جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دوران‌ چهره‌ شدن‌ گریفیث‌


دوران‌ چهره‌ شدن‌ گریفیث‌
«به‌ سوی‌ شرق‌» یكی‌ از پرسودترین‌ فیلم‌هایی‌ است‌ كه‌ تا به‌ حال‌ ساخته‌ شده‌ است‌، استاد یك‌ بار دیگر استادی‌اش‌ را نشان‌ داده‌ بود. مردم‌ رفتند تا یك‌ نمایش‌ محبوب‌ را در قالب‌ جدیدی‌ ببینند آنها لیفیت‌های‌ ملودراماتیك‌ آن‌ را ورای‌ انتظارات‌ خود یافتند. «گریفیث‌» در عین‌ حال‌ كه‌ سعی‌ كرده‌ بود به‌ اصل‌ نمایش‌ وفادار بماند، اما به‌ درستی‌ آن‌ را در یك‌ ابزار بیان‌ تازه‌ پیاده‌ كرده‌ بود، خصوصا در آغاز فیلم‌، با افزودن‌ پس‌زمینه‌یی‌ برای‌ معرفی‌ بهترین‌ شخصیت‌ها و در آخر، با حذف‌ نجات‌ در آخرین‌ لحظه‌ توانسته‌ بود به‌ همراهی‌ فیلمبرداری‌ و تدوین‌ ماهرانه‌ ارزش‌ بصری‌ آن‌ را به‌ مراتب‌ بالاتر ببرد.
این‌ تدبیر كه‌ به‌ ندرت‌ در دست‌ او ناكام‌ از كار در می‌آمد باعث‌ شده‌ بود كه‌ او این‌ موقعیت‌ خوب‌ فعلی‌ را كسب‌ كند. گذشت‌ زمان‌ سبب‌ شده‌ تا دریافت‌ دقیق‌ كیفیت‌های‌ «به‌ سوی‌ شرق‌» آسان‌ نباشد. بسیاری‌ از عواملی‌ كه‌ فیلم‌ را زنده‌ و دیدنی‌ می‌كردند امروزه‌ به‌ تاریخ‌ پیوسته‌اند و به‌ همین‌ خاطر تكنیك‌ آن‌ كهنه‌ و پیش‌ پا افتاده‌ به‌ نظر می‌رسد. تدابیر دیگری‌ هم‌ كه‌ امروزه‌ یا از مد افتاده‌اند یا اصلا مورد استفاده‌ قرار نمی‌گیرند بسیار مزاحم‌ و عصبانی‌كننده‌ به‌ نظر می‌رسند، برای‌ مثال‌ می‌توان‌ به‌ صحنه‌های‌ گذشت‌ زمان‌، كمدی‌ كم‌ارزش‌ آن‌ و نماهایی‌ از شكوفه‌ها و حیوانات‌ خانگی‌ كه‌ برای‌ بیان‌ احساسات‌ گرفته‌ شده‌اند اشاره‌ كرد. طرح‌ اولیه‌ فیلم‌ خیلی‌ خشن‌ به‌ نظر می‌رسد و موسیقی‌ كه‌ برای‌ آن‌ ساخته‌ شده‌ و در نمایش‌ مجدد فیلم‌ كه‌ پس‌ از ابداع‌ شیوه‌ انطباق‌ صدا و تصاویر به‌ كار گرفته‌ شده‌ بود، بسیار قدیمی‌ و نامناسب‌ است‌ و اگرچه‌ اغلب‌ شخصیت‌های‌ فیلم‌ دو بعدی‌ جلوه‌ می‌كنند اما با مهارت‌ كارگردانی‌ شده‌اند و قسمت‌ تحصیل‌ «آنا» كامل‌ و قابل‌ قبول‌ است‌.
خانم‌ «گیش‌» بخوبی‌ رفتار و احساسات‌ زنی‌ بشدت‌ خسته‌ را حتی‌ بهتر از «شكوفه‌های‌ پژمرده‌» در این‌ فیلم‌ پیاده‌ كرده‌ است‌. بازی‌ او برای‌ آن‌ موقع‌ بسیار درخشان‌ بوده‌ است‌ و حتی‌ می‌توان‌ آن‌ را از بازی‌ بسیاری‌ از بازیگران‌ امروزی‌ هم‌ بهتر دانست‌. صحنه‌هایی‌ مثل‌ غسل‌ تعمید دادن‌ بچه‌ در حال‌ مرگ‌ و صحنه‌هایی‌ كه‌ در آنها «آنا» می‌شنود كه‌ «ساندرسون‌» به‌ ساختگی‌ بودن‌ ازدواج‌ اعتراف‌ می‌كند و «دیوید بارلت‌» عشق‌ خود را فاش‌ می‌سازد، امروز هم‌ به‌ اندازه‌ همان‌ موقع‌ موثر هستند. صحنه‌هایی‌ چون‌ پرواز در میان‌ طوفان‌، صحنه‌های‌ درد و رنج‌ و دومین‌ نجات‌ از شاهكارهای‌ كارگردانی‌، جایگزین‌ دوربین‌ و تدوین‌ هستند كه‌ «گریفیث‌» یك‌ بار دیگر اهمیت‌ و اعتبار خود در «تعصب‌» و «تولد یك‌ ملت‌» را به‌ یاد می‌آورد.
● اوج‌ موفقیت‌ها
دوره‌ حد فاصل‌ «تعصب‌» و «به‌ سوی‌ شرق‌» مشخص كننده‌ اوج‌ موفقیت‌های‌ «گریفیث‌» است‌. او به‌ عنوان‌ یك‌ چهره‌ با اهمیت‌ بین‌المللی‌ نقش‌ مهمی‌ در پیدایش‌ این‌ صنعت‌ عظیم‌ در عین‌ حالی‌ كه‌ شكل‌هنری‌ تازه‌ یی‌ را عرضه‌ كرده‌ بود داشت‌. هیچ‌ امریكایی‌ والامقامی‌ به‌ جز «فرانك‌ لوبدرایت‌» (آرشیتكت‌ بزرگ‌ امریكایی‌.م‌) بعد از «والت‌ ویتمن‌» نتوانست‌ در زمینه‌ هنر به‌ اندازه‌ او اعتبار كسب‌ كند. او یك‌ دفعه‌ دیگر بطور فعال‌ به‌ كار ادامه‌ داد.
اما دیگر سالهای‌ پر ثمر پشت‌ سر گذاشته‌ شده‌ بودند. حالا افرادی‌ كه‌ او تربیت‌ كرده‌ بود، شهرت‌ می‌یافتند، آنها، چه‌ كسانی‌ كه‌ در امریكا زیرنظر او كار كردند و چه‌ آنهایی‌ كه‌ در اروپا از نفوذ كارهای‌ او بهره‌ گرفتند، توانستند افكار و تكنیك‌های‌ جدیدی‌ به‌ سینما عرضه‌ كنند. «اریك‌ فون‌ اشتروهایم‌» كه‌ دستیار و بازیگر اول‌ او بود در سالهای‌ ۱۹۱۹ و ۱۹۲۱ به‌ ترتیب‌ فیلم‌های‌ «شوهران‌ كور» و «همسران‌ احمق‌» را ساخت‌ كه‌ توجه‌ زیادی‌ را برانگیختند و شیوه‌های‌ تازه‌یی‌ را مطرح‌ كردند. كارگردانی‌ او كه‌ با فیلم‌ غم‌انگیز و فوق‌العاده‌ «حرص‌» محصول‌ ۱۹۲۴ به‌ اوج‌ رسید، پس‌ از آن‌ دچار ركود چشمگیری‌ شد و تا سال‌ ۱۹۳۷ كه‌ در «توهم‌ بزرگ‌» ، بازی‌ كرد كمتر حرفی‌ درباره‌اش‌ بر سر زبانها بود.
«فرانك‌ پاول‌» هم‌ همینطور «مك‌ سنت‌» خیلی‌ پیشتر بازیگر حرفه‌یی‌ شده‌ بود و حتی‌ برای‌ ساختن‌ كمدی‌های‌ درخشان‌ «كیستون‌» به‌ «گریفیث‌» طرح‌ می‌داد. «لاول‌ شرمان‌» بد جنسه‌ «به‌ سوی‌ شرق‌» به‌ كارگردانی‌ پرداخت‌ و فیلم‌های‌ زیادی‌ از جمله‌ فیلم‌ «با او بد تا كرد» را با بازیگری‌ «می‌وست‌» در ۱۹۳۳ ساخت‌. «دونالد كریسب‌» بعد از «شكوفه‌های‌ پژمرده‌» كارگردان‌ صاحب‌ نامی‌ شد. او فیلم‌های‌ «دریانورد» با «باستركیتون‌» را به‌ سال‌ ۱۹۲۴ و «دن‌ كیو» را با بازی‌ «داگلاس‌ فرینكس‌» در ۱۹۲۵ ساخت‌ كه‌ هنوز در خاطره‌ها زنده‌اند. اگر بخواهیم‌ نام‌ همه‌ هنرپیشگان‌ صاحب‌نامی‌ را كه‌ اولین‌ تجربه‌شان‌ را زیردست‌ «گریفیث‌» كسب‌ كردند و اولین‌ بار دوربین‌ «پیترز» چهره‌ شان‌ را ضبط‌ كرد در اینجا بیاوریم‌ باید چندین‌ صفحه‌ را به‌ آن‌ اختصاص‌ بدهیم‌. همه‌ اینها، مهارت‌ها و استعدادهای‌ تازه‌شان‌ سینما را تغذیه‌ می‌كردند. اما زمان‌ و سلیقه‌ها تغییر می‌یافتند و از آن‌ موقع‌ به‌ بعد تاكنون‌ از فیلم‌های‌ او حتی‌ منتقدین‌ بی‌مایه‌ مطبوعات‌ با عنوان‌ «ملودراماتیك‌» انتقاد می‌كنند.
● یتیمان‌ طوفان‌
«گریفیث‌» بار دیگر با فیلم‌ «یتیمان‌ طوفان‌» (۱۹۲۱) علی‌رغم‌ داستان‌ كهنه‌یی‌ كه‌ داشت‌ توانایی‌های‌ خود را در شخصیت‌پردازی‌، كار با جمعیت‌ و ایجاد حالت‌ تعلیق‌ به‌ همگان‌ نشان‌ داد. فیلم‌ محبوبیتی‌ عمومی‌ یافت‌. «لیلیان‌» و «دورتی‌ كیش‌» به‌ موفقیت‌ تازه‌یی‌ دست‌ یافتند و «مونت‌ بلو» و «جوزف‌ شیلد كراوت‌» هم‌ مشتاقان‌ زیادی‌ پیدا كردند. این‌ فیلم‌ حتی‌ امروز هم‌، علی‌رغم‌ نقاهای‌ جزیی‌ همچون‌ نماها و میان‌ نوشته‌های‌ ناپسند و نازیبا از دختر كور خیره‌یی‌ كه‌ كورمال‌ كورمال‌ به‌ دنبال‌ چیزی‌ می‌گردد، می‌تواند توجه‌ زیادی‌ را به‌ سوی‌ خود جلب‌ كند. البته‌ این‌ امر در مورد فیلم‌ بعدی‌ او، «رز سفید» ۱۹۲۳ صدق‌ نمی‌كند، كه‌ این‌ جدا از فیلم‌ جنایی‌ اسرارآمیز او به‌ نام‌ «یك‌ شب‌ پرهیجان‌» است‌ كه‌ در سال‌ ۱۹۲۲ ساخت‌. دو فیلم‌ بعدی‌ او هنوز بخاطر احساسی‌ كه‌ در آنها موج‌ می‌زد، بخاطر شكوه‌ و زیبایی‌ فیلمبرداری‌ و خشونت‌هایش‌ قابل‌ ذكر است‌. «امریكا» ۱۹۲۴ یك‌ «تولد یك‌ ملت‌» دیگر نبود، اما فیلمی‌ بود كه‌ فقط‌ چند فیلمساز آن‌ زمان‌ قادر به‌ ساختنش‌ بودند. «زندگی‌ عالی‌ نیست‌» آن‌ هم‌ محصول‌ ۱۹۲۴، هم‌ در حد خود شاهكار دیگری‌ است‌.
در این‌ فیلم‌ با شگفتی‌ تمام‌ كار فردی‌ را می‌بینیم‌ كه‌ پس‌ از ساختن‌ فیلم‌ ضد آلمانی‌ و ضد خشونت‌ «قلبهای‌ دنیا» اینك‌ فیلمی‌ حساس‌ و تا حدودی‌ به‌ طرفداری‌ از آلمان‌ می‌سازد و با قدرت‌ تمام‌ تراژدی‌ شكست‌ و گرسنگی‌ را در اروپای‌ مركزی‌ نشان‌ می‌دهد. این‌ فیلم‌ البته‌ فاقد ارزش‌های‌ شوك‌گونه‌ صحنه‌های‌ استادانه‌تر و قدرتمندتر «خیابان‌ بدون‌ شادی‌» ساخته‌ «پابست‌» فیلمی‌ كه‌ سال‌ بعد در همین‌ زمینه‌ ساخته‌ شده‌ است‌، می‌باشد. البته‌ فیلم‌ «گریفیث‌» كه‌ مقدار زیادی‌ از آن‌ در آلمان‌ فیلمبرداری‌ شد آخرین‌ كار یك‌ فیلمساز قدیمی‌ بود حال‌ آنكه‌ «خیابان‌ بدون‌ شادی‌» دومین‌ فیلم‌ یك‌ تازه‌كار به‌ شمار می‌رفت‌. این‌ فیلم‌ در میان‌ تمام‌ فیلم‌های‌ آخری‌ «گریفیث‌» عنوان‌ بهترین‌ را با خود دارد. این‌ فیلم‌ تا مدتی‌ آخرین‌ تولید مستقل‌ او بود، اگر قرار باشد كسی‌ با واژه‌های‌ مدح‌گونه‌ «گریفیث‌» و كار حرفه‌یی‌ او را ارزیابی‌ كند بررسی‌ دستاوردهای‌ فوق‌العاده‌ او با همین‌ فیلم‌ به‌ انجام‌ می‌رسد. او از این‌ به‌ بعد اغلب‌ تحت‌ شرایط‌ نامساعد نسبت‌ به‌ خطرات‌ و تجاربش‌ كار می‌كرد و مشكلات‌ مالی‌ و حرفه‌یی‌ كه‌ دایما پیچیده‌تر می‌شدند او را به‌ ستوه‌ می‌آوردند.
او در سن‌ پنجاه‌ سالگی‌، در حالی‌ كه‌ بیش‌ از صدها فیلم‌ كارگردانی‌ كرده‌ بود، فیلم‌هایی‌ كه‌ عمیق‌ترین‌ فیلم‌های‌ اصیل‌ تاریخ‌ سینما از آن‌ زمره‌اند با فیلمسازانی‌ كه‌ خیلی‌ از او جوانتر بودند و میراث‌ آماده‌ و تجربه‌ شده‌ او در سالهای‌ دشوار را به‌ كار می‌گرفتند رقابت‌ می‌كرد و به‌ وضوح‌ آشكار است‌ كه‌ آنها خیلی‌ بهتر از او می‌توانستند تكنیك‌ها و شیوه‌های‌ تازه‌ را به‌ كار بگیرند و خود را با تغییرات‌ سلیقه‌ها وفق‌ دهند و سینمای‌ بعد از جنگ‌ را عرضه‌ كنند. چندان‌ تعجبی‌ ندارد كه‌ آقای‌ «گریفیث‌» در این‌ دوره‌ بخاطر قراردادی‌ كه‌ با شركت‌ «بازیگران‌ مشهور لیسكی‌» داشت‌ مجبور شد با شرایط‌ آنها كار كند و لذا نتوانست‌ آن‌ طور كه‌ خود می‌خواهد چهره‌ كند. حتی‌ امروز هم‌ كارگردانانی‌ كه‌ تحت‌ شرایط‌ استودیوها كار می‌كنند چندان‌ دل‌ به‌ كار نمی‌دهند و بیشتر مایلند كه‌ مستقلا به‌ كار بپردازند. كما اینكه‌ «گریفیث‌» هم‌ همینطور بود. او در ۱۹۲۵ آنقدر ارباب‌ خودش‌ بود كه‌ نتواند براحتی‌ اعمال‌ كنترل‌ را بپذیرد و در عین‌ حال‌ مفید باشد. اما فشار هزینه‌های‌ فیلمسازی‌ و توزیع‌ او را مجبور كرد كه‌ به‌ خدمت‌ یك‌ موسسه‌ بزرگ‌ درآید. نتیجه‌ این‌ كار برای‌ او بسیار سنگین‌ و دردناك‌ بود و فیلم‌ها هم‌ خوب‌ از آب‌ در نیامدند. لازم‌ به‌ یادآوری‌ نیست‌ هنرمندان‌ دیگری‌ كه‌ حتی‌ در زمینه‌های‌ متفاوت‌ هنری‌ كار می‌كردند هم‌ تحت‌ شرایطی‌ كه‌ به‌ اندازه‌ شرایط‌ «گریفیث‌» سخت‌ نبودند، دچار نزول‌ كیفی‌ شدند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید