جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ارکان طب انرژی


ارکان طب انرژی
دکتر رابرت، او، بکر Robert O. Becker می‌گوید اکنون انسان در جریان بازبینی و مرور مفاهیم بیوشیمیایی قرن گذشته است، مفاهیمی که تمامی جریان‌های اصلی زندگی را دارای ماهیت شیمیایی می‌دانست و امروز پیشنهاد شده است که این جریانات دارای ماهیت الکترو مغناطیسی هستند.
با آنکه طب انرژی energy medicine، براساس استفاده از آن و شناخت عامه و از نظر منابع اقتصادی اختصاص یافته به پیشرفت آن، نقطه‌ی‌ کوچکی در قلمرو وسیع مراقبت از سلامت به شمار می‌آید ولی دکتر نورمن شیلی Norman Shealy، رئیس و بنیانگزار انجمن طب کل‌نگر آمریکا بر اساس یافته‌های جالب توجه بالینی و علمی، پیش‌بینی کرده است که «طب انرژی، آینده‌ی طب است». طب انرژی بر اساس این فرض بنیاد نهاده شده است که بیماری، حاصل بروز آشفتگی در انرژی‌های جسم و میدان‌های انرژی است و این آشفتگی‌ها را می‌توان از طریق انجام مداخله‌ در آن انرژی‌ها و میدان‌های انرژی رفع نمود. طب انرژی، یکی از پنج قلمرو طب مکمل و جانشین است که توسط انستیتو‌های ملی بهداشت همراه با سایر قلمروها شامل انجام اعمال درمانی بر اساس زیست‌شناسی (مثل مصرف گیاهان، ویتامین‌ها، مواد معدنی و اسیدهای آمینه). اعمال مانیپولاتیو و کار روی تن (مثل کایروپراکتیک، استئوپاتی، ماساژ، رولفینگ، رفلکسولوژی) طب ذهن و جسم (مثل هایپنوزیس، تصویر‌سازی دیداری، مراقبه، بیوفیدبک) مورد شناسایی قرار گرفته است. همچنین انستیتوهای ملی بهداشت آمریکا «سیستم‌های طبی کل نگر» را نیز مورد شناسایی قرار داده و به رسمیت شناخته است که در آنها از عناصر فوق استفاده می‌شود، مثل طب سنتی چین، طب آیورودا، ناتوروپاتی، هومیوپاتی و بسیاری از سنن بومی شفا‌بخشی.
در چین و سایر نقاط جهان، دست کم به مدت ۵۰۰۰ سال است که از راهکارهای اعاده و حفظ سلامت انرژی های بدن از طریق تحریک «نقاط انرژی» اختصاصی، نسل به نسل استفاده می‌شود. در جسدی که در منطقه‌ی کوهستانی برف‌گیر واقع در حاشیه‌ی میان اتریش و ایتالیا به دست آمد و حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مومیایی شده بود، درست روی نقاطی که نشانه‌ی نقاط طب سنتی چین برای درمان نوعی آرتریت فقرات کمری است، خالکوبی ‌هایی دیده شد و با آنالیز جسد توسط اشعه‌ی ایکس، این مسائل روشن شد. ضمن آنکه ۹ مورد از ۱۵ نقطه‌ی خالکوبی شده همان‌هایی بود که اکنون برای درمان کمردرد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
از جمله نقطه‌یی که در درمان کمردرد «نقطه‌ی‌ اصلی» تلقی می‌شود. نتایج آزمایش‌های پزشکی قانونی نیز حاکی از آن بود که روده‌های جسد آکنده ‌از تخم‌های کرم شلاقی بود و در واقع بعضی از سایر نشانه‌ها حاکی از نقاطی بود که به طور سنتی برای درمان ناراحتی‌معده به کار گرفته می‌شوند. روی اجساد مومیایی شده در سایر نقاط از آمریکای جنوبی گرفته تا سیبری، خالکوبی‌های مشابهی یافت شده است.
همزمان با افزایش اعتبار مفاهیم و رویه‌های مورد استفاده در طب انرژی با تجربه‌ی معاصر بالینی و تحقیقات علمی و همزمان عدم رضایت عامه و توجه به خطرات و هزینه‌ی‌ طب متعارف که روز به روز رو به افزایش فاحش است، ۶ مورد پدیدار شده است که نشان می‌دهد ممکن است استفاده از طب انرژی افزایش یافته و در بعضی موارد فراتر و پیش‌تر از اعمال مربوط به طب متعارف قرار گیرد. پس از بررسی ‌مکانیسم‌ بنیادین طبیعی زمینه‌ساز طب انرژی یعنی تأثیر قاطع انرژی‌های جسمانی و «میدان‌های سازمان دهنده» بر تجلی ژن‌ها و فعالیت‌ یاخته‌ها، این ۶ رکن را مورد بررسی و بحث قرار می‌دهیم.
● ژن‌ها، یاخته‌ها و میدان‌ها
بیش از رمزبندی ‌ژنتیکی به ارث رسیده از یکی از والدین، تجلی لحظه به لحظه‌ی ژن‌ها است که بیشترین تأثیر را بر تندرستی و سلامت دارد. نقش‌اساسی ژن، یعنی آموزش به یاخته در جهت تولید پروتئین یا ملکولی خاص به خوبی شناخته شده است.
در واقع هر یاخته در هر ثانیه متحمل صد هزار واکنش شیمیایی می‌شود که بسیاری از آنها تحت سلطه‌ی تجلی ژن‌های موجود در هسته‌ی یاخته هستند. اما، آنچه معلوم نیست و فهمیده نشده است چگونگی هماهنگی این واکنش‌های شیمیایی با آثار تریلیون‌ها یاخته‌ی دیگر بدن است. لین مک تاگارت Lynn Mc Taggart در صفحه‌ی ۴۹ کتاب خود «جستجو برای نیروی اسرارآمیز جهان» می‌نویسد «اگر این ژن‌ها مانند یک ارکستر بزرگ به صورتی غیر قابل تصور با هم کار می‌کنند، پس باید پرسید چه کسی یا چه چیزی رهبر این ارکستر است» پاسخی که از مشاهدات به دست می‌آید و توسط دانشمندان نظام‌های مختلف علمی مستند شده است، با آنکه به صورت گسترده‌ مورد قبول نیست آن است که میدان‌های سازمان دهنده‌یی مانند مغناطیسی که فلزات را همسو می‌کند، به صورتی مؤثر جریان‌های بیوشیمیایی را جهت می‌دهد. اندام‌ها به صورتی هماهنگ عمل ‌می‌کنند و این هماهنگی را نمی‌توان به علت کنش‌های پیامبران شیمیایی دانست. مغز، قلب و ریه‌ها به عنوان مثال، در آن چنان سازگاری و تطبیق الکترو مغناطیسی می‌باشند که وقتی در یکی از آنها تغییر الکترو مغناطیسی به وجود می‌آید، سایرین نیز طی همان مرحله، خود به خود تغییر می‌یابند، هماهنگی صد هزار واکنش‌ شیمیایی در ثانیه در بیش از صد تریلیون یاخته‌ نیز وظیفه‌‌ی رده‌ی متفاوتی است که تنها با مکانیسم‌هایی مانند ارسال پیامبرهای شیمیایی از یاخته‌یی به یاخته‌های دیگر قابل توجیه نیست.
طریقه‌ی هماهنگ‌شدن و همیاری فرآیندهای پیچیده‌ و غیر قابل تخیل بدن یکی از بنیادی‌ترین مسایل بیولوژی است و با استفاده‌ی صرف از الگو مدل زیست شیمیایی نمی‌توان به این مسایل پاسخ محتمل داد. در عوض، خواصی که به ژن‌ها نسبت داده می‌شود «به فراتر از نقش‌های آشنایی شیمیایی آنها می‌رود». به عنوان مثال، با وجودی که کروموزوم‌ها و ژن‌های موجود در هسته‌ی هر سلول مشابه ‌می‌باشند ولی وقتی این ژن‌ در یاخته‌ی کلیه قرار می‌گیرد و یا وقتی ژن ‌در یاخته‌ی کبدی جا دارد آموزش‌های مناسبی برای ژن‌ لازم است. در واقع، وقتی یاخته‌های ابتدایی و تمایز نایافته‌ی یک سمندر را نزدیک دم حیوان پیوند می‌زنند، این یاخته‌ها، یک دم دیگر به وجود می‌آورند، وقتی این یاخته‌ها نزدیک پای عقبی پیوند شوند، پای دیگری به وجود می‌آورند. چه جریان شیمیایی سبب شده است تا ژنها این‌گونه عمل کنند؟ ژن‌ها به گونه‌یی آموزش می‌‌دهند که گویی در باب آنچه در سراسر بدن اتفاق می‌افتد و آنچه در ارتباط با تمامی سیستم‌ لازم است، آگاهی کامل دارند، در اینجا است که در واقع باز هم این سوال پیش می‌آید که رهبر کیست؟
با وجودی که در طب غربی ملکول‌هایی شناسایی شده است که تجلی ژن gene expression را آغاز می‌کنند (القاء کننده‌ها) و رشته‌های DNA که سنتز RNA را فعال می‌نمایند (برگزار کننده‌ها Promoter) ولی توجیه محتملی در مورد عواملی که سبب همکاری و همیاری این جریان‌ها در بدن می‌شوند وجود ندارد. هیچ ‌کس نتوانسته‌ است مکانیسم ‌یا مکانیسم‌های شیمیایی را شناسایی کند که در باب حالت کل ارگانیسم‌ به ژن اطلاع می‌دهند. در جستجوی توجیه‌های دیگر، دانشمندان نظام‌های مختلف از جمله زیست شناسان، فیزیکدانان، نورولوژیست‌ها و متخصصان بیهوشی تصور وجود «میدانی» را به اثبات رسانده‌اند که طی آن اطلاعات زیست شناسیک اصولاً به صورت «خبرپراکنی» به ژن‌ها، نورون‌ها و سایر مکانیسم‌های مسلط انتشار می‌یابند.
این مفهوم که میدان‌های انرژی بر رشد فیزیکی تأثیر دارد دوباره از زیست‌شناسی ظاهر شده است. در کتاب «نیروهای فوق طبیعی» نوشته‌ی لایال واتسون و به ترجمه‌ی نگارنده آمده است که در دهه‌ی ۱۹۳۰ هارولدبار Harold Burr نوروآناتومیست‌ دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه ییل میدان الکتریکی اطراف تخم گشنیده‌ نشده‌ی سمندر را اندازه‌گیری کرد و دریافت که این میدان به شکل میدان الکتریکی سمندر بالغ و رسیده است، توگویی طرحواره‌ و نقشه‌ی اولیه‌ی حیوان بالغ از قبل در میدان انرژی تخم وجود دارد. محور الکتریکی که بعدها میدان مغز و نخاع شوکی را در یک صف قرار می‌دهد از قبل در تخم گشنیده نشده وجود دارد و می‌توان این میدان را با ولت متر لوله‌ی خلا اندازه‌گیری کرد. این ولت متر دارای الکترودهای نقره و کلرور نقره‌ی بسیار حساسی است که دچار انحراف نمی‌شود و اختلاف پتانسیل برحسب میکرو ولت را اندازه گیری می‌کند. بنا به اظهار مهندسان معاصر بار، این دستگاه در نوع خود بسیار کامل بود. با این دستگاه، بار توانست میدان الکتریکی اطراف ارگانیسم‌های مختلف از قارچ‌ تا گیاه و از قورباغه تاانسان را اندازه‌گیری کند و توانست الگوهای الکتریکی را شرح داده و سلامت را از بیماری باز شناسد. او نه تنها انطباق میان پاتولوژی‌های اختصاصی و ویژگی‌های الکتریکی اندام های مرتبط را مشخص کرد بلکه توانست مشخص کند که بیماری جسمی بعد از تغییرات در میدان‌ الکترو مغناطیسی ارگانیسم به وجود می‌آید. تأثیرات این یافته ‌در مراقبت از سلامت به تازگی مورد توجه قرار گرفته و در حوزه‌ی طب انرژی برای ابداع رویکردهای جدید پیشگیری از بیماری به چالش‌گرفته شده است.
به تازگی مقالات اولیه‌ی بار از نقطه ‌نظر پیشرفت‌ های مدرن در زمینه‌ی مهندسی الکتریکی مورد بررسی مجدد قرار گرفته است. وسایل و ابزاری که وی طرح‌ریزی کرده بود«در آن زمان بسیار قابل توجه بود» و اندازه‌گیری‌های انجام شده در آن زمان با دستگاه‌های امروزی نیز همان جواب را داده است و این خود نشانه‌یی ازدهاوکیاست بار و سهم انقلابی وی در درک علمی اصول سازمان دهنده‌ی جنبش‌ حیات است. البته، یافته‌های بار روی تحقیقات سایر دانشمندان استوار بوده است. اوون فریزی Owen Frazee به سال ۱۹۰۹ گزارش داد که گذراندن جریان‌ الکتریکی از آب حاوی سمندرهای جوان سبب تسریع رژنرسانس اندامهای آمپوته می‌شود. در دهه‌ی ۱۹۲۰، المرلوند Elmer Lund در دانشگاه تکزاس پی برد که ساختمان یاخته‌یی هیدرا hydra، حیوان آبزی آبهای شیرین را می‌توان دوباره سازمان داد به شرطی که از یک جریان الکتریکی کاملاً قوی برای تحت الشعاع قرار دادن پلاریته‌ی الکترو مغناطیسی ارگانیسم‌ استفاده شود که بتوان به عنوان مثال در جایی که انتظار ظهور دم می‌رود، سر ظاهر شود.
اسناد دیگری در زمینه‌ی آثار میدان برجریان‌های فیزیولوژیک به دست آمده است. یکی از راحت‌ترین آثار به اثبات رسیده‌ی میدان‌ها بر تجلی زیست شناسیک، جوانه‌ زدن تخم‌ کراراً با استفاده از مداخله‌های بسیار از جمله تماس دادن تخم با موسیقی یا دستان شفادهنده گزارش شده است. ماشین‌های ضربانی تحریک مغناطیسی (PMS) یا «پیس میکرهای مغزی» میدان‌های مغناطیسی به وجود می‌آورند که روی بسیاری از بیماری‌ها از بیماری پارکینسون گرفته تا صرع و افسردگی مؤثرند. نظریه‌یی که در پس این نوع استفاده از میدان‌انرژی قرار دارد و برجریان‌های زیست شناسیک تأثیر می‌کند، ابداً مرموز و اسرارآمیز نیست:
هر یاخته‌ی طبیعی دارای پتاسیل الکتریکی حدود ۹۰ میلی‌ولت است. هر یاخته‌ی ملتهب پتانسیلی حدود ۱۲۰ میلی‌ولت دارد و در یاخته‌یی که در حالت دژنرسانس است این پتانسیل به ۳۰ میلی‌ولت کاهش می‌یابد. با قطار کردن میدان‌های الکتریکی یاخته‌ها در گستره‌ی ضربان های مغناطیسی که توسط ماشین‌ PMS ارسال می‌شود، می‌توان حالت یاخته‌ها را به وضع سلامت و طبیعی بازگرداند.
با بازبینی بررسی‌های کند و کاوی در رابطه‌ی میان الکترومانیتیسم و زیست‌شناسی، آبراهام لیبوف Abraham Liboff می‌گوید: «پی برده‌ایم که این تحقیق قویاً حاکی از وجود یک توجیه فراگیر است که به صورتی ناب در جهت میدان انرژی انجام شده‌اند». او در این بازبینی به آثار میدان‌های تولید شده از درون و به کار گرفته شده در بیرون اشاره کرده است. به عنوان مثال، میدان‌هایی که در درون تولید می‌شوند را می‌توان پس از صدمه‌ دیدن حیوان مشاهده کرد. جریان‌های الکتریکی که تعداد بی‌کران یافته‌ها را به هم مرتبط می‌نمایند پس از صدمه، به عنوان بخشی از مکانیسم‌ رشد و ترمیم تولید می‌شوند. این فرآیند است که آشکارا سبب تعادل اعمال هر یک از یاخته‌ها می‌گردد.
لیبوف با این مشاهدات احساس کرد که یک میدان الکتریکی هم « از درون درساختمان اولیه وفابریک سیستم به هم تنیده شده و هم این میدان، همزمان می‌تواند جریان‌های مختلفی تولید کند» که برسیستم‌ تأثیر کرده و سبب تحریک رشد و ترمیم گردد. همچنین لیبوف نتایج بررسی‌های آزمایشگاهی دیگری را مبنی بر این نکته شرح می‌دهد که این میدان نباید از درون ارگانیسم‌ برای تحریک رشد با ترمیم تولید شده باشد. به عنوان مثال، زمانی که جریان‌های خارجی را در یک منطقه از بافت به کار می‌گیرند، تعداد زیادی از یاخته‌ها وارد عمل هماهنگ شده و جریان‌های اختصاصی فیزیولوژیکی را آغاز می‌کنند (در جهت بهتر یا بدتر شدن) و پتانسیل کاملاً مستقری برای ترمیم از طریق این رویه‌ها آغاز می‌شود که آثار درمانی گزارش شده پس از قراردادن دست کار ور (که خود میدان الکترومغناطیسی قابل اندازه‌گیری تولید می‌کند) در نزدیکی بافت بیمار یا صدمه‌ دیده را توجیه می‌کند. میدان‌های الکترومغناطیسی دستان شفادهنده نه تنها اندازه‌گیری شده است، بلکه در مقایسه با اندازه‌های اولیه، وقتی کار ور روی جریان شفا‌بخشی تمرکز می‌کند به طور قابل توجه افزایش می‌یابد.
در مقاله‌ی بعد انرژی جسم را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
دکتر فرخ سیف بهزاد
منبع : هفته نامه پزشکی امروز


همچنین مشاهده کنید