سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

سخن امام حسین (ع) خطاب به عبیداللّه بن حر جعفی


سخن امام حسین (ع) خطاب به عبیداللّه بن حر جعفی
((ومـا كـنـت متخذ المضلین عضدا وانصحك كما نصحتنی , ان استطعت ان لا تسمع صراخنا ولا تشهد وقعتنا فافعل فواللّه لا یسمع واعیتنا احد ولا ینصرنا الا اكبه اللّه فی نار جهنم ))[۱] . یـكـی از مـلاقـاتهای سیدالشهدا(ع) ملاقاتی است كه با عبیداللّه بن حر جعفی ))داشته اند[۲] كـاروان كـربـلا طـبـق نـقـل ((شیخ مفید)) در ((ارشاد)), وقتی به ((قطقطانیه )) ویا به ((قصر مـقـاتـل ))[۳] طـبـق نـقـل شـیـخ ((صـدوق )) در ((امـالـی )) رسید, امام (ع) خیمه ای را مـشـاهـده فرمودند كه نیزه ای جلو خیمه نصب شده واین نشانگر شجاعت صاحب خیمه است ودر كنار خیمه هم اسبی بسته شده , سؤال كردند خیمه از آن كیست ؟
گفتند: ((عبیداللّه حر جعفی )).
حـضـرت مـؤذنان خودرا به نامهای ((حجاج بن مسروق جعفی ویزید بن مغفل جعفی )) كه هر دو نامشان در فهرست شهدای كربلا جاودانه شده است ـ به نزد((عبیداللّه )) فرستادند واورا دعوت به نـصـرت ویـاری خویش نمودند این دو نفر آمدندوپیام امام (ع) را رساندند, ولی ((عبیداللّه )) پاسخ گـفـت : ((مـن از كـوفـه بیرون آمده ام تادستم به خون حسین (ع) واهل بیتش آغشته نشود ودر كوفه , شیعه وناصری برای حضرت نمانده وهمه به دنیا رو آورده اند)). پـیـام آوران وقـتـی پاسخ ((عبیداللّه )) را به عرض حضرت رساندند,سیدالشهدا(ع) شخصا همراه عده ای از اصحاب ویاران واطفال , به طرف خیمه ((عبیداللّه )) حركت كردند. ((عـبیداللّه جعفی )) می گوید: در خیمه نشسته بودم كه ناگاه حسین (ع) به همراه كودكان وارد شدند:
((مـا رایـت قـط احـسن من الحسین ولا املا للعین ولا رققت علی احد قط رقتی علیه حین رایته یمشی والصبیان حوله ونظرت الی لحیته فرایتها كانها جناح غراب فقلت له : اسواد ام خضاب ؟
قال : یابن الحر عجل علی الشیب فعرفت انه خضاب )). ((در عـمـرم كـسـی را به زیبایی حسین (ع) ندیدم كه این چنین چشم را پر كند,هنگامی كه دیدم كـودكـان اطـرافـش حـلقه زده اند ونگاه به محاسنش نمودم كه مانند بال غراب سیاه شده بودم , پـرسـیـدم ایـن سیاهی , طبیعی است یا خضاب كرده اید؟
فرمود:پسر حر! پیری زود به سراغم آمد, فهمیدم كه محاسن سفید شده وحضرت خضاب كرده است )). بعد از نشستن در خیمه , امام (ع) خطاب به عبیداللّه فرمود:
((ان علیك ذنوبا كثیرهٔ , فهل لك من توبهٔ تمحی بها ذنوبك ))؟
((گـناهان زیادی مرتكب شده ای , اكنون می توانی با نصرت ما, گذشته خودراجبران كنی وتوبه نمایی )). ((عبیداللّه )) گفت : ((مرا معذور دارید ! اما اسبی تیزرو دارم به نام ((ملحقه )) كه آن راتقدیم شما می كنم . امام (ع) فرمود: ((لا حاجهٔ لنا فیك ولا فی فرسك )). ((ما نه به تو احتیاجی داریم ونه به اسب تو وطبق بیان قرآن كریم , انسانهای ظالم را تكیه گاه خود قرار نمی دهم اكنون كه مارا یاری نمی كنی , زودتر از اینجا خارج شو, زیرا هركس فریاد استغاثه مارا بشنود ومارا یاری نكند, خداوند متعال اورا به صورت , به آتش جهنم می اندازد))[۴] .
● پاسخ به یك سؤال
در جریان این ملاقات وآمدن امام (ع) به خیمه ((عبیداللّه )) سؤالی مطرح می شودوآن اینكه چطور امـام (ع) از طـرفی ((عبیداللّه حر جعفی وعبداللّه بن عمر)) را دعوت می كند واز سویی هم افرادرا آزاد می گذارد كه بروند وامام را تنها بگذارند؟
پـاسـخ ایـن اشـكـال از بیان سیدالشهدا(ع) روشن است كه فرمود: ((عبیداللّه حرجعفی ! گذشته تاریكی داری , تو در صفین , معاویه را كمك كردی , تو قطع طرق كردی , اكنون می توانی از فرصت استفاده كنی وتوبه نمایی )). ودر واقـع , آمـدن امـام (ع) بـه خـیـمـه ((عـبیداللّه )) برای نجات غریق است , هرچندبعضی آمدن حضرت را به خیمه ((عبیداللّه )) مستبعد شمرده اند ولی گاهی طبیب باید به سراغ مریض برود.
● ندامت عبیداللّه
بعد از واقعه جانسوز كربلا, عبیداللّه همیشه تاسف می خورد كه چرا حسین بن علی (ع)را یاری نكرد واشعاری را هم سروده كه چند بیت آن را از كتاب ((نفس المهموم , باب مراثی )) نقل می كنیم :
فیا ندمی الا اكون نصرته
الا كل نفس لا تسدد نادمهٔ .
وان ی علی ان لم اكن من حماته
لذو حسرهٔ ما ان تفارق لازمهٔ .
سقی اللّه ارواح الذین تازروا
علی نصره سقیا من الغیث دائمهٔ .
وقفت علی اطلالهم ومحالهم
فكاد الحشی ینفض والعین ساجمه .
((چـقـدر تـاسـف مـی خـورم كـه حـسـین را یاری نكردم ! آری هر انسان نادرست ,روزی پشیمان می شود)). ((به خاطر نصرت نكردن او, تا زنده هستم حسرت می خورم )). ((خداوند, ارواح ناصرین اورا از باران رحمتش سیراب كند)). ((در كنار قبورشان ایستادم در حالی كه نزدیك بود قلبم پاره واشك چشمم خشك شود)).
● استخدام وسیله
استشهاد امام حسین (ع) به آیه شریفه : (وما كنت متخذ المضلین عضدا), بیانگرموضوع مهم دنیای امـروزاسـت كـه آیـا برای رسیدن به اهداف حق , می توان از راههای باطل استفاده كرد می توان از اشخاص گمراه , استمداد كرد؟
می توان دروغ گفت وتهمت زد ووعده دروغ داد یا خیر؟
در مـكـتـب دنـیـا پرستان , همه چیز مباح وحلال وروا شمرده شده است , ولی درمنطق مسلمان معتقد به مبدا ومعاد, نمی توان به این راهها متمسك شد وهمه چیزراحلال شمرد. سـیـره پـیامبر(ص ) براین استوار بود كه از انسانهای مشرك وگمراه در اهداف حق استفاده نكند اكنون به جریانی از تاریخ عنایت كنید تا كلام سیدالشهدا(ع)بهترروشن شود:
● پیامبر از كفار كمك نمی گیرد
در حركت پیامبر(ص ) به طرف ((بدر)) , دوتن از مشركین به نامهای ((خبیب بن یساف وقیس بن مـحـرث )) هـمراه مسلمانان حركت كردند ((خبیب )) در حالی كه غرق دراسلحه بود وزره به تن وكـلاه خـود بـر سر داشت , رسول خدا(ص ) اورا شناخت وبه ((سعد بن معاذ)) كه در كنار حضرت حركت می كرد, فرمود: ((آیا او خبیب نیست )). سعد عرض كرد بلی , آنگاه پیامبر(ص ) متوجه آن دو نفر شد وفرمود: ((ما اخرجكما معنا؟, چه چیز باعث شد كه همراه ما حركت كنید))؟
گـفتند ((به خاطر اینكه شما فامیل وهمسایه ما بودید وبرای رسیدن به غنایم می خواهیم در این نبرد شركت كنیم )). حـضـرت فرمود: ((لا یخرجن معنا رجل لیس علی دیننا, هركس به دین ومرام مانیست , همراه ما نیاید)). ((خبیب )) گفت : ((قد علم قومی انی عظیم الغنا فی الحرب , شدید النكایهٔ , فاقاتل معك للغنیمه ولن اسلم )).
((بـستگانم می دانند كه در جنگ , وجود من مؤثراست ومی توانم غنایم زیادی رابه دست آورم وبر دشـمـن بـتازم , اكنون هم حاضرم بدون اینكه مسلمان شوم , برای به دست آوردن غنیمت , همراه شما بجنگم )). پیامبر(ص ) فرمود: ((اسلم ثم قاتل , ابتدا اسلام بیاور, آنگاه عازم میدان نبردشو))[۵] همیشه , هم هدف باید مقدس باشد هم وسیله وبرای رسیدن به مقاصد عالی ,نباید از وسیله باطل استفاده كرد. قـبیله ((ثقیف )) خدمت پیامبر(ص ) رسیدند وعرض كردند به شرطی حاضریم ایمان بیاوریم كه : ((لا نـنـحنی ولا نكسر الها بایدینا وتمتعنا باللا ت سنهٔ ! فقال (ص ): لاخیر فی دین لیس فیه ركوع وسجود, فاما كسر اصنامكم بایدیكم فذلك لكم اما الطاغیهٔ اللا ت فانی غیر ممتعكم بها))[۶] .
((نـمـاز نـخوانیم , بتهارا هم با دست خود نشكنیم واجازه بدهید یك سال دیگر,این بتهارا عبادت كنیم !! رسول خدا(ص ) در پاسخ فرمود: دینی كه در آن نماز نباشد,در آن خیری نیست , اما بتهارا می توانید خودتان بشكنید واما عبادت بتهارا هم به شمااجازه نخواهم داد)). در حـالـی كـه اگـر كـسی قائل به هدف ووسیله مقدس نباشد, می گوید: هر نحووهر زمانی كه می خواهند ایمان بیاورند, مانعی ندارد.
پی‌نوشتها:
۱) طبری , ۵/۴۰۷ الفوائد الرجالیه , ۱/۳۲۴.
۲) ((عـبـیداللّه بن حر)) از اشراف وبزرگان كوفه ومردی شاعر وشجاع بود سیصد نفر تیرانداز دراخـتـیـار داشـتـه اسـت از نـظر عقیده , عثمانی است ودر نبرد صفین , امیرالمؤمنین (ع)را تنها گـذاردوبـه مـعاویه ملحق گردید!! در واقعه كربلا از دعوت امام حسین (ع) سرپیچی كرد وبعد پـشـیـمـان شـد وهـمراه ((مختار)) قیام نمود واز قاتلان حسین (ع) انتقام گرفت سپس بر علیه ((مختار)) قیام كردوبه قری واطراف كوفه حمله كرد واطرافیان مختاررا كشت خانه او به دستور مـخـتار ویران گردید بعد به جنگ ((مصعب بن زبیر)) رفت ولی سربازانش اورا تنها گذاشته واز تـرس ایـنـكـه مـبادااسیر بشود خودرا در فرات انداخت وغرق شد وبه قول علا مه , مردی صحیح الاعتقاد ولی بدعمل بوده است (الفوائد الرجالیه , ۱/۳۲۸ ـ ۳۲۳ سفینه ۲/۱۴۳ نفس المهموم ). ((عـبـیـداللّه )) در پـیـشـامـد جـنگ صفین , همسرش را در كوفه گذارد وخودش به شام رفت مـدتـی گـذشت وخبری از ((عبیداللّه )) نیامد, لذا همسرش به تصور اینكه در میدان جنگ كشته شده به ازدواج مردی به نام ((عكرمهٔ بن خبیص )) در آمد ((عبیداللّه )) برای پیگیری ماجرا به كوفه آمـد, ولـی ((عـكـرمـه )) حـاضـر نـشـد عـیـالـش را بـه او بـرگـردانـد, لذا جهت مخاصمه نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد,حضرت به او فرمود: ظاهرت علینا عدونا, آیا تو نبودی كه دشمن مارا كمك كردی ))؟
در پاسخ گفت : ((ایمنعنی ذلك مـن عـدلـك ؟
قـال : لا, ایـن بـاعـث مـی شـود كه امروز مرا از عدالت خود محروم كنی ؟
حضرت فرمود:هرگز. لـذا ((عكرمه ))را احضار كرد وفرمود: حق تماس با این زن را نداری وچون این زن حامله است ,نزد شخص امینی بماند تا از عده وطی به شبهه بعد از وضع حمل , خارج شود, آنگاه به خانه ((عبیداللّه حر جعفی )) برگردد (كامل ابن اثیر, ۳/۳۸۲). آری , قرآن مجید می فرماید: (لا یجرمنكم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا). ((دشمنی با افراد, باعث نشود كه از مسیر عدالت خارج شوید)).
۳) قصر مقاتل , منسوب است به مقاتل بن حسان .
۴) مـعـجـم رجـال الـحدیث , ۱۱/۶۷ , ش ۷۴۵۳ ابصار العین , ۸۹ ـ مقتل الحسین , مقرم , ۲۲۳ ,حسین (ع) نفس مطمئنه , ۱۴۹.
۵) مغازی , واقدی , ۱/۴۷.
۶) بحار, ۱۸/۲۰۳.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید