پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

تأملی بر جامعهء بدون کاغذ


تأملی بر جامعهء بدون کاغذ
مقدمه
از دههء ۱۹۵۰ تا امروز، كتابخانه‌ها بیش‌تر از هر زمان دیگری در طی تاریخ خود، دستخوش تغییرات سریع و عمیق شده‌اند. البته این تغییر به علت كاربرد رایانه و فناوری‌های مخابراتی پیش آمده است. فناوری، كلیه فعالیت‌های ما را در زمینه نگهداری ركوردها بهبود بخشیده و در ترویج اشتراك منابع بین كتابخانه‌ها بسیار موفق بوده است. كتابخانه بدون دیوار هم اكنون واقعیت پیدا كرده زیرا بسیاری از افراد، اكنون می‌توانند به فهرست‌هایی دست یابند كه نمایشگر منابع موجود در یك كنسرسیوم كتابخانه‌ای است و حتّی در پاره‌ای موارد می‌توانند از راه دور به نام خود از كتابخانه‌های دیگر كتاب دریافت كنند یا فتوكپی مورد نیاز خود را درخواست نمایند؛ این مواد بعداً به طور مستقیم از طریق پیك، پست، یا به شیوه‌های الكترونیكی به دست آن‌ها می‌رسند.
كتابخانه‌ها از جهت در اختیار قرار دادن پایگاه داده‌های الكترونیكی به صورت سی‌دی-ر‌ام، یا تسهیل در دستیابی شبكه‌ای به منابعی كه موجودیت فیزیكی در كتابخانه ندارند، بسیار مفید بوده اند.بعضی از كتابخانه‌ها از این منابع برای ارائه خدمات‌آگاهی‌رسانی جاری(۱) سفارشی‌به استفاده‌كنندگان خاص بهره گرفته‌اند. پیشرفته‌ترین كتابخانه‌ها از نظر فناوری، بیش‌تر تكنولوژی خود را به مراجعین راه دورمعطوف می‌كنند، كه خدمات الكترونیكی دریافت می‌كنند ولی اصلاً لازم نیست شخصاً به كتابخانه مراجعه كنند.ظاهراً فناوری همه مشكلات را حل كرده و همه چیز در كتابخانه عالی است. آیا به راستی این گونه است؟
چشم اندازی به حقیقت می پیوندد
بیش از بیست سال پیش، در كنفرانسی در فنلاند نظریه «جامعه بدون كاغذ» را مطرح كردم، جامعه‌ای كه در آن نظام‌های ارتباطی عمدتاً بدون استفاده از كاغذ و مبتنی بر شبكه، و دارای بسیاری از ویژگی‌های شبكه اینترنت امروزی بود. این طرح متعاقباً در كتاب‌های مربوط به نقش كتابخانه و كتابدار در عصر الكترونیك بسط داده شد.این گونه مقالات انتقال از دوره ارتباط «كاغذی» به دوره ارتباط «الكترونیكی» را بسیار مطلوب تلقی می‌كردند. اما هنگامی كه عملاً این انتقال اتفاق افتاد از میزان اشتیاق من نسبت به پیشرفت‌ها و پیامدهای آن كاسته شد و در چند سال گذشته عملاً نسبت به این پیشرفت‌ها و پیامدهای آن دید منفی پیدا كرده‌ام.البته فناوری فواید زیادی داشته است، چه فوایدی كه ما آن‌ها را عادی می‌انگاریم نظیر برق، تا پیشرفت‌های مهم صنعتی، كشاورزی و – شاید مهم‌تر از همه- بهداشت. اما پیشرفت تا حدودی تحت‌الشعاع زیان‌های فناوری قرار گرفته است.شاید منفی‌ترین نتیجه فناوری در عصر حاضر، روند انسان‌زدایی آن باشد. گرچه این امر ممكن است در دیگر كشورهای جهان آن چنان شدید نباشد، اما در ایالات متحده آمریكا به ندرت می‌توان در آن سوی خط تلفن صدای انسانی شنید. اگر به ندرت به كسی تلفن بزنم در آن سوی خط یا رایانه است یا پیام‌گیر. از آن بدتر تعداد فزاینده تلفن‌هایی است كه توسط رایانه‌‌ها به من می‌شود. از دیگر نمونه‌های انسان‌زدایی می‌توان از عابر بانك‌ها به جای صندوقدار بانك، و استفاده از تلویزیون و اینترنت برای خرید، به جای مراجعه حضوری به فروشگاه‌ها نام برد.
كتابداری بدون نظر انتقادی
گرچه فناوری فوایدی برای كتابخانه‌ها در برداشته، منطقی است كه تصور كنیم زیان‌هایی نیز به بار آورده. متأسفانه بیش‌تر كتابداران كاملاً درباره فناوری اطلاعاتی بی انتقادند. ظاهراً مسحور رایانه شده‌اند و به جای آن كه رایانه را وسیله ای برای رسیدن به اهداف دلخواه خود بدانند، آن را هدف تلقی می كنند.كتابدارانی كه آگاهی‌های بیش‌تری دارند نیز ادعاهای نابجایی می‌كنند كه به هیچ وجه قابل پشتیبانی نیست. مثلاً در گزارش «كمیسیون اروپایی» در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان كتابخانه‌های‌عمومی و جامعه اطلاعاتی چنین می‌خوانیم:
هدف نهایی ]كتابخانه‌ها[ در بستر جامعه اطلاعاتی، فراهم آوردن امكان دسترسی به هرگونه اطلاعات توسط هر كس، در هر زمان و در هر مكانی است. فناوری در این مورد جوابگو است ...
آیا به واقع چنین است؟ چه توجیه احتمالی برای این اظهارات افراطی وجود دارد؟ ظاهراً این افراد معتقدند چنانچه اطلاعات خاصی در یك پایگاه اطلاعاتی الكترونیكی در جایی موجود باشد، می‌توان به راحتی به آن دست یافت. چنین ادعایی كاملاً خالی از حقیقت است.
جستجو‌كردن و نیافتن
در چند سال گذشته در تحقیقاتی شركت داشته‌ام كه این واقعیت را برملا می‌سازند. در اولین تجربه، مراجعه‌كنندگان نسبتاً كاركشته، پایگاه‌های اطلاعاتی سی‌دی-رام را به منظور یافتن اطلاعات لازم برای پژوهش‌های‌خود مورد استفاده قرار دادند و یافته‌‌های حاصله با یافته‌های به دست آمده از كاوش‌های مشابه توسط یك كتابدارباتجربه و نیز تیمی از كتابداران مجرب مقایسه گردید.با توجه به این معیارها، كاربران – كه اعضای هیئت علمی و دانشجویان دكترا بودند – فقط به یك‌سوم موارد موجود در پایگاه اطلاعاتی كه در ارزیابی نهایی با پژوهش آن‌ها ارتباط مستقیم داشت دست یافتند.جالب این است كه بیش‌تر این كاربران از نتایج كار خود بسیار راضی بودند، تا این كه متوجه شدند چه موارد مهمی را از دست داده‌اند. متأسفانه كتابدار مجرب نیز تقریباً به اندازه كاربران خطا كرده بود و حتی تیم كتابداران نیز بسیاری از موارد مربوط و مهم موجود در پایگاه اطلاعاتی را از دست داده بود.هر یك از شركت‌كنندگان در این تحقیق، یعنی كاربران، كتابدار مجرب، و تیم كتابداران، اقلام مهمی را یافتند كه دیگران نیافته بودند.نتایج این تحقیق بسیار مشابه نتایجی‌است كه در گزارش‌تحقیق‌تفكوساراچویك(۲) و همكارانش در سال ۱۹۹۸ با عنوان «بررسی جستجو و بازیابی» در «مجله جامعه آمریكایی علوم اطلاع‌رسانی»(۳) (شماره ۵، سال ۸۸، ص ۱۷۶-۱۶۱) به چاپ رسید. بررسی آنان، در مقیاسی بسیار وسیع‌تر، نشان داد كه كتابداران مختلف، كه همگی در كار كاوش مجرب بودند، در یك موضوع واحد و یكسان شیوه‌های مختلفی را برای انجام جستجو به كار گرفتند. از راهبردها و اصطلاحات متفاوتی بهره گرفتند و مكرراً اطلاعات متفاوتی را نیز بازیابی كردند. آنان نیز همچون من در تحقیق خود، گاهی این واقعیت را دیده اند كه مجموعه موارد مرتبطی كه به وسیله یك كاوشگر به دست می‌آید، با مجموعه مرتبط دیگری كه به وسیله كس دیگری حاصل شده كاملاً متفاوت است.
در یك وضعیت آرمانی، كاربری كه از فهرست یك كتابخانه استفاده می‌كند باید بتواند بهترین موادی را كه در كتابخانه درباره موضوع تحقیق او موجود است بازیابی كند. با این وصف، پژوهشی كه در دانشگاه ایلینویز انجام دادم نشان داد كه حتی مجربترین جستجوگر فهرست پیوسته(۴) آن دانشگاه هم فقط بخش كوچكی از مواد موردنظر در خصوص عناوین مختلف را پیدا می‌كند، هر چند هم كه این مواد قطعاً در فهرست موجود باشند. علاوه بر آن، دستیابی به همین بخش كوچك نیز بعضاً مستلزم بازیابی صدها مورد از منابعی بود كه بیش‌تر آن‌ها اصلاً ارتباطی با موضوع پژوهش نداشت.
فهرست‌های ناقص
فهرست‌های معمول در كتابخانه برای دستیابی به موضوع وسیله ناقصی است. در فهرست كتابخانه‌های ایالات متحده به طور متوسط برای هر كتاب حدود دو و نیم (۵/۲) سر عنوان موضوعی وجود دارد كه با توجه به فهرستی كه حاوی چند میلیون كتاب است. به هیچ وجه قدرت تشخیص لازم را ندارند. تبدیل فهرست كتابخانه از شكل برگه‌ای به صورت الكترونیكی فقط یك پیشرفت سطحی است، زیرا تعداد نقاط دسترسی موضوعی فقط اندكی افزایش یافته است. به همین صورت، جستجو از طریق كلیدواژه‌ها در عنوان و در شماره‌های رده‌بندی نیز كمك چندانی نمی‌كند. همان طور كه یكی از دانشجویان من در پژوهش دوره دكترای خود نشان داده، نقاط بازیابی‌موضوعی كه از طریق واژه‌های عنوان، سرعنوان‌های موضوعی، و شماره‌های رده‌بندی پدید می‌آیند به جای این كه شیوه‌های مختلفی را فراهم آورند، یكدیگر را تكرار می‌كنند.این مطالعات نشان می‌دهند كه كتابداران نتوانسته‌اند برای این ادعا كه فناوری دستیابی به اطلاعات را آسان‌تر كرده، دلیل كافی بیابند. البته از جهت فیزیكی دسترسی به متون منتشر شده و ترسیمی(۵) بسیار مطلوب‌تر شده، اما دسترسی فكری به محتوای این متون پیشرفت چندانی نداشته است. شاید به این معنا، یك پدیده «دسترسی مداوم»(۶) وجود داشته باشد: پیشرفت در ابزارهای جستجو صرفاً كمك می‌كنند تا بتوانیم سطح دستیابی موضوعی خود را به اطلاعات، تناسب با میزان رشد پراكندگی، و میزان افزایش در حد ثابتی حفظ كنیم. به عبارت دیگر، پژوهشگر امروز به نسبت میزان اطلاعات موجود و در دسترس امروز در همان سطح به اطلاعات دستیابی دارد كه مثلاً پژوهشگر دههء ۱۹۵۰.در حرفهء ما منافع فناوری، بویژه در زمینه دسترسی موضوعی، بیش از حد بزرگنمایی شده است. فراهم سازی امكان استفاده مستقیم كاربران كتابخانه از پایگاه اطلاعاتی الكترونیكی لزوماً به معنای استفاده موثر از آن‌ها نیست. تغییر شكل فهرست‌برگه‌های به یك پایگاه اطلاعاتی الكترونیكی‌ با امكان دسترسی پیوسته، به‌خودی ‌خود موجب پیدایش ابزار كاوش موضوعی بهتر نمی‌شود. ادغام چند فهرست با هم به پیدایش پایگاه‌های اطلاعاتی بسیار‌بزرگ‌تری منجر‌می‌شود كه‌از‌نظر دسترسی موضوعی، حتی از اجزای قبلی، كم‌تر مفید واقع می‌شوند.
علاوه بر آن، به نظر می‌رسد كه برای بسیاری از كاربران كتابخانه، استفاده از فهرست‌های خودكار بسیار دشوارتر از استفاده از فهرست‌های برگه‌ای است. روزنامه «تایمز»(۷) چاپ لندن اخیراً در گزارشی از نارضایتی گسترده از كتابخانه ملی در پاریس(۸) (كه گاه به گونه‌ای خشن بیان می‌شود) خبر داد و آن را یك مانع رایانه‌ای خارق‌العاده دانست كه افراد عادی را از دستیابی به یازده میلیون كتاب انبار شده، باز می‌دارد. یكی از پژوهشگران كه از این ویترین خودكار دیدار كرده، از آن با عنوان «بدترین كتابخانه‌ای است كه تاكنون دیده‌ام» یاد می‌كند. وی ادامه می‌دهد: «دست یافتن به كتاب‌ها دشوار است، و وقتی هم به آن‌ها دست پیدا می‌كنی، اغلب اشتباه شده است».
هدف، گندم است نه كاه
متأسفانه اغلب كتابداران ظاهراً بر این پندارند كه دسترسی بیش‌تر به معنای دسترسی بهتر نیز هست. این امر ضرورتاً صحیح نیست. سی سال تحقیقات، همواره نشان داده كه كاربران خدمات اطلاع‌رسانی واقعاً خواهان دسترسی به بهترین اطلاعات هستند. آن‌ها خواستار ابزار و افرادی هستند كه قادر باشند گندم را از كاه جدا كنند؛ یعنی خواستار كیفیت‌اند، نه كمیت.در حرفه ما ظاهراً این اصل فراموش شده است. چه توجیهی غیر از این می توان برای این واقعیت یافت كه كتابداران ما سراپا شیفته اینترنت شده‌اند، ابزاری كه كم‌ترین اجازه كنترل محتوا را به آن‌ها نمی‌دهد؟كتابداران، فناوری را با شكوه می‌پندارند. بعضی از آن‌ها عقیده دارند. مسیر فناوری باعث بهبود سیمای كتابداران، موقعیت آن‌ها، و احتمالاً حتی حقوق آن‌ها می‌گردد. اما نه تنها شواهد چندانی در این موارد وجود ندارد، بلكه در واقع فناوری ممكن است این حرفه را بسیار به خطر اندازد.مثلاً «روماهریس»(۹) (در مقاله «تكنولوژی اطلاعات و از دست رفتن مهارت كتابداران» در مجله رایانه در كتابخانه‌ها(۱۰)؛ شماره ۱/۱۹۹۲، ص ۸) اظهار می‌دارد كه تمركز بر شیوه‌های فناورانه باعث می‌شود مهارت‌های دیگر كاهش یابند.روند كاهش حرفه‌ای شدن وقتی اتفاق می‌افتد كه یك حرفه، كنترل خود بر مبنای دانش و بر آرمان‌های خدماتی خود را از دست بدهد. به عقیده «هریس» در حرفه كتابداری كنترل بر مبنای دانش در حال از دست رفتن است. فهرست‌نویسان حرفه‌ای ماهر جایشان را به رونویسی از فهرست‌های شبكه‌ای داده‌اند. «هریس» می‌افزاید كه كاوش كاربران نهایی در سی‌دی-رام و دیگر پایگاه‌های اطلاعاتی بدان معنا است كه نیاز به متخصص جستجوگر پایگاه اطلاعاتی، كاهش خواهد یافت.
خدمات عمومی را به یاد داشته باشید.
پس از حدود پنجاه سال كار به عنوان كتابدار یا مربی كتابداری، اینك متقاعد شده‌ام كه ما نه تنها در حال از دست دادن آن مبنای دانشی هستیم بلكه، بدتر از آن، اخلاق خدمات عمومی را نیز داریم از دست می‌دهیم. مثلاً در گزارش كمیسیون اروپایی فهرستی از موانع پیشرفت كتابخانه‌های عمومی به شرح زیر ارائه شده است: فقدان مهارت‌های فناوری اطلاعات، نداشتن آموزش كافی، عدم اطمینان نسبت به راهبردها و نحوه گزینش راه‌حل‌ها، مقاومت باطنی در مقابل فراورده‌های فناوری اطلاعات، ترس عمومی از تغییر، و فقدان مهارت‌های مدیریتی، همراه با محیطی سرشار از دیوانسالاری و فرهنگ ایستا.«ری تنانت»(۱۱) در ستون كتابخانه‌های رقومی(۱۲) (مجله كتابداری، شماره ۱/۱۹۹۹ ص۳۹) فهرستی از ۹ مهارت لازم برای هزاره جدید را ارائه می‌دهد، مهارت‌هایی كه به قول نویسنده برای «ایجاد و مدیریت خدمات و مجموعه‌های رقومی كتابخانه‌ای» ضرورت دارد. این مهارت‌ها عبارت‌اند از: فناوری‌های تصویربرداری(۱۳)، تشخیص علائم تصویری(۱۴)، زبان‌های علامتگذاری(۱۵)، فهرست‌نویسی و جمع‌آوری داده‌ها(۱۶)، نمایه‌سازی و فناوری پایگاه‌های اطلاعاتی، طراحی میانجی كاربر، برنامه‌نویسی، فناوری وب، و مدیریت پروژه.به نظر من این دو فهرست آزاردهنده و یاس‌آورند. تقریباً بدون استثنا، تمامی این موارد به آگاهی از فناوری، و توانایی استفاده از آن مربوط می‌شوند. اما دربارهء آگاهی از كاربران، از نیازها و رفتار كاربران، از مهارت‌های ارتباطی آن‌ها، و از اخلاق خدمات عمومی آنان چه می‌توان گفت؟ اگر این مهارت‌های فناورانه واقعاً برای كتابداران مدرن ضرورت حیاتی داشته باشند، عملكرد ما در عمل، تشویق به انسان‌زدایی كامل از كتابخانه‌ها است.اینك در بسیاری از كتابخانه‌ها، آنچه می‌بینید انسانهایی هستند كه روی پایانه‌های رایانه‌ای خم شده‌اند، هیچ گونه ارتباط اجتماعی رو در رو و مستقیم وجود ندارد. فناوری باعث از بین رفتن روابط انسانی شده است.
