پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


رویکرد مهندسی به اقتصاد


رویکرد مهندسی به اقتصاد
دوران تحصیلات کارشناسیم در دانشگاه شیراز بیشتر با دوستانی گذشت که مهندسی با گرایشهای مختلف می خواندند. همراه بودن با مهندسین بسیار لذت بخش بود. گذراندن دروس ریاضیات و آمار همراه با آنان، برای ما من که اقتصاد می خواندم جالب بود.
اما نکته مهمی که در طی چهار سال از بودن با این مهندسان دست گیرم شد این بود که هر زمان که مشکلی پیش می آمد آنها سریعا راه حلی ارائه می کردند. هرگز به یاد ندارم که دوستان مهندسم گفته باشند که ما نمی توانیم فلان کار را انجام دهیم. اما نکته ای که در راه حل ها و ارائه این راه حل ها جالب بود این بود که عمدتا این راه حل ها، زمانی جواب می داد که این مهندسان می خواستند برای مثال یک ماشین را درست کنند، برق اتاق را در خوابگاه تعمیر کنند، وسایل برقی، گازی یا ساختمانی را راه بیاندازند و مشکلاتی از این قبیل را رفع کنند.
اما همینکه مشاجره ای در خوابگاه دانشجویی در می گرفت پای استدلال مهندسان چوبین بود. به عبارت دیگر منظورم به طور دقیق این است که زمانیکه طرف مقابل راه حل مهندسان، انسان اجتماعی بود راه حل های ارائه شده از سوی این دوستان عزیز، دیگر کارگر نبود و عمدتا هم نه تنها مسائل و مشکلات را حل نمی کرد که شرایط را بدتر می کردند. دیدگاه کاملا مکانیکی این مهندسین به شرایط اطراف خود موجبات عدم کارایی بخش عمده ای از راه حل های آنان در برخورد با انسان اجتماعی را پدید می آورد. از این رو همیشه با آنها این بحث را داشتم که شما بهتر است در کارخانه کار کنید و حتی در همان کارخانه هم در امور کارگران و اعتصاب و مسائلی غیر از صرف کار تکنولوژیک دخالت نکنید. دوستانم هم عمدتا ناراحت می شدند و می گفتند که تو نسبت به ما بدبینی. اما واقعیت این است که آنها گمان می کردند طرف مقابلشان همانند یک دیوار و آجر، واکنشی در مقابل رفتار و تصمیم آنها بروز نمی دهد و لذا راه حلشان زود به جواب می رسد. اما غافل بودند که این انسان اجتماعی روبروی آنها یا بهتر بگویم این موش آزمایشگاهی کمی عاقل است و در زمان اعتصاب هم کمی احساساتی است و خلاصه با آن آجر فرق دارد. آن روزها من واژه "نظریه بازیها" را نشنیده بودم اما همیشه اینگونه فکر می کردم که ورق بازی مثال خوبی از ناکارایی راه حل های مهندسی است. واکنش های در لحظه طرف مقابل نسبت به بازی تو. یا فوتبال هم همینطور.
الان هم وقتی به پارک می روم یا در نمایشگاه کتاب گشت می زنم یا به مترو می روم می بینم که رفتارها و برخوردهای مکانیکی مهندسین طراح برنامه ها، در موارد عمده ای کارایی چندانی ندارند چرا که صرفا از زاویه ای مکانیکی به سایر انسانها نگاه می کنند. تقریبا هفته ای یک روز به شهرداری تهران می روم و برای رسیدن به آنجا از پارک شهر گذر می کنم. گاه می بینم که مردم از میان چمن ها رد شده اند و درست با گذر از میان درختان مسیری خلاف آنچه در پارک طراحی شده برای خود درست کرده اند. همین رفتارمردم مرا به یاد برخوردهای مکانیک مردم می اندازد. بهتر است که اجازه دهیم قبل از چمن کاری مردم در یک بازه ده تا پانزده روزه از آنجا گذر کنند و بعد هر جا را که مردم از آن گذر نکرده اند چمن کاری کنیم.
اشتغال را ببینید. منظورم طرحهای زود بازده است. آیا صرف هزینه پولی و پول ریختن در این چاه بی آب باعث ایجاد اشتغال می شود؟ در یک اقتصاد پویا بدون صرف هزینه های پولی اینچنینی هم می توان اشتغال ایجاد کرد بدون اینکه تورم را هم دامن زد.
اما این رویکرد مهندسی که فکر می کند فقط از این طریق و با اهرم پول نفت می توان توسعه ایجاد کرد یا البته توسعه را وارد کرد نتیجه اش چیزی جز کاهش اشتغال نخواهد بود. پویایی یک نظام اقتصادی عامل ایجاد اشتغال است نه پول. به مساله واردات توجه کنیم. چرا میزان واردات اینقدر زیاد شده است؟ بدلیل اینکه گروهی فکر می کنند با پول نفت توسعه وارد می شود اما حیف که نمی توان مسکن وارد کرد. حیف که با پول نفت حاکمیت قانون ایجاد نمی شود.
حیف که پویایی رشد اقتصادی فقط با پول نفت بدست نمی آید. حیف که استقلال بانک مرکزی فقط به دلیل وجود پول نفت است که بدست نمی آید. اینکه تصور می شود صاحبان صنایع مختلف در قبال این حجم از واردات واکنش نشان نمی دهند ناشی از همان رویکردهای مهندسی به اقتصاد است که سرمایه گذران را غیر عقلایی فرض می کند.
سرمایه همانند یک سگ شکاری بو می کشد و به جایی می رود که سود آنجا باشد. ای کاش دوستان مهندسم در کارخانه ها می ماندند و به کارخانه اجتماع نمی آمدند.
محمد فرهاد
http://farhady.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید