جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فهمیدن با یک نگاه


شاید باور نکنید اما این یکی از قدیمی‌ترین آرزوهای من است. اسمش را گذاشته‌ام فهمیدن با یک نگاه و منظورم این است که فقط با یک نگاه بتوانم وضعیت هرکسی را همانطور که واقعاً هست درک کنم. ناراحتی یا خوشحالی‌اش را، احساسی را که در آن لحظه دارد، خشم یا اندوه یا هیجانش را و خلاصه همه آن چیزی را که در او هست و نیست.
در واقع می‌خواهم از یک زبان دیگر حرف بزنم. زبانی که حتی بیشتر از همین زبان معمولی ما در ایجاد یک رابطهٔ موفق و درک نزدیکان و اطرافیان‌مان به ما کمک می‌کند، همان زبانی که احتمالاً اجداد گرز به دست و غارنشین ما زیاد از آن استفاده می‌کردند. با این وجود دوستان دانشمند هم عصرمان، چند دهه بیشتر نیست به مطالعه آن پرداخته‌اند و اسمش را گذاشته‌اند زبان بدن! شاید نام خیلی مناسبی هم برای آن نباشد. چون در بسیاری از موارد چیزهائی انتقال پیدا می‌کنند که بسیار فراتر از حرکات بدنی هستند. به همین دلیل می‌خواهیم الفبای آن را بیشتر بشناسیم. وقتی با کسی ارتباط برقرار می‌کنیم، به عنوان شنونده، اطلاعات را از شش منبع دریافت می‌کنیم که سه تا را با گوش و سه تا را با چشم خود درک می‌کنیم. یکی از این منابع، کلمات طرف مقابل است. منظور واژه‌های خاصی است که به کار می‌برد اما گول کلمات را نخورید چون می‌گویند واژه‌ها غیر قابل اعتمادترین منابع اطلاعاتی هستند! و عناصر غیرکلامی بیشتر ارزش تمرکز دارند. دومین منبع لحن صدا است. لحن صدا از خود واژه‌ها مهم‌تر است. به طور مثال، جملهٔ عجب تعطیلی آخر هفته‌ای داشتم را در نظر بگیرید. این جمله می‌تواند بر اساس تن صدای گوینده، حداقل دو معنای متفاوت داشته باشد که از جالب‌ترین تعطیلی ممکن تا ناراحت‌کننده بودن آن در تغییر است. منبع سوم هم شامل سرعت گفتار، فراوانی و طول مکث‌ها و تعداد دفعاتی است که جریان گفتار قطع می‌شود.
شنونده هوشیار به زیر و بم، آهنگ، طنین و دیگر نشانه‌های صوتی نیز گوش می‌کند و معنای آنها را هم به معنای کلمات می‌افزاید. متخصصان می‌گویند صدای یکنواخت اغلب نشانه‌ٔ خستگی است، سرعت کم و زیر و بم پائین علامت افسردگی و صدای بلند و ارتفاع تأکیدی صدا علامت شادمانی گوینده است. تن صعودی تعجب را می‌رساند و گفتار تند، حالت دفاعی گوینده را نشان می‌دهد. کلام خصمانه با تن بالا علامت خشم است و زیر و بم بالا همراه با کلام طولانی، نشان از ناباوری دارد!
برای برخی افراد این نشانه‌ها چنان واضح است که گفته می‌شود برخی از وکلا از روی نشانه‌های آوائی حتی مجرم یا بی‌گناه بودن موکلان خود را تشخصی می‌دهند!
سه منبع دیداری عبارتند از: چهره، وضع اندام و حرکات بیانگر. چهره نه تنها می‌تواند هیجان‌های خاص را افشا سازد بلکه می‌تواند آنچه را که برای فرد مقابل مهم است به او انتقال دهد. چشم‌ها و پوست اطراف آن گویا‌ترین نشانه‌ هستند. چشم‌ها در خوشی برق می‌زنند و در اندوه قرمز و اشک‌آلود به نظر می‌رسند، آنها عشق و اعتماد یا دور بودن و صمیمی نبودن یا قطع رابطه با دیگری را منتقل می‌کنند (البته مراقب باشید در دام افرادی نیفتید که حتی چشم‌هایشان دروغ می‌گویند!!)
وضع اندام، حرکات و اعمال نیز به اندازه‌ٔ چندین جلد کتاب حرف دارند! مثلاً شخصی که می‌خواهد به گفتگو خاتمه دهد ممکن است پاهایش را دراز یا خم کند، به مرتب کردن کاغذهای روی میز بپردازد، در کیف دستی خود را ببندد و یا در وضعیتی صاف و آماده برای ختم گفتگو بنشیند.
کسانی که درس می‌دهند، جلسه برگزار می‌کنند، گروه‌های بزرگ مراجع یا سخنرانی‌ به راه می‌اندازند، باید نسبت به وضع اندامی مشترک گروهی که با آن کار می‌کنند حساس باشند. نوعی هماهنگی زبان تن در گروه وجود دارد، گاهی همه هشیار هستند و گاهی سطح انرژی کل گروهی که با آن کار می‌کنند پائین است.
توجه به چنین وضعیتی باعث می‌شود به موقع به جلسه پایان دهیم یا از روش‌های لازم برای نیرو دادن به گروه استفاده کنیم. جالب است که وقتی کسی رغبتی برای بیان احساساتش ندارد یا عبارات مناسبی برای توصیف هیجانات خود پیدا نمی‌کند یا احساساتش را چنان سرکوی کرده که به طور آگاهانه از آن مطلع نیست، رفتارهای غیرکلامی او احساسات حقیقی‌اش را به ما نشان می‌دهد به قول یک روانشناس صاحب نام دروغ گفتن به خویشتن از همهٔ مجاری بدن ما سرازیر است.
منبع : فصلنامه علم موفقیت


همچنین مشاهده کنید