یکشنبه, ۱۸ شهریور, ۱۴۰۳ / 8 September, 2024
مجله ویستا
لطفاً بنویسید هندسه شکسته،هندسه گردون
كلاه سرباز پارسی مستطیل شكل است و راهراه و كلاه سرباز مادی نیمدایره و نمدی شكل.
سرباز پارسی به سرباز مادی میگوید: «خطوط راهراه كلاه من درست مثل ستونهای كاخ آپادانای تختجمشید است» و سرباز مادی میگوید «شكل نیمدایره كلاه من هم مثل گنبدهای تبریز و مسجد كبود است.» سرباز پارسی میگوید: «راهراه كلاه من شبیه فالوده شیرازی است كه آن هم رشتهرشته و راهراه است.» و سرباز مادی میگوید «كلاه نمدی شكل من مثل كوفته تبریزی است كه آن هم گرد و قلمبه است.» كلاه سرباز پارسی با خطوط راهراه و مستقیمش از نمادهای خورشید و هندسه شكسته و از خصایص فرهنگی مردمان نواحی جنوبی ایران و كلاه سرباز مادی كه نمادی از ماه و هندسه گردون است از خصایص فرهنگی مردمان نواحی شمال ایران است سخن میگویند. این دو نماد با عبور از تاریخ و مثالهای فراوان، سرانجام به دوران معاصر و زندگی امروز میرسند و تبدیل میشوند به «صفر» و «یك» كامپیوتر كه «صفر» همان هندسه گردون است و «یك» هندسه شكسته.
آنچه خواندید تنها بخش كوچك و كوتاهی از دنیای حمید سهیلی است. پژوهشگری كه فیلمساز است و آنقدر به مستندهای آموزشیاش عشق میورزد كه تمام سختیها و تنگدستیها را بهخاطرش تحمل میكند. وقتی از او میپرسم چه تیتری برای گفتوگویتان دوست دارید، میگوید: بنویسید «هندسه گردون، هندسه شكسته» و درباره علتش میگوید: «هر پدیدهای كه در جهان هستی است از این دو شكل تبعیت میكند. یا هندسه شكسته در آن هست با خطوط صاف و زاویهدار و یا هندسه گردون با خطوط منحنی و دایرهوار.
ـ شما خودتان را بیشتر فیلمساز میدانید یا مورخ؟
من یك پژوهشگرم كه از طریق پژوهش سعی میكنم موضوعهایی را كه مورد علاقهام هست به تصویر تبدیل كنم. سینمای مستند این امكان را برای من فراهم كرده.
پژوهشگری كه دائماً در سفر بوده.
درست مثل یك كولی. نمیتوانستم یك جا ساكن
باشم.
ـ هنوز هم این روحیه در شما هست؟
دیگر نه به آن شدت و حدت. به تدریج آن روحیه آرام شد.
ـ از كی؟
از اواسط دهه ۷۰ به این طرف من دیگر شهرنشین شدم و دیگر از آن چادرنشینی و روحیه ایلیاتی كه مدام در سفر باشم، جدا شده بودم. البته خب همچنان این علاقه و میل به سفر در من وجود دارد.
ـ چرا تمام شد؟
چون خیلی سفر كرده بودم. مثلاً فیلمبرداری مجموعه مستند «معماری ایرانی» ۸ سال تمام به درازا كشید. برای ساخت این مجموعه به بیشتر نقاط ایران و به دفعات سفر كرده بودم. برای رفتن این سفرها كسی مرا اجبار نكرده بود و تمام آنها به میل و علاقه خودم بود كه اتفاق میافتاد. همین سفرها به من برای جمعآوری اطلاعات كمك كرد و مرا به مطالعه و پژوهش بیشتر كشاند. همنشینی با اساتید برجسته در این زمینه هم علاوه شد تا من به این وادی كشیده شوم اما مثل تشنهای كه رفتهرفته سیراب شود من هم رفتهرفته از سفرهایم كاسته شد.
ـ پس شما حتی خودتان را فیلمساز هم نمیدانید؟
واقعیتش نه. باید برای هر چیزی یك تعریف روشن ارائه كرد. اگر استادانی مثل فلاهرتی، هانسترا و ایونس مستندسازند، آیا من هم مستندسازم؟ به صرف اینكه یك سری موضوعهای فرهنگی آموزشی را به تصویر میكشم. من عمدتاً یك پژوهشگرم تا یك مستندساز.
ـ بهعنوان یك پژوهشگر چرا رفتید سراغ سینما؟
برای اینكه سینما بهعنوان یك رسانه تصویری قوی، تاثیر غیرقابلانكاری بر مخاطب دارد. تصویرگری و سینما در اوضاع و احوال فعلی بهعنوان رسانهای غالب، جایگاه بسیار مهمی در شكلگیری فرهنگها پیدا كرده است. یعنی از آغاز قرن بیستم تاكنون تصویر جایگاه بسیار مهمی را در زندگی انسانها پیدا كرد.
ـ مطالعاتتان باعث شد به طرف فیلمسازی كشیده شوید یا فیلمسازی سبب مطالعات گستردهتان درباره تاریخ و تمدن ایران شد؟
شاید بتوان گفت هر دو. من قبل از اینكه مستندساز بشوم یك پژوهشگر ساده بودم. پژوهشگری كه علاقهمند هست با تاریخ این سرزمین سر و كار داشته باشد. بخواند و بداند. برای به تصویر كشیدن اطلاعاتی كه من جمعآوری میكردم سینما بهترین وسیله و بهترین رسانه بود.
شما شروع كارتان با كارگردانهای بزرگی نظیر داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی بوده است كه هركدام از آنها از كارگردانان مطرح سینمای داستانی بودند. با این همه شما مثل خیلی از دستیاران این دو كارگردان بزرگ تمایلی به ساختن سینمای داستانی پیدا نكردید. چرا؟
من روز اولی كه نزد آقای ملك ساسان ویسی در دفتر طرحهای فیلمسازی رفتم از من پرسید كه كجا دلت میخواهد مشغول كار بشوی؟ من گفتم دلم میخواهد در كار تداركات باشم. پرسید چرا. گفتم، من به كوه رفتن علاقهمندم و هر وقت كه میخواهم كوه بروم بچهها را جمع میكنم و مادرخرج میشوم و كار تهیه و تداركات را انجام میدهم. البته من قبل از آن در كانونهای فیلم و سینمای آزاد تعداد زیادی فیلم دیده بودم و میدانستم كه كارگردانی یك فیلم و دستیاری آن كار مهمی است اما در آن لحظه احساس كردم چیزی كه در توان من است و مورد علاقه من است كار تهیه است. بههمین خاطر خیلی راحت گفتم میخواهم در كار تهیه باشم و بعدها حتی زمانی كه در مجموعه تلویزیونی هامی و كامی دستیار كارگردان بودم و تعدادی از صحنهها را گرفتم، حتی آن زمان كه بازیگر وجود داشت و من كار میكردم تمایل و علاقه اصلیام به مستندسازی بود.
ـ و به هیچوجه علاقهای به سینمای داستانی نداشتید؟
نه، نداشتم.
ـ اصلاً در طول این مدت پیش نیامده تا حالا برایتان كه سینمای داستانی كار كنید؟
چون علاقه نداشتم نه. حتی اگر شرایطی هم مهیا میشد من به نوعی از كنارش میگذشتم و توجهی به آن نداشتم.
چه چیزی در مستند وجود دارد كه شما را این قدر شیفته خود كرده است. علیرغم تمام تنگناها و محدودیتهایی كه در سینمای مستند وجود دارد.
مستند بهنوعی آموزش را با خودش به دنبال دارد. شما زمانی كه مثلاً روی تاریخ خط كار میكنید با اطلاعات زیادی از این تاریخ روبهرو میشوید. با شخصیتهای برجسته، مكاتب گوناگون، قلمهای مختلفی كه نوشته میشود و انواع مسائلی كه در این زمینه وجود دارد. در سینمای داستانی اینطور نیست. شما در سینمای داستانی با حس و حال انسانی و عامل درام و آن چیزی كه به شما تعلیق و هیجان را منتقل میكند روبهرو هستید. بنابراین كسی كه سراغ مستند و بخصوص شاخهای كه مستند آموزشی است میرود دارای روحیات خاصی است و طبیعتاً كسی كه سراغ سینمای داستانی میرود نیز دنبال خط و سیری متفاوت است. او هم نمیتواند سینمای مستند را دنبال كند. البته تا حالا به این موضوع فكر نكرده بودم كه چرا رفتم سراغ سینمای مستند ولی خیلی خوشحالم كه رفتم سراغ سینمای
مستند.
ـ چرا؟
چون مجموعه اطلاعاتی كه در طول سریالهای مستندی كه تاكنون با موضوعات مختلف ایرانشناسی ساختهام نصیب من شده مرا در وضعیتی قرار داده است كه هم راضی هستم، هم خوشحالم و هم لحظات زیادی از زندگی مرا این اطلاعات پر میكند. نگرانی ندارم. مشكل ندارم. البته از نظر مالی ممكن است مشكلاتی داشته باشم اما از نظر روحی و روانی مشكلی ندارم.
آیا ممكن است روزی شما از سینمای مستند فاصله بگیرید؟
طی ۶۰ سالی كه از عمر من میگذرد شرایطی برای من فراهم شده كه من به این مسیر تمایل پیدا كردم و واقعاً اگر شرایطی پیش بیاید كه حتی كارهای بهتری برایم فراهم شود، خارج از بحث سینما، حاضر نیستم به دنبال آن شرایط بروم و ترجیح میدهم با امكانات مالی كمی كه این كار دارد بمانم و همچنان این كار را دنبال كنم.
یعنی برای شما پژوهش كردن مهمتر از همه چیز است.
اینطور كه خانوادهام میگویند... بله! ( میخندد. ) چون آنها گلهمندند از اینكه من اینطور با سماجت و علاقهمندی این نوع سینما را دنبال میكنم.
و قناعت.
و قناعت. بله. درسته.
ـ فكر میكنید تا چند سالگی بتوانید مستند بسازید؟
من حدود ۱۷ سال است كه بیماری قند نصیبم شده، ارثی هم هست. قبلاً قرص میخوردم ولی الان انسولین تزریق میكنم. این انسولین باعث شده كه چاق بشومآن هم به شكلی غیرعادی. از طرف دیگر این قند در من یك نوع قند عصبی شده است . از نظر گوارش، مرا دچار یك سری مشكلاتی كرده... من بعید میدانم بیشتر از چند سال دیگر بتوانم زنده باشم و كار بكنم. و تا وقتی هم كه زنده باشم به دلیل علاقهای كه به كارم دارم حتما مستندسازی را ادامه میدهم.
ـ چرا سینمای مستند در ایران این قدر مهجور و غریب است؟
چون ضرورت و نیازش تاكنون احساس نشده است. البته باید فریبندگیهای سینمای داستانی را هم در نظر بگیریم. شاید بشود گفت كه سینمای مستند در ایران غریب است چون فریبندگی سینمای داستانی بسیار زیاد است. البته دلیل عمده غریببودن و مهجورماندن سینمای مستند در ایران عدم احساس ضرورت و نیاز به آن است. بحث ضرورت و نیاز مساله بسیار مهمی است. باید عوامل پایه و پنهانی را مورد بررسی قرار داد. این عدم نیاز به مستندسازی نه تنها در سینما، كه در تمامی اركان زندگی اجتماعی گذشته ما وجود دارد.
ـ چرا فیلمهایتان این همه بر تاریخ و آثار تاریخی تاكید میورزد؟
من پیش از انقلاب و اوایل انقلاب كه امكان دسترسی به آرشیو فیلمهای مستند موجود در تلویزیون را داشتم، موفق شدم مستندهای بسیار خوبی از تاریخ هنر و تمدن جهان را ببینم.
از مجموعههایی كه موفق شدم در آرشیو تلویزیون ببینم، مجموعه «تمدن از نگاه كنت كلارك» و «پیشگامان نقاشی مدرن» بود. همان زمان مجموعه «میراث آینده» كه ژاپنیها ساخته بودند و به فاصله كوتاهی مجموعه «عروج انسان» و «ارتباطات» ایتالیاییها از تلویزیون پخش شد. همان زمان این سوال برای من به وجود آمد كه چرا در كشوری مثل ایران كه سابقه چند هزار سال تمدن دارد، فیلمی درباره تاریخ تمدنش وجود ندارد. شاید یكی از دلایل پرداختن من به این نوع از سینمای مستند كمبودی بود كه در این عرصه وجود داشت و من آن را میدیدم.
با این حال ما هنوز نتوانستهایم چنین مجموعههایی را بسازیم و تولید كنیم.
درست است. ما دائم ادعا میكنیم كه میراثدار چند هزار سال تمدن باشكوه هستیم اما متاسفانه هنوز كه هنوز است هیچ وقت من ندیدم یا حتی نخواندم در جایی كه گروهی مشغول تهیه فیلمی از تاریخ تمدن ایران باشند و یا مثلاً مجموعههایی درباره تاریخ هنر، تاریخ علم، تاریخ مشاهیر، تاریخ فلسفه، تاریخ عرفان و تصوف و بسیاری از موضوعهای تاریخی مهم دیگر، در حال ساخته شدن باشد. البته تا دلتان بخواهد فیلمهای مستندی داریم كه سرشار از شعارهای فلسفی و عارفانه و یا مسائلی از این دست هستند و به طور كلی فیلمهای مستند ما اكثراً بار اجتماعی دارند و به مسائل روزمره میپردازند.
این در شرایطی است كه ما در سرزمینی زندگی میكنیم كه دارای گذشته و تمدنی باشكوه است و جای كار در این باره فراوان است.
از زمان ورود سینما به این سرزمین حدود یكصد سال میگذرد و در مقایسههایی كه صورت میگیرد گفته میشود كه سینمای ایران همپای سینمای مستند انگلستان، هلند و فرانسه، چهار سینمای مستند برتر جهان را تشكیل میدهند. اگر اینطور است چرا انگلیسیها علاوه بر آنكه در تمام زمینهها فیلم میسازند، ضمناً مجموعههای متعددی درباره تاریخ هنر و تمدن جهان تهیه و تولید میكنند ولی به ما كه میرسد بیشتر به مسائل اجتماعی و مسائلی كه به نوعی روزمرگی در آن دیده میشود، میپردازیم. آیا اگر به تاریخ فرهنگ و تمدن این سرزمین درست و اصولی پرداخته میشد و ضرورت ساخت فیلمهایی از تاریخ و تمدن كشورمان رخ میداد و به جهان عرضه میشد ما امروز شاهد ساخته شدن فیلمی چون فیلم ۳۰۰ بودیم؟
منبع : روزنامه تهران امروز
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست