جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

چشم‌های بدون چهره - Les Yeux Sans Visage


چشم‌های بدون چهره - Les Yeux Sans Visage
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : فرانسه و ایتالیا
محصول : شانزلیزه و لوکس فیلم.
کارگردان : ژرژ فرانژو
فیلمنامه‌نویس : ژان ردون، برمبنای اقتباس کلود سوته، پی‌یر بوآلو، توما نارسه‌ژاک، ردون و فرانژو از رمانی نوشته ردون.
فیلمبردار : اویگن شوفتان
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ژار
هنرپیشگان : پی‌یر براسور، آلیدا والی، ادیت اسکوب، فرانسواز گوئرن، ژولیت ماینیل، رنه ژنن، الکساندر رینیو، بئاتریس آلتاریبا و کلود براسور.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۵ دقیقه.


"پروفسور ژنه‌سیه" (پی‌یر براسور)، جراح پلاستیک مشهور تصمیم می‌گیرد صورت دخترش "کریستیان" (اسکوب) را ترمیم کند. صورت "کریستیان" در تصادفی که پدرش مسبب آن بوده است، به‌طرز مهیبی از شکل افتاده است. دستیار او، "لوئیز" (والی)، دانشجویان پاریسی‌ای را که صورت‌شان شباهت‌ەائی به "کریستیان" دارد، به خانه دختر می‌کشاند. پلیس جسد نخستین قربانی پروفسور را کشف می‌کند و "ژنه‌سیه" به دروغ می‌گوید که جسد، از آن دختر او است تا سوءظن درباره تجربیاتش را از میان ببرد. دانشجوئی دیگر، "ادنا گروبر" (ماینیل)، پس از این‌که در عمل ناموفق پوست مثله می‌شود، خودکشی می‌کند. "ژاک" (گوئرن) نامزد "کریستیان"، قضیه تماس تلفنی‌اش با "کریستیان" را به بازرس پلیس، "پارو" (رینیو)، خبر می‌دهد. "بازرس پارو" از دزد خرده‌پائی به‌‌نام"پولت" (آلتاریبا) به‌عنوان طعمه استفاده می‌کند تا نقشه دکتر را برملا کند. وقتی "ژنه‌سیه" را به بیمارستان مجاور فرا می‌خواند، "کریستیان" که کار به جنون کشیده است، "پولت" را از قید و بند تخت جراحی آزاد می‌کند، "لوئیز" که کارش به جنون کشیده است، "پولت" را از قید و بند تخت جراحی آزاد می‌کند، "لوئیز" را با چاقو می‌زند و سپس چند سگ را از بند می‌رهاند که به پدرش حمله‌ور می‌شوند و او را می‌کشند.
٭ شاهکار فرانژو، با گذشت چهار دهه هم‌چنان سخت هراس‌آور می‌نماید. دلیل اصلی این موفقیت، کوشش استاد در "واقع‌نمائی" و اتخاذ سبکی مستندگونه در روایت دست‌مایه‌ای فانتزی است. از جمله، ارائه تصویری آرام و بهنجار از خیابان‌ەای اطراف دانشگاه "سوربون" که والی قربانیان بی‌گناهش را در آن‌جا به دام می‌آندازد، یا وسواس در نمایش جزئیات جراحی و برداشتن پوست صورتماینیل و خونسردی شقاوت‌آمیز حاکم بر این صحنه که هراس نهفته در آن را دو چندان می‌سازد. صحنه جراحی را که طی آن دریده شدن صورت دختر جوان با چاقوی جراحی با وضوح تمام به نمایش در می‌آید در کنار صحنه قتل زیر دوش حمام بیمار روانی (آلفرد هیچکاک، ۱۹۶۰)، می‌هٔوان پیش درآمدی بر آثار ترسناک بی‌پروا در نمایش خشونت خدمت دیدگاه شاعرانه او (تا حدی متأثر از ژان کوکتو) قرار می‌گیرد. صحنه حیرت‌انگیز پایانی فیلم، با به هم پیوستن تمامی عناصر بالا و در هم آمیختن زیبائی، هراس و جنون، بدل به یک صحنه نمونه‌ای سینمای فرانژو می‌شود و درون‌مایه مورد اشاره رابین وود در آثار این فیلم‌ساز (رسیدن به‌جنون به‌عنوان تنها راه رهائی از جنون حاکم بر این جهان) را به زیبائی به نمایش می‌گذارد. "کریستیان" مجنون در احاطه کبوتران سفید (یادآور تابلوئی از او که در صحنه‌های قبلی دیده‌ بودیم)، راه خود را به‌سوی آزادی می‌گشاید. موسیقی ژار (آهنگسازی که فرانژو به‌خاطر ویژگ ملودریک و در عین حال آتونال ساخته‌هایش، او را به همکاری ـ که تا ۸ فیلم تداوم یافت ـ برگزید)، از امتیازهای فیلم است.


همچنین مشاهده کنید