نادیده‌گرفتن كاربران
پدیده مشابهی نیز در مورد انتشارات حرفه‌ای ما پیش آمده است. در اواسط دههء ۱۹۵۰ كه هنوز در اولین شغل خود در یك كتابخانهء عمومی در انگلستان كار می‌كردم و هنوز دانشجوی علوم كتابداری بودم، «انجمن كتابداران آمریكا(۱۷)» ویرایش دوم كتابی با عنوان «مراجعین، انسان هستند»(۱۸) را به چاپ رسانید. آری، در آن روزگار به مردم بها می‌داده‌ایم. كاربران كتابخانه‌ها، به عنوان افراد انسانی و نه به مثابه جایگاه‌های رایانه‌ای(۱۹) در ذهن ما بالاترین ارزش را داشتند. چند سال است كه دیگر هیچ كتابداری درباره كاربران كتابخانه‌ها كتابی ننوشته؟ در فهرست انتشارات سال ۱۹۹۹ انجمن كتابداران در لندن نام سی و نه كتاب در مقوله «فناوری اطلاعات» به چاپ رسیده، در حالی كه در این فهرست فقط‌نام چهار‌كتاب در‌مقوله‌«نیازهای استفاده‌كنندگان»(۲۰) مشاهده می‌شود. در فهرست انتشارات كنونی انجمن كتابداران آمریكا نیز وضع مشابهی دیده می‌شود.به همین‌ ترتیب، احتمال دارد كنفرانس‌های مربوط به كتابداری نیز بیش‌تر شبیه به كنفرانس‌های صنایع رایانه باشد. در واقع شركت‌كنندگان ممكن است در چنین كنفرانس‌هایی شركت كنند، ولی اصلاً كلماتی نظیر «كاربران»، «مراجعه‌كننده»(۲۱) یا «استفاده‌كننده» (۲۲) به گوششان نخورد.من بیش‌تر از آن كه كتابدار باشم، كاربر كتابخانه بوده‌ام. به این ترتیب من شاهد كاهش شدید كیفیت خدمات كتابداری بوده‌ام. احتمال این كه افراد، جواب سئوالات مرجع خود را به طور صحیح و كامل دریافت كنند، امروز كم‌تر از چهل سال قبل است. مهم‌تر آن كه، اكثر كتابداران ظاهراً اهمیت نمی‌دهند كه آیا مراجعه‌كننده جواب صحیح دریافت می‌كند یا خیر.گناه این امر تا حد زیادی متوجه فناوری است. بسیاری از كتابداران نه تنها دلباخته خود فناوری شده‌اند، بلكه بیش‌تر وقت آن‌ها صرف یادگیری فناوری‌های جدید، روزآمدكردن دانش و مهارت‌های فناورانه، و شركت در گروه‌‌هایی می‌شود كه مسئول گرفتن تصمیم‌هایی هستند كه به گونه‌ای با تغییرات فناورانه مربوط می‌شوند؛ همهء این‌ها باعث می‌شوند كه تعامل مستقیم خود را با كاربران از دست بدهند و بیش‌تر بار خدمات عمومی را به عهدهء كارمندان پشتیبانی گذاشته شود.نظام‌های ارزشی ما تغییر یافته‌اند. اما داشتن دانش مربوط به پایگاه‌های اطلاعاتی جدید، موتورهای جدید جستجو، نظام‌های نوین واژه‌پردازی، پروتكل‌های جدید ارتباطی، و وسایل جدید، مهم‌تر از اطلاعات مربوط به كاربران است.
صمیمیت با مراجعین را از یاد نبرید.ریشه بسیاری از این مسائل را می‌توانیم در آموزش حرفه‌ای خودمان بیابیم. وقتی كه من به آموزشگاه كتابداری می‌رفتم، یعنی سال‌ها قبل، هنوز چندان نامی از رایانه در میان نبود. در اواخر دههء ۱۹۶۰ كه تدریس در آموزشگاه كتابداری را شروع كردم، به طور معمول فقط یك درس كاملاً، و شاید یك درس دیگر تا حدی، به فناوری مربوط می‌شدند. امروزه فناوری به برنامه درسی رسوخ كرده و بر آن چیره شده است. امروزه چه میزان از برنامه‌های درسی ما بیش‌تر به جنبه‌های انسانی امور می‌پردازند؟ چه بخشی از آن به اخلاق حرفه‌ای مبادرت می‌كنند؟ و تا چه حد به مسائل خدمات مطلوب توجه می‌شود؟دركتابخانه‌های‌عمومی‌وكتابخانه‌های آموزشگاهی هنوز هم مسئله خدمات مطلوب تا حدودی وجود دارد. اما در محیط‌های علمی- پژوهشی هر قدر گرایش كتابخانه تخصصی‌تر می‌شود و كاربری از راه دور تشویق می‌شود، این خدمات كم‌تر جنبهء انسانی پیدا می‌كنند. هر چه متخصصین به مردم نزدیك‌تر باشند، خدمات مطلوب بیش‌تری ارائه می‌شوند و ارائه آن‌ها تداوم خواهد یافت.
بیست سال پیش از این، رونق فناورانه‌ای را پیش‌بینی نمودم كه دیگر همكاران این حرفه نسبت به آن اظهار تردید كردند. اما این تغییرات اتفاق افتاده و – متأسفانه – در جهت بهبود اوضاع نیز نبوده است. به همین صورت، امروز نیز كه فناوری را زیر سئوال می‌بریم، مورد تردید برخی قرار می‌گیریم، ولی این به معنای خطای سخن ما نیست.
در یك كنفرانس كه در سال ۱۹۷۹ در ایلینویز تشكیل شد، محقق برجسته «درك دوسولاپرایس»(۲۳) مقاله‌ای با عنوان خوشبختی یعنی داشتن یك كتابدار صمیمی» ارائه نمود. منظور وی این بود كه هر قدر هم خدمات ماشینی باشد نمی‌تواند جای ارتباط مستقیم و چهره به چهره با یك متخصص متعهد و مسلط به امور را بگیرد.فناوری به تنهایی قادر به بهسازی ارزش‌های آشكار خدماتی نیست. لازم است از توجه بیش از حد به فناوری بكاهیم و به استفاده‌كنندگان از كتابخانه به عنوان افرادی كه هر یك، نیازهای خاصی دارند توجه بیش‌تری مبذول كنیم. لازم است به این نكته توجه كنیم كه اخلاق [حرفه‌ای] خدمات عمومی باید در متن آموزش حرفه‌ای ما قرار گیرد. آنچه ما نیاز داریم، كتابداران صمیمی‌تر هستند.
پانوشت‌ها
۱-Current awareness
۲-Teflo Saracevic
۳-Journal of the American Society For Information Science
۴-On-Line Catalog
۵-Graphic
۶-Granphic accessibility
۷-The Times
۸-Bibliotheque Nationale in Paris
۹-Roma Harris
۱۰-Computers in Libraries
۱۱-Roy Tennant
۱۲-Digital Libraries
۱۳-Imaging technologies
۱۴-Optical character recignition
۱۵-Markup Langueges
۱۶-Metadata
۱۷-American Library Association (ALA)
۱۸-Patrons Are People
۱۹-Computer Sites
۲۰-Costomer Needs
۲۱-Patron
۲۲-Costomer
۲۳-Derel de Solla Price

نوشته: ف. ویلفرد لنكستر
ترجمه: دكتر احمد شعبانی و شهناز خدیوی
اعضای هیئت علمی گروه كتابداری و اطلاع‌رسانی دانشگاه اصفهان
منبع : مركز اطلاعات و مدارك علمی ایران


همچنین مشاهده کنید