چهارشنبه, ۱۸ مهر, ۱۴۰۳ / 9 October, 2024
مجله ویستا

طریق القدس تبلور نیرویی به نام بسیج


طریق القدس تبلور نیرویی به نام بسیج
آذر ماه سال ۶۰ در دفاع مقدس ما یادآور عملیات بزرگ طریق القدس است که موجب آزادسازی شهر بستان شد و به تمام جهان فهماند که نیروهای رزمنده ایرانی نه تنها دست و پا بسته و در موضع ضعف نیستند، بلکه می توانند با تکیه بر فاکتورهایی مثل، بهره گیری از همه امکانات و ابتکارات در جنگ یعنی اصل تمرکز قوا، انهدام نیروهای دشمن و بیرون راندن آنها از کشورمان، صرفه جویی در قوا و آزاد سازی نیروهای خودی و آماده شدن برای حمله های تعیین کننده و نهایی به پیروزی های بزرگی دست یابند.
در حقیقت پس از حذف بنی صدر و خلاص شدن رزمندگان ایرانی از کارشکنی ها و خیانت های او توانستند با عملیات ولایت فقیه با رمز فرمانده کل قوا خمینی روح خدا در بیست و سوم خرداد ماه ۶۰ در جبهه آبادان و از محور دارخوین مقدمات حمله ای بزرگ تر برای آزادسازی بستان و شکستن حصر آبادان را فراهم آورند.
طراحی و پیشنهاد شکستن حصر آبادان، با تاکید حضرت امام (ره) که فرمودند: حصر آبادان باید شکسته شود. از مدت ها پیش مورد نظر طراحان جنگ و فرماندهان سپاه و ارتش بود اما کارشکنی بنی صدر مانع از تحقق آن می شد.
عملیات ثامن الائمه دومین عملیات در این زمینه بود که پنجم مهر ماه ۶۰ اجرا شد و اولین همکاری سپاه و ارتش در مقیاسی وسیع تحقق یافت. انهدام و پاکسازی شرق رود کارون از نیروهای دشمن و شکستن محاصره آبادان بخشی از نتایج و دستاوردهای این عملیات بزرگ به شمار می رود.
تداوم محاصره آبادان، برای دشمن از ارزش سیاسی بالایی برخوردار بود و صدام می خواست با فشار وارد کردن در این نقطه جمهوری اسلامی را به تسلیم بکشاند. این عملیات یک امتیاز با ارزش سیاسی را از عراق گرفت و از نظر روحی و روانی، نیروی انسانی و تجهیزات خسارات بسیاری به این کشور وارد کرد.
هنوز دشمن از شکست دو عملیات قبلی به خود نیامده بود که عملیات طریق القدس در تاریخ هشتم آذر ماه ۶۰ با ویژگی های خاص خود به اجرا درآمد:
این ویژگی ها را فهرست وار می توان چنین برشمرد: ۱) افزایش وسعت منطقه عملیات ۲) گسترش اهداف عملیاتی ۳) افزایش ظرفیت سازمان دهی نیروهای مردمی و ۴) اتخاذ تاکتیک ویژه.
در مورد گسترش اهداف عملیاتی می توان رسیدن به مرزهای بین المللی، قطع کردن ارتباط بخش شمالی دشمن با بخش جنوبی آن [مناطق اشغالی جنوب] آزادسازی شهر مرزی بستان، انهدام دشمن و پاکسازی مناطق و … اشاره کرد و در مورد اتخاذ تاکتیک ویژه، طراحی عبور از رمل، به عنوان محور شمالی عملیات، یکی از ویژگی های عملیات و ناشی از خلاقیت و ابتکار نیروهای جوان و مستعد مردمی بود که موجب سردرگمی دشمن و تضمین کننده پیروزی عملیات گردید. این طرح چنان دور از انتظار ژنرال های عراقی بود که آنها تصور کردند که رزمندگان ایرانی به شکل «هلی برد» در این محور وارد عمل شده اند چرا که رمل به شکل طبیعی، مانعی اساسی و غیرقابل عبور است در حالی که بسیجیان و رزمندگان برای رسیدن به اهداف خود هیچ استفاده ای از هلی کوپتر نکرده بودند.
این موضوع حتی سبب حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی جهان شد چنان که «افرایم کارش» یکی از کارشناسان برجسته نظامی در ارزیابی عملیات طریق القدس ضمن تاکید بر شکل گیری تاکتیک جدید ایرانیان می نویسد: «عملیات طریق القدس، نتایج مهم عملیاتی در برداشت. با این تلاش وسیع ایرانی ها در جنگ، تا این مرحله، قدرت برنامه ریزی عملیاتی و مهارت های فرماندهی و کنترلشان تا حدود زیادی افزایش یافت. در واقع، این عملیات بیانگر لیاقت ایرانی ها در ایجاد و کنترل عملیات نظامی مختلف در سطح وسیع بود. ثانیا پاتک بستان ایران را قادر ساخت که برای اولین بار با موفقیتی چشمگیر، تاکتیک های موج انسانی را که بعدها تاکتیک حاکم بر جبهه های جنگ شد، به مرحله آزمایش بگذارد.»
البته به واسطه این که غربی ها، از درک حضور نیروی مردمی در چنین سطح وسیعی با آن روحیه خاص ایثارگری عاجز بودند، این حضور گسترده مردم در جبهه ها را تاکتیک امواج انسانی نام نهادند. ولی به درستی می توان گفت که در این عملیات برای نخستین بار استفاده گسترده از نیروهای مخلص و ایثارگر بسیجی به شکل سازماندهی شده اثرات بسیار مثبتی داشت که بعدها توانست روند جنگ را کاملا تغییر دهد. از میان این نیروهای خودجوش مردمی و همین بسیجیان ساده به سرعت فرماندهانی جوان و با تجربه همچون شهید غلامحسین افشردی یا حسن باقری سر برآوردند و چنان بر سیر وقایع جنگ تاثیر نهادند که دشمن را کاملا کلافه و عاجز نمودند.
این عملیات در صحنه های نبردهای آتی نیز تاثیراتی باقی گذاشت که از یک سو شکل گیری تاکتیک جدید عملیاتی ایران و از سوی دیگر تغییر ذهنیت غلط دشمن و باور کردن توانایی رزمی رزمندگان مهم ترین آنها بود. دشمن زین پس با شک و تردید به ادامه حضورش در مناطق اشغالی می نگریست چرا که استقرار ناقص عراقی ها آنان را در برابر قدرت جدید نیروهای ایرانی و حمله های احتمالی شان در معرض انهدام و آسیب پذیری جدی قرار داده بود. به اعتقاد صاحب نظران جنگ، حمله دشمن به پل سابله پس از گذشت چند روز از عملیات طریق القدس و بعد از آن عقب نشینی از شمال رودخانه نیسان، نخستین تحول در باور و نگرش دشمن بود، آنها برای ادامه حضورشان در مناطقی که اشغال کرده بودند باید تصمیم جدیدی اتخاذ می کردند.
از این مرحله به بعد تهاجم و ابتکار عمل در صحنه های جنگ در اختیار رزمندگان ایران قرار گرفت. تداوم عملیات و سرعت عمل در اجرا مهم ترین عامل در مختل کردن سیستم تصمیم گیری دشمن بود.
نیروهای فاتح دیوانه قادسیه که می خواست ۳ روزه خوزستان را به آخرین استان عراق مبدل کند، چنان درمانده بودند که تمام تلاش خود را از این پس برای ایجاد تاخیر و تعویق در عملیات های آتی ایرانیان قرار دادند. تجارب دو عملیات ثامن الائمه و خاصه طریق القدس و اطلاع از تجمع رزمندگان در منطقه شوش آنها را واداشت تا به تنگه چزابه حمله ببرند تا ضمن برهم زدن سازمان دهی نیروهای ایرانی و تاخیر در اجرای عملیات توسط آنها روحیه نیروهای عراق را که به شدت تضعیف شده بود بالا ببرد.
عراقی ها از این حمله به نتیجه ای نرسیدند ولی حرکات شتابزده آنها باعث شد تا زمینه های لازم برای عملیات فتح المبین توسط نیروهای ایرانی آماده شود.
البته ناگفته نماند نگرانی صدام سبب شد تا در پیشنهادهای جدید و مخفی خود در خصوص عقب نشینی با شرط حذف تعیین متجاوز موافقت کند ولی این چیزی نبود که اکنون بتواند راه نیروهای توانمند بسیجی را سد کند آنها خواهان متجاوز شناختن صدام به عنوان آغازگر جنگ در تمام جهان بودند.
محمدعلی آقامیرزایی
منبع : روزنامه جوان