چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نگهبان - The Sentinel


نگهبان - The Sentinel
سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل وینر و جفری کونویتس
کارگردان : وینر
فیلمنامه‌نویس : کونویتس و وینر، برمبنای رمانی نوشته کونویتس.
فیلمبردار : دیک کراتینا.
آهنگساز(موسیقی متن) : گیل مل
هنرپیشگان : کریس ساراندون، کریستینا رینز، مارتین بالسام، جان کارادین، خوزه فرر، اوا گاردنر، برجس مردیت، آرتور کندی، ایلای والاک، کریستوفر واکن، بِوِرلی دانجلو، هانک گارت، سیلویا مایلز و تام برنجر.
نوع فیلم : رنگی، ۹۳ دقیقه.


مانکنی به‌نام «آلیسن پارکر» (رینز)، برای گریز از اصرار محبوبش، «مایکل لرمن» (ساراندون) برای ازدواج، و نیز خلاصی از فشارهای عصبی ناشی از خودکشی همسر «مایکل» (که او را به یاد خودکشی خودش می‌اندازد، زمانی که فهمیده پدرش مردی عیاش بوده)، آپارتمانی در یک ساختمان اجاره می‌کند؛ جائی که یک کشیش کور به نام «پدر هالیران» (کارادین) تمام مدت پشت پنجره‌ای در طبقه بالا نشسته است. او به‌زودی با سایر همسایه‌ها هم ملاقات می‌کند «چارلز چیزنِ» عاشق حیوانات (مردیت)، و یک زوج به‌نام‌های «گرد» (مایلز) و «ساندرا» (دانجلو). یک شب «آلیسن» از سروصدائی در آپارتمان طبقه بلا بیدا می‌شود، ولی وقتی به مأمور ساختمان «دوشیزه لوگان» (گاردنر) شکایت می‌کند، او تمام ساختمان را نشانش می‌دهد که هیچ کس جز او و کشیش در آن زندگی نمی‌کند. «آلیسن» در جست‌وجوی شبانه‌اش در طبقه بالا به شبح پدرش برمی‌خورد و آن را مثله می‌کند. فردای آن روز اثری از شبح نیست، ولی جسد کارآگاه خصوصی، «برنر» (گارت) که «مایکل» استخدام کرده، به همان شکل مثله شده پیدا می‌شود و افسر پلیس، «گاتس» (والاک) از «مایکل» (که مشکوک به قتل همسرش است) بازجوئی می‌کند. جمله‌ای از «بهشت‌گمشده میلتن» به زبان لاتین، «مایکل» را به‌سوی «پدر فرانچینو» (کندی) هدایت می‌کند، رئیس دفتر اسقف که مراقبت از «پدر هالیران» را به عهده دارد. «مایکل» پرونده‌های او را می‌گردد و می‌فهمد که «هالیران» آخرین نفر از آدم‌های بسیاری است که ناپدید شده‌اند (همگی در یک زمان خودکشی کرده‌اند) و بعد به شکل کشیش یا راهبه نگهبان آن خانه شده‌اند. «مایکل» به آن خانه می‌رود و «هالیران» می‌گوید که آنجا دروازه جهنم و او هم نگهبانش است: «مایکل» به او حمله می‌کند، ولی به دست «فرانچینو» کشته می‌شود. سپس از دنیای مردگان برمی‌گردد (او همسرش را با کمک «برنر» کشته است) تا «آلیسن» را هم با خود ببرد . «آلیسن» از چنگ او و تمام ارواح خبیثی که «چیزن» و دیگر مستأجران خانه از جهنم کرده‌اند، می‌گریزد؛ تا پست «هالیران» را تحویل بگیرد و نگهبان بعدی باشد.
* وینر در نگهبان ملغه‌ای از عناصر فیلم‌های مختلف‌های مختلف ترتیب داده است. مثل جن‌گیر (ویلیام فریدکین، 1973) ، که در آن گروهی کشیش نگران ظهور چیزی شیطانی و پلید هستند. در کولاژی به سبک ماتیک (لامونت جانسن، 1976) با یک مانکن موفق آشنا می‌شویم که قرار است کفاره گناهان جامعه‌اش را بدهد. حضور گروهی از ستارگان نیز ضرباهنگ این فیلم خوش رنگ و لعاب را کُندتر می‌کند. وینر مهارتی در خلق تأثیرات عاطفی نشان نمی‌دهد.


همچنین مشاهده کنید