جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


اصطلاحات روانشناسی


اصطلاحات روانشناسی
▪ احسا س sensation
- از دیدگاه نظری ، ساده ترین تجربه حسی (آگاهی آنی ) که در اثر تحریک یکی از در یافت کنندگان به وجود می آید .
- فرآیند یک دریافت کننده که به مرحله کسب معنی ، نرسیده است .
- واکنش دستگاه های حسی یا حواس نسبت به محرکی که از راه اعصاب حسی به مغز انتقال می یابد . (ساعتچی ، ۱۳۷۷)
▪ احساسات / feelings sentiments
هر چند ارائه یک معنی دقیق برای این اصطلاح مشکل است ، اما می توان گفت معنی آن در کلی ترین حالت تجربه کردن حس کردن ، یا داشتن نوعی فرآیند هشیار می باشد.
معانی خاص تر آن عبارتند از
۱) اثر حسی ، یا احساساتی نظیر گرما یا درد
۲)حالتهای عاطفی مثل احساس خوب بودن ، احساس افسردگی و . . .
۳) یکی از ابعاد هیجان . . .
۴) اعتقاد مثل احساس مبهم درباره چیزی که با هیچ دلیل و شاهد واقعی حمایت نمی شود .
هر چند مطابق علم صرف و نحو اصطلاح (sentiment) از کلمه حس کردن گرفته شده اما به معنی وسیعتری به کار می رود حس کردن یک حالت پیچیده است که بر پایه احساس یک فرد نسبت به بعضی موقعیتها، اشخاص، عقاید و افکار و نظایر آن ، وجود می آید . یک احساس ،کلی تر و پیچیده تر از یک نگرش یا قضاوت است ، یعنی یک احساس خاص بیش از یک حالت عاطفی است و در آن معنی ضمن عمل نیز وجود دارد برای مثال فردی که دارای احساسات قوی وطن دوستی است ، احتمال دارد با شدت از وطن خود در مقابل دشمن مهاجم ، دفاع کند. (ساعتچی ، ۱۳۷۷)
ابراهیم محمودزاده
www.abrahammed.ir


همچنین مشاهده کنید