمریکا و رژیم شاهنشاهی بود؛ به همین دلیل سلسله مراتب در ارتش به هم ریخته بود. امام به تدبیر خردمندانه‌ای ارتش را حفظ کرد که در واقع همین مساله نقطه چالش امام و گروه‌های مختلف ضد انقلاب شد؛ امام موافق بودند و بخشی از شاگردان امام معتقد به حفظ و تقویت ارتش بودند. امام نمی‌خواستند ارتش توسط کسانی اداره شود که اعتقادی به انقلاب ندارند و به همین دلیل شبکه فرماندهی ارتش تقریبا به هم ریخته بود.
تجهیزاتی که در ارتش وجود داشت، عمدتا غربی و آمریکایی بود و این در حالی بود که هزاران مستشار آمریکایی با انتشار انقلاب اسلامی‌ از کشور فرار کرده بودند و می‌توانستند تجهیزات و امکانات نظامی ایران را پیش‌بینی کنند، ضمن اینکه کاربران این تجهیزات نیز اغلب در کشور حضور نداشتند. در کل مسایل و مشکلات داخلی بسیاری در این خصوص شکل گرفته بود.
ضد انقلاب‌هایی در کردستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و مشکلات داخلی در دانشگاه‌های کشور و گرفتاری‌های بسیاری در مراکز استان‌ها به وجود آمد، به گونه‌ای که در کل، کشور در حالت ناآماده به سر می‌برد و ایران آمادگی دفاعی مناسبی نداشت. جنگ به شکل گسترده و همه جانبه به ایران تحمیل شد. غربی‌ها معتقد بودند که با حمله گسترده رژیم عراق، انقلاب اسلامی ‌ایران تاب و توان ایستادگی را ندارد. البته در این زمینه رژیم عراق هم پیش‌بینی‌هایی را داشت مبنی بر اینکه در یکی دو روز اول خوزستان را از ایران جدا می‌کند و با شکست انقلاب بخش عمده‌ای از ذخایر نفتی ایران را تصاحب می‌کند...
وقتی جنگ را دشمن آغاز کرد، به خصوص در استان‌ها و شهر‌های مرزی که مستقیما با جنگ درگیر بودند، به دلیل شرایط سختی که در این استان‌ها ایجاد شد، در مرحله اول کادر پزشکی بسیار ضعیف بود و بخش عمده کادر پزشکی را پزشکان هندی و پاکستانی تشکیل می‌دادند. با توجه به شرایط سخت این استان‌ها، طبیعی بود که پزشکان خارجی به شهرهای دیگر پناه می‌بردند و یا حتی به کشورشان باز می‌گشتند. کادر پزشکی ایران نیز به دلیل درگیری خانواده‌هایشان با جنگ نتوانستند در این استان‌ها حاضر شوند و حضور پزشکان کشورمان نیز در روزهای اول در شهرهای مرزی کمرنگ‌تر شد. به همین دلیل در استان خوزستان که در واقع یکی از استان‌های مورد توجه دشمن بود، مراکز درمانی عمده و بیمارستانی تقریبا تعطیل شد. البته در شهرهایی مانند آبادان و در بیمارستان طالقانی کادر پزشکان و پرستاران تا آخرین لحظه به کار درمانی می‌پرداختند، اما در کل واحد‌های بیمارستانی در استان خوزستان به کمبود کادر پزشکی مواجه شدند و یک مرتبه ما با مسایل بسیاری روبه‌رو شدیم.
● نیروهای داوطلب
اولین کاری که به نظر می‌رسید برای تقویت این کادر در استان‌های مرزی مناسب باشد، درخواست از کادر پزشکی داوطلب بود تا در جبهه و مناطق عملیاتی حاضر شوند. به این منظور تشکیلاتی در جبهه ساماندهی شد تا کادر پزشکی را جمع و جور کند.
به این منظور ستاد امداد و درمان مناطق جنگی تشکیل شد، این ستاد یک ستاد هماهنگی میان ارتش، جهاد، شبکه بهداشت و درمان استان و هلال احمر بود که مهم‌ترین فعالیت این ستاد، برآورده کردن نیازمندی‌های پزشکی از طریق مسوولان بهداری‌های سپاه و ارتش در مناطق عملیاتی بود. فعالیت بعدی آن هم انعکاس این نیازمندی‌ها به تهران بود. این فعالیت‌ها انجام شد و به تدریج علاوه بر این ستاد‌ها، ستادهای پشتیبانی امداد و درمان‌ها در مراکز استان‌ها تشکیل شد. در این زمان نیاز به تاسیس ستاد مرکزی در تهران احساس شد تا کار هماهنگی ستادهای مختلف در استان‌های گوناگون را برعهده بگیرد. با تشکیل این ستاد، معاون دفاعی نخست وزیر -که در آن زمان این سمت توسط سرلشگر فیروزآبادی اداره می‌شد- مسوول ستاد مرکزی امداد و درمان شد. البته سرلشگر پزشک بود و پیش آن هم سابقه ریاست هلال احمر را داشت، ضمن اینکه می‌توانست امور دفاعی جبهه را نیز کنترل کند. معاون نخست وزیر، وزیر بهداری، رییس هلال احمر، رییس بهداری سپاه، ارتش و بهداشت و درمان جهاد از مهم‌ترین اعضای ستاد مرکزی بودند.
به این ترتیب در استان‌های مختلف نیازهای پزشکی به ستاد مرکزی انتقال داده می‌شود، ستاد مرکزی نیز مشکلات را به ستادهای زیرگروه ارجاع می‌داد. گروه اول، گروه داوطلب بودند که به عنوان تیم‌های اضطراری لقب گرفتند. این تیم‌ها عمدتا از گروه‌های جراحی تشکیل می‌شدند؛ به این گونه که معمولا جراح، بیهوشی، ارتوپد و حتی موردی جراح مغز و اعصاب در کنار تکنسین اتاق عمل در چنین گروه‌هایی فعالیت می‌کردند.
تیم‌های اضطراری بنا به درخواست مناطق عملیاتی به جبهه می‌آمدند و معمولا زمانی در جبهه حضور پیدا می‌کردند که کمترین زمان تا آغاز عملیات باقی مانده بود. بخشی از تیم‌های اضطراری هم مستقیما در لشگرها و بیمارستان‌های صحرایی خط مقدم فعالیت می‌کردند و انصافا نقش تعیین کننده‌ای را ایفا می‌کردند، چراکه هرچه پزشک به خط مقدم نزدیک‌تر بود سریع‌تر می‌توانست فعالیت‌های درمانی را آغاز کند. بخش دیگری از تیم‌های اضطراری را متخصصانی تشکیل می‌دادند که در واحد درمانی جنوب فعالیت می‌کردند و با توجه به نیاز به بیمارستان‌های صحرایی توزیع می‌شدند.
تقریبا در دوران دفاع مقدس در هیچ عملیات بزرگی از ثامن‌الائمه تا پایان جنگ در آفندها با مشکل پزشکی و تعداد پزشکان مواجه نبودیم و این یکی از افتخارات جامعه پزشکی است. همین مساله موجب رضایت امام از کادر پزشکان بود. حتی در بیانیه‌هایی که امام در زمان جنگ می‌دادند از کادر پزشکی بسیار تجلیل می‌کردند. امام در بیانه‌ای دعا کردند برای پزشکان که خدایا به طبیبان، امدادگران و پرستاران که خانه‌های امن خود را رها می‌کنند و برای نجات جان مجروحان به جبهه می‌شتابند، عزت دنیا و آخرت عنایت عطا فرما. در عملیات فتح المبین بیش از ۱۵ اورژانس صحرایی در خط مقدم داشتیم. هر اورژانس صحرایی بین ۱۵ تا ۲۵ تخت اورژانس داشت و در هر تخت اورژانس نیز یک پرستار برای هر شیفت پیش‌بینی می‌شد و برای هر سه تخت اوژانس نیز یک پزشک در نظر گرفته می‌شد. با این شرایط تقریبا ۴۰۰ تخت اوژانس تنها برای یک عملیات پیش‌بینی می‌گردید و حداقل ۱۰۰ پزشک برای یک شیفت و در کل ۲۰۰ پزشک مورد نیاز بود. بیش از ۱۰۰۰ پرستار و بهیار در این اورژانس‌ها قرار گرفتند. علاوه بر این، عقبه هر سه یا چهار اورژانس یک بیمارستان صحرایی طراحی شده بود. تقریبا تمام تخصصات مورد نیاز در چنین بیمارستانی حضور داشتند.
● امدادگران
در سال‌های اول که جبهه خیلی منظم و آراسته نبود، در بحث امدادگری نیز چندان نظم و انضباطی وجود نداشت، اما از سال دوم جنگ بهداشت و درمان توانست سامان بگیرد. نیمه دوم سال ۱۳۶۰ عملیات ثامن‌الائمه بود و از آن به بعد بحث امداد و درمان جنگ نیز سامان یافت. بیمارستان‌های صحرایی نیز عمدتا از امکانات و کانکس‌های بیمارستان‌های ارتش استفاده می‌کرد و یا از ساختمان‌های باقی مانده و استحکاماتی که ایجاد می‌شد، بیمارستان صحرایی را تشکیل می‌دادیم. تلاش بر این می‌شد که اتاق عمل کاملا استریل باشد، اما باقی امکانات کاملا صحرایی بود. به همین دلیل یکی از موفقیت‌ها و دستاوردهای ما در دفاع مقدس شکستن رکورد تخلیه بود. رکورد تخلیه در دنیا را آمریکایی‌ها داشتند. ۴۵ دقیقه زمان انتقال مجروح از خط مقدم تا اتاق عمل در آن زمان توسط آمریکایی‌ها برآورد شده بود که خود رکورد بسیار بالایی بود. ما توانستیم این زمان را به ۲۵ دقیقه برسانیم و این یکی از موفقیت‌های ما محسوب می‌شد.
● امروز در مقایسه با گذشته
امروز وضعیت ما چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی‌خیلی بهتر از روزهای آخر جنگ است. در بخش نیروهای مسلح در دوران دفاع مسلح در زمان دفاع مقدس اصلا دانشگاه علوم پزشکی نداشتیم. امروز دو دانشگاه علوم پزشکی نیروهای مسلح را با نام‌های بقیه‌الله و دانشگاه علوم پزشکی ارتش به شکل فعال حضور دارند. امروز در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله که دانشگاه تازه تاسیسی است و کمتر از ۱۴ سال از عمر آن می‌گذرد، در ۶ رشته دستیار تخصصی تربیت می‌شود که این واقعا موفقیت بزرگی است. این دانشگاه امروز رتبه پنجم را در بین دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور کسب کرده؛ یعنی بعد از دانشگاه علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی، اصفهان و شیراز قرار گرفته است. در ۸ رشته‌ مختلف این دانشگاه هم آموزش در دوره‌های PhD صورت می‌گیرد.در حوزه درمان امروز ما اصلا به لحاظ کمیت قابل مقایسه با زمان جنگ تحمیلی نیستیم.
در بخش پزشکی نیروهای مسلح بیش از ۱۰۰۰ متخصص حضور دارد. در بخش پزشکی عمومی ‌بیش از ۳۰۰۰ پزشک عمومی‌داریم. در بخش پرستاری نیز پیشرفت بسیاری داشتیم. در نیروهای مسلح امروز ما تعداد زیادی کارشناس پرستار، کارشناس ارشد پرستاری و حتی دکترای پرستاری داریم. به دلیل اینکه دو دانشکده پرستاری در نیروهای مسلح داریم. در حوزه درمانی نیز بیمارستان‌های خوبی داریم. در کل بیمارستان‌های با گرید بالای درمانی امروز فعالیت می‌کنند. تقریبا چند بیمارستان نیروهای مسلح در شمار بیمارستان‌های درجه یک و عالی قرار دارد.
از نظر طب رزم و آمادگی‌های دفاعی نیز امروز اصلا قابل مقایسه با گذشته نیستیم. نیروهای مسلح امروز فلسفه اصلی نیروهای مسلح طب رزم است. تقویت و توجه به طب رزم را در اولویت کارهای خود قرار داده‌اند، در زمینه انتقال زمینی، هوایی و دریایی سرمایه گذاری‌های بسیاری صورت گرفته است. در حوادث غیر مترقبه جز اولین گروه‌هایی بودیم که به کمک مردم رفتیم. در حادثه زلزله بم بخش درمانی نیروهای مسلح و به خصوص سپاه اولین گروهی بودند که به خدمت مردم شتافتند و توانستند به مردم کمک کنند. در بخش کشوری نیز توفیقات واقعا زیاد است. ما با مشکلات و چالش‌های حوزه سلامت آشنا هستیم ولی پیشرفت‌ها واقعا زیاد بوده است. از نظر کمی‌کادر پزشکی امروز داریم با روزهای پایان جنگ واقعا متفاوت است و کادر پزشکی ما امروز تقریبا ۵ برابر زمان جنگ تحمیلی است؛ به عبارت دیگر، بیش از ۵۰۰ درصد افزایش جمعیت کادر پزشکی. به لحاظ بیمارستان نیز امروز تعداد بیمارستان‌های کشورمان با زمان جنگ تحمیلی قابل مقایسه نیست. با وجود اینکه امروز انتقادی بر شیوه عملکرد برخی از این بیمارستان‌ها وارد است اما تمام آنها دارای تیم پزشکی هستند و از امکانات پزشکی خوبی برخوردار هستند.
امروز مشکل بیمارستان‌ها امکانات نیست بلکه مدیریت است. بهره‌برداری بهینه از بیمارستان‌ها مهم‌ترین مشکلی است که امروز با آنها مواجه هستیم. متاسفانه یکی از ایرادتی که به دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسری وارد می‌باشد این است که بعد از دوران دفاع مقدس به دلیل حجم کارهای درمانی که در کشور نیاز بود کمی توجه به بخش طب رزم و دستورالعمل‌هایی در مورد زمان جنگ کمتر شد و حتی متاسفانه به فراموشی سپرده شد.
بهترین پایان برای این صحبت‌ها نقل قولی است از مقام معظم رهبری در خصوص کادر پزشکی و نیروهای امداد درمان دفاع مقدس در دیداری که حدود سه سال پیش با ایشان داشتیم. آیت‌الله خامنه‌ای در آن دیدار فرمودند: «کادر پزشکی در دوران دفاع مقدس رو سپید بود»
سرتیپ پاسدارنصرالله فتحیان - مسوول بهداری عملیات‌ها - مسوول بهداشت و درمان نیروهای مسلح
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید