جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا
وقایع یک مرگ از پیش اعلام شده - Cronaca Di Una Morte Annuciata
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : ایتالیا و فرانسه
محصول : ایو گاسر و فرانسیس فون بورن.
کارگردان : فرانچسکو رُزی
فیلمنامهنویس : تونینو گوئرا و رُزی، برمبنای رمانی نوشته گابریل گارسیا مارکز.
فیلمبردار : پاسکوالینو دِ سانتیس
آهنگساز(موسیقی متن) : پییرو پیچونی
هنرپیشگان : روپرت اِوِرت، اورنلا موتی، جان ماریا ولونته، ایرنه پاپاس، لوچا بوزه، کارلوس میراندا، روخریو میراندا، آلن کونی و آنتونی دلون.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.
کارتاخنای کلمبیا. «کریستو بدویا» (ولونته)، پزشکی در اواخر دهه پنجاه زندگیاش، پس از بیست سال به شهر، زادگاهش برمیگردد و بلافاصله با دوست قدیمیاش، رئیس پلیس شهر، مستقیم به گورستان و سر مزار «سانتیاگو ناسار» (دلون) میرود. جوانی که در یک انتقامگیری وحشیانه، کشته شد و همه افراد شهر به نوعی در قتل او سهیم بودند. همه ماجراها از شش ماه پیش از قتل، با ورود غریبه مرموز جوانی به نام «بایاردوسان رومان» (اورت) به شهر که در پی یافتن همسری بود، آغاز شد. ثروت او، خانواده «آنخلا ویکاریو» (موتی)، دختر جذاب شهر را تحت تأثیر قرار میدهد. او برای خودنمائی، در یک بازار مکاره تمام بلیتهای بخت آزمائی را میخرد تا جایزه اول به «آنخلا» برسد. با ورود پدرِ «بایاردو»، «ژنرال سان رومان» آن دو با هم نامزد میشوند. مراسم عروسی نیز برگزار میشود و وقتی این دو به سمت خانهشان میروند - خانه مورد علاقه «آنخلا» در دوران کودکیاش - در آنجا «بایاردو» میفهمد که «آنخلا» با کره نیست. همان شب «بایاردو»ی مست و خشمگین «آنخلا» را نزد خانوادهاش باز میگرداند و پدرش نیز آنقدر او را کتک میزند تا نام کسی که این کار را انجام داده، بگوید و «آنخلا» نیز نام «سانتیا گوناسار» را بر زبان میآورد. در حالی که برادران دو قلوی او (کارلوس و روخریو میراندا) مشغول تیز کردن چاقوهای خود در کشتارگاه شهر هستند و در نوشگاه محلی لاف شجاعتشان را میزنند، «ناسار» از رویائی عجیب بیدار میشود که در آن پرندهای، صورت و لباس سفید او را کثیف میکند. او بیخبر از اتفاقی که قرار است برایش بیفتد، همراه جمعیت برای خوش آمدگوئی به اسقف شهر به ساحل رودخانه میرود. تا اینکه سرانجام برادران که قربانی خود را تشخیص دادهاند، او را با چاقو میکُشند. در این بین «بایاردو»ی هنوز مست و لایعقل روی عرشه قایق پدر دور میشود. «آنخلا» که لباس عزای بیوگان را بر تن کرده، مدام به «بایاردو» نامه مینویسد اما جوابی دریافت نمیکند تا اینکه روزی در حیاط خانهشان صدها نامه بازنشده از او را پیدا میکند و با دنبال کردن رد نامهها به «بایاردو» میرسد، در حالی که هر دو سن و سالی را پشت سر گذاشتهاند و حالا میدانند که تنها گناه «ناسار» معصومیتش بوده است.
* برمبنای رمان پُرآوازه مارکز که جایزه ادبی نوبل را برایش به ارمغان آورد. داستان از خاطرات واقعی مارکز و قتل دوست نزدیکش شکل میگیرد. همانگونه که خود مارکز هم حدس زده بود (و به زیرکی در نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم هیچ همکاری عملی، جز توافق تلویحی با رُزی نکرده بود)، فیلم با کتاب فاصله بسیاری دارد. رُزی با بردن گروه به کلمبیا و تحمل شرایط طاقتفرسای آنجا، سعی میکند تا فیلم را به شرایط ویژه داستان نزدیک کند، اما عملاً موفق نمیشود. مشکل اصلی شاید در تبدیل داستانی، آن هم از نوع مارکزی، به فیلم باشد. به قول مارکز شاید بهتر باشد خلل میان وقایع مختلف با ذهن ازاد خواننده پُر شود تا تصاویر ثبت شده فیلم.
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اصفهان اسرائیل ایران حمله ایران به اسرائیل انفجار ایران و اسرائیل ارتش جمهوری اسلامی ایران دولت گشت ارشاد جنگ جنگ ایران و اسرائیل دولت سیزدهم
زلزله سیل دبی قتل شهرداری تهران کنکور تهران سیلاب فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی قوه قضاییه
فرودگاه قیمت خودرو فرودگاه مهرآباد قیمت طلا خودرو قیمت دلار بازار خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی بورس قیمت سکه
تلویزیون احسان علیخانی تبلیغات سینمای ایران کتاب دفاع مقدس سریال تئاتر موسیقی
چین دانشگاه آزاد اسلامی
فلسطین حسین امیرعبداللهیان آمریکا رژیم صهیونیستی غزه عملیات وعده صادق جنگ غزه روسیه وعده صادق اسراییل سازمان ملل ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال صنعت نفت آبادان لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بارسلونا منچسترسیتی کشتی فرنگی بازی سپاهان
هوش مصنوعی سامسونگ تلگرام اپل وزیر ارتباطات فناوری ایلان ماسک ناسا
چاقی دیابت پیاده روی درمان و آموزش پزشکی کاهش وزن زوال عقل