چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

رسانه‌های انقلابی، انقلاب رسانه‌ای


رسانه‌های انقلابی، انقلاب رسانه‌ای
در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی، همزمان با سلطه وسایل ارتباط جمعی و شکل‌گیری غول‌های رسانه‌ای جهان، وقایع بزرگ و شگرفی بدون اتکا به این دستاوردها اتفاق افتاد که محصول سال‌ها تلاش برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران رسانه‌ای را به یک‌باره بر هم زد. این وقایع ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و ارتباطی را متوجه واقعیتی فراموش شده، یعنی قدرت سنت و ارتباطات سنتی کرد و ناکارآمدی الگوهای نوسازی غربی در کشورهای درحال توسعه را به اثبات رساند که از جمله آن وقایع می‌توان به انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.‌
اورت راجرز نظریه‌پرداز حوزه رسانه در کتاب <تکنولوژی ارتباطات: رسانه‌های جدید در جامعه> که در سال ۱۹۸۶ به چاپ رسید، بیان می‌کند: <رژیم شاه به‌رغم در اختیار داشتن رسانه‌های فراگیر نوشتاری و الکترونیک نتوانست در برابر شبکه ارتباطات سنتی ایستادگی کند.>‌وی می‌افزاید: <درسی که کشورهای جهان سوم باید از انقلاب ایران بگیرند، این است که اهمیت بیشتری به کانال‌های بین‌فردی و رسانه‌های این چنین کوچک بدهند.>‌
الوین تافلر نیز معتقد است: <امام خمینی، رسانه موج اول یعنی موعظه‌های شفاهی و چهره‌به‌چهره روحانیون را با تکنولوژی موج سوم یعنی نوارهای صوتی و دستگاه‌های ساده تکثیر تلفیق کرد.> حضور برجسته نظام‌های سنتی در جهان امروز، خیزش‌های مردمی در برابر تاثیرات زندگی مدرن و جنبش‌های دینی به ویژه در دنیای اسلام با اتکا بر ارتباطات سنتی از نمونه‌های حیات سنت در دنیای مدرن است. انقلاب اسلامی در واقع نشان داد، راه دنیای معاصر یک‌طرفه نیست و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن را نباید مترادف با سنت‌زدایی دانست.‌
● مردم، پیشتاز انقلاب‌
رسانه‌ها و ابزارهای تبلیغاتی، قبل از انقلاب شامل تلویزیون، رادیو، خبرگزاری، سینما، روزنامه‌ها، نوار ضبط، منابر و اعلامیه‌ها بودند.
این رسانه‌ها متناسب با آن برهه تاریخی، رسانه‌های سیاسی نامیده می‌شدند که در دو گروه رسانه‌های سنتی و مدرن یا کوچک و بزرگ جای می‌گرفتند.
تلویزیون، رادیو، خبرگزاری، سینما و روزنامه‌ها، رسانه‌های مدرن آن روزگار، در اختیار دولت بودند و با قدرت بسیار در راستای منافع رژیم شاهنشاهی فعالیت می‌کردند. بعدها روزنامه‌ها رسما به رسانه‌های انقلابی تبدیل شدند اما رادیو، تلویزیون، خبرگزاری و سینما ناچار بودند موضع خود را تا روزهای پایانی پیروزی انقلاب حفظ کنند. در مقابل این رسانه‌های مدرن، نوار ضبط‌صوت، منابر و اعلامیه‌ها با رویکرد سنتی و مردمی توانستند قدرت تبلیغاتی رسانه‌های مدرن را درهم بشکنند.‌
قابل دسترس ترین رسانه مردمی، اعلامیه‌ها بودند که به وفور اما نه به آسانی در اختیار اقشار مختلف مردم قرار می‌گرفتند و بخش عمده جهت‌دهی انقلاب توسط آنها انجام می‌شد. مینو بدیعی، گزارشگر وقت روزنامه کیهان درباره نقش اعلامیه‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: اعلامیه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شدند، اعلامیه‌هایی که از سوی رهبر انقلاب و مراجع تقلید توسط مجمع روحانیون مبارز به شکل فتوکپی در اختیار عامه مردم قرار می‌گرفت و دسته دوم اعلامیه‌ها و بیانیه‌های احزاب مختلف سیاسی بودند که با اسم، مشخصات و آرم سازمانی توزیع می‌شدند و بیشتر مورد اقبال گروه‌های مختلف سیاسی بود. این اعلامیه‌ها بیشتر در مساجد، دانشگاه‌ها و مدارس توزیع می‌شدند و مرکز عمده آن دانشگاه تهران بود که در و دیوار آن پر بود از انواع و اقسام اعلامیه‌ها.‌
وی با اشاره به اهمیت این رسانه مردمی در انتقال پیام‌ها و اخبار حرکت انقلاب می‌گوید: اعلامیه‌ها تا زمانی که مطبوعات به ویژه دو روزنامه مهم آن زمان، کیهان و اطلاعات تحت سانسور دولتی بود، نقش مهمی داشتند اما پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که حکومت نظامی مستقر شد و محدودیت برای پخش اعلامیه بیشتر شد، نقش رسانه‌ها افزایش یافت.‌
بدیعی درباره این دوران توضیح می‌دهد: روزنامه‌ها کم‌کم جایگزین اعلامیه‌ها شدند تا جایی که برخی اعلامیه‌ها در روزنامه‌ها چاپ می‌شد و در روزنامه‌ها بخش ویژه‌ای ،به چاپ اعلامیه‌ها اختصاص یافت. از این زمان تا ۱۳ آبان ۱۳۵۷ که تعدادی از دانش‌آموزان و دانشجویان کشته شدند، رژیم به این نتیجه رسید که روزنامه‌ها از کنترل آن خارج شدند، به همین دلیل مسئولیت اداره روزنامه‌ها به شخصیت‌های نظامی سپرده شد، روزنامه‌ها دست به اعتصاب زدند که دو ماه طول کشید در این دوره و در خلا فعالیت رسمی روزنامه‌ها، مجددا نقش اعلامیه‌ها پررنگ شد، اما مهم این است که چه با توزیع اعلامیه‌ها، چه با چاپ روزنامه‌ها باز همیشه این حرکت مردم بود که سریع‌تر پیش می‌رفت و رسانه‌ها در خدمت انقلاب و مردم بودند نه مردم در انتظار رسانه‌ها.‌
● قدرتی که قابل تصور نبود!
یکی از بهترین منابع بررسی روند تاریخی تاثیرگذاری رسانه‌های سنتی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، کتاب <درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران> نوشته دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی است که در فصل چهارم این کتاب شبکه ارتباطات سنتی در برخی جنبش‌های اجتماعی ایران از جمله انقلاب اسلامی، مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش از گزارش به قسمت‌هایی از آن اشاره می‌شود: از سال ۱۳۴۱ و رفراندوم ششم بهمن که نخستین نطفه‌های انقلاب اسلامی بسته شد تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که جشن تولد انقلاب اسلامی بود، شبکه ارتباطات سنتی به ویژه بخش مذهبی آن یعنی علما، روحانیون، مساجد و در کنار آنها، بازاریان، نقش مهمی را در تهییج و بسیج افکار عمومی بر ضد فساد، خفقان و دیکتاتوری رژیم شاه ایفا کردند و به جرات می‌توان گفت اگر عملکرد پنهان و آشکار این شبکه نبود هرگز انقلابی با این ویژگی‌ها و محتوا به وقوع نمی‌پیوست.‌با وجود آن که رژیم شاه پس از <انقلاب سفید>، تسلطی بی‌چون و چرا بر وسایل ارتباط جمعی، از جمله مطبوعات داشت و این تسلط تا بدان‌جا پیش رفته بود که بسیاری از مردم از روزنامه‌های عمده این دوره و دوران پس از آن تا اواخر سال ۱۳۵۶، به عنوان روزنامه‌های دولتی یا حتی روزنامه‌های رسمی نام می‌بردند اما نفوذ و قدرت شبکه ارتباطات سنتی کشور که از حوزه علمیه قم نشات می‌گرفت به سرعت و با شدت، پیام‌ها، اعتراض‌ها، مخالفت‌ها و افشاگری‌های علیه رژیم شاه را در سراسر کشور می‌پراکند و تاثیر و واکنش لازم را برمی‌انگیخت.
حتی زمانی که امام در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر و زندانی شدند و خبر آن در جراید انعکاس نیافت، عملا ظرف چند ساعت، خبر به گوش مردم در شهرها و حتی روستاهای دور و نزدیک رسید و تظاهرات و قیام ۱۵< خرداد> رقم خورد.‌
شاه، دولت ایران و حامیان خارجی آنها قدرت این شبکه پرنفوذ را نشناخته یا دست‌کم گرفته بودند و هرگز تصور نمی‌کردند که سخنرانی‌ها، اعلامیه‌ها و پیام‌های امام خمینی و سایر مراجع و روحانیون تا این حد نفوذ داشته باشد.
● روزنامه‌ها، روزشمار انقلاب‌
از زمان آغاز تحرکات اجتماعی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی، رسانه‌های گروهی به ویژه مطبوعات، چندین دوره را سپری کردند. رادیو و تلویزیون با وابستگی کامل به رژیم، منعکس‌کننده دیدگاه‌هایی بود که حکومت پهلوی را تائید می‌کرد و مطبوعات گرچه ظاهرا دولتی نبودند اما به نوبه خود، تحت سانسور شدید فعالیت می‌کردند. به همین دلیل مردم کمترین اعتماد را به رسانه‌های دولتی همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات داشتند و ترجیح می‌دادند از طریق رسانه‌های سنتی و مردمی همچون اعلامیه، شب‌نامه و نوار کاست، اخبار و وقایع انقلاب را پیگیری کنند. قطعا برخی شبکه‌های خارجی از جمله ‌‌BBC که مخاطبان معدودی را جلب خود کرده بودند، در انتقال اخبار مربوط به تبعید امام به فرانسه صداقت و شفافیت لازم را نداشتند و رسانه‌های مورد اعتمادی برای مردم نبودند.این وضعیت ادامه پیدا نکرد ودر جریان یکدست شدن قدرت ملت، مطبوعات نیز سد سانسور را شکستند و با مردم همراه شدند.
دکتر بیژن نفیسی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار با سابقه مطبوعات ایران در خصوص جزئیات اتفاقات آن زمان می‌گوید: بعد از کنار رفتن امیرعباس هویدا و روی کار آمدن جمشید آموزگار شرایط تازه‌ای در مطبوعات شکل گرفت. چون نظارت دولت برمطبوعات کم‌رنگ شده بود. پس از آن که شریف‌امامی به قدرت رسید، مطبوعات به منظور شفاف‌سازی که آن را حق خود می‌دانستند دست به اعتصاب زدند، دولت پس از روبرو شدن با این وضعیت از موضع خود کوتاه آمد و موافقت‌نامه‌ای را با نمایندگان مطبوعات امضاء کرد مبنی بر این که کنترل می‌بایست کمتر شود.وی ادامه می‌دهد: یکی از اهداف روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری کنترل شدید مطبوعات بود، دو سرهنگ نظامی به روزنامه‌های اطلاعات و کیهان فرستاده شدند تا اخبار را قبل از چاپ بررسی کنند. اعتصاب اعضای تحریریه اطلاعات موجب شد تا اعتصاب دوم مطبوعات شکل بگیرد که دو ماه به طول انجامید.
این استاد دانشگاه در ادامه مرور خاطرات آن روزها می‌گوید: وقتی شاپور بختیار روی کار آمد،‌ مطبوعات از امام خمینی که در فرانسه بودند، کسب تکلیف کردند و امام دستور دادند تا مطبوعات از اعتصاب دست برداشته و کار خود را از سر بگیرند و استدلال‌شان این بود که چون دولت تضعیف شده، حالا نیاز به اطلاع‌رسانی دقیق است که این هم وظیفه مطبوعات است. فعالیت دوباره روزنامه‌ها با استقبال مردم به تیراژ میلیونی رسید و گاهی در یک روز روزنامه در چهار نوبت چاپ می‌شد.
هماهنگی حرکت مطبوعات در هفته‌های پایانی عمر رژیم پهلوی با مردم از همین زمان موجب شد تا روزنامه‌های اطلاعات و کیهان به روزشمار انقلاب، تبدیل شوند و تمام تلاش‌های روزنامه‌نگاران‌ به انعکاس دقیق لحظه‌های انقلاب متمرکز شد.
● مردم و حمایت از روزنامه‌ها
در زمان مبارزات انقلابی، هیچ‌یک از روزنامه‌ها، دولتی نبودند، به همین دلیل نمی‌توان گفت مطبوعات بلندگوی کامل دولت به شمار می‌رفتند و روزنامه‌نگاران، عمال دولتی. فقط خط قرمزهایی تعیین شده بود که روزنامه‌نگاران را دچار نوعی خودسانسوری کرده بود.‌
حسین الهامی، روزنامه‌نگار پیشکسوت ایران که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، عضو شورای سردبیری روزنامه اطلاعات بود و تیترهای آشنایی چون <شاه‌رفت>، <امام آمد> با هم نظری او و سایر همکارانش در صفحات تاریخ انقلاب به ثبت رسیده، معتقد است: روزنامه‌نگاران نیز بخشی از جامعه آن روزگار بودند، گرچه در ابتدای شروع حرکت‌های انقلابی نمی‌توانستند به طور علنی درباره انقلاب، امام و مردم مطالبی را بنویسند اما سعی می‌کردند با یافتن کوچک‌ترین مفری، حرف خود را بزنند، به همین دلیل برخلاف آنچه تصور می‌شود، روزنامه‌نگاران از جمله اقشاری بودند که هیچ‌گاه خود را از انقلاب اسلامی جدا نمی‌دانستند و زمانی توانستند به صراحت درباره انقلاب قلم بزنند که مورد حمایت مردم قرار گرفتند و مردم با ایستادن مقابل دفاتر روزنامه‌های آن زمان شعار حمایت سر دادند و روزنامه‌نگاران با اطمینان از چنین پیشتوانه محکمی رسما به صف انقلابیون پیوستند.
الهام توضیح می‌دهد: پیش از آغاز چنین شرایطی روزنامه‌نگاران در وضعیت دوگانه‌ای به سر می‌بردند، ‌اگر به نفع دولت می نوشتند از سوی مردم ملامت می‌شدند و اگر می‌خواستند درباره انقلاب و مردم بنویسند، دولت واکنش نشان می‌داد. اما حرکت انقلاب به ویژه در ماه‌های آخر چنان سریع بود که آحاد جامعه را با خود همراه می‌کرد و این قدرت حرکت مردم بود که در پیش می‌تاخت و همگان را همراه می‌کرد.
الهامی می‌افزاید: مردم و مطبوعات لازم و ملزوم یکدیگر بودند، به طوری که در روزهای انقلاب هرچه روزنامه‌ها بیشتر می‌نوشتند، مردم بیشتر تحریک می‌شدند و هرچه مردم بیشتر حمایت می‌کردند، روزنامه‌نگاران جرات بیشتری می‌یافتند. کار به جایی رسید که تیراژ روزنامه‌ای چون اطلاعات به یک‌میلیون و ۴۰۰ هزار نسحه در روز رسید و کادر فنی هشدار داد که با این حجم کار، دستگاه‌های چاپ از کار خواهد افتاد.
این روزنامه‌نگار، درباره استقبال مردم، هم‌چنین توضیح می‌‌دهد اقبال مردمی به اندازه‌ای بود که روزهایی چاپ روزنامه به نوبت چهارم می‌رسید، مردم مقابل روزنامه‌فر‌وشی‌ها ساعت‌ها صف می‌ایستادند و حتی می‌خواستند با دادن پول بیشتر، حتما روزنامه را بخرند. در مواردی هم که روزنامه تمام می‌شد، نسخه‌های آن را به یکدیگر امانت می‌دادند.
وی درباره تاثیر اعتصاب روزنامه‌نگاران بر آزادی بیان می‌گوید: پس از اعتصاب مهر ۵۷ که ۶ روز طول کشید، روزنامه‌نگاران به این نتیجه رسیدند که روزنامه‌ها باید دوباره منتشر شوند، چرا که رادیو و تلویزیون دولتی، یکه‌تاز میدان اطلاع‌‌رسانی شده بودند به همین دلیل کار دوباره آغاز شد. اما اعتصاب دوم که ۶۰ روز ادامه یافت و منجر به عقب‌نشینی دولت شد، سرانجام با فرمان امام در ۱۶ دی ماه شکسته شد و پس از آن روزنامه‌ها رسما در خدمت انقلاب قرار گرفتند.‌
متن نامه تاریخی امام به روزنامه‌نگاران چنین است:
< از متصدیان مطبوعات محترم که زیربار سانسور دیکتاتوری نرفتند تشکر می‌کنم و اکنون که دولت غیرقانونی جدید مدعی برداشت سانسور است آقایان به کار خود ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیرقانونی معلوم شود.>
والسلام علیکم‌
روح‌الله الموسوی خمینی‌
انقلاب اسلامی ایران، بزرگ‌ترین رویداد قرن بیستم شناخته شده است. رویدادی که فروغش در برابر دیدگان دنیا، روح و دم مسیحایی بود در کالبد جهان تکنیک زده و بی‌روح انسان مدرن.
یکی از شگفتی‌های انقلاب اسلامی، ابداع مناسبات ارتباطی نوینی بود که هر چند در ابتدا سراسر بر عناصر سنتی اتکا داشت، ولی در طول مبارزه، با ابتکارات و تکنیک‌های نوین ارتباطی آمیخته شد و در عین حال توانست چارچوب اصولی خود را تثبیت کند.
حالا ۳۰ سال از پیروزی انقلاب گذشته و نسل سوم انقلاب با جدیدترین تکنولوژی‌های ارتباطی وقایع انقلاب را به نظاره می‌نشینند، اما تنها دیدن این تصاویر و شنیدن خاطرات برای آشنایی با عظمت انقلاب کافی نیست بلکه بیش از هر چیز لازم است اخلاق انقلابی که از روح بزرگ جمعی نشات گرفته بود، در جامعه حاکم شود تا برای نسل انقلاب تجدید خاطرات شود و برای نسل جدید، واقعیت انقلاب مردمی، ملموس گردد.
فریده عباسی‌
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید