سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس


امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس
اصطلاح خاورمیانه اولین بار در ۱۹۰۲ میلادی توسط آلفردماهان بکار گرفته شد و منظور تشریح منطقه اطراف خلیج فارس بود چون از قاره اروپا به آن نگریسته می شد نه خاور نزدیک به حساب می آمد و نه خاور دور. در میان مناطقی که در خاورمیانه، به عنوان مناطق ژئوپولیتیک مستقل و متمایز شناخته می شود، خلیج فارس مدل یگانه ای از یک منطقه ژئوپولیتیک را ارائه می دهد. این منطقه مللی را شامل می شود که به لحاظ فرهنگ متفاوتند اما از نظر مشغله های سیاسی، استراتژیک و اقتصادی هماهنگی و تجانس دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان می باشد که همه آنها مسلمانند و همه آنها جزو ایران عرب زبان هستند.
محیط سیاسی منطقه تحت تاثیر نفوذ نزدیک به یک قرن و نیم انگلیسی ها، همراه با زندگی اقتصادی بر محور صید و بازرگانی و بعدها بر محور تولید و بازرگانی نفت است که همه و همه به صورت پدیده هایی از یک محیط متمایز و ویژه درآمدند. مهمترین ارتباط آن با مناطق عمده صنعتی (مصرف کنندگان نفت) و بیشترین توجهش معطوف تامین امنیت برای بازرگانی نفت است.
● اهمیت جهانی خلیج فارس
خلیج فارس با گستره ای برابر نود هزار مایل مربع و با شکل جغرافیایی ویژه همانند یک مستطیل خمیده است ژرفای اندکی دارد که متوسط آن ۵۰-۴۰ متر است. این ژرفای اندک آن را به صورت یک فلا ت قاره یکپارچه درمی آورد. خلیج فارس ۶۳% کل ذخایر نفتی و حدود ۳۰% کل ذخایر گاز شناخته جهان را داراست و در حقیقت بزرگترین انبار انرژی جهان محسوب می شود. حدود ۸۰% ذخایر منطقه و یک چهارم ذخایر جهانی در اختیار ۴ کشور عربستان، ایران، کویت و عراق قرار دارد.
عامل اصلی که نفت و گاز خلیج فارس را برای ایالا ت متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی می سازد، دشواری در جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی نظیر خورشید، دریا، هیدروژن و... است پس از شعله ور شدن جنگ ایران و عراق تولید و صدور نفت و مصرف جهانی آن کاهش یافت اما از نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ به بعد شاهد رشد مصرف جهانی نفت بودیم و همچنان خلیج فارس را به عنوان یکی از مهمترین مناطق جهانی معرفی می کند که دیگر تنها ایفاگر نقش ارتباطی شاهراه تجاری میان شرق و غرب نیست بلکه تعادل اقتصادی جهان در آینده به امنیت صدور این انرژی بستگی دارد.
● مرزها و اختلافات مرزی در منطقه خلیج فارس
مرزها خطوطی اعتباری و قراردادی هستند که به منظور تجدید حدود یک واحد سیاسی بر روی زمین مشخص می شوند و همین خطوط است که وحدت سیاسی را در یک سرزمین که ممکن است فاقد هرگونه وحدت طبیعی یا انسانی باشد ممکن می سازد.
اما تحدید حدود و علا مت گذاری و قراردادهای مرزی، هیچ دولتی را از اختلافات مرزی مصون نمی دارد. اگر مرزها از نظر فیزیکی و قانونی امن باشند در برخی عملکردهای مرز ممکن است اختلافاتی بروز کند. بی سبب نیست که اس بی جونز معتقد بود مرز مثل پوست انسان ممکن است مرض مربوط به خود را داشته باشد یا منعکس کننده امراض بدن باشد. پرسکات نیز ۴ نوع اختلاف مرزی را بیان داشت که متاسفانه همه آنها امروزه در خاورمیانه منجمله منطقه خلیج فارس یافت می شود.
این ۴ نوع اختلا ف عبارتند از:
۱) اختلا ف مکانی که ناشی از مشخص کردن مکان دقیق مرز است مانند نزاع ایران و عراق بر سر مرز اروندرود.
۲)اختلاف بر سر قلمروی مرزی مشترک: اختلاف ارضی منطقه نیز کم نیست مانند اختلاف عربستان و عمان و ابوظبی برسد واحه های بوریمی.
۳) اختلافات عملکردی مرز که ناشی از عملکرد دولت های همسایه در تشریفات سخت و خسته کننده عبور قانونی از مرز یا تشویق به عبور غیرقانونی از مرز جهت ضربه زدن به منافع کشور همسایه است مانند مهاجرت غیرقانونی از برخی کشورهای عربی به داخل عربستان.
۴) اختلافات ناشی از منابع ممتد در دو سوی مرز: این نوع اختلاف بیشتر در حوزه رودخانه ها پیش می آید خصوصا در مناطقی که مشکل حاد کمبود آب وجود دارد یا اختلا ف بر سر منابع مشترک نفتی که این اختلا ف نیز در منطقه مورد نظر ما کم نیست.
قبل از اینکه به طور اجمالی به نمونه های مهم اختلافات مرزی کشورها اشاره شود باید دید در به وجود آوردن این اختلا فات چه عوامل یا چه قدرت هایی نقش داشته اند.
الف) جنگ اول جهانی و پیامدهای آن:
یکی از اهداف اصلی حضور قدرت های بزرگ غربی در دوران های مختلف تاریخی در مناطق جهان، استفاده از منابع و منافع این کشورها به نفع خود در راستای ایجاد توسعه و پیشرفت همه جانبه کشورهایشان بوده است که از آن به استعمار یاد می کنیم. جنگ جهانی اول نقطه عطفی مهم برای جهان غرب بود. امپراتوری عثمانی به دلیل طرفداری از آلمان، علیه فرانسه، بریتانیا و روسیه وارد جنگ شد در مقابل بریتانیا هم وارد اتحاد به اعراب شد تا با حمایت از استقلا ل اعراب، آنها رابه قیام علیه عثمانی ترغیب کند. در۱۹۱۴ در قرارداد سایکس پیکو که بین فرانسه و بریتانیا به صورت محرمانه امضا شد کشور عثمانی به فلسطین، اردن، عراق، سوریه، لبنان وعربستان تقسیم شد و تمامی مرزها با نظر انگلستان تنظیم شد. با ادامه دخالت های استعمارگر انگلستان و فرانسه و با استفاده از احساسات ناسیونالیستی اعراب و قوم یهود و پی ریزی حکومت صهیونیستی اسرائیل، نقشه سیاسی جنوب غرب آسیا که از زیر سلطه دولت عثمانی بیرون می آمد طرح ریزی شد و شالوده همه مسائل و کشمکش های سیاسی که امروز مردم این منطقه درگیر آن هستند پی ریزی شد. تکه تکه کردن زمین های اسلا می و ایجاد کشورهای کوچک با سردمداران وابسته به خود و حکومت های نامشروع غیرمردمی جهت ممانعت از وحدت سرزمینی و تشکیل یک دولت اسلا می بزرگ چون عثمانی از دیگر سیاست های انگلستان بوده است.
پس از تحولا تی چون جنگ دوم جهانی، خروج استعمارگران خصوصا بریتانیا از مناطق اشغالی ضروری به نظر می رسید. البته انگلستان سعی کرد نفوذ خود را در منطقه کاملا از دست ندهد بنابراین با دامن زدن به اختلا فات مرزی بین دولت های منطقه و درگیر کردن انرژی و فکر مسوولین این کشور به شیوه هایی چون گسترش فقر و ایجاد اختلا فات قومی و مذهبی و جنگ های داخلی و... موجب تضعیف پایه های اقتصادی آنها و وابستگی تکنولوژیکی این کشورها پس از استقلا ل شده است و بدین ترتیب بهانه های حضور و دخالت خود را در امور کشورهای منطقه میسر نموده اند.
ب) تقسیمات مرزی در خلیج فارس
از آنجا که نفت علت وجودی برخی از کشورهای خاورمیانه و خصوصا در خلیج فارس را تشکیل می دهد، تحدید حدود مرزهای سیاسی برای خشکی و آب مکررا تحت تاثیر وجود نفت صورت گرفته است و گاهی محرک اختلا ف بین همسایه ها و گاهی مشوق همکاری منطقه ای بوده است. در خلیج فارس هشت کشور هم کرانه اند که شانزده قطعه مرز دریایی میان آنها می تواند به وجود آید. از این تعداد هفت قطعه تعیین شده اند که شش قطعه آن به شرح زیر رسمیت یافته اند:
۱)مرز ایران وعربستان در ۱۹۶۸.م
۲) مرز ایران و قطر در ۱۹۷۰.م
۳)مرز ایران و عمان در ۱۹۷۵. م
۴) مرز ایران و بحرین در ۱۹۷۲.م
۵) مرز بحرین و عربستان در ۱۹۵۸.م
۶) مرز قطر و امارات متحده عربی (ابوظبی) در ۱۹۶۹. م
دست کم ۱۰ قطعه مرز دریایی دیگر در خلیج فارس باید تعیین شوند و رسمیت یابند اما هنوز بعد از مدت ها کشمکش این مرزها به دلیل اختلا فات دقیقا مشخص نشده اند. این ۱۰ قطعه شامل موارد زیر است:
۱) مرز بحرین و قطر: اختلا فات دو کشور مربوط به منطقه زباده، حاکمیت بر مجمع الجزایر حوار، پهنای دریای سرزمینی و فلا ت قاره دو کشور است. البته کانون اصلی اختلا ف دو دولت حاکمیت بر سر جزایر حوار است که علی رغم غیرمسکونی بودن، به دلیل وجود منابع نفت و گاز مورد توجه دو کشور است.
۲) مرز دریایی ایران وعراق: اختلا ف دو کشور مربوط به ۸۰ کیلومتر آخر اروندرود قبل از رسیدن به خلیج فارس است. علی رغم قرارداد ۱۹۷۵ .م الجزایر و موافقت دو کشور برای تعیین خط مرزی براساس خط تالوگ، اما با بروز انقلا ب اسلا می در ایران، عراق این قرارداد را یک طرفه باطل اعلام کرده و همین مساله را بهانه حمله به ایران بیان کرد.
۳) مرز دریایی ایران وکویت: به دلیل اختلا فات سرزمینی میان کویت و عراق و بلا تکلیف ماندن مرزهای خشکی دو کشور، نقطه دقیق ادامه مرزهای خشکی آن در دریا مشخص نیست و علی رغم توافق دو کشور ایران و کویت در اوایل دهه ۱۹۷۰.م در مورد حدود دریایی، اما تعیین دقیق حدود آن تا تعیین مرزهای عراق و کویت عملی نیست.
۴) مرز عراق و کویت: عراق با ادعای اینکه کویت بخشی از ایالت بصره در زمان عثمانی بود حملا ت مکرری به کویت داشته است که نهایتا در جنگ دوم خلیج فارس به اشغال کویت می پردازد اما با حملا ت آمریکا و متحدانش مجبور به خروج از این کشور می شود.
۵) مرز ایران و امارات متحده عربی: مرز دو کشور به دلیل پیچیدگی وضعیت مرزی جزیره ابوموسی و اختلا ف بر سر مالکیت تنب بزرگ و کوچک هنوز رسمیت نیافته است بخشی از این مرز دریایی در سال ۱۹۷۵.م میان ایران و دوبی تعیین شد و به نزدیکی جزیره ابوموسی رسید اما هنوز رسمیت نیافته است.
۶) مرز عربستان و کویت: به دلیل اختلا ف بر سر مالکیت جزایر قارو و ام المرادیم بلا تکلیف مانده است.
۷) مرز عمان و امارات متحد عربی: به دلیل اختلا ف دو کشور، مرزهای بخش شمالی راس الخیمه و عمان شمالی در شبه جزیره مسندم تعیین نشده است کشف نفت در ۱۹۷۷.م موجب تشدید مناقشات قدیمی آنها شد.
۸) مرز قطر و عربستان: مرز دو کشور در خلیج سلوا به دلیل اختلافات بر سر مالکیت جزایر حوار و مشخص نبودن نقطه اتصال مرز سوم، لا ینحل مانده است.
۹) مرز قطر و عربستان: مرز دو کشور در خورالعدید به دلیل نامشخص بودن وضع دقیق مرزهای خشکی دو کشور پس از توافق نامطمئن در ۱۹۷۴.م میان آنها همچنان نامعلوم مانده است.
۱۰) مرز عربستان - ابوظبی: به دلیل پیچیدگی ناشی از توافق مرزی ۱۹۷۴.م عربستان - ابوظبی در خورالعدید هنوز دقیقا مشخص نشده است.
● حساسیت های امنیتی در خلیج فارس
همانطور که پیشتر اشاره شد تا اواخر دهه ۱۹۷۰.م پیچیده ترین و حساس ترین مسائل مرزی در منطقه به نحوی حل و فصل شدند که اختلا فات مرزی را به میزان چشمگیری کاهش یافت. گرچه فروپاشی شوروی، تحولات نظام جهانی را تسریع بخشید و علا قمندی به تعریف دوباره ترتیبات سرزمینی و مرزی را در منطقه به وجود آورد. اما علی رغم وجود اختلا فات مرزی در بین برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، این اختلافات به گونه ای نیست که مانع همگرایی و وحدت منطقه ای شود زیرا جز در یکی دو مورد بقیه اختلا فات چندان عمیق و ریشه دار نیست. بنابراین این منطقه متمایز با محیط ویژه اش بهترین فرصت را برای همکاری ملل ساحلی با یکدیگر به منظور ایجاد یک گروه اقتصادی فراهم آورده است که نباید آن را از دست داد این گروه بندی برای بقای اقتصادی کشورهای منطقه در جهان ژئوپولیتیک چند قطبی در حال ظهور حیاتی است و دغدغه های اقتصادی مشابه در کنار اهمیت جهانی منطقه همراه با توان بالا ی تولید و صدور نفت و گاز، ایجاب می کند که کشورهای منطقه به دنبال امنیت از طریق پیمان های منطقه ای باشند. ایده یک پیمان منطقه ای پیشنهاد جدیدی نیست. این ایران بود که پس از خروج بریتانیا از منطقه خواستار ترتیبات منطقه ای برای امنیت در خلیج فارس شد و معتقد بود هر سیستم امنیتی که یکی از کشورهای ساحلی را به عنوان عضو نپذیرد نه تنها ناقص است بلکه عامل تحریک علیه کشورهای کنار گذاشته شده از سیستم امنیتی می شود. در آستانه خروج بریتانیا، ایران برای حفاظت از تنگه هرمز در مقابل هر نوع تهدید خارجی، موقعیت خود را بیش از هر کشور دیگر منطقه مناسب می دانست زیرا مرزهای دریایی ایران بیشتر خلیج فارس را در برمی گیرد. سواحل ایران شامل کرانه های شمال و شمال غربی و شمال شرقی منطقه می شوند. این سواحل از ورودی فاو شروع و به اقیانوس هند ختم می شوند همچنین علاوه بر داشتن قوی ترین نیروی نظامی منطقه، حفاظت از تنگه نیز به دلیل موقعیت استراتژیک بنادر، طول آبراه و جزایر ایرانی مشرف به تنگی، توسط ایران بهتر قابل تامین خواهد بود. ایران در مدخل خلیج فارس تعدادی جزایر استراتژیک را تحت حاکمیت دارد که از آن میان شش جزیره لا رک، هرمز، قشم، هنگام، تنب بزرگ و ابوموسی از اهمیت استراتژیک بیشتری برخوردارند. گرچه عربستان سعودی به عنوان کشوری با سواحل نسبتا طولا نی و موقعیت مناسب تر اقتصادی سیاسی نسبت به دیگر کشورهای عرب خلیج فارس و با ادعای رهبری جهان اسلا م همیشه امیرنشین های کوچک خلیج را حوزه نفوذ خود دانسته و سعی دارد در بحران های منطقه نقش فعالی داشته باشد مانند بحران کویت در ۹۱-۱۹۹۰، اما واقعیت این است که ایران بزرگترین و پرنفوذترین کشور منطقه است با بیشترین جمعیت و بزرگترین استعدادهای اقتصادی، استراتژیک و سیاسی.
برخلاف ادعای وزیر خارجه مصر در ۱۹۹۱.م که معتقد بود امنیت خلیج فارس یک مساله پان عربی است و چون مصر بزرگترین و با نفوذترین کشور منطقه است پس هر آنچه بر امنیت خلیج فارس اثر نهد لزوما بر امنیت همه کشورهای عربی به ویژه مصر اثر خواهد گذاشت، می توان گفت خلیج فارس منطقه ای منحصر به اعراب نیست چطور می شود کشوری چون ایران با داشتن همه سواحل شمالی خلیج فارس نباید و نمی تواند در امنیت خلیج فارس وارد شود اما مصر با صدها کیلومتر فاصله در این منطقه منافعی دارد و باید در سیستم امنیتی آن نقش برتر داشته باشد. باید توجه داشت که ادامه صدور نفت و ورود کالا های بازرگانی از راه خلیج فارس برای ایران جنبه حیاتی دارد پس کنار گذاردن ایران از ساختار امنیتی منطقه نامفهوم بوده و فقط به معنای بی ثباتی در خلیج فارس خواهد بود.
● نتیجه گیری
کشورهای حوزه خلیج فارس علی رغم داشتن اختلافات سرزمینی با همدیگر، اما به دلیل اشتراکات فراوان دینی، فرهنگی با همدیگر و دغدغه های اقتصادی مشترک و با توجه به اینکه امنیت در خلیج فارس برای تداوم جریان بی خطر صدور نفت ضروری است می بایست در تلا ش برای ایجاد سیستم مناسب امنیتی در منطقه باشند. سیستمی که تمامی کشورهای ساحلی را شامل شود و هیچ کشوری از خارج از منطقه در آن حضور نیابد زیرا هر نوع حضور نظامی خارجیان در منطقه جایگزین نامناسبی خواهد بود و بیشتر موجب پیچیدگی های غیرضروری حیات سیاسی منطقه می شود.
نویسنده : مریم بائی لاشکی
منابع در روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید