جمعه, ۲۳ آذر, ۱۴۰۳ / 13 December, 2024
مجله ویستا
وقایعنگاری زن در روزنامه انجمن
انقلاب مشروطیت ایران زمینهساز تحولات اجتماعی ژرف و دامنهداری شد كه از جمله آنها فعالشدن قشر وسیع زنان ایران در صحنههای اجتماعی بود. مقاله حاضر بر مبنای یكی از اسناد مرتبط، یعنی روزنامه انجمن (ارگان ایالتی آذربایجان)، به بررسی این موضوع پرداخته است.
تاریخ كشور، هنوز تاریخ مذكر بود و جز گوشه خانه و اندرونی مرد، جایی در این فراخنای وسیع جهان برای زن ایرانی وجود نداشت. وقتی نویسنده متفكر و آگاه از معضلات اجتماعی، میرزاعلیاكبرخان دهخدا، از زبان دختران فروختهشده قوچانی میسرود:
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا كسی فكر ما نیست[i]
درحقیقت واقعیت زشت و ناپسند ولی رایج جامعه ما را منعكس میساخت. بهتدریج بر اثر آگاهی افراد جامعه و جنبشهای اجتماعی كه مشخصا متوجه حقوق زن نیز بود، در بیداری و احقاق حق زن ایرانی پیشرفتهایی حاصل شد و شعار آزادی زن از جانب كوشندگان، عدالتخواهان، ارگانها، مجامع، جمعیتها و سازمانهای مترقی و متعهد سر داده شد.
با تاسیس مدارس جدید و انتشار روزنامه، همزمان با اوجگیری بیداری ایرانیان، موقعیت اجتماعی زن هرچه جدیتر مورد مداقه قرار گرفت. در این مورد مطبوعات، بهویژه روزنامهها و مجلهها، با ایفای نقشی سازنده، مبارزهای پیگیر و پرمخاطره را در پیش گرفتند. در زمان ناصری و مظفری، روزنامههای خارج از ایران ستونها و صفحههایی را به این امر اختصاص دادند. در داخل نیز بهتدریج زنان و مردان اندیشمند، گامهای جدیدی در ارتباط با حقوق اجتماعی برداشتند و دیدگاههای آنان گاه در روزنامهها منتشر میشد. مدیران مطبوعات با بهجان خریدن خطر تنبیهات و شكنجهها از سوی مخالفان، از درج و انتشار نوشتهها دریغ نمیكردند.
بااینكه اغلب نوشتههای تاریخی بازمانده از آن زمان كموبیش حاكی از نقش فعال زن در رویدادهای روزمره تاریخی و اجتماعی است و نام تنی چند از كوشندگان پرافتخار زن و مرد، در این نوشتهها باقی است، به منظور نمایاندن تاریخچه خونبار زن در تاریخ بیداری ایرانیان، بخصوص تاریخ مبارزات زن ایرانی در نهضت مشروطه و مبارزه با استبداد و سلطنت ستمبار، نمونههایی از مشاركت و حركات اجتماعی آنها را با استفاده از مطالب روزنامه انجمن تبریز[ii] كه خطمشی و چارچوب تفكر آن را توجه به خواستهها و مبارزات نو پای محرومان و محكومان جامعه شكل میداد، ارائه میدهیم. این گزارش فقط گوشهای از اقدامات متهورانه زنان را كه در شمارههای معدود یك روزنامه ولایتی مندرج شدهاند، برمیشمارد:
۱) «تلگراف تظلم... نسوان قریه ابراهیمآباد منمحال عراق»: این تلگراف شكایتی است علیه ملاك منطقه كه به پشتیبانی استبداد، صدای حقطلبانه رعایای دهات خود را در گلو خفه ساخته و تنی چند از آنان را به خاك سیاه نشانده بودند اما نسوان شوهرمرده با استفاده از شرایط مناسب محیط جهت عدالتخواهی ــ بهویژه با توجه به وجود «انجمنهای ایالتی و ولایتی» ــ[iii] آرام ننشستند و برای تظلم و احقاق حق، راهی شهرهای قم و تهران شدند. آنها به این حد بسنده نكردند و با تلگرافی از «انجمن ایالتی تبریز» نیز مساعدت طلبیدند.
۲) زنان تبریز، برای تصویب متمم قانون اساسی، واداشتن محمدعلیشاه به اطاعت از مجلس و مصوبات آن و سرانجام برپایی عدالت و انصاف، به انجام كارهای شایان ذكر اهتمام ورزیده و در عرصه تاریخ شأنی عظیم بهدست آوردند. ماههایی كه تبریز در برابر محاصره نیروهای شاهزاده عینالدوله[iv] پایداری میكرد، زنان شهر در فرصتهای مناسب دوشبهدوش مردان به مقابله برخاسته و با اعزام فرزندان و بستگانشان به سنگرها، اداره خانواده، مساعدت در روزهای نایابی و قحطی نان برای تامین مایحتاج روزانه غذایی و پرستاری، حماسههایی آفریدند كه در سرودهها، نوشتهها و داستانهای نویسندگان انقلابی چون عارف قزوینی، ایرجمیرزا، ابوالقاسم لاهوتی، دهخدا، میرزاعلیاكبر صابر، عبدالحسین خازن،[v] ملكالشعراء بهار، سیداشرفالدین گیلانی (نسیم شمال) و... منعكس است.
قطعه شعری كه لاهوتی هنگام محاصره شهر تبریز به نظم كشید، گواه صادقی است بر این تلاشهای سازنده و همگامی مبارزاتی زنان تبریز. لاهوتی قطعه شعر خود را تحت عنوان «وفا به عهد»[vi] با مطلع «اردوی ستم، خسته و عاجز شد و برگشت» شروع میكند و آنگاه از روزهای مقاومت شهر و نایابی نان و مواد غذایی سخن به میان میآورد و سرانجام عهد و پیمان مادر و فرزندی را به طرز بسیار جالبی توصیف كرده نهایتا، لحظه وفای به عهد را بیان میدارد. مادر با دامنی از نان و دلی آكنده از كینه و نفرت نسبت به عاملان سرسپرده، دربار و درباریان و قاتلان فرزندان رشیدش، بر سر قبر چمباته زده و به فرزند بهخونغلطان خود چنین نوید میدهد:
تشویش مكن فتح نمودیم پسرجان
اینك به تو، هم مژده آزادی و هم نان
و آن شیر حلالت كه بخوردیم ز پستان
مزد تو، كه جان دادی و پیمان نشكستی
۳) روزنامه انجمن در یكی از شمارههای خود به نامهای تحت عنوان «مكتوب زنها به انجمن ایالتی» اشاره كرده، به عینالدوله هشدار میدهد با ملاحظه این نامهها و احساسات، دست از اقدامات مذبوحانه خود بردارد و بیشازاین خود را گرفتار انتقام مردم بهپاخاسته و مبارز تبریز نسازد و بداند كه آذربایجانی تا كدامین درجه ایستادگی كرده و برای رسیدن به چه اهداف والایی آستین همت بالا زده است. نامه از طرف «عموم نسوان تبریز» خطاب به عینالدوله است: «... حضرت والا شاهزاده عینالدوله، ما طایفه نسوان تبریز از خواب بیدار شده و زنجیر استبداد را یكباره پارهپاره كردیم. تنها شما را خواب غفلت گرفته و خدا و پیغمبر را فراموش كرده، به محمدعلیمیرزا فریب خوردهاید. ولی تعجب است كه دیروز شما به ولیعهدی او راضی نبوده و زحمتها كشیدید تا او ولیعهد نشود، امروز به امر او قشون آورده، به جهت اكمال لوازم شهوترانی او، سیلها از خون مسلمانان جاری كرده، راه آذوقه و آب را به روی ملت بسته، نام خویش را تالی نامهای شمر و عمربنسعد میكنی... عجبتر این است كه خیال میكنی با این مظالم ملت از مشروطه دست برمیدارند و با بستن راه آذوقه تسلیم میگردند. هیهات ای حضرت والا كه خطا رفته و غلط تصور فرمودهاید. ما تا چندماه آذوقه داریم. بعدازآن برگ درختان و گیاه میخوریم و با میوه سدجوع مینماییم. حتی گوشت گربه و سایر حیوانات میخوریم، بالاخره در خون خود میغلطیم و تابع هوای نفس محمدعلیمیرزا نمیشویم... امضا (عموم نسوان تبریز).»[vii]
۴) قسمتی از مندرجات روزنامه انجمن، تلگرافهایی است كه بین نمایندگان انجمن ایالتی و نمایندگان مجلس شورای ملی و شهرها و ولایات مخابره میشد. متن بسیاری از این تلگرافها حاكی از حضور زنان در تحصنها، اجتماعات، تلگرافخانه و... است: «وضع انقلاب شهر... به تحریر نمیآید تمامی اهل شهر در هیجان حتی طایفه نسوان با بچههای شیرخواره در مساجد و محلات جمع و اهالی بیطاقتی و بیصبری را به اعلیدرجه رسانده، تسكین و تسلی اهالی امكان ندارد...»[viii]
۵) در شمارهای تحت عنوان «انقلاب و نسوان تبریز»، باز هم سخن درباره یكی از صحنههای افتخارآمیز است و بااینكه به دلایل بسیاری به قول روزنامه «... موقع شیرزنان در دوره انقلاب در اوراق ملی موضوع بحث نگردیده...»، معهذا روزنامه انجمن به این مورد اشاره كرده و غیرت، عفت و دلیری نسوان را ستوده است. این تلگرافها نشان میدهند كه زنان گذشتهازاینكه در پشت جبهه و سنگرها شركت داشتند، گاه در میدانهای نبرد نیز جانفشانی میكردند: «... شیرزنان تبریز را در این دوره انقلاب موقع مخصوصی است. تاكنون در اوراق ملی موضوع بحث نگردیده این نكته حیرتانگیز و جاذب، دقتنظر خبرنگاران جراید اروپا بوده و به خود جلب كرده، چنانكه بارها در مقالاتشان داد غیرت و دلیری و عفت نسوان آذربایجان را دادهاند. آنكه در محاربات سابق اجساد شیرزنان مسلح در میدانهای جنگ ”امیرخیز“، ”خیابان“ میان شهدای حریت پیدا شده است، به موجب استخبارات صحیحه و اطلاعات موثقه كه در دست داریم، هستند زنان شیرافكن در یك نقطه مهمه شهر كه به گاه جنگ با تغییر قیافت به یك مهارت بخصوصی كه در كار تیراندازی دارند، سینه دشمن را میشكافند و آتش به فرق نامردانه سپاه یزید میبارند.»[ix]
۶) روزنامه انجمن از همگامی و همت والای زنان در باب یاری ملیون و مشروطهخواهان اشارتها و حكایتها دارد؛ چنانكه با اتكا به چنین همدردی مادی و معنوی قشر زنان بود كه تبریزیها با تمامی مصایب و بلایای حاصل از محاصره و قحطی و تهاجم، خود را پیروز مییافتند. روزنامه مزبور در شماره سیودوم، سال سیم (سوم)، مورخه بیستوهشتم صفرالمظفر ۱۳۲۷.ق، با نقل نامه یكی از «مخدرات تهران» به نام «آمنه» از كمك مادی این شیرزن بهنیكی یاد كرده است.
مدیر روزنامه «اتفاق»[x] در باكو، نامهای از یكی از «مخدرات طهران» دریافت كرده كه طی آن دویست منات فرستاده شده بود تا ازاینطریق به انجمن ایالتی آذربایجان فرستاده شود. آن بانوی نیكوكار در مكتوبش، اینچنین احساس درونی خود را بیان داشته است: «از ته دل گریه میكنم به حال... آذربایجانیان و میخواستم كمكی برای آنها بكنم لهذا فروختم تمامی اسباب زیب و زینت خود را به قیمت ارزان و جمع كردم دویست منات و فقط نمیدانستم كه چرا [وقتی] این پول را میفرستم [عدهای] مرا میكشتند [: میخواستند مرا بكشند] بعد از فكر و خیال چاره نیافتم مگر اینكه آن را به توسط اداره شما بفرستم.»[xi]
در این دوره، عده كثیری از زنان آذربایجانی در صحنههای مبارزاتی، كمكرسانی و كارهای پشتجبههای شركت داشتند. در شمارهای از روزنامه انجمن از مساعدتهای مالی زنان به «كمیسیون اعانه»[xii] یاد شده و چنین آمده است: «زنان آذربایجان جواهرات خود را به صندوق كمیسیون هدیه میكردند.»[xiii]
روزنامه انجمن طی سالهایی كه منتشر میشد، بهقدر وسع و توان در جهت متوجهساختن افراد جامعه به وجود فعال و كوشای زن كوشید. با شكست محاصره شهر و ورود قوای مهاجم روسیه به تبریز،[xiv] روزنامه انجمن تعطیل شد اما زنان و مردان مبارز آذربایجان، با قلبی سرشار از امید، در راه آگاهی و شركت فعال و همهجانبه در انجام كارها و تعهدات اجتماع خود قدم برداشتند و مشعل حقطلبانه زن ایرانی را شعلهورتر ساختند.
دكتر سیروس برادران شكوهی*
پینوشتها
* عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز.
[i]ــ سیاقی، دبیرمحمد، دیوان دهخدا، تهران، كتاب پاپا، ۱۳۶۰، ص۱۳
[ii]ــ منصوره رفیعی، انجمن ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، ج۱، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص۱۱۶
[iii]ــ منصوره رفیعی، همان، ص۲۷
[iv]ــ ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، دوره دوم، بیوگرافی نهم و دهم، عینالدوله ــ فرمانفرما، چ۱، ۱۳۴۵
[v]ــ میرعبدالحسین خازن در سال ۱۲۹۲.ق/۱۲۵۰.ش در محله خیابان تبریز چشم به جهان گشود. اما به مقتضای زمان و بر اثر عسرت زندگی، از كسب دانش محروم ماند. وی در زمان مشروطه، رهروان واقعی و انقلابی مشروطه را بازیافت و به سوی آنان كشیده شد. خازن در خیابان كهنه (خیابان خاقانی) نرسیده به مسجد كبود مغازه سنگكپزی داشت و خود از افراد جوانمرد شهر بهشمار میرفت و از سلك یاران باقرخان، سالار ملی، بود و با شیخمحمد خیابانی كه خانهشان نزدیك هم بود، انس و الفتی داشت. شهریار در حق خازن چنین گفته است: «آذربایجان ما غیر از شعرای پارسیگوی، شعرایی هم دارد كه به زبان محلی شعر گفته و بیداد كردهاند. در همین قرن اخیر چندین نابغه ادبی داشته... مرحوم میرزاعبدالحسین خازن در اول مشروطه غزلیات وطنی او نقل محافل و مجالس بود و من یادم میآید ممكن نبود كسی یك بیت او را بشنود و منقلب نشود. هیچ سواد نداشته اما یك شخصیت ادبی عجیبی دارد كه اگر تربیت شده بود حافظ میشد.» رك: كلیات دیوان شهریار، تبریز، سعدی، ۱۳۳۶
[vi]ــ ادوارد براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ترجمه: محمد عباسی، ج۱، تهران، معرفت، چ۱، ۱۳۳۵، ص۱۹۵
[vii]ــ انجمن، س۳، ش۴۱، ص۱
[viii]ــ انجمن، س۱، ش۸۷، یكشنبه ۱۳ ربیعالثانی ۱۳۲۵، ص۱
[ix]ــ انجمن، س۳، ش۴۱، صفرالمظفر، ۱۳۲۷، ص۳
[x]ــ روزنامه روزانه اجتماعی و اقتصادی و ادبی كه در فاصله سالهای ۱۹۰۸ــ۱۹۰۹ در باكو منتشر میشده است. شماره نخستین آن در یكم دسامبر ۱۹۰۸ و شماره واپسیناش در دو اكتبر ۱۹۰۹ انتشار یافته است و جمعا ۲۲۶ شماره از این روزنامه منتشر شده است. ناشر و سردبیر روزنامه هاشمبیك وزیراف بود.
[xi]ــ انجمن، س۳، ش۳۲، ۲۸ صفرالمظفر ۱۳۲۷، ص۲
[xii]ــ برای سهولت كار و اخذ اعانه و خرج آن از قبیل پرداخت حقوق مجاهدین و غیره، كمیسیونی از اشخاص معتمد انتخاب شد كه مشغول كار باشند. اعضای این كمیسیون جدیت فوقالعادهای در كارهای خود میكردند و مرتبا حقوق مجاهدین را میپرداختند و بهجهتآنكه مردم به ایشان اعتماد داشتند، در دادن اعانه اظهار دلتنگی نمیكردند. رك: اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، چ۲، ۲۵۳۶ (۱۳۵۶.ش)، ص ۱۶۳
[xiii]ــ انجمن، س۳، ش۲۶
[xiv]ــ «در اوایل ماه ربیعالثانی ۱۳۲۷.ق دولت روس یك عده قشون با وسایل مكفی، به نام انسانیت و همجواری و اتحادیه ... و حفظ تبعه خودشان و با اظهار علاقه امنیت و آسایش ملت وارد شهر تبریز نموده، در ظرف چند روز بر عده قشون افزوده و بنای ساختمانهای محكم را گذاشت... .» رك: میرزااسدالله ضمیری، یادداشتهای میرزااسدالله ضمیری، ملازم خاص ثقهًْالاسلام شهید، به كوشش سیروس برادران شكوهی، تبریز، ابنسینا، ۱۳۵۶، صص ۳۷ــ۳۶
پینوشتها
* عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز.
[i]ــ سیاقی، دبیرمحمد، دیوان دهخدا، تهران، كتاب پاپا، ۱۳۶۰، ص۱۳
[ii]ــ منصوره رفیعی، انجمن ارگان انجمن ایالتی آذربایجان، ج۱، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص۱۱۶
[iii]ــ منصوره رفیعی، همان، ص۲۷
[iv]ــ ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، دوره دوم، بیوگرافی نهم و دهم، عینالدوله ــ فرمانفرما، چ۱، ۱۳۴۵
[v]ــ میرعبدالحسین خازن در سال ۱۲۹۲.ق/۱۲۵۰.ش در محله خیابان تبریز چشم به جهان گشود. اما به مقتضای زمان و بر اثر عسرت زندگی، از كسب دانش محروم ماند. وی در زمان مشروطه، رهروان واقعی و انقلابی مشروطه را بازیافت و به سوی آنان كشیده شد. خازن در خیابان كهنه (خیابان خاقانی) نرسیده به مسجد كبود مغازه سنگكپزی داشت و خود از افراد جوانمرد شهر بهشمار میرفت و از سلك یاران باقرخان، سالار ملی، بود و با شیخمحمد خیابانی كه خانهشان نزدیك هم بود، انس و الفتی داشت. شهریار در حق خازن چنین گفته است: «آذربایجان ما غیر از شعرای پارسیگوی، شعرایی هم دارد كه به زبان محلی شعر گفته و بیداد كردهاند. در همین قرن اخیر چندین نابغه ادبی داشته... مرحوم میرزاعبدالحسین خازن در اول مشروطه غزلیات وطنی او نقل محافل و مجالس بود و من یادم میآید ممكن نبود كسی یك بیت او را بشنود و منقلب نشود. هیچ سواد نداشته اما یك شخصیت ادبی عجیبی دارد كه اگر تربیت شده بود حافظ میشد.» رك: كلیات دیوان شهریار، تبریز، سعدی، ۱۳۳۶
[vi]ــ ادوارد براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ترجمه: محمد عباسی، ج۱، تهران، معرفت، چ۱، ۱۳۳۵، ص۱۹۵
[vii]ــ انجمن، س۳، ش۴۱، ص۱
[viii]ــ انجمن، س۱، ش۸۷، یكشنبه ۱۳ ربیعالثانی ۱۳۲۵، ص۱
[ix]ــ انجمن، س۳، ش۴۱، صفرالمظفر، ۱۳۲۷، ص۳
[x]ــ روزنامه روزانه اجتماعی و اقتصادی و ادبی كه در فاصله سالهای ۱۹۰۸ــ۱۹۰۹ در باكو منتشر میشده است. شماره نخستین آن در یكم دسامبر ۱۹۰۸ و شماره واپسیناش در دو اكتبر ۱۹۰۹ انتشار یافته است و جمعا ۲۲۶ شماره از این روزنامه منتشر شده است. ناشر و سردبیر روزنامه هاشمبیك وزیراف بود.
[xi]ــ انجمن، س۳، ش۳۲، ۲۸ صفرالمظفر ۱۳۲۷، ص۲
[xii]ــ برای سهولت كار و اخذ اعانه و خرج آن از قبیل پرداخت حقوق مجاهدین و غیره، كمیسیونی از اشخاص معتمد انتخاب شد كه مشغول كار باشند. اعضای این كمیسیون جدیت فوقالعادهای در كارهای خود میكردند و مرتبا حقوق مجاهدین را میپرداختند و بهجهتآنكه مردم به ایشان اعتماد داشتند، در دادن اعانه اظهار دلتنگی نمیكردند. رك: اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، چ۲، ۲۵۳۶ (۱۳۵۶.ش)، ص ۱۶۳
[xiii]ــ انجمن، س۳، ش۲۶
[xiv]ــ «در اوایل ماه ربیعالثانی ۱۳۲۷.ق دولت روس یك عده قشون با وسایل مكفی، به نام انسانیت و همجواری و اتحادیه ... و حفظ تبعه خودشان و با اظهار علاقه امنیت و آسایش ملت وارد شهر تبریز نموده، در ظرف چند روز بر عده قشون افزوده و بنای ساختمانهای محكم را گذاشت... .» رك: میرزااسدالله ضمیری، یادداشتهای میرزااسدالله ضمیری، ملازم خاص ثقهًْالاسلام شهید، به كوشش سیروس برادران شكوهی، تبریز، ابنسینا، ۱۳۵۶، صص ۳۷ــ۳۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست