شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


همچون پژواکی بی انتها


همچون پژواکی بی انتها
بعد از جدایی اجباری و قضایی راجر واترز از پینک فلوید که مسبب اصلی آن خود واترز بود رابطه بقیه اعضا کم و بیش خوب باقی ماند و در این میان «ریچارد رایت» که منزوی ترین عضو گروه بود با گیلمور رفیق ماند. گیلمور بعد از «ضربه آخر» که ضربه کاری هم به گروه وارد آورد و مغز متفکر گروه، واترز را از گروه جدا کرد با نیک میسون و رایت دو آلبوم دیگر منتشر کرد و بعد به سراغ تجربه های شخصی تر خود رفت. اولین تجربه او در این زمینه اجرای زنده قابل تقدیر او تحت عنوان «دیوید گیلمور در کنسرت» بود که در آن اغلب قطعه ها را با گیتار آکوستیک اجرا و انصافاً ساختمان متفاوتی از بناهای قدیمی قطعات پینک فلوید ارائه کرد. اجرایی که با قطعه «درخشش بر تو باد ای الماس مجنون» آغاز می شود و گیلمور با یک گیتار آکوستیک نمایشی جذاب و اجرایی بدیع از این قطعه ارائه می دهد. در این اجرا ریچارد رایت همراه گیلمور نبود و مایکل کیمن که در آن سال هنوز زنده بود برای گیلمور پیانو می زد و در تنظیم قطعات با او همکاری کرده بود.
چهارسال بعد یعنی در سال ۲۰۰۷ میلادی، گیلمور با همراهی تعداد نسبتاً زیادی از رفقایش آلبوم «در یک جزیره» را منتشر کرد. در این آلبوم ریچارد رایت به عنوان خواننده و نوازنده اورگان در سه قطعه حضور داشت. این آلبوم را نمی توان در راستای تجربه های گیلمور در پینک فلوید دانست. این آلبوم نگاه خاص گیلمور به موسیقی بلوز و تبلور آن در عصر حاضر بود، همان گونه که آنها اسم گروه را از دو نوازنده شهیر بلوز با نام هایی در دهه های ۳۰ و۴۰ میلادی قرن گذشته انتخاب کرده بودند؛ «پینک آندرسون» و «فلوید کانسل».
در این آلبوم به واسطه مرگ مایکل کیمن تنظیم ارکسترال قطعات را «زبیگنوف پرایزنر» آهنگساز فیلم های کیشلوفسکی انجام داد و حضور او در این آلبوم با ساختار نسبتاً کلاسیکی که گیلمور برای این آلبوم در نظر گرفته بود بی ارتباط نبود. «گراهام نش» و «دیوید کراسبی» به عنوان همخوان در این آلبوم گیلمور را همراهی کردند، آنها از چهره های مهم موسیقی راک در دهه ۱۹۶۰ هستند. «دیک پری» ساکسفونیستی که در قطعه «کاش اینجا بودی» ۲۷ سال پیش آنها را همراهی کرده بود هم در این آلبوم حضور داشت و «رابرت وایات» یکی از نوابغ موسیقی پرگرسیو راک در این آلبوم به عنوان خواننده پس زمینه و نوازنده کرنت (نوعی ساز بادی شبیه به ترومپت) حضور داشت. رفقای گیلمور در این آلبوم سنگ تمام گذاشتند و از ضبط آثار گرفته تا نوازندگی و صدادهی کلیت آلبوم کار درست از آب درآمده است.
خیلی ها که هنوز توقع پینک فلویدی از گیلمور دارند از آلبوم «در یک جزیره» خیلی خوش شان نیامده و او را متهم به محافظه کاری در سن و سال بالا کرده اند. اما لهجه ساز گیلمور در تاثیرگذاری در اوج خود قرار دارد و همان طور که قطعه «در یک جزیره» تم نوستالژیکی دارد نوازندگی گیلمور هم دقیقاً همین تاثیرگذاری را دارد. اما ریچارد رایت که همراه گیلمور در این آلبوم بود در اجرایی با عنوان «آن شب را به یاد آور» که در سالن آلبرت هال لندن برگزار شد و تعداد زیادی از قطعه های این آلبوم و آثار مشهور پینک فلوید زده شد پای ثابت اجرا بود و به موازات گیلمور به عنوان نوازنده و خواننده در این اجرا حضور داشت که از ظواهر امر پیدا است از مهم ترین اجراهای رایت پیش از مرگش بوده. (البته دوشنبه هفته گذشته دیوید گیلمور دی وی دی از یکی از اجراهایش منتشر کرد با عنوان Live in GdanSK. گدانسک ظاهراً شهری در لهستان است. در هر صورت تاریخ این اجرا آگوست سال ۲۰۰۶ است و کنسرت مدنظر ما در سپتامبر سال ۲۰۰۷ منتشر شد اما زمان اجرای آن دو ماه پیش از این اجرا بود. در هر صورت قطعات اجرا شده مشابه هستند.) رایت در اجرای لندن با همراهی دوست قدیمی اش آثار به یادماندنی از روزگار خوش آنها در پینک فلوید اجرا می کند و نشسته بر پشت اورگان هموندش(ارگ کلیسایی الکترونیک)با توانایی که از خود نشان می دهد مخاطبان پینک فلوید را یاد روزهای اوج پینک ها می اندازد.
ساز اورگان ساز بسیار مهمی در موسیقی راک و به خصوص موسیقی پرگرسیو راک است که به نوعی پینک فلوید در زیرمجموعه این موسیقی قرار می گیرد. ریچارد رایت بدون هیچ ادعایی بخش عمده یی از موسیقی پینک فلوید را پوشش می داده و در ساخت اغلب آثار گروه نقش داشته و از جمله قطعه درخشان «اجرایی پرشور در آسمان» در موفق ترین آلبوم پینک فلوید یعنی نیمه تاریک ماه از آثار اوست؛ قطعه یی که اشاره هوشمندانه یی به مرگ دارد و از آثاری است که در دنیای موسیقی پینک فلوید بسیار تجربی و دور از انتظار است.
در بخش اول این اجرا بیشتر به اجرای قطعه های آلبوم «در یک جزیره» می پردازند و گیلمور برای ثابت کردن این قضیه که هنوز محافظه کار نشده است با لحن خشن تر یا به عبارتی هاردتر این قطعه ها را اجرا می کند و به لحاظ لحن این اجرا درست نقطه مقابل اجرای ملتداون گیلمور است که با تمرکزی عجیب در پی خلق فضایی مدرن و آرام از آثار پر سر و صدای پینک فلوید است. او در این اجرا به سمت موسیقی هارد راک گام برمی دارد و ریچارد رایت در زبانی هماهنگ با او به لحاظ تکنیکی همچون یک جوان نوازنده اورگان که می خواهد با نشان دادن توانایی خود همه را به وجد بیاورد پا به پای گیلمور حرکت می کند.
رایت و گیلمور در اجرای لندن برای اولین بار قطعه محبوب و مشهور «پژواک ها» را اجرای زنده می کنند؛ قطعه یی که حضور رایت در آن اهمیت ویژه یی دارد. آنها این قطعه را که طولانی ترین قطعه آنهاست
(۲۴ دقیقه) و آنها به جز در اجرای پمپی(که نمی توان آن را یک اجرای زنده محسوب کرد)، در هیچ اجرای زنده یی در برنامه خود قرار ندادند چه در زمانی که گروه در کنار هم بودند و چه در اجراهای واترز و گیلمور به تنهایی. در پمپی آنها این قطعه را در دو بخش اجرا و ارائه کردند اما رایت و گیلمور در شب به یادماندنی لندن با قدرت تمام این قطعه سخت را به طور کامل اجرا کردند و به رغم اینکه با ضرباهنگی تندتر آن را نواختند با جسارت تمام اجرایی ۲۳دقیقه یی از این قطعه ارائه کردند که اتفاقاً اوج و فرودهای آن بسیار بالاتر و پایین تر از دو اجرای ارائه شده از آن بود و نشان از پخته تر شدن دو جوان آن سال های پینک فلوید داشت. انگشتان ورزیده و حیرت انگیز رایت در این اجرا انگار می خواهد به ما نشان بدهد هنگامی که راجر واترز مشغول دیوار نویسی های سیاسی است او در انزوای خود مشغول موسیقی است و هنوز مهم ترین نکته در موسیقی را خود موسیقی می داند و با چنین اجرای پرشوری در حالی که تمام موهایش سفید شده اند و خطوط پیری بر چهره اش آشکار است، انگار ناراضی است از وضعیت تولیدات اسفبار و بی هویت موسیقی راک در دوران ما و می خواهد با بلندترین توان پژواک ها را به دامنه هایی دورتر بنوازد تا به یاد آورد آن شب ها و روزهای طلایی موسیقی در سال های دور را که این نت ها بودند که نقش انسان مخدوش و محزون معاصر خود را بر دیوارها می کشیدند.
امیر بهاری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید