سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا
احساس کهتری و پیامدهای آن
«احساس کهتری» از جمله احساسهایی است که تقریبا تمامی افراد با شدت و ضعف، با آن درگیرند.این احساس از یک سو، گرانبهاترین انگیزهای است که انسان را وادار میکند تا به تکامل خویش و راهکارهای رسیدن به کمال بیندیشد تا آنجا که مبنای حرکت و موجب گذر از کهتری به مهتری میگردد و از سوی دیگر، میتواند نقشی مخرب و ویرانگر داشته باشد و به صورتی دردناک در وجود فرد رسوخ یابد و به جای حرکت و گذر به مهتری، موجب رفتارهای نامطلوب و غیرعادی شود.احساس کهتری همچون سکه دورویی است که یک روی آن ارجمندی انسان را در پی دارد و روی دیگرش سقوط او را.بنابراین، موفقیت و عدم موفقیت انسان وابسته به چگونگی مواجهه با احساس کهتری است.
اما از آنجا که همه افراد از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند، در مواجهه با احساس کهتری اقدام به جبران کاذب یا انحرافی مینمایند.مکانیزم فرار از واقعیت و رویآوردن به خیالات، گریز از مسؤولیت، خودنمایی و ریاکاری، جلب توجه، ترور شخصیت، تخریب دیگران و استفاده از غیبت - تهمت، استهزاء و...، روی آوردن به لذات موقت و مواد مخدر، روشنفکرنمایی و هویتباختگی، شبههافکنی و سنتشکنی و ریاستطلبی نمونههایی از جبران کاذب به شمار میآیند.
● تحلیل مفهومی احساس کهتری
اصطلاحاتی نظیر «حس حقارت» و یا «خود کمبینی» و حتی «حس پستی» و نظایر آن، که در برخی از نوشتهها به چشم میخورد بار معنایی منفی دارد و در آنها هیچ جنبه مثبتی لحاظ نمیگردد.بر خلاف واژه «کهتری» که در آن فقط بار معنایی منفی لحاظ نشده است. بدینروی، هم میتواند مخرب و ویرانگر باشد، هم میتواند محرک و سازنده.علاوه بر این، هیچ اصطلاح و تعبیری نمیتواند بهتر و دقیقتر از اصطلاح «احساس کهتری» که تمام خصوصیات لغوی اصطلاح خارجی Inferiority Feeling را دربردارد، با مفهوم اصلی مطابقت داشته باشد.
،ربر A. Reber,۱۹۸۵) و الحفنی A. M.Alhefny,۱۹۹۴) معتقدند که احساسکهتریاحساس ضعف و ناتوانیای است که از کودکی با فرد همراه است و با نقص بدنی یا روانی تشدید میگردد و فرد را دچار یاس و ناکامی میسازد. (۱)
ریموند (J. Raymond, ۱۹۸۵) آدلر (A.Adler,۱۹۲۷) و برخی دیگر از روانشناسان احساس کهتری را گرانبهاترین انگیزهای میدانند که انسان را وامیدارد تا به تکامل خویش بپردازد. (۲)
بنابراین، به طور خلاصه، میتوان گفت: احساسی که در نتیجه شکستها، طردشدنها، ناکامیها و نامقبول شدنها پیش بیاید که فرد همه را برتر از خود و خود را فاقد استعداد بیابد، «کهتری منفی» است و احساسی که مبنای حرکت و گذر از موقعیت کهتری به مهتری گردد، «کهتری مثبت» و مفید میباشد.
● مرز میان احساس کهتری و دیگر صفات اخلاقی مقارن
شخص کهتر واجد برانگیختگی، بدبینی، کمرویی، کنارهگیری و برخی رگههای خلقی منفی است که همه برخاسته از حقارت و ناتوانیای است که در خود احساس میکند.در نتیجه، نباید احساس کهتری با بعضی از صفات و ویژگیهای اخلاقی دیگر نظیر تواضع مشتبه گردد.اگر کسی به جای حرف زدن، سکوت اختیار کند یا در برابر دیگران از خود تواضع و کوچکی نشان دهد یا برای اجتناب از نامحرم با وی ارتباط برقرار نسازد، نشان از احساس کهتری وحقارت نیست.در بعضی موارد، سکوت، ناسازگاری اجتماعی، تواضع، تنهایی و عدم ارتباط با دیگران کمال است و ارزش محسوب میگردد; چنانکه در توصیههای رسول گرامیصلی الله علیه وآله به ابوذر آمده است: «ای ابوذر، همنشین خوب بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد، و بیان خیر بهتر از سکوت است و سکوت بهتر از گفتار بد.» (۳)
احساس حقارت و کوچکی گاهی در برابر خداست، به گونهای که انسان خود را فقیر محض و خدا را غنی مطلق میشناسد و این زمانی است که انسان گستره دایره وجودی خدا را بینهایت میبیند و خود را در نهایتحقارت که این، احساس حقارت نیست، بلکه عبودیتحق تعالی است.اما گاهی حقارت با تواضع مشتبه میگردد و این زمانی است که شخص در مقابل مردم کوچکی اختیارکندتا دچار خودمحوری نگردد.از این حقارت، به «تواضع» تعبیر میشود که عبارت است از: شکست نفسی که انسان خود را بالاتر از دیگری نبیند. (۴)
تواضع موجب ذلیل شدن شخص در برابر دیگری نمیشود، بلکه سبب رفعت و عزت او میگردد; چنانکه پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله میفرماید: «تواضع بر رفعت و عزت انسان میافزاید.پس، تواضع اختیار کنید تا خداوند شما را سربلند گرداند.» (۵)
● تواضع، اعتماد به نفس
برخی از روانشناسان معتقدند که اگر انسان خویشتن را کمتر و بیارزشتر از دیگران بشناسد، به «عقده حقارت» مبتلا میشود و در نتیجه نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند; نمیتواند به خوبی صحبتکند، دچارشرمبیشاز حد میگردد، اعتماد به نفس خویش را از دست میدهد، از اجتماع گریزان میشود و گوشهگیر میگردد.حال چگونه میتوان بین تواضع و اعتمادبهنفس جمعکرد; یعنی هم تواضع پیشه کرد و هم روان خویش را سالم نگه داشت; هم خود را از دیگران کوچکتر دید و هم نشاط روانیخویش راحفظ نمود؟ (۶)
به نظر میرسد منشا بسیاری از بیماریهای روانی در انسانها - بدون اینکه بخواهیم نقش خانواده و محیط را نادیده بگیریم - بیاعتقادی به وجود خداوند و اتکا نداشتن به منبع عظیم وحی الهی است.اگر انسان این نقطه اتکای اساسی و مهم را از دستبدهد، سیل حوادث و بحرانهای روانی او را فرا میگیرد و روان او آماج تیرهای آفات و امراض قرار میگیرد.اما اگر همه کنشها و واکنشهای خود را با موازین آسمانی تنظیم کند، از بسیاری آلام روانی نجات مییابد.از اینرو، در روایات، تواضع به «خدایی بودن» مقید گشته است: (۷)
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: «من تواضع لله رفعه الله» ; (۸) هر که برای خدا تواضع کند، خداوند سرافرازش میگرداند.
اگر تواضع انسان در برابر دیگران، فقط برای خشنودی خداوند باشد و عملش برای خداوند خالص گردد; هیچ حقارتی احساس نخواهد کرد.بدینروی، تواضعی پسندیده است که ناشی از اخلاص برای خداوند باشد، وگرنه تواضعی که ناشی از ضعف، شکست و خودکمبینی باشد هیچ ارزشی ندارد. (۹)
بر اساس این تحلیل، باید گفت: اگر تواضع انسان در برابر دیگران تنها به دلیل عبودیت و اطاعت از فرمان الهی باشد، نه تنها موجب تضعیف نفس نخواهد شد، بلکه سبب افتخار انسان نیز میگردد.
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم گر او هستحقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
بلندی از آن یافت کو پستشد در نیستی کوفت تا هستشد. (۱۰)
با توجه به تبیین عبودیت (حقارت انسان در برابر خدا) و تواضع (کوچکی در برابر دیگران برای خدا) مفهوم «کهتری» روشن میگردد: وقتی شخص خود را در مقایسه با دیگران ناتوان و ضعیف بشمرد و جرات اقدام بر کاری را در خود نبیند.
ربرمیگوید: هربازخوردانتقادیوعموما منفیبه سوی خود کهتری و حقارت است.
● کهتری ذاتی
نوعی کهتری از تولد تا مرگ با انسان همراه است.این کهتری موجب میگردد که انسان همواره کمال جو و استقلالطلب باشد.آدمی در دل و قلب، به کمال عشق میورزد و دایم آن را آرزو میکند.علمای کلام و اخلاق این کمالطلبی را «فطرت» مینامند. گرچه در تشخیص «کمال» و این که «کمال در چیست» اختلاف نظر وجود دارد، اما این حقیقت غیرقابل انکار است که مردم به کمال عشق میورزند، پس از نیل به هر مرتبهای از کمال، به کاملتر از آن میاندیشند و وقتی به کاملتر رسیدند اکمل آن را طلب میکنند. این کهتری ذاتی سبب میشود که انسان در هیچ مرتبهای از مراتب کمال، رحل اقامت نیفکند.بدینروی، انسان آگاهانه یا ناآگاهانه (خواسته و ناخواسته) عاشق کمال مطلق است و همیشه در مقایسه کمال با کمال مطلق، خود را ضعیف و ناقص میشمرد.در نتیجه، شعله عشقش فزونتر میگردد و حرکت مضاعفی آغاز میکند.
همچنین انسانهایی که آگاهانه این مسیر را میپیمایند، در مقایسه با کمال مطلق، خود را نقص مطلق مییابند و هر چه را واجدند از ناحیه کمال مطلق میبینند. اینجاست که به «کهتری مثبت» میرسند و پی میبرند که از خود هیچ ندارند و هرچه هست از ناحیه کمال مطلق است. (۱۱) در قرآن کریم آمده است: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله» (فاطر: ۱۵) ; ای مردم، شما نیازمند به خدا - غنی مطلق - هستید.
این کهتری ذاتی پیوسته در انسان وجود دارد و او را وامیدارد تا در جستوجویچیزی باشد که تصور میکند کمال است.علمجویی، زیباییخواهی، قدرتطلبی و صفاتی مانند آن از همین حس کمالخواهی او سرچشمه میگیرد.
▪ کهتری عرضی (مثبت)
انسان زمانی که پا به عرصه هستی میگذارد هیچ نمیداند.قرآن کریم میفرماید: «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا» (نحل: ۷۸) ; خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمیدانستید.همین احساس موجب تحول جسمی و ذهنی وی، توسعه خود و غلبه بر ناتوانیها میشود; بدین معنا کودک نوعی تمایل تسلط یابنده یا فایق شونده مربوط به تحول از خود نشان میدهد و اینگونه به نظر میرسد که چنین تمایلی برای بنا کردن موجودیت معنوی و روحانی وی ضروری است و به پاس همین تمایل مشخص، بیآنکه تنها به شناختن چیزهایی رضایت دهد که برای ارضای نیازهای آنی وی تکافو میکند، مایل است همواره بیشتر بشناسد و بیشتر بداند.بر این اساس میپرسد، میآزماید، جست و جو میکند، در همه چیز دخل و تصرف مینماید و دایم پا از حوزه ضروریات فوری فراتر مینهد و در هر لحظه، به افق والاتر و بالاتری میگراید.بدینگونه، حلقه رغبتهای خود را گسترش میدهد و در راه به دست آوردن و فتح دنیایی که در آن غوطهور است گام برمیدارد.اما از همان نخستین روزهای زندگی، موانعی غلبه نایافتنی سد راه توسعه وجود او میشود و دسترسی به هدف را تقریبا غیرممکن میسازد.کسانی که دارای عزت نفس بالایی هستند و از کهتری عضوی یا بدنی یا روانی رنج میبرند، احساس کهتری در آنان به منزله منبعی تحریکی است که غریزه جنگنده آنان را به حرکت درمیآورد.گویی به ضعف خود میگویند: «فکر میکنی بر من چیره خواهی شد؟ اشتباه میکنی، من بر تو غلبه خواهم کرد! » و برای آنکه بر ضعف خود غالب آیند، تنها به تلافی رضا نمیدهند، بلکه به «جبران مضاعف» میپردازند; بدین معنا که در راه این پیروزی، تمام نیرو و پشتکار خود را به کار میاندازند تا نه تنها ضعف همان عضو را از میان بردارند، بلکه آن را به صورت عضویبیشازحد معمولنیرومند درآورند.
نمونه بارز این جبران مضاعف، وضع دموستن (Demosten) ،خطیب مشهور یونانی، است. ویدر نوجوانی الکن و کمرو بود، بعدها نه تنها بر این نقایص خود فایق آمد، بلکهبزرگترینناطقعصرخودشد. (۱۲)
الفرد آدلر در یک بررسی نشان داده است که ۷۰ درصد نقاشان مشهور به یکی از نقایص بینایی مبتلا بودهاند.بدینروی، حس غلبه یافتن بر کهتری در بسیاری از موارد، موقعیت و شاهراه به دست آوردن قریحه و استعداد در آنان است. (۱۳)
جبران کهتری با صفاتی عالیتر از نوعی که فقدان آن انسان را رنج میدهد، در واقع، بهترین و عالیترین راه جبران شکست است.اما همواره وضع بدینگونه نیست; زیرا موانع متعدد و علل گوناگونی در مسیر تحول انسان خودنمایی میکند و راه تحول را ناهموار میسازند.در چنین زمانی است که احساس کهتری در انسان تشدید میگردد و آن را در وجودش به نوعی کهتری از تولد تا مرگ صورتیجانگدازمستقر میسازد.حال باید دید که فرد در برابر اینرنج جانکاه چه واکنشی از خود نشان میدهد. چگونه میکوشد تا خود را از گریز آنان مصون بدارد؟
همانگونه که گفته شد افراد با عزت نفس بالا در چنین مواقعی، اقدام به جبران مضاعف نموده و بر کهتری خود غالب میگردند.اما برخی نمیتوانند با کهتری خود به مبارزه برخیزند و بر آن چیره شوند تا به تعادل دستیابند.به عبارت دیگر، آنان نقص خود را پذیرفته و دچار ناتوانی و یاس میگردند.در این صورت، دچار کهتری مرضی میگردند.آدلر بر این باور استکهبیشتررفتارهاینابهنجاروغیرعادی ریشه در این احساس کهتری دارد. (۱۴)
▪ کهتری مرضی (منفی)
آدلر (۱۸۷۰ - ۱۹۳۷ م.) روان تحلیلگر اتریشی و بنیانگذار روانشناسی فردی مقایسهای و یکی از نظریهپردازان احساس کهتری است.او معتقد بود علت احساس کهتری مرضی میتواند هر نوع نقص بدنی، ذهنی و اجتماعی، حقیقی یا خیالی باشد. بدینسان علت اساسی کهتری حالت ذهنی و روانی است که به دنبال ناکامیها و ناتواناییها به وجود میآید.
● عوامل ایجادکننده احساس کهتری
الف) معلولیتهای جسمی
احساس کهتری ممکن استبه دلیل نقص بدنی و نارسایی جسمی باشد.یک نقص عضوی موجب میشود که فرد خود را ناقصتر از دیگران یافته، احساس کمبود کند.همانگونه که عشق به کمال در آدمی فطری است تنفر از نقص نیز فطری به شمار میآید.از همین رو، عیب و نقص مورد تنفر فطرت است.شخص وقتی خود را ناقص مییابد، دچار احساس تنفر از خود میشود، به گونهای که خود را نمیپذیرد و باور نمیکند. (۱۵)
شخص عاجز و یا ناقص در برابر نارسایی خود، در واقع، دو بار رنج میبرد: یک بار وقتی خود را در محیط خویش در موقعیت کهتری میبیند و بار دیگر وقتی مورد تمسخر و استهزای دوستان و اطرافیان قرار میگیرد. (۱۶)
افرادی که دچار کهتری مرضی هستند، مراقبت اطرافیان از آنها، این انتظار را ایجاد میکند که مورد توجه و ترحم دیگران نیز واقع شوند و چنین افرادی هرگز تواناییهای خود را به بوته آزمایش نمیگذارند و همین سبب میشود که یک ارزیابی منفی از خود داشته باشند. (۱۷)
ب) عوامل خانوادگی
محیط خانوادگی به دو گونه احساس کهتری را، که در ابتدا چیزی عادی است، به صورت نامطلوبی تشدید میکند:
۱) غوطهور کردن کودک در موقعیتهای آسان، نازپروردگی، محبتبیش از حد، چرخیدن پروانهوار والدین گرد فرزند و برآورده ساختن همه خواستههای او سبب میشود تا او فقط در فکر ارضای نیازهای اولیه زیستی باقی بماند و از شناخت نیازهای عالی و وجودیاش عاجزگردد.امتحانات الهی و مصایب میتواند رشد آفرین و موجب شکوفایی و به فعلیترساندن استعدادهای نهفته باشد، وگرنه در صورت نازپروردگی و عدمآمادگی در مواجهه با نگرانیهای شدید، فرد ناتوان گردیده و مشکلش بیشتر و کهتری در وی تشدید میگردد.
۲) بدرفتاری و طردشدگی از سوی والدین نیز موجب میشود تا برخی از کودکان هرگز محبت را تجربه نکنند، به معنای مثبت ارتباط با دیگران دست نیابند و در نتیجه، دچار انزوا و سرگردانی شوند.این افراد در مواجهه با مشکلات، به بزرگ کردن بیش از اندازه مشکل خود و نادیده گرفتن تواناییهای خویش تمایل دارند تا از زیر بار مسؤولیتشانه خالی کنند.
ج) عوامل تربیتی
▪ سرزنش: سرزنش کودک توسط برخی از مربیان در حضور همسالان، انتظار بیش از حد توانایی از فرد، واگذار کردن تکلیف طاقتفرسا به او و تعیین اهداف بزرگ و دست نایافتنی موجبات احساس کهتری را فراهم میسازد.
پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله فرمودند: «خدا رحمت کند کسی را که در نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند.» پرسیدند: چگونه فرزند خود را در نیکی یاری نماید؟ حضرت در جواب، فرمودند:
«۱) آنچه را کودک در حد توان خود انجام داده است، بپذیرد.
۲) آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقتفرساست، از او نخواهد.
۳) او را به گناه و طغیان وا ندارد.
۴) به او دروغ نگوید و در برابرش مرتکب کارهای احمقانه نشود.» (۱۸)
▪ مقایسههای بیجا: یکی از عوامل تشدیدکننده کهتری مقایسههای بیجاست.مسؤولان آموزشی و تربیتی باید به این نکته توجه کنند که مقایسه شخص با دیگری در حضور وی، حقارت و ناتوانی او را مضاعف میسازد و چنان اندوهی بر وی وارد میسازد که او را به واماندگی و جمود و انزوا سوق میدهد.
سختگیری اولیای کودکان و توقعات نادرستی کهفوق طاقت آنهاست موجبات احساس کهتری را فراهم میسازد.سطح مطالبات و خواستهها باید با سن کودک، توان و استعداد او و با فضایی که در آن زندگیمیکند مناسبتداشتهباشد.بسیارند کسانی که کودک را بزرگسال میپندارند و مطالباتی در سطح بزرگسال از او دارند.همانگونه که توقعات بیش از حد توان، شخص را حقیر میسازد، اقدام به کارهای فوق طاقت نیز حقارتآور است.
امام باقرعلیه السلام میفرماید: «سزاوار نیست انسان باایمان موجبات خواری و حقارت خود را فراهم نماید.» عرض شد: چگونه انسان موجب خواری خود میشود؟ فرمودند: «به کاری دست میزند که قدرت انجام آن را ندارد.» (۱۹)
پذیرش مسؤولیتی که انسان شایستگی آن را ندارد، گفتن سخنی که از آن بیاطلاع است و اقدام به کاری فوقطاقت از جمله عواملی هستند که حقارت و خواری به دنبال میآورد.
امام صادقعلیه السلام میفرماید: «شایسته نیست مؤمن خود را حقیرسازد.» پرسیدند: چگونه کسی خودراذلیل میکند؟ فرمودند: «در کاری دخالت میکند که شایسته آن نیستوسرانجام، بایدازآنعذربخواهد.» (۲۰)
از دیگر نتایج زیانبخش تکلیف ما لایطاق یا اقدام بر آنچه که فوق طاقت است، آلودگی به دروغگویی است.رابطه بین دروغگویی و احساس حقارت رابطهای دوسویه است و شدت هر یک از این دو در یک دور باطل، شدت دیگری را در پی دارد.● دروغگویی - حقارت
«دروغ» عبارت از انعکاس و تغییر شکل عقدههای حقارت و ترس به سایر حالات روانی است.به عبارت دیگر، عقدههای روانی و ضعفهای درونی فرد به صورت «دروغ» در شکلهای گوناگون خودنمایی میکند.به هر نسبت که فرد، خانواده و ملتی بیشتر دچار ضعف و حقارت باشد، بیشتر دروغ میگوید. (۲۱)
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میفرماید: «دروغگو دروغ نمیگوید، مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس میکند.» (۲۲)
بدینسان، یکی از علل دروغگویی کودکان، تحمیل تکالیف سنگین بر آنها و داشتن توقع بیش از طاقت از آنان است.سختگیریهای اولیا و توقعات ناصواب، که فوق طاقت است، آنها را به دروغگویی میکشاند و این خلق ناپسند را در وجود آنان بیدار میسازد.
باید بهگونهای عمل کرد که آثار منفی مقایسه با دیگران موجب نگردد وجوه ارزشمند مقایسه در رقابت مثبت نادیده گرفته شود.اگر بین نقاط قوت و ضعف خود شخص مقایسه صورت گیرد و طرف مقایسه تواناییها و مهارتهای خود فرد باشد، نه شخصی دیگر، در این صورت، مقایسه رنجآور نخواهد بود و آثار مفیدی بر آن مترتب خواهد گشت.
تمایل به مقایسه خود با دیگری منشا دیگری از «کهترسازی» است.زمانی که داوریها متوجه خود است تاثیرات منفی بیشتری دارد تا زمانی که این داوریها متوجه دیگران میباشد.به نظر میرسد این ناهمگونی در داوری ناشی از این باشد که افراد در حالتهای عاطفی منفی، تمایل دارند به جنبههای قابل انتقاد و نشانگر بیکفایتی خود توجه داشته باشند، در حالیکه در همین زمان، نقاط قوت جزئی دیگران را بزرگ مینمایند.این افراد معمولا میزان موفقیتخود را بسیار کمتر از حد واقعی خود برآورد میکنند، در حالی که میزان موفقیت دیگران را زیاده از حد واقعی برآورد مینمایند. (۲۳)
ریموند بر این باور است که احساس کهتری در نتیجه مقایسه خود با دیگران، هنجارها و استانداردها به وجود میآید.وی مقایسه را نقطه شروع بدبختی بسیاری از انسانها دانسته است.البته توجه به این نکته لازم است که گاهی میتوان مقایسه را ابزار کمال و برتری قرار داد; زمانی که متعلق مقایسه مورد توجه قرار گیرد.
پیامبرصلی الله علیه وآله میفرمایند: «در امور معنوی، خود را با بالاتر از خود مقایسه کردن و در امور مادی و دنیوی، با ضعیفتر و فقیرتر خود را مقایسه نمودن از علایم سعادت به شمار میآید.» (۲۴)
انسان باید در مقایسه خود با دیگری در مسائل مادی و دنیوی به اشخاص پایینتر از خود بنگرد تا به مقام رضامندی و شکر نایل آید و حرص و طمع او به دنیا کاسته شود و در مسائل معنوی و الهی، به بالاتر از خود بنگرد تا آتش عشق او به کمال فروزانترگردد وبرای دستیابی به آنها حرکت را مضاعف سازد.
▪ فقدان روابط اجتماعی
انسان از بدو خلقت فهمیده است که برای بقای خود و اجتناب از اضمحلال، باید به صورت گروهی زندگی کند و بدینسان، نخست در هسته زندگی، سپس در قبیله و امروزه در شهرها زندگی میکند، تا آنجا که در آن، همکاری برای حفظ منافع فرد و جامعه، در حکم قانون درآمده است.
اولین کسی که با نوزاد تماس برقرار میکند و در تقویتبعد ارتباطی او نقش بسزایی دارد مادر است.این رابطه نخستین، که سنگ زیربنای ارتباط است، بر آینده فرد بسیار مؤثر است و همه زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد; زیرا هر حرفهای مستلزم ارتباط است و اگر کسی این احساس را نداشته باشد، در ایجاد هر رابطهای دچار مشکل خواهد شد.اگرچه این حس اجتماعی از آغاز با انسان همراه است، ولی کامل نیست و عامل اصلی تحول و تکامل آن، ارتباطهای مادر است; زیرا از منظر فیزیولوژیکی و روانی، او پیوستگی تنگاتنگی با کودک دارد.
دیگردوستی و انحلال خود میانبینی و ترک رفتارهای غیراجتماعی، مبنای تعادل است و پیشرفت انسانیت و بالتبع پیشرفت هر فرد را تضمین میکند.به وسیله مهارتهای تربیتی مادر، تمایل کودک به ارتباط با دیگری برای نخستین بار در او بیدار میشود.اگر او بداند که این رابطه را چگونه در جهت همکاری پرورش دهد، تمامی استعدادهای مادرزادی و اکتسابی او در جهتحس اجتماعی متمرکز میشود.
برای پرورش ارتباط و مشارکت کودک، مادر دو وظیفه بر عهده دارد: نخست آنکه حس زندگی اجتماعی را با القای فکر وجود همنوعان در کودک بیدار کند و دوم آنکه باید در طول نخستین سالهای تربیت فرزند خود، رغبت او را به سوی دیگری هدایت کند، نه اینکه آن را در رابطه با خود متوقف سازد و تثبیت کند.
تحول فرد را زمانی میتوان تضمین کرد که حس اجتماعی وی به قدر کافی گسترش یافته باشد.اگر من به پیشرفت دیگریعلاقهمند باشم، فردیت من تضمین شده است. آنگاه میتوانم برای دیگران مفید واقع شوم.اما اگر به خود بیندیشم، مطلقا در حل مسائل این جهان ناتوانم.
آدلر هیچ تعارضی بین فرد و اجتماع نمیبیند و معتقد است اگر جامعهطلبی فرد گسترش یافته باشد، فرد نه تنها خود را جزئی از دیگران، بلکه مرتبط با هستی میداند.درنظر افراد جامعه طلب مصلحت جامعه، منفعت فرد به شمار میآید. (۲۵)
اگر فرد جامعهطلب نباشد، نمیداند در چه راهی باید حرکت کند.نخستین واکنش چنین فردی توجه بیشتر به خویشتن است تا به دیگری.
▪ تقابل مصالح شخصی با مصالح جمعی
آدلر توانستبا اساسیترین مفهوم، که هسته مرکزی نظریهاش بود - یعنی حس اجتماعی (ارتباط، مشارکت و عدم مشارکت) - به تبیین رفتارهای سازشیافته و پاسخهای سازشنایافته در زندگی بپردازد.درجه انحراف یعنی سازشنایافتگی با خواستههای همگانی و اجتماعی که مشخصکننده درجه و ماهیت اختلالهای روانی است.
هر قدر فرد در روابط اجتماعیاش بیشتر مشکل داشته باشد، سازش نایافتهتر است. چنین افرادی سازشنایافته در درجات گوناگون، معمولا هدفی را انتخاب میکنند که با هدف گروه اجتماعی مغایرت دارد.در نتیجه، نیروی خود را در یک جهان خیالی هدر میدهند; چون تلاش آنها تغییر شکل واقعیت است; یعنی واقعیت آنها مطابق با واقعیت جامعه خودشان نیست.به نظر میرسد همه تلاش فرد سازشنایافته به سوی هدفی متوجه است که با هدفهای گروه اجتماعی مغایرت دارد و تمامی نیروی وی در جهانی مملو از توهمات واهی به هدر میرود.تضادی که وی را در برابر واقعیت مطلق قرار میدهد تنها یک کنش دارد و آن تغییر شکل واقعیت و دور کردن فرد از آن است. (۲۶)
این مغایرت هدف فرد با گروه اجتماعی منجر به روانآزردگی (۲۷) میگردد که ریشه در احساس کهتری دارد.چنین احساسی دیگر مبنای حرکت و پیشرفت نمیگردد، بلکه سد راه کمال و مهتری قرار میگیرد; زیرا راه انتخاب شده با راه اجتماع منطبق نیست. به عبارت دیگر، احساس گسترده کهتری در قلمرو واقعیت، موجب میشود که فرد شهامتخود را در حل مثبت مسائل حیاتی در جهت همسازی با جامعه از دستبدهد.در این صورت، او به جای دنبال کردن کمال یا موفقیت، در جستوجوی هدف واهی ارزندهسازی شخصی خواهد بود.
● پیامدهای احساس کهتری
زمانی که احساس کهتری در فرد شدت مییابد، برای کاهش آن و پیشگیری از خطرهای احتمالی، به راهکارهای دفاعی جبران متوسل میشود.گاهی جبران واقعی و حقیقی است و موجب کاهش احساس کهتری و دستیابی به تعادل میگردد، ولی در بسیاری از موارد، جبرانها، انحرافی و کاذب است.در این صورت، کهتری در یک دور باطل، نه تنها کاهش نمییابد، بلکه به صورتی ویرانگر و مخرب تشدید میگردد.راهکارهای دفاعی کاذب و انحرافی عبارت است از:
الف) گریز از مسؤولیت
فرار از واقعیت و یا بروز ناکامی در مواردی به کار میافتد که جبران طبیعی و پیروز شونده امکانپذیر نیست و یا راه بر آن بسته است.در این صورت، انسان خود را دستخوش ناتوانی و شکست میسازد، نسبتبه خود شک میکند و کمبود نیرو و جرات در وی احساس میگردد.در این صورت، در وادی شکستهای پی در پی و متعدد در میغلتد و شکستهای بعدی، احساسات نخستین را تحکیم میکنند.در چنین مواردی، نقشه زندگی بر پایه گریز از مسؤولیت و امتناع ناآگاهانه از هر نوع سعی و کوشش طرحریزی میشود. (۲۸)
ب) جبران خیالی
این نوع جبران، گریز در خیالبافی و حالات رؤیایی است.انسان از زندگی رؤیایی و خیالی آن اقتدار و توانایی را میخواهد که در زندگی واقعی نمیتواند به آن دستیابد.کدامیک از ما اگر در کودکی احساس خواری و سرافکندگی کردهایم و نیروی جوابگویی به آن را در خود نیافتهایم، آرزو نکردهایم که آنقدر نیرومند باشیم که حریف خود را مثل موم در چنگ خود بیابیم و آنچه برای کیفر وی میاندیشیم، در موردش اجرا کنیم؟ بسیارند کودکان و نوجوانانی که در عالم خیال، آرزو میکنند انسانی نامرئی باشند.نظیر این تخیلات همواره ذهن آدمی را به خود مشغول میدارد.این تخیلات همیشه ناشی از خواستههای انسانی هستند و بیش از آنکه به صورت افسانهای گیرا و دلپذیر در ادبیات منعکس گردند، به شکلی غمانگیز و جانکاه سینه به سینه نقل میشدهاند.نمونههای بارزی از این افسانهها را در ادبیات میبینیم.
گاهی هم این خیالبافیها چنان گسترش مییابد و به عالم واقع راه مییابد که فرد آنها را تحقق یافته و واقعی میپندارد و این تخیلات چنان رنگ واقعی به عمل شخص میبخشند که گویی به طور ملموس و محسوس وجود دارند.برخی از احزاب، گروهکها و مخالفان حکومتها که از دور دستی بر آتش دارند و در حاشیه قرار گرفتهاند، دچار چنین خیالهای تحققنایافتهای میگردند و باور میکنند که همه چیز با آنهاست.در نتیجه، به برخی اقدامات دست میزنند که با شکست و رسوایی همراه است.
ج) کتمان کهتری و خودنمایی
وقتی بیمار از کهتری رنج میبرد و نمیتواند با آن به مبارزه برخیزد و تعادلی در خود به وجود آورد، سعی میکند با کتمان کهتری و خودنمایی و ریاکاری، اطرافیان خود را نسبتبه نظری که درباره وی دارند، فریب دهد; مثلا، زمانی که فاقد کمالات و خوبیهاست، با ریاکاری سعی میکند خود را واجد آنها نشان دهد; همچون ترسویی که اگر مجبور باشد در محل دورافتادهای در تاریکی و تنهایی شب ره سپرد، سوت میزند تا خود را با شهامت و بیباک نشان دهد.چنین افرادی با لافزن یا دروغسازی، به هر نسبت که احساس ناچیزی میکنند، میکوشند تا خود را درخشانتر و جالبتر جلوه دهند.جوانان شکستخوردهای که نتوانستهاند به تحصیلات عالی برسند یا یک موقعیت اجتماعی کسب کنند، از این خودنمایی بیبهره نیستند.
در دختران، این جلب توجه و خودنمایی به صورتهایی همچون لباسهای تجملی، آرایش خیابانی، ادا و اطوار دانشجو و استاد درآوردن، روی آوردن به مد، حضور در اجتماعات جنجال برانگیز، حفظ چند اصطلاح علمی و غربی و به کار بردن آنها در انتقادها و مخالفتها، تغییر در صدا و در راه رفتن و مانند آن بروز میکند.
پسران ناکام مانده نیز با رویآوردن به تصاویر قهرمانان، آرایش شکل و موی خود به صورتی متفاوت با دیگران، پوشیدن لباس شهرت، تقلید از چهرههای فوتبال و سینما، انجام کارهای متهورانه و ماجراجویانه در رانندگی، روی آوردن به دخانیات و ادای روشنفکران را درآوردن و انتقاد و مخالفت و شبههافکنی توجه دیگران را به خود جلب میکنند.
جای تعجب اینجاست که کلیه این وسوسهها و اعمالی که برای سرپوش گذاشتن بر واقعیتها از افراد سر میزند به آسانی با سهولتخاصی مورد قبول مردم واقع میشود و نه تنها این نکته در معاشرتهای روزمره غالبا به وقوع میپیوندد، بلکه در صحنه سیاست نیز چه بسا بیخردانی که بر اثر ظاهر غلطنمای خود به کسب شهرت نایل میآیند و به نبوغ حرفهای میرسند.همه داستان حالت نوکیسهها و تازه به دوران رسیدهها را میدانند که چه سفرههای رنگی و چه تجملات پر زرق و برقی در منازل به راه میاندازند.
روانشناسی راننده نیز شایان توجه است.مگر اتومبیل بهترین وسیله جبران نیست؟ کمفهمترین، ضعیفترین و کندترین فرد میتواند بدون هیچ زحمتی برای خود، وجهه قدرت و سرعت کسب کند و نیز در جادهها و راهها از لذت سبقت گرفتن بر دیگران سرمستشود.
کسانی که از کهتری رنج میبرند غالبا چهره قوینمایی دارند.نشان دادن نیرو و توانایی غالبا نشانه ضعف نهانی و اعتراف ناکرده است; زیرا آنکه به واقع نیرومند است احتیاج ندارد زور بازوی خود را به رخ دیگران بکشد.از اینرو، مشهور است که طبل توخالی پرصداست.بدینروی، انسانهای ضعیف، کم مایه، ناتوان، شکستخورده و ناکام گرفتار هذیان بزرگنمایی هستند.
البته اینگونه کهتری نه تنها در افراد صادق است، بلکه در مورد اجتماعات و حکومتها نیز مصداق دارد، دولتهایی که خود را تا دندان مسلح کرده و دایم از قراردادهای نظامی سخن به میان میآورند و هر روز آلات و ادوات نظامی خود را به رخ کشورهای همجوار میکشند، غولهای آهنیننمایی هستند که پای چوبین دارند.این حکومتها همه جا را سنگر دشمن میبینند.ازاینرو، برای حفظ حکومتشان، تمام اهتمام خود را صرف مسائلنظامی میکنند و تعجب اینجاست که مردم غالبا در تحلیل این مساله دچار اشتباه میگردند و این انباشتن باروت در انبارها را یک نقطه قوت به حساب میآورند.
د) تخریب دیگران و استفاده از اصل نسبیت
وقتی کسی نمیتواند خود را مسلط و برتر سازد، در این صورت از کاربرد ابتدایی اصل نسبیت استفاده میکند; دیگران را پایین میآورد، به خصوص آنهایی را که نسبتبه او شک میکنند و یا به عکس، نسبتبهآنهاکدورتیدردلاحساس میکند.در این صورت، همواره در کمین رفتار و جزئیاتزندگیآنهاست و اگر کوچکترین خطایی از آنها سرزند، آن را با تمسخر بزرگ میکند و آنان را در برابر دیگران مورد استهزا قرار میدهد.گاهی حتی اگر این افراد هیچ عیب و نقصی هم نداشته باشند، برای آنها عیوبی میتراشد و اینجاست که زبان بهتان و افترا باز میشود.
اما نباید فراموش کرد که یک نفر مردمآزار و عیبجو بیشتر دوست دارد خود را بالا برد و برتر جلوه دهد تا آنکه به دیگری لطمهای بزند.انسانهای بیشخصیت، کم ظرفیت و عاجز برای هم سطح ساختن خود با دیگران یا برتر ساختن خویش، اقدام به ترور شخصیت نموده و دستبه تهمت، غیبت، استهزا، نسبت دادن القاب زشت، شایعهپراکنی و دروغپردازی میزنند.
امام علیعلیه السلام میفرماید: «الغیبة جهد العاجز» ; (۲۹) غیبت نهایت تلاش فرد عاجز و حقیر و ناتوان است.
کسی که استعداد موفقیت و برتری را در خود نمیبیند به ابزارهای آلوده برای تضعیف و تخریب دیگران متوسل میشود تا آنها را از چشم دیگران بیندازد و با خود همانند و همدم سازد.
ه) رویآوردن به مواد مخدر و کامجوییهای موقت
رویآوردن به تجملات و لذتها موقتا فکر مشکلات را از ذهن میراند، افراد کهتر به دلیل شکستهای پی در پی احساس میکنند که باید سطح ارزشی خود را بالا ببرند.اما از سوی دیگر، خود را برای اصلاح رفتار یا تغییر جهت اساسی نالایق حس میکنند. نوشیدن الکل، استعمال موارد مخدر، کامجوییهای جنسی و در نهایت، جستوجوی انبوهی از هیجانها وتفریحاتدربزرگسالانغالبا واکنشهایی است که به دنبال پایین آمدن سطح «تعیین ارزش خود به وسیله خویش» به وقوع میپیوندد.آنچه در این زمینه بروز میکند به صورت پرخوری، دزدی، احتیاج به تفریح، استمنا و مانند آن است. یک رابطه متقابل و دوسویه بین کهتری و جبرانهای کاذب وجود دارد که هر کدام موجب افزایش یافتن دیگری میگردد.
کلیه تجسسات جبرانی که بدین دلیل در اجتماع در دسترس افراد قرار میگیرد اثرات شومی در تعادل بعدی آنها دارد.آدمی با تن دردادن به این جبرانها مرتکب خطایی میشود که به خودی خود یا در نتیجه آن، احساس کهتری در وی تحکیم میگردد و احتیاج به جبران در وی رو به فزونی میگذارد و سرانجام، «دور باطل» برقرار میگردد و همین غالبا مبنای «تخدیرطلبی» یا استعمال مواد مخدر و تنزلهای تدریجی گوناگون است.
و) روشنفکرنمایی و هویتباختگی
افرادی که از کهتری رنج میبرند، فاقد اعتماد به نفساند و دارای وابستگی شدید، فردیتباختگی، عدم استقلال و بیهویتی هستند.صفات منفی دیگری نیز در هر دوره به صورتهای متنوعی در آنها بروز میکند: مثلا، در دوران کودکی، جدا شدن از والدین، ترس از مدرسه، کمرویی و در نوجوانی و جوانی، انزوا و در بسیاری از موارد، رویآوردن به تمدنها و فرهنگهای دیگر شکلی از جبران کهتری است.آنان به دلیل اینکه خود را در فرهنگ و جامعه خویش ناتوان و شکستخورده میپندارند، ادعا میکنند که جامعه سنتی پاسخگوی نیازهایشان نیست.در نتیجه، به جامعه نوین و فرهنگی فراتر و ماشینیتر از جامعه خود میاندیشند.این بیهویتی معمولا در کردار و گفتارشان به خوبی پیداست.آنها در سخنانشان از کلمات و واژههای غربی زیاد استفاده میکنند، اسامی غربی را میپسندند، غذاهای آنها را تبلیغ میکنند، خود را روشنفکرانی میدانند که حصارهای درون را شکسته و به مرزهای برون راه یافتهاند، به عقیدهشان غرب بهشتبرین است و در هر محفل و مجلسی از قوانین و آداب آنها میگویند و بدیها و ضعفهای آنها را کتمان میکنند.بسیاری از این بیگانهپرستیها و دلبستن به اجانب نشان از بیهویتی و خودباختگی و عدم اعتماد به خویشتن است که با شنیدن وصف اجانب شیفته آنها میگردند و بر این باورند که بدون اتکا به آنها نمیتوان زندگی کرد.نقش چنین افراد کهتر و حقیری در سه نهضت اخیر ایران (مشروطه، صنعت نفت و انقلاب اسلامی ایران) کاملا مشهود است.آنها تمام تلاش و کوشش خود را صرف وابستگی به قدرتهای بیگانه میکنند; چنانکه گویی هیچ ماموریتی جز وابسته کردن مردم به بیگانگان ندارند; فکر میکنند که با این وابستگی و روی آوردن به اجانب، کهتری شخصی و اجتماعی خود را جبران نموده و به مهتری رسیدهاند
منبع : طوبی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی ایران و پاکستان سید ابراهیم رئیسی حجاب دولت مجلس عملیات وعده صادق دولت سیزدهم رهبر انقلاب
تهران وزارت بهداشت آتش سوزی شهرداری تهران سیل پلیس بارش باران فضای مجازی سلامت قتل سازمان هواشناسی حج عمره
بانک مرکزی قیمت دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو قیمت طلا ایران خودرو سایپا دلار بورس مالیات تورم
کتاب ترانه علیدوستی امیر تتلو سینمای ایران تلویزیون سریال سینما نمایشگاه کتاب حج تئاتر فیلم سینمایی سعدی
سازمان سنجش دانش بنیان دانشجویان کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد اسلامی اینترنت
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین ترکیه اوکراین حماس اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران رئال مادرید بارسلونا بازی باشگاه استقلال سپاهان لیگ برتر
هوش مصنوعی ایلان ماسک ژاپن همراه اول ناسا تلگرام تبلیغات اپل فناوری موبایل سامسونگ گوگل
پیری یبوست دمنوش صبحانه فشار خون