جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ایدئولوژی و چشم فرشته


ایدئولوژی و چشم فرشته
ماركس در ایدئولوژی آلمانی، حقوق را نیز از جمله ایدئولوژی ها قلمداد می كند. ایدئولوژی از منظر او، آن انتزاعیات مادیت یافته از پراتیك های اجتماعی است كه به مثابه چفت و بند حفظ و تداوم روابط سلطه عمل می كنند. حقوق نیز، نهایتا، از این رهگذر از روابط تبعیض آمیز موجود جدا شده است تا به برآوردن منافع طبقه حاكم، سروسامانی بدهد. البته این امر پیكر یافته، در نظر همه مردم و علی الخصوص فرودستان، به منزله آگاهی از روابط واقعی جلوه می كند. در ماركسیسم گاهی تلاش شده است تا از این نقد گزنده ماركس بر حقوق، تفاسیر نرم خویانه تری ارائه شود. مثلا در شوروی پس از انقلاب ۱۹۱۷، نیاز بود تا روابط به نظم درآیند. هم از این رو، حقوق و دولت، اگرچه بایستی در لوای حكومت پرولتری رفع می شد، ولی پابرجا ماندند تا چرخ های جامعه جدید بچرخد. پاشوكانیس نظریه پرداز حقوقی نامدار شوروی در كتاب «نظریه عمومی حقوق و ماركسیسم» دست اندركار تدارك همین توجیه است. او حتی با بسیاری دیگر از نظریه پردازان حقوقی شوروی بر سر همین مسئله درافتاد. آنها همگی، با استناد به متن های كلاسیك، برای برانداختن نهادهای حقوقی سودایی شده بودند.
به هر حال پرسش این بود، دولت برآمده از انقلاب سوسیالیستی با كدام حقوق و كتابچه قانونی بایستی به كارش ادامه می دادنظیر این بحران، در مقاله درخشان ژیژك «انتخاب لنین» شرح داده شده است. ژیژك، با دقت بر لنین پس از انقلاب، روبه روی آن تحلیل های پادرهوایی می ایستد كه اصرار دارند پس از انقلاب باید همه قید و بندها از میان برمی خاست. او زمان سنجی لنین را برای به نظم درآوردن آرزوهای انقلابیون می ستاید. در واقع همان طور كه ایدئولوژی انقلابی گرفتار پارادوكس است، حقوق و قانون هم در چنین اوضاعی گرفتار تناقض می شود. یا «باید بر افتد یا به روبه راه شدن دولت تخیلات و آرمان ها یاری رسانند.»همین جا و همین امروز هم حقوق با چنین تناقضی دست به گریبان است، وقتی در قالب قانون كار از حقوق كارگران دفاع می كند، هنوز آیا در خدمت منافع طبقه حاكم است در وادی حقوق كودك یا حقوق زن، چهبه حكم تبیین ماركسیستی از ایدئولوژی، همه این دفاع های حقوقی از منافع اقلیت ها یا فرودستان، در تحلیل نهایی، نتیجه پیكارهای سیاسی و اجتماعی است كه در ایدئولوژی حقوق بازتاب یافته اند.
اما در نهایت، به عنوان گفتارهایی درون همان گفتمانی عمل می كنند كه به نوعی روابط حقوقی سلطه آمیز موجود را تداوم می بخشند. این حكایت تلخ و تاریخ زخمی ارتباط كنش تفكر انتقادی، روش شناسی چپ گرا و پراتیك رهایی بخش با حقوق است: تناقضی مدرن كه بایستی به آن تن داد. اتفاقا ماركس را از دانشكده حقوق بیرون انداختند، لنین هم روزگاری وكیل بود: «چشم فرشته» آن استعاره ای است كه انگشت را بر این تناقض می نهد و برجسته اش می كند، فرشته عدالت كه بر بالای كاخ دادگستری نقش شده است چشمانش كور است و با شمشیری به دست می خواهد با ترازویی كه در دست دیگرش است، عدالت را میان شاه و گدا، سوار و پیاده و زن و مرد برقرار كند. كفه های ترازو حكم می كنند، شمشیر هم شاید اجرا كند. تمام تن فرشته و از جمله چشمان كورش منفعل است. كنش تفكر رهایی بخش، سراپا از بابت این انفعال در عذاب است. از وادی ایدئولوژی حقوق بیشتر باید گفت.

روزبه كریمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید