چهارشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 21 May, 2025
مجله ویستا

محور شرارت؛ روایت سلطه در جهان پس از ۱۱ سپتامبر


محور شرارت؛ روایت سلطه در جهان پس از ۱۱ سپتامبر
بسیاری از اندیشمندان و بزرگان دنیای سیاست، قرن بیست و یكم را قرن توسعه، رفاه ، صلح و امنیت و معنویت (۱) و دوران به سر‌آمدن جنگ‌ها و پایان امپریالیسم (۲) می‌دانستند؛ قرنی كه دنیای به ستوه آمده از جنگ و كشتار منتظر حلول آن بود، اما همگان شاهد بودند چه زود این قرن نیز به جنایت آلوده شد و در اولین دهه آن مناقشات بزرگ به وجود آمد؛ یادآور جنگ جهانی اول ، ولی جند سال زودتر.
در زمانی كه كانت آن را پایان «عصر كودكی و نابالغی انسان» اعلام كرده بود؛ اندیشمندان آن همچون پوپر (۳) ، تلاش برای آزادی و خوشبختی انسان را بیهوده می‌شمارند ؛ فوكویاما، با ادعای «پایان تاریخ» ، نسخه نهایی لیبرال دموكراسی ،‌ آن هم از نوع آمریكایی را برای تحقق آرزوهای بشر و رسیدن به زندگی توأم با رفاه و آزادی نامحدود می‌پیچد.(۴) هانتیگتون ، برخورد نهایی تاریخ را در قالب «برخورد تمدن‌ها» تئوری ریزه و مرحله‌بندی می‌كند.(۵) تافلر را همكارهای علمی و برتری و رهبری آ«ریكا بر كل جهان را طی یك روند طبیعی ارائه می‌دهد (۶) . «لوییس» حادثه یازده سمپتامبر را بهانه‌ای برای «شلیك آغازین پایانی نبرد غرب» بر علیه دیگران می‌أاند (۷) با این حال،‌نكته طنز‌آلود آن به قول در چامسكی» این است:
«آمریكا كه مدت طولانی در ساختار دموكراسی فعالیت داشته همه دنیا را به محاصره می‌اندازد تا اصول خود را القا كند».(۸)
حادثه یازده سمپتامبر و واكنش برخی روشنفكران وابسته به محافل صهیونیستی و اربابان قدرت در آمریكا كه با تئوری ریزه‌كردن« جنگ عادلانه» به حمایت از شرارت‌های بوش پرداختند ، نشانه زوال اخلاق و رسوب تفكر «زر ، زور ، تزویر» در جامعه علمی و در میان دانشمندان امروز غرب بود.
در بیانیه روشنفكران آمریكایی در حمایت از جنگ علیه تروریسم كه به بیانیه «۶۰ نفره» معروف شد، امضای افرادی همچون فرانسیس فوكویاما ، ساموئل هانتیگتون (۹) ، برنارد لویس ، مایلك لدین و ... در صدد قرار گرفته بود. و با توجه به پیشینیه‌های اخلاقی و سنت ادیان بزرگ جهانی همچون اسلام ، مسیحیت و یهود، و بر اساس كتاب «شهر خدا»ی سنت آگوستین به تبیین جنگ عادلانه پرداخته شد:
«با مراجعه به عقل و تأملات حساب شده اخلاقی در می‌یابیم كه گاهی اوقات اولین و مهترین پاسخ به شر، متوقف كردن آن است و گاهی اوقات هم اقدام به جنگ تنها راه جایز و بلكه ضروری ـ اخلاقی در پاسخ به اعمال فاجعه‌آمیز خشونت ، تنفر و بی‌عدالتی است كه موقعیت حاضر نیز یكی از همان اوقات است ... اصول جنگ عادلانه ، تهاجم و جنگ توسعه‌طلبانه را تأیید نمی‌كند و جنگ‌هایی كه برای افزایش وجهه ملی ، انتقال‌جویی از بی‌عدالتی‌های گذشته، گسترش اراضی و یا در راستای هر هدفی غیر از اهداف دفاعی باشد فاقد هر گونه مشروعیتی است ... در صورتی كه زندگی جمعی بی‌گناه واقعا و قطعا در خطر باشد و انگیزه مهاجم نیز خصومتی آتشی‌ناپذیر باشد، در این صورت توسل به زور از نظر اخلاقی موجه است. (۱۰) گرچه در این بیانیه سعی شد با به كارگیری اصول اخلاق دینی و مبانی سكولاریسم به بهانه‌ی یك حمله تروریستی ، جنگ با انگیزه مقدس را تئوریزه می‌كند.
به موازات «بیانیه ۶۰ نفره» سه بیانیه ۶۰ نفره از طرف روشنفكران و اندیشمندان آمریكایی، و ایرانی امضا شد. و سران و سیاستمداران ایالات متحده را به دلیل حسن انتقام‌جویی و به تصویر كشیدن جنگ مقدس را به شدت محكوم كرد. در بیانیه آ«ریكایی نه به نام ما "Not in owr Name" كه با امضای «ندام چامسكی» ، «ادوارد سعید» ، «رابرت آلمن» ، «رمزی كلارك»، «مارتین لوترتینگ سدم» ، «الیور استون، سوزان سارندون» و ... همراه بود، جنگ توسعه طلبانه، جرج بوش را ، جنگی ناعادلانه و به دروغ علیه تروریسم خواندند.(۱۱)
رییس جمهور آمریكا پس از یاده سمپتامبر با اعلان استراتژی جدید آمریكا مبنی بر مبارزه علیه تروریسم. (۱۲) همه كشورهای جهان را تهددی كرد كه یا با در صف آمریكا قرار بگیرند و یا در صف تروریست‌ها موضوعی كه ابتدا بدان توجه نشد اما حوادث بعدی جدیت دولت بوش را در این بازی خطرناك كه به گفته «باب هریت» ، در دیوانگی محض به شماره می‌آمد.(۱۳).
یورگن هابرمارس با اشاره به جنگ جرج دبیلیو بوش معتقد است:
«هیچ یك از دولت‌های قبلی آمریكا تا این حد بی‌توجه به حقوق اولیه شهروند در كشور خود نبوده و بی‌شرمانه با پیمان‌های بین‌المللی ، حقوق انسانی و منشور سازمان ملل برخورد نكرده‌اند».(۱۴)
كتاب «محور شرارت؛ روایت سلطه در جهان پس از ۱۱ سپتامبر» نوشته حبیب‌الله فتاحی اردكانی، در ۶ گفتار تنظیم شده و سعی كرده تا با استفادهاز اخبار و گزارش‌ها و نقل قول‌ها و اظهارات اندیشمندان عمدتا غربی و استناد به منابع مثق و رسانه‌های معتبر در فاصله سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ ، به طور موجز و خلاصه وار لایه‌های پنهان هژمونی و پروژه سلطه در جهان را توسط آمریكا و صهیونیزم مورد مطالعه قرار دهد و طرح‌هایی از جمله «محور شرارت»،‌ در خاورمیانه بزرگ و «خاورمیانه جدید» را تشریح و تبیین نماید.
در بخش اول با عنوان «آرماگدون از خیال تا واقعیت» ، نگارنده با توضیح معنای آرماگدون كه كلمه‌ای یونانی و به معنی «نبرد خیر و شر» است. (۱۵) به نقل قول از جریان‌های وابسته به صهیونیزم بیان می‌كند: «جریان‌های وابسته به صهیونیزم وقوع آرماگدون را بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ یا ۲۵ سال اول «هزاره جدید» پیش‌بینی كرده‌اند ... (صفحه ۷۰) .(۱۶) آرماگدون، یعنی نبردی كه آخرالزمان را رقم می‌زند و مسیح ظهور می‌كند و باطل نابود می‌شود. بر این اساس صهیونیست‌ها توانسته‌اند « ۱۷ میلیون مسیحی دو آتشه بنیادگرا و ۷۰ میلیون مسیحی نئوارتدكس را با خود همراه كرده . ص ۷۱ » و ۱۵۰۰ شبكه رادیویی ، ۲۰۰ شبكه تلویزیونی ، ۹۰ كشور دنیار را به مراكز سربازگیری و منابع كمك‌های مالی خود تبدیل كنند و یك جریان مذهبی‌ ـ صهیونیستی را در اندیشه مسیحیان رقم بزنند.
۱۱ سپتامبر به گمان بسیاری‌ همان آرماگدون . صهیونیزم مسیحی است كه بوش در ژوئن ۲۰۰۲ به آن قسم می‌خورد:
«خداوند به من گفت «جرج» برو با این تروریست‌های افغانستان به جنگ، من هم چنین كردم. اكنون هم احساس می‌كنم سخنان خداوند را می‌شنوم كه می‌گوید برو و كشور فلسطینی‌ها را به آنها بده و امنیت را هم برای اسراییلی‌ها كسب كن و صلح را در خاورمیانه محقق كن. به خدا قسم می‌خورم كه چنین خواهم كرد. ص ۸۸ (۱۷)
بخش دوم كتاب با نام «مبارزه با هژمونی» به سلطه آمریكا بعد از ۱۱ سپتامبر اشاره می‌كند و این واقعه را ناشی از «حس برتری و هژمونیك آمریكایی‌ها در شكل امپراطوری و رویای نظام تك قطبی (ص ۱۰۱) می‌داند كه با انگیزه‌های مذهبی هم در آمیخته است. بطوریكه در اعلامیه استقلال آمریكا، تأسیس این كشور جدید به «تقدیر الهی» نسبت داده شده است. این برتری خواهی به صورت رهبری‌خواهی در آمده و بارها در تاریخ غرب و جهان قرن بیستم به بعد ظهور پیدا كرده است. بوش پدر در مارس ۱۹۹۰ گفته بود:
«ما به عنوان قوی‌ترین دموكراسی دنیا، رهبر اجتناب ناپذیر دنیا می‌باشیم و اتحاد دموكراس‌های دنیا را به هم مرتبط ساخته و مسئول تضمین ثبات و تعادل در دنیا هستیم.ص ۱۰۳ (۱۸)
بوش پدر در راستای همان رهبری خواهی ، از الفاظ مقدس «‌آزادی» ، «دموكراسی» و «حقوق بشر» استفاده كرد و در ۱۶ ژانویه ۱۹۹۱ ، به عراق حمله كرد. بوش پسر هم همین جریان را دنبال كرد و در یكی از سخنرانی‌هایش اعلام كرد.
«ما آزادی را به جوامع دیگر تحمیل خواهیم كرد. سیاست دراز مدت ما صدور آزادی به سراسر جهان است ... آزادی تفكر همیشه پیروز است و ما دیگران را مجبور به تبعیت از آزادی خواهیم كرد.» (۱۹)
هانتیگتون در تئوری ریزه كردن اندیشه برتری خواهی در كتاب «ماركسیسم؟» بیان می‌كند: «در مرحله جدید «نهضت روشنفكری» كه با فروپاشی شوروی و ظهور آمریكا به عنوان تنها ابرقدرت همراه بود ، حس اعتماد به نفس ما را برانگیخت تا بپذیریم كه از لاك خود به در آمده و جهان را به نحوی كه خودباور داریم تغییر دهیم.(۲۰)برژنیسكی در كتاب «تنها قدرت جهان كه در سال ۱۹۹۷ چاپ شد هژمونونی جهانی آمریكا را در قرن آینده چنین تصویر می‌كند.
«آمریكا تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان است و اروپا و آسیا صحنه اصلی نمایش فعالیت‌ها است. تفوق جهانی آمریكا و اجرای خواسته تاریخی آن از اهمیت به سزایی برخوردار است. این تفوق یك سلطه‌طلبی از نوع جدید است. ص ۱۱۳
بخش سوم كتاب، عنوان «حلقه شیطان» را به خود اختصاص داده است و صحبت از ائتلاف بزرگ « بنیادگرایان مسیحی» و «یهودیان صهیونیست» در قالب جدید نئو محافظه‌كاران Neo – conservatives كرده تا اهداف هر دو گروه را در اشل بسیار بزرگ تأمین كند.
حادثه ۱۱ سپتامبر موجب تغییرات گسترده در بنیان‌های سیاست خارجی و خارجی آمریكا شد و این كشور را وارد توسعه طلبی‌ جهانی كرد. «كریستول» كه از وی به عنوان «پدر جریان نئو محافظه‌كاری آمریكا» یاد می‌شود درباره تأثیر ۱۱ سپتامبر برای جریان گفته بود: «به قدرت رسیدن بوش پسر و متعاقب آن حوادث ۱۱ سپتامبر فرصتی آرمانی و استثنایی را برای عملیاتی كردن و به ثمر نشستن اهداف و محافظه‌كاران فراهم نمود».(۲۱) ص ۱۳۶ صاحب نظران معتقدند ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای اعلام دكترین بوش مبنی بر اعلام جنگ پیشگیرانه بود كه توسط نئو محافظه‌كاران تهیه شده بود.
چامسكی با اذعان به اینكه «حمله‌ی پیش‌گیرانه به معنای واقعیتش عمان تجاوز است» بیان می‌كند: «هجوم به عراق با هدف استقرار معیارهای آمریكایی با توسل به زور، در سپتامبر ۲۰۰۱ تئوریزه شد. در آن زمان استراتژی امنیت ملی ایالات متحده مطرح شد كه حكایت از دكترین غیر معمول و افراطی در استفاده از زور در عرصه جهانی داشت ... این دكترین به هیچ وجه منطبق به جنگ پیشگیرانه نبود، بلكه حكایت از حكمرانی آمریكا بر همان با توسل به زور داشت...» ص ۱۲۹
بخش چهارم كتاب معنون به عنوان « امپراطوری ترس » است . این بخش هم بر بحث هژمونی و تفكر ابرقدرت شدن آمریكا تأكید دارد و به نوعی بحث را با افول و سقوط این امپراطوری دنبال می‌كند ، نارین یالیسی در سال ۲۰۰۳ در این مورد می‌نویسد : « واكنش آمریكا به حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر نشان داد كه قدرت این كشور رو به افول گذاشته و این حملات نیز باعث شده تا آمریكا به ابرقدرتی تنها تبدیل شود كه فاقد قدرت واقعی است . ص ۱۶۷ در این بخش نگارنده از وضعیت اقتصادی اسف بار و كاریكاتور شدن نظام سیاسی آمریكا در تأیید فروض خود بهره می‌برد . كسری بودجه ۳/۴ میلیارد دلاری در سال ۲۰۰۴ ، ورشكسته شدن شركتهای بزرگی همچونEnron وworldcom اخراج كاركنان جنرال موتور ، تحریم كشورهایی كه برای شركتهای نفتی آمریكا سود آورند ( ایران ، لیبی ، عراق ....) و دعوای دموكراتها و جمهوری خواهان از تمثیلات این استدلال می‌باشد
بخش پنجم با نام «شمارش معكوس» می‌شمارد تا امپراطوری آمریكا را از بین برود ، در این روند ، انقلاب اسلامی نقش بسیاری داشته تا جایی كه كسی از « بهانه نقض حقوق بشر كارتر » ، « نظریه حكومت‌های شرور ریگان » ، « تهمت‌های جنگ طلبی بوش پدر » ،‌« دولت یاغی بیل كلینتون » و « محور شرارت بوش پسر » به التهاب در نمی‌آید ولی از نام « شیطان بزرگ » به سرعت برآشفته شده و آمریكا را نماد اصلی آن می‌داند .
فاینشنال تایمز می‌نویسد : « ایران كشوری است كه همواره محدودیت قدرت آمریكا را نشان داده و رؤسای جمهور این كشور را سرافكنده و شرمسار كرده است . (۲۲)
این بخش سعی می‌كند تا اشتباهات فاحش و استراتژیك رؤسای جمهور آمریكا را نشان دهد و البته بیش از همه بوش ار در آن هدف قرار دهد.
بخش ششم كتاب محور شرارت ، صحبت از نقشه‌ای می‌كند كه به خاورمیانه می‌انجامد. «نقشه گنج» به قلب زمین اشاره می‌كند و با توجه به این مركزیت ، آلفورد میكندر . استراتژیست انگلیسی و واضع «نظریه‌ی هارتلند» می‌نویسد:
«قاره‌های سرزمین دارای هارتلند می‌باشند و هر دولتی كه بر قلب زمین حاكم باشد بر كل جهان سیطره خواهد داشت. ص ۲۴۳ (۲۳)
برژنیسكی در تأیید نظر میكندردر كتاب «تخته‌ی بزرگ شطرنج» بیان می‌كند:
«قدرتی كه اوراسیا را تحت كنترل داشته باشد در منطقه از سه منطقه پیشرفته و از لحاظ اقتصادی حاصلخیز جهان را در كنترل خود خواهد داشت. (۲۴) . ص ۲۴۴
اما جریان‌های اسلام‌خواه منطقه به یكباره و بار رشد نفوذ فكری انقلاب اسلامی ایران ، در مقابل سلطه‌طلبی آمریكا قد علم كردند و آمریكا را در سیاست توسعه طلبی خود و دفاع از رژیم صهیونیستی به موضع انفعال كشاندند، روزناه اردنی الفد در گفتگو با رابرت ساتلوت ، مدیر بخش سیاسی و برنامه ریزی راهبردی و مدیر اجرایی «انستیتو واشنگتن» می‌نویسد: «هدف اصلی حضور آمریكا در منطقه خاورمیانه، علاوه بر برقراری دموكراسی و یا اصلاحات سیاسی در این منطقه، هم‌پیمانی با همه حكومت‌ها و نیروهای عرب برای مبارزه با اسلام‌ سیاسی است». برای آمریكا اسلام‌گرایی معتدل و افراطی هیچ تفاوتی ندارد چون هر دوی آنها دارای یك هدف هستند و آن حمایت از اسلام است».
و اما بهترین تحلیل از طرح‌های بعد از ۱۱ سپتامبر آمریكا در خاورمیانه را مقام معظم رهبری و امام امت، آیت‌‌آلله خامنه‌ای ارائه دادند، ایشان در سخنرانی ۳۰/۹/۱۳۸۳ بیان فرمودند:
«باند حاكم بر آمریكا با صحنه‌گردانی صهیونیست‌ها را ارائه طرح خاورمیانه بزرگ در صدد بلعیدن این منطقه ثروتمند جهان است ... مهترین هدف از طرح خاورمیانه بزرگ ترسیم نقشه و تاریخ جدید برای این منطقه به منظور تسلط بر منابع انرژی و قدرت بخشیدن به صهیونیست‌هاست.»
كتاب «محور شرارت؛ روایت سلطه در جهان پس از ۱۱ سپتامبر » به کوشش حبیب الله فتاحی اردکانی در اولین چاپ خود در تابستان ۱۳۸۵ سعی كرد تا در ۶ بخش به تحلیل ریشه‌های واقعه ۱۱ سپتامبر، واقعیت آن و مواقب و آثار آن بپردازد و اگر چه به خوبی توانسته است مدارك و اظهارات و مستندات مفیدی را گردآوری كند ولی از نظر انسجام فصل‌بندی و پرداخت مطالب به گونه‌ای علمی، دچار كمبودهایی گاها قبال توجه می‌باشد. ولیكن با تمام این نوسانات ارزش كتاب برای مطالعه و استفاده همچنان محفوظ و با توجه به یكتایی آن در عرصه نشر قابل استفاده برای پژوهشگران است.
پژوهشگر: سیدمحمد مهدی غمامی
پی نوشت
۱. آندره مالو: «قرن بیست و یكم قرن معنویت است.» خسرو آذربایجانی ، مسعود میری، نشر یادآوران ، نسل ۱۳۷۹
۲. «آنتونیو نیگری» و «مایكل هارت» ، «امپریالیسم ۲۰۰۰ »: عصر امپریالیسم به سر آمده و جنگ ویتنام آخرین جنگ امیرپالیسم است. روزنامه ایران ۲/۸/۱۳۸۴
۳. «كارل ریموند پوپر» در تلاش برای خوشبختی بشر همیشه راه به جهنم می‌برد.» روزنامه همشهری ۲۱/۷/۱۳۸۱
۴. فرانسیس فوكویاما ، «پایان تاریخ و اپسین انسان» ، ۱۹۹۳ ، روزنامه كیهان ۳/۴/۱۳۸۴
۵. ساموئل ها نتیگتون، برخورد تمدن‌ها ۱۹۹۵، روزنامه كیهان ۳۰/۴/۱۳۸۳
۶. آلوین تافلر ،« موج سوم» ، روزنامه رسالت ۲۶/۵/۱۳۸۴
۷. برنارد لوییس ، زمان سرنگونی ، همشهری دیپلماتیك ۱۳۸۴
۸. بعدها هانتیگتون و فوكویاما از اشتباهات استراتژیك بوش در این جنگ به شدت انتقاد كردند
۹. روزنامه سرمایه ۲۰/۶/۱۳۸۴
۱۰. روزنامه سرمایه ۲۰/۶/۱۳۸۴
۱۱.
۱۲. دقیقا شبكه‌های خبری FoX News , CNN , Eueonews و .... ۲ ساعت بعد از جمله به برج‌های دو قلو ، عبارت Nar against terror را زیر نویس كردند.
۱۳. روزنامه حمایت، خرداد ۱۳۸۴ ، روزنامه ایران ۵ بهمن ۱۳۸۴ و كیهان ۲۸/۸/۱۳۸۴
۱۴. روزنامه كیهان ۲۶/۳/۱۳۸۳
۱۵. آرماگدون (Armageddoon) , بنا بر باب شانزدهم مکاشفات یوحنا در عهد عتیق آمده است ،قبل از رجعت مسیح در آخر الزمان جنگ نهایی بین خیر وشر در آرماگدون رخ خواهد داد . و صهیونیست ها آرماگدون را منطقه ای در شمال بیت المقدس معرفی کرده اند.
۱۶. روزنامه ایران، ۶/۶/۱۳۸۴
۱۷. روزنامه كیهان ۲۵/۸/۱۳۸۴
۱۸. فصلنامه اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، مؤسسه اطلاعات ، شماره ۲ـ۲۱۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۴
۱۹. روزنامه جمهوری اسلامی ۱۷/۱۰/۱۳۸۴
۲۰. روزنامه كیهان ۲۶/۱۱/۱۳۸۳
۲۱. همشهری دیپلماتیك ، ۲۰/۱۱/۱۳۸۳
۲۲. همشهری دیپلماتیك ـ دی ماه ۱۳۸۲
۲۳. علی اصغر كاظمی ، مدیریت بحران‌های بین‌المللی ، چاپ اول ، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی ، ۱۳۶۶
۲۴. روزنامه كیهان ۶/۶/۱۳۸۴
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی