چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دروازه های باکره


دروازه های باکره
هستند مردان سیاه پوشی که صدای جلینگ جلینگ سکه های پول را می توان از سوتها یشان شنید . می توان به سیاهی پرچمهایشان چشم دوخت و به قیمتی که پرچمها را فروختند فکر کرد.
شاهرخ نظری
● پرچم چند هزار دلاری
"این دروازه را باکره بهت تحویل دادم و باکره از تو می خواهم "
جمله ای که در یکی از مسابقات برون مرزی کمک داور اول بازی در گوش کمک داور دوم مسابقه زمزمه کرد.
کمک داور دوم وقتی جمله را شنید ابتدا متوجه منظور همکارش نشد و هاج و واج به چشمهایش نگاه می کرد.
مدت کوتاهی گذشت تا کمک داور دوم بازی فهمید پرچمی که درون دستش قرار دارد چند هزار دلار قیمتش است.نگاهی به پرچمی که درون دستش بود انداخت و به قراری که در ابتدای شروع داوریش با خود گذاشته بود فکر می کرد.او به خودش قول داه بود هیچ زمانی این پرچم را در جهت ضربه زدن به تیمی بالا و پایین نکند.حالا از او خواسته بودند همان پرچم را به خاطر مشتی دلار بالا و پایین کند.
● قرار رییس فدراسیون و کمک داور اول
قبل از مسابقه به علت حساسیت بازی برای تیم میزبان لابی های مسئولان فوتبال کشور میزبان با داوران شروع شد و آنها با پیشنهاد چند هزار دلاری می خواستند داوران را تطمیع کرده و بازی را به نفع خود رقم بزنند .به هر حال ارتباطات خود را شروع کردند و به نتیجه رسیدند.
آنها کشوری با فوتبالی نسبتا ضعیف بودند که راههای پیروزی در برابر تیم رقیب را در بیرون از میدان دنبال می کردند .
● با یکی از کمک داورها به نتیجه رسیدند
مدیران فوتبال کشور میزبان با لابی هایی که انجام دادند فقط توانستند با یکی از کمک داورهای بازی به نتیجه برسند .بازی که شروع شد کمک داوری که با او به توافق رسیده بودند در سمت دروازه میزبان ایستاده بود. خیال تیم میزبان راحت بود که در این نیمه دروازه شان باکره خواهد ماند.
نیمه اول بدن گل خاتمه یافت . طبیعی بود که هیچ توپی وارد دروازه میزبان نشود.کمک داوراول کار خود را در نیمه اول خوب انجام داد. اما رییس فدراسیون تیم میزبان نگران نیمه دوم بود .او در دقایق پایانی نیمه اول به این فکر می کرد که چگونه با کمک داور دوم بازی به توافق برسد.
● Ten….Ten
رئیس بین دو نیمه به رختکن داوران رفت .او می خواست کمک داور دوم را در جریان قرار دهد. شکست در آن دیدار به حذف تیم کشورش و سست شدن پایه های مدیریتش می انجامید.او به سمت رختکن داوران راه افتاد و وقتی روبروی کمک داوران قرار گرفت با اشاره دست به هر دو داور و گفتن کلمه TEN به آنها فهماند در آخر بازی هر کدام ده هزار دلار دریافت خواهید کرد.
هنوز کمک داور دوم بازی دوزاریش نیفتاده بود تا جمله معروف "این دروازه را به تو باکره می دهم و از تو باکره هم می خواهم" در گوشش زمزمه شد.
● قهر داور با کمک داور
آنها بعد از این بازی سالها باهم ارتباط ندارند و صحبت نمی کنند .علتش هم همان پنهان کاری کمک داور از داور مسابقه بود .اینکه چرا او می خواست تمام دریافتی را در جیب خود بگذارد و سهمی را برایش در نظر نگیرد داور را حسابی عصبانی کرده بود .بعد از ورود رییس فدراسیون فوتبال کشور میزبان به رختکن داوران و آشکار شدن روابط پنهانی بین کمک داور و مدیران فوتبال کشور میزبان ،داور مسابقه تازه متوجه شد که چه خبر است؟
این بازی سالهاست که ارتباط بین دو دوست و همکار را قطع کرده است...
● اشتباه کمک داور دوم به نفع تیم میهمان
در جریان مسابقه کمک داوردوم که قرار بود دروازه میزبان را به همکارش باکره تحویل دهد . آفساید مهاجم تیم حریف را ندید و پرچم نزد و تیم مهمان به گل رسید . با آن گل تیم مهمان به پیروزی رسید و میزبان هم از ادامه مسابقات حذف شد.
بعد از بازی رییس فدراسیون فوتبال میزبان حسابی از دست کمک داور که نتوانست روی قول خودش بماند عصبانی بود.
شاید برایش تجربه خوبی بود که راههای زیادی برای بردن در زمین بازی وجود دارد که می توان آز آنها استفاده کرد.
منبع:سایت دنیای فوتبال
منبع : پارس فوتبال


همچنین مشاهده کنید