چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ضربان قلب من متوقف شده است - DE BATTRE MON COEUR S'EST ARRTÊTÉ


ضربان قلب من متوقف شده است - DE BATTRE MON COEUR S'EST ARRTÊTÉ
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : فرانسه
محصول : پاسکال کوشه‌تو
کارگردان : ژاک اودیار
فیلمنامه‌نویس : تونینو بناکویستا و اودیار، برمبنای فیلم‌نامه‌ای نوشتهٔ جیمز توبک
فیلمبردار : استفان فونتن
آهنگساز(موسیقی متن) : الکساندر دپلا
هنرپیشگان : رومن دوری، نیلس آرستروپ، جاناتان زاکائی، ژیل کوئن، لین دان فام، اوره آتیکا، امانوئل دوو و آنتون یاکوفلف
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه


̎توما̎ (دوری) مردی سی و خرده‌ای ساله، بین دو دنیای کاملاً متفاوت سرگردان است. ̎توما̎ عاشق موسیقی است و آرزو دارد پیانیست شود؛ استعدادش را هم دارد و نزد ̎میائو ـ لین̎ (دان فام) آموزش پیانو می‌بیند. اما برای امرار معاش در سمساری پدرش، ̎روبر̎ (آرستروپ) کار می‌کند که مردی بزهکار و نزول‌خوار است. ̎توما̎ ضمناً به دو تن از هم‌پالکی‌های پدرش، ̎سامی̎ (کوئن) و ̎فابریس̎ (زاکائی)، کمک می‌کند تا معامله‌های املاکِ مشکوک‌شان را انجام دهند. تندخوئی ̎توما̎ باعث می‌شود راحت خود را با زندگی یک زورگیر بزن‌بهادر تطبیق دهد ولی ضمناً می‌خواهد جنبهٔ خلاقانهٔ وجودش نیز پروبال بدهد و در تلاش است که به قابلیت‌هایش سروسامانی بدهد و قطعه‌ای را در مقابل کارگزاری که به موسیقی‌اش علاقه نشان می‌دهد، اجرا کند. از سوی دیگر ̎توما̎ رابطه‌ای خطرناکه را با ̎آلین̎ (آتیکا)، همسر ̎فابریس̎ آغاز کرده و در ضمن مجبور می‌شود در رابطهٔ پُرخصومت و تلخی که بین پدرش و ̎مینسکوف̎ (یاکوفلف)، گنگستری روسی، پدید آمده، میانجی‌گری کند.
● در انگشت‌ها (۱۹۷۷)، نخستین و به‌زعم بسیاری بهترین فیلم جیمز توبک، هاروی کایتل نقش دوقطبی مورد علاقهٔ توبک را بازی کرد؛ زورگیر بی‌آرام و قراری که می‌خواست پیانیست باشد و در نتیجه میان زمین و آسمان در رفت و برگشت بود. این جمع اضداد، ریشه در شخصیت ملتهب خود کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس جذاب آمریکائی داشت و این نکته آن‌قدر اهمیت داشت که باید در برگردان فرانسوی اودیار ـ سازندهٔ فیلم تحسین‌شدهٔ روی لب‌های من (۲۰۰۱) ـ مسئله‌ساز بوده باشد (در سال که اودیار ضربان ... را روی پرده آورد، نیکلاس یارکی مستندی به نام حاشینه‌نشین دربارهٔ توبک ساخت که آشکارا در پی معادل‌ قرار دادن شخصیت مؤلف و ساکنان دنیای فیلم‌هایش بود و در آن راجر ابرت با لحنی ستایش‌آمیز از شیفتگی توبک به گناهان جسمانی سخن می‌گفت). ضربان ... نسخهٔ تروتمیزی از انگشت‌هاست و در آن ̎توما̎/ دوری باید دنیای پُرارعاب و فشار کارگزاران مستغلات را با آرزوی تبدیل شدن به یک پیانیست ـ آرزوئی مربوط به سنین پائین‌تر و معصوم‌تر او ـ آشتی بدهد. موضوع اصلی هم ناتوانی‌اش در انجام این سازگاری و بر هم ریختن روال عادی زندگی او است. صحنه‌هائی که او می‌کوشد با پیانو رابطه برقرار کند، به لطف بازی او به گریز داستان از زندگی تباه روزمره و درگیری‌های عاطفی (یا نه‌چندان عاطفی!) دست‌وپاگیر به سوی نوعی نوید رستگاری تبدیل می‌شوند. اما قهرمان توبک پیچیده‌تر از این حرف‌ها بود و کار اودیار و دوری ساده‌سازی و تعدیل تناقض‌ها بوده است. با این حال آن‌چه از حالت انفجاری و تلخ‌نگریِ اصیل آن شخصیت باقی مانده برای تماشائی شدن ضربان ... کفایت می‌کند. اگرچه بار فیلم روی دوش دوری است، نقش‌های فرعی هم گه‌گاه خودی نشان می‌دهد. رابطهٔ میان ̎توما̎ و معلم پیانوی چینی بدون واسطهٔ زبان، خطی فرعی باقی می‌ماند. اگر در پایان، یک‌باره و بدون توضیح قانع‌کننده‌ای این دو را در کنار هم و ظاهراً خوشبخت نمی‌یافتیم (پایان‌بندی فیلم که دو سال بعد از صحنهٔ مردود شدن در آزمون نوازندگی و مرگ فجیع پدر ̎توما̎ می‌گذرد، چند و چون این رابطه را توضیح نمی‌دهد ولی در عوض یک صحنهٔ انتقام‌ دیدنی از قاتل پدر دارد). دوری واقعاً تلاش زیادی می‌کند و بازیگر قابلی است، ولی منتقدان او را در مقابل کایتل و فیلم را در برابر انگشت‌ها بازنده اعلام کرده‌اند. با این همه باید به فیلم‌برداری که در خدمت فضاسازی عمل می‌کند و موسیقی دپلا ـ و نیز انتخاب سایر موسیقی‌ها ـ به‌عنوان نقاط قوت کار اشاره کرد.


همچنین مشاهده کنید