پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

معنای عباس


معنای عباس
▪ عباس یعنی شهادت یکه‌تازی
▪ عباس یعنی عشق یعنی پاکبازی
▪ عباس یعنی با شهیدان همنوازی
▪ عباس یعنی یک نیستان تکنوازی
▪ عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق
▪ یعنی مسیر سبز پرپیچ و خم عشق
▪ جوشیدن بحر وفا معنای عباس
▪ لب تشنه رفتن تا خدا معنای عباس
▪ صد چاک رفتن تا حریم کبریایی
▪ صد پاره گشتن در طریق آشنایی
▪ بی‌دست با شاه شهیدان دست دادن
▪ بی‌سر به راه عشق و ایمان سر نهادن
▪ بی‌چشم دیدن چهره رویایی یار
▪ جاری شدن در دیدن دریایی یار
▪ بی‌لب نهادن لب به جام باده عشق
▪ بی‌کام نوشیدن تمام باده عشق
▪ این است مفهوم بلند نام عباس
▪ در ساحل بی‌ساحلی آرام عباس
▪ یک مشک آب سرد و دریایی طراوت
▪ یک بارقه از حق و خورشیدی حرارت
▪ وقتی که اقیانوس رادر مشک می‌ریخت
▪ از چشمه چشمان دریا اشک می‌ریخت
▪ در آرزوی نوش یک جرعه از آن لب
▪ جان فرات تشنه، آتش بود از تب
▪ خون علی عباس را تقریر می‌کرد
▪ آیات سرخ عشق را تفسیر می‌کرد
▪ وقتی زفرط تشنگی آلاله می‌سوخت
▪ گلهای زهرا از لهیب ناله می‌سوخت
▪ می‌سوخت در چنگال شب باغ ستاره
▪ می‌سوخت جانش از تف داغ ستاره
▪آمد به سوی خیمه اقیانوس بر دوش
▪ آمد ندای خون حق را حلقه بر گوش
▪ عباس بود و یاری خون خدا بود
▪ در چلچراغ چشم او محشر به پا بود
▪ عباس بود و لشکر شب در مقابل
▪ عباس بود و مجمر خورشید در دل
▪ وقتی که قامت پیش خورشید آب می‌کرد
▪ طفل حزین عشق را سیراب می‌کرد
▪ وقتی که دست دست حق از دست می‌رفت
▪ تا خلوت ساقی کوثر مست می‌رفت
▪ پایان او آغاز قاموس وفا بود
▪ پایان او آغاز کار مصطفی بود
▪ با گام‌های شور آهنگی دگر زد
▪ بر چهره شب رنگ رخسار سحر زد
▪ عباس یعنی یک نیستان تکنوازی
▪ هفتاد و دو آهنگ حق را همنوازی
خلیل شفیعی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید