سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

معیار تفسیر امام در کشاکش ائتلاف برای تحریف


معیار تفسیر امام در کشاکش ائتلاف برای تحریف
"اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود، لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست، مگر آن که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان و یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم" امام خمینی(رض)، وصیت نامه الهی- سیاسی
۱) روزگاری خفاشان قلم به مزد در تاریکخانه روشنفکریشان، نور را ستیزه ای عیان آغازیده و چنگال آلوده خود را سوی سیمای حقیقت روانه کرده بودند. در سخنرانی ها از لزوم سپردن امام به موزه های تاریخ سخن می گفتند و در آشفته نویسی ها، تصمیمات انقلابی معمار انقلاب اسلامی را مغایر اصول عقلانی می نمایاندند. و چه می گویم، خمینی که سهل است، حقیقت مصطفوی(ص) و عصمت زهرایی(س) نیز بی بهره از نیش این مارهای خوش خط و خال نماند؛ مرور نشریات سراسری سال های انتهایی دهه هفتاد بزرگترین گواه این سخن است.
۲) موضع رأس و بدنه جریان های مکتبی در آن روزگار چه در حوزه سیاست و چه در حوزه فرهنگ اما موضعی منفعل و با ندای "وا اسلاما" و "وا اماما" بود. تجمعات مداوم پس از نماز های جمعه، چاپ نشریات واکنشی که شاید "شلمچه" و "جبهه" را بتوان نماد آنها دانست،‌ بر هم زدن سخنرانی ها و مراسمات جریان براندازی و... شاخص واکنش های نیروهای حزب الهی در پاسخ به عملکرد این جریان بود.
۳) "تلک الایام نداولها بین الناس...". ۳ شکست سنگین و پیاپی در انتخابات های شوراها، مجلس و ریاست جمهوری، تئوریسین های جریان روشنفکری را به تغییر استراتژی جبهه دوم خرداد واداشت. هر چند که رویکرد منافقانه از همان آغاز در دستور کار طیفی از کارگزاران جبهه دوم خرداد قرار داشت:
"باید به این نکته توجه داشته باشیم که جامعه ما هنوز که هنوز است متدین است و جامعه ای دینی است. جامعه ای که هم به لحاظ عقیدتی،‌ احساسی و عاطفی و هم به لحاظ عملی، دلمشغول دین و مذهب است. از سوی دیگر وقتی قصد داریم تا موجودی را تعلیم و تربیت کنیم و به مجرای خاص سوق دهیم، باید میزان فهم و قبول مخاطب را در نظر بگیریم و چون مخاطبان ما مسلمان هستند، طبعاً باید با آنها با ترمینولوژی دینی سخن گفت... به حدی که به نظرم می آید، اگر کسانی باطناً لائیک و غیردینی هستند، باید تا حد فراوانی مثل روشنفکران دینی و با ترمینولوژی دینی سخن بگویند و الّا توفیق و کارآیی نخواهند داشت." عیسی سحرخیز، ماهنامه آفتاب، آذر ۸۰
اما با این حال پس از رویگردانی مردم از ایشان، تئوری نفاق به عنوان استراتژی اول این جریان برگزیده شد.
۴) در قوت گرفتن رویکرد منافقانه همواره جای خوش حالی و نگرانی توأمان وجود داشته است. خوش حالی از آن روی که کفر علنی با بی تفاوتی مؤمنین مواجه نشده و برخورد غلیظ آنان را به دنبال داشته است. خوش حالی از آن روی که دشمنی علنی با مبانی دینی، حیات سیاسی درپیش گیرندگان این استراتژی را به جد زیر سؤال برده است. خوش حالی از آن روی که علنی ساختن منویات درونی کفرآمیز تهدید مردمان به "راست کردن قائلین با شمشیر کج" را به دنبال داشته است. خوش حالی از آن روی که نتیجه ندادن رویکرد کفرآمیز علنی، نشان از عمق اعتقادات دینی مردمان و پایبندی ایشان به اصول اسلامی دارد.
و نگرانی از آن روی که معاویه صفتی مقدمه حاکمیت یزید و به مسلخ بردن حسین به کربلاست. نگرانی از آن روی که عامه مسلمین قدرت تشخیص نفاق معاویه را ندارند. نگرانی از آن روی که خطر تحریف مبانی اسلامی در این رویکرد به شدت نگران کننده است و نگرانی از آن روی که معروف در نظر مردمان منکر و منکر تبدیل به معروف شود و در یک کلام، اسلام وارونه و امریکایی داعیه دار و طلبکار اسلام ناب محمدی(ص) شود.
۵) در گناه تحریف اندیشه های اصیل اسلام ناب و معمار آن هرقدر که جریان لائیک مقصر است، جریان به اصطلاح اصولگرایی که زبان به کام گرفته و خود را به ندیدن و نشنیدن زده است نیز شریک است. جفای جماعت ظاهرالصلاح اگر بیشتر از ظلم معلوم الاحوال ها نباشد کمتر نیست. چه، ایشان نیز در پشت پیراهن های یقه بسته که گاه روی شلوار افتاده و گاه نیز -به اقتضای شغل- با کت و شلواری دیپلماتیک و ته ریش نرم همراه شده است، همان کردند که سکولارها. در این ماجرای دردناک چپ و راست اتحادی استراتژیک یافته اند.
۶) این روزها که جریان روشنفکری- هرچند در هیئت مذهبی و یا در کسوت روحانیت- منویات درونی خویش را به امام نسبت می دهند، لزوم واکنش اندیشه ورزان انقلاب و به خصوص اصحاب عاشورایی امام به این تحریفات جدی است. اما در این میان جای این سؤال باقی است که در کشاکش تعارض سخن صحابه چه باید کرد؟
پاسخ روشن است. عملکرد صحابه خود بهترین گواه صدق و کذب یا عدل و فسق آنان است. کسانی که مخالف نص صریح پیام ها و سخنان امام راحل سخن گفته اند، از کذابین اند. در کلام کسانی که در نقل هایشان از جلسات همیشه دو نفره و خصوصی با امام، مخالفت جدی با سیره عملی بنیانگذار انقلاب اسلامی باشد،‌ جای پذیرشی نخواهد بود. نیز، کسانی که از گذشته خویش پشیمان شده و از مشی انقلابی خود عدول و بلکه توبه کرده اند، صلاحیت سخن گفتن درباره اندیشه امام را ندارند. صحابه ای که اشرافیت در تمام شئون زندگی اشان، از گفتار گرفته تا رفتار، از خانه گرفته تا ماشین، از اندیشه گرفته تا پندار و... ریشه دوانده، حق تفسیر امام را ندارند. نیکوترین معیار تفسیر امام، خود امام و کلام خلف صالح اوست.
حسین همازاده
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید