یکشنبه, ۱۵ مهر, ۱۴۰۳ / 6 October, 2024
مجله ویستا


بدبینان و خوش‌بینان: ارتباط محبت‌آمیز یا تنفرآمیز نسبت به رسانه‌ها


بدبینان و خوش‌بینان: ارتباط محبت‌آمیز یا تنفرآمیز نسبت به رسانه‌ها
احساس دوگانه محبت و تنفر نسبت به رسانه‌های جمعی، می‌تواند به ارزیابیهای بسیار متفاوتی دربارهٔ پیامدهای آنها منتج شود. لیوان رسانه‌ها نیمه‌خالی یا لبریز است؟ بدبینان با بخش اول استدلال می‌كنند و خوش‌بینان به بعد دیگر نظر دارند. بدبینان فرهنگی به انواع بسیاری تقسیم می‌شوند.
اخلاقیون به اضطرابهای متناوب اخلاقی نظیر خشونتهای زیاد در تلویزیون (رولند ۱۹۸۳) یا نمایش روابط جنسی در فیلمها، تلویزیون، كتابفروشیهای محلی، كتب درسی دانش‌آموزان، موسیقیهای راك اندرول (السینك و نیاس ۱۹۷۸) انتقاد دارند.
یك نمونه خیلی بزرگ در تالاهاسی، فلوریدا هنگامی اتفاق افتاد كه در یك كلیسای محلی تعدادی از صفحات موسیقی راك اثر هنرمندانی مثل التون جان و رولین استون به ارزش دوهزارودویست دلار به آتش كشیدند. یكی از دستیاران كشیش كلیسا و راهنمای جوانان گفته است طبق آمار از هزار دختری كه بدون ازدواج باردار می‌شوند ۹۸۴ نفر در هنگام پخش موسیقی رقص باردار شده‌اند. او پیرامون منبع خبر، مردد بود، اما هشدار داد كه حزب جنگلی غیر قابل مقاومت بوده است. او اضافه كرد كه این رقص در حقیقت منبع عشق‌بازی علنی در میان بینندگان كنسرتهای بنی‌‌گودمن بود.
بدبینان در میان عالمان نیز وجود دارند. ادیبان و هنرمندان پیرو سبك كلاسیك، نسبت به وضعیت رقت‌انگیز هنرهای عامه ابراز تأسف می‌كنند. آنها ارزش هنری رسانه‌های واسطه‌ای را متأسفانه معیوب می‌یابند و نگران آینده سیاسی، اقتصادی، مذهبی، آموزشی و فرهنگی كشور و جهان و نیز آینده هنر هستند.
توكویول منتقد فرهنگ انبوهی (۱۹۴۴/۱۸۴۰/۱۸۳۵)، اورتگا وای گست (۱۹۳۲)، دووایت مك دونالد (۱۹۸۳)، دانیل بل (۱۹۷۶) و بسیاری افراد دیگر این موضوعات را به تفصیل و به‌طور بی‌پایان مورد بررسی قرار دادند. گارت جوئیت حملات مشخص نخبه‌گرایانه، محافظه‌كارانه و انسان‌دوستانه نسبت به فرهنگ توده‌ای را در مطبوعات می‌بیند.
كتاب آلن بلوم تحت‌عنوان: بسته شدن ذهن آمریكاییان (۱۹۸۷) و كتاب ای، دی، هرش تحت‌عنوان سواد فرهنگی؛ آنچه هر آمریكایی نیاز به دانستن آن دارد. (۱۹۸۷) با این استدلال كه آموزش و فرهنگ توده‌ای در تنزل فرهنگ آمریكا مقصرند، به این دیدگاه بدبینانه دامن زدند.
تلویزیون برای همه چیز از فروریختن ارزش و جایگاه خانواده تا رشد درصد سرطان مقصر شناخته شده است. (وین ۱۹۷۵، ماندر ۱۹۷۸). پست من (۱۹۸۵) و میروتیز (۱۹۸۵) خاطرنشان می‌كنند كه چگونه طفولیت و كودكی از شكل اولیه و اصیل خودش به‌وسیلهٔ تلویزیون خارج شده است. تلویزیون رسانه‌ای است كه دسترسی به آن نیازمند سواد نیست و از بزرگسالان تا نوجوانان را، به شدت تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد.
حتی ریاست‌جمهوری آمریكا نیز به‌خصوص از زمان جان كندی (پایاس، ۱۹۷۹، شودسن، ۱۹۸۲، ودراف ۱۹۸۲) تحت‌تأثیر تلویزیون قرار گرفته است. حملات و انتقادات علیه تلویزیون گاهی به صورت «مقصر دانستن پیام‌آور» مطرح می‌شود. مشابه روش قدیمی پادشاهان آسیایی كه اگر قاصدی خبر شكست را می‌آورد، دستور قتلش را صادر می‌كردند.
انتقادات بدبینانه فكری نیز به‌وسیله كریستوفر در كتاب فرهنگ خودپرستی (۱۹۷۸) و نوآم چامسكی در كتابی تحت‌عنوان به سوی یك جنگ سرد جدید مطرح شده است. انتقادات از فناوری به‌وسیلهٔ ژاك ایلول، لوئیس مامفورد، و دیگر فلاسفه اجتماعی كه به زوال شخصیت و فقدان كنترل به‌وسیلهٔ قدرت رسانه‌های جدید معتقدند، بیان شده است. ایلول استدلال می‌كند كه فناوری چنان فراگیر شده كه ذهنیت تكنیكی، یا كارآمدی بی‌امان بر همهٔ ابعاد زندگی انسانی سایه گسترده است و سرشاری و تنوع فرهنگ اصیل انسانی را خدشه‌دار كرده است. (ریل و كریستن ۱۹۷۹).
در مقابل قضاوتهای كاملاً منفی؛ قضاوتهای مطلقاً مثبت هم دربارهٔ فرارسانه‌ها وجود دارد. نظریه‌ای كه توسط مدیران رسانه‌ها مطرح شده این است كه نظام سیستم رسانه‌ها به‌طرز شگفت‌انگیزی كار می‌كند؛ البته اگر ما بتوانیم حكومت و تنظیم‌كنندگان را بیرون از جریان نگه داریم. رسانه‌ها و اطلاعات كه طبق قوانین بازار آزاد تولید شده‌اند، به دفاع و حمایت از دموكراسی می‌پردازند و روش زندگی آمریكایی را حراست می‌كنند.
محصولات فرهنگی نامطلوب در رقابت با دستاوردهای غنی‌تر و سرگرمیهای برتر به مرگ طبیعی از میان خواهند رفت. حتی تنظیم‌كنندگان مقررات و در كمیسیون ارتباطات فدرال، نظیر مدیر فعال سابق، مارك فولر، استدلال می‌كنند كه كثرت فناوریها در كفایت ارتباطاتِ بی‌نیاز از مقررات را تنظیم می‌كند؛ البته جز در بعضی ویژگیهای تكنیكی، این‌گونه خوش‌بینانه جدید نسبت به فناوری، خوش‌بینی نسبت به بازار آزاد را تقویت می‌كنند.
مخالفت با انتقاداتی كه به فرهنگ توده‌ای وارد است، ویژگی بسیاری از تكریم‌كنندگان فرهنگ عامه است. دیوید مانینگ وایت (۱۹۵۷)، ادوارد شیلز (۱۹۶۳) و آلوین تافلر (۱۹۷۰) در مورد این موضوع كه رسانه‌ها به مردم فقط آنچه را كه مرد می‌خواهند می‌دهند و موجب دستیابی بیشتر به غنای فرهنگی از همه نوع می‌شوند، سخنان متفاوتی را مطرح می‌كنند. در دو دهه گذشته به انجمنهای علمی اجازه داده شد كه فرهنگ عمومی را مطالعه كنندو اعتراف كنند كه به آن علاقه‌مند هستند.
این امر موجب پیدایش طرفدارانی شد كه علاقه آنها به موضوع كارشان جالب است. اما مقدار زیادی از چنین كارهایی، نوعی خوش‌بینی غیرنقادانه را به‌وجود آورد. خواننده فرهنگ عامه (گایست، و ناخبار ۱۹۸۳)، فرافرهنگ: فرهنگ عامه آمریكا و اروپا (بیگز بی ۱۹۷۵) و گلچینهای دیگر و نیز مجله فرهنگ عامه، مجله فرهنگ آمریكایی و كتابهایی در مورد بالنیگ گرین و مطبوعات عمومی شامل نمونه‌هایی از این دست هستند.
پژوهشهای محدود رفتارگرایانه گاهی اوقات نظریهٔ خوش‌بینانه را تأیید كرده است. این امر به دو طریقه صورت گرفته است. اولاً این موضع روش‌شناسانه «علم عینی» اغلب به صورت دستاویزی برای پرهیز از قضاوت تفسیر شده است. فرا رسانه‌ها مورد انتقاد قرار نمی‌گیرند بلكه فقط مورد سنجش قرار می‌گیرند.
بدین‌مفهوم آنچه وجود دارد باید خوب باشد. ثانیاً استدلال غلط «تأثیرات محدود» ـ این عقیده كه رسانه‌ها كار خیلی مهمی انجام نمی‌دهند ـ نیاز به انتقادات را بیهوده می‌سازد. در نتیجه تحقیقات اجتماعی پیرامون رسانه‌ها به این سمت حركت كرده كه اگر حالت آسوده خاطری جامعه نسبت به نقش رسانه‌ها را تشویق نمی‌كنند، لااقل آن را مجاز بشمارند.
وسوسه جانبداری از بحثهای له و علیه پیرامون فرا رسانه‌ها، به خطابه‌های پرآب و رنگی دامن می‌زند. استدلال با این دلیل كه رسانه تأثیری مطلقاً بد دارد، با تأكید بر انسانگرایی می‌توانیم به احساس گناه بینجامد. اما معمولاً موجب تغییر اندكی در عادات می‌شود. در مقام مقایسه دفاع از فضائل وضع موجود، میهن‌پرستی و الزام مورد تحسین همه اتباع عاقل را طلب می‌كند. اما خوشنودی از خود و همنوایی حاصله نشانه‌های فرهنگ مؤثر نیستند.
یك راه‌حل دشوار دیگر حفظ احساس مبهم محبت و نفرت، خوش‌بینی و بدبینی، در فرهنگ مسلط است. این امر می‌تواند از طریق نوسانی كه ایجاد می‌كند، هم برانگیزاننده و هم توضیح دهنده باشد. واضح است كه برای بیشتر مردم در سراسر نظام رسانه‌ها و فرهنگ ما نكات مثبت و منفی به‌جای خود باقی خواهد ماند.
جدا كردن یكی از دیگری و درك این‌كه هر كدام از كجا شروع می‌شود، ارزیابی نتایج هر یك به صورت مجزا، و در نظر گرفتن راههای چاره موجب تقویت مطالعات فرهنگی و پاداش دادن به تلاشهای مربوطه به سازش با فرارسانه‌ها با تمام پیچیدگی آنها خواهد شد.
منبع : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها