جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دو قدرت در حال ظهور آسیا


دو قدرت در حال ظهور آسیا
یک وسواس و مشغله فکری در چین در ارتباط با این موضوع وجود دارد که معنی و مفهوم «قدرت در حال ظهور» (rising power) چیست؟ سال قبل تلویزیون مرکزی چین یک سریال داستانی ۱۲ قسمتی را با عنوان قدرت در حال ظهور تولید و پخش کرد. در این برنامه ۹ قدرت بزرگ جهانی که در تاریخ جدید ظهور کرده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
از اسپانیا و پرتغال در قرن پانزدهم شروع شد تا به بریتانیای کبیر، ایالات متحده و ژاپن رسید. پیام این برنامه به روشنی این بود که چین در حال دستیابی به آرزوی دیرینه خود یعنی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است و این موفقیت چین باعث خواهد شد مدل توسعه یافتگی از انحصار غرب خارج شود.
اما قدرت دیگر در حال ظهور در قرن بیست ویکم یعنی هندوستان. به ندرت بحث شده است که آیا هندوستان از مدل چین پیروی می کند یا خیر. برخی اندیشمندان استراتژیست چینی عقیده دارند که هندوستان شبیه چین نیست و در دنیای امروز یک قدرت اصلی محسوب نمی شود و حتی برای آینده نیز یک قدرت بالقوه به شمار نمی رود.
هندوستان اولین مکانی بود که چین می توانست با دنیای خارج ارتباط داشته باشد. بیش از ۱۳۰۰ سال قبل یک راهب بودایی به نام زونگ زانگ (۶۶۴- ۶۰۲م) مسافرت مشهوری با عنوان «سفری به غرب» انجام داد. او طی این مسافرت متون قدیمی بودایی و سانسکریت را از هند به چین آورد و امروزه زونگ زانگ های نوین- که دیگر راهبان نیستند بلکه سرمایه گذاران هستند- برای زیارت به هند و مخصوصاً شهرهای دهلی نو، بمبئی و بنگلور می روند.
هنگامی هندوستان در محاسبات طراحان استراتژیست چینی مورد توجه قرار گرفت که آنها ظهور قدرت هندوستان را به عنوان یک رقیب احساس کردند. کشوری که در همسایگی چین قرار دارد. در نیمه اول قرن نوزدهم نیز چین با قدرت دیگری که در همسایگی اش بود برخورد داشت. یعنی ژاپن که از الگوی غرب پیروی می کرد.
ژاپن نه تنها دشمن پکن بود بلکه به چین حمله کرده و بخشی از خاک آن را اشغال کرده بود و در پی زیرسلطه درآوردن آن منطقه اشغال شده بود. در زمان کنونی نیز در همسایگی جنوبی و غربی چین، فیل آسیایی ظاهر شده است. در سال ۲۰۰۴ اتال بیهاری واجپایی- نخست وزیر وقت هندوستان- یک برنامه بیست ساله را اعلام کرد به منظور اینکه هندوستان به جایگاه یک قدرت بزرگ دست بیابد.
هرچند که هندوستان با زرادخانه هسته ای و توان نیروی دریایی اش قبلاً نفوذ ژئوپولتیک خود را آغاز کرده بود و در پی این است که دامنه این نفوذ از منطقه محدود شده سنتی یعنی شبه قاره فراتر رود.
برخی از ناظران چینی و بین المللی باور دارند که در آینده نزدیک برتری چین نسبت به هندوستان حفظ خواهد شد. این حرف ممکن است صحیح باشد اما هندوستان را نباید دست کم گرفت. قدرت گرفتن هندوستان ممکن است آهسته تر از چین باشد اما غیر واقعی تر نیست.
در حقیقت بخش اصلی رشد چین نتیجه سرمایه گذاری مستقیم خارجی بوده است. اما هندوستان برای رشد تولیدات کشورش می تواند به صنایع بومی و خانگی اش و همچنین پیشرفت بیش از حد در توسعه سرمایه انسانی کشورش تکیه داشته باشد. سیستم دموکراتیک هندوستان ممکن است از عدم کارایی و فساد رنج ببرد اما این سیستم ثابت کرده است که در مدیریت مشکلات این کشور وسیع و چند قومیتی توانا است. چینی ها اعتقاد دارند که اصلاحات سیاسی خواه ناخواه نسبت به رشد اقتصادی دیرتر انجام می شود. سیستم سیاسی چین در آینده ای نه چندان دور با مشکلات زیست محیطی و شکاف و عدم تعادل بین بخش های اقتصادی مواجه خواهد شد.
برخی از چینی ها می خواهند کشور خود را همتای ایالات متحده ببینند. اما این وقتی ممکن خواهد بود که در سالن های سخنرانی در پکن و شانگهای افزایش قدرت چین بحث و بررسی و در مقایسه چین با کشورهای غربی این موضوع مشخص شود.
ممکن است چین نسبت به هندوستان در اجرای مدل توسعه بهتر عمل کرده باشد اما به مانند زمان زونگ زانگ، چینی ها هنوز نیازمند به آن هستند که به معابدشان در هندوستان بروند و ببینند چگونه هندی ها در کشورشان بر مشکلات نوسازی و توسعه اقتصادی غلبه کرده اند.
هر راه حلی که برای مدیریت تغییرات ژئوپولتیک در آسیا به کار رود، نقش هندوستان در این تحولات غیرقابل انکار خواهد بود. برای چند دهه آینده فضای آسیا متکی خواهد ماند بر توازن قوا بین کشورهای ژاپن، هندوستان و چین.
هندوستان چه نقشی را بازی خواهد کرد؟ برای برخی در پکن و سایر نقاط دیگر جهان خیلی روشن است که ایالات متحده برای مهار نفوذ چین در آسیا از رقبایی همچون هند و ژاپن استفاده می کند. ظهور قدرت چین به تحکیم اتحاد امنیتی ژاپن و امریکا طی مدت زمان زمامداری بوش و کویزومی (۲۰۰۶-۲۰۰۱) کمک کرده است.
نتیجه ای که از رابطه بین ایالات متحده و ژاپن می توان گرفت این است که ایالات متحده با موفقیت تمام از ژاپن «انگلستانی در خاور دور» ساخته است و برای هندوستان آیا هدف از توافق هسته ای غیرنظامی بین ایالات متحده و هندوستان این نبوده است که به هندوستان کمک کند تا به یک قدرت جهانی در قرن ۲۱ تبدیل شود؟
و از این منظر هدف واقعی زرادخانه هسته ای هندوستان چه کسی است؟ نه ایالات متحده، نه روسیه و نه حتی پاکستان؛ بلکه چین هدف اصلی است. برای اینکه چارچوب های قدیمی قدرت که بر توازن قوا استوار است را به فرآیند اجتماع سازی منطقه ای تبدیل کنیم، نیازمند به الگوی متفاوتی هستیم.
هندوستان در اولین اجلاس سران آسیای شرقی (EAS) در سال ۲۰۰۵ حضور داشته است و در سال ۲۰۰۶ نیز به صورت یک عضو ناظر به پیمان شانگهای (SCO) ملحق شده است. همچنین هندوستان در مقابل برخی از تمرینات نظامی کشورهای شرق آسیا از جمله چین رفتار مناسبی داشته است. این عمل هندوستان مطابقت دارد با طرح کلی الگوی سیاست خارجی چین که در سال ۲۰۰۶ در اجلاس سران سازمان شانگهای توسط رئیس جمهور هوجین تائو ارائه شد.
«چین مانند همیشه تمایل دارد با همه طرف ها همکاری کند تا منطقه به سوی هماهنگی و یک ترکیب باثبات و بادوام که صلح و موفقیت همگانی را در پی داشته باشد، رهنمون شود.»
در پی خاتمه جنگ سرد آسیا به عنوان قطب اقتصادی جهان ظاهر شده است و دولت های موفق منطقه عبارت هستند از ژاپن، اعضای آسه آن و چین. اما موفقیت و استقلال در این منطقه، امنیت را تضمین نکرده است.
هند و چین انگیزه های قوی دارند که یک جامعه موثر و پیشرفته در آسیا ایجاد شود تا بر مبنای آن بتوان راه حل های برنده- برنده (win-win) را برای تمام دولت های آسیایی به کار برد و برنامه هایی که در آن رقابت و عدم امنیت متقابل است کمتر مورد استفاده قرار بگیرد. همکاری بزرگ تر هند و چین بسترسازی این دو کشور به منظور حرکت به سمت یک اقتصاد جهانی و همچنین حفظ و ثبات مورد نیاز برای ادامه دادن رشد و توسعه اقتصادی است.
پانگ ژونگینگ
مترجم : مسعود آخوند مهریزی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید