جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ذکر


ذکر
خود من هرچه نگاه می‌کنم، می‌بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه‌ شریفه “اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا” را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم.... می‌فرماید: “یا ایها الذین امنوا”. این، بعد از آن است که جامعه‌ ایمانی شکل گرفته و این جامعه آزمونهای بزرگ را از سرگذرانده است. این آیات سوره‌ احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنی بعد از جنگ بدر و احد و جنگهای متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرایطی، قرآن به مسلمانها خطاب می‌کند که: “اذکروا الله ذکرا کثیرا”؛ خدا را ذکر کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی آدم است. می‌خواهند این نباشد. آن وقت این یاد هم صرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‌اند.
در اینجا من روایتی را ذکر کرده‌ام: “عن ابی عبدالله‌(ع) قال: ما من شی‌ء الا و له حد ینتهی الیه”؛ همه این فرائض و احکام الهی حدی دارند؛ اندازه‌ای دارند، که وقتی به آن حد و مرز رسیدند، تمام می‌شود؛ تکلیف تمام می‌شود؛ “الا الذکر”؛ مگر ذکر. “فلیس له حد ینتهی الیه”؛ ذکر حد ندارد... ؛ بعد خود حضرت توضیح می‌دهد و می‌فرماید: “فرض الله عز و جل الفرائض فمن اداهن فهو حدهن”؛ هر کس فرایض را ادا کرد، آنها را به حد ومرز خود رساند. “و شهر رمضان فمن صامه فهو حده”؛ مثلا ماه رمضان که تمام شد، شما این فریضه را به مرز خودش رساندید؛ تمام شد و دیگر چیزی بر شما واجب نیست. ... اما “الا الذکر”؛ فقط ذکر مثل بقیه‌ فرایض نیست... “الا الذکر فان الله عز و جل لن یرض منه بالقلیل و لم یجعل له حدا ینتهی الیه”؛ خدا به ذکر قلیل راضی نشده است؛ حدی برای آن قرار نداده است که بشود به آن حد رسید. “ثم تلا”؛ بعد، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: “یا ایها الذین امنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا”. اهمیت ذکر این است.
در دنباله‌ آیه می‌فرماید که: “هو الذی یصلی علیکم و ملائکته”. مرحوم علامه‌ طباطبائی(رض) در المیزان می‌فرمایند: این آیه‌ شریفه‌ “هو الذی یصلی” در مقام تعلیل برای امر “اذکروا الله ذکرا کثیرا” است؛ یعنی این ذکر کثیری که از شما خواسته شده است، به این خاطر است که خدائی را یاد کنید که این خدا همان کسی است که “یصلی علیکم”؛ بر شما درود می‌فرستد، صلوات می‌فرستد. خدای متعال صلوات را به شما می‌فرستد. “هو الذی یصلی علیکم و ملائکته”؛ نه فقط خدای متعال، ملائکه‌ الهی هم بر شما مومنین درود و صلوات می فرستند؛ که صلوات از طرف پروردگار، رحمت اوست؛ صلوات از ملائکه، استغفاری است که برای مومنین می‌کنند؛ “و یستغفرون للذین امنوا”، که در آیات قرآن هست.
... “لیخرجکم من الظلمات الی النور”؛ برای اینکه شما را از ظلمات نجات بدهند، به نور بکشانند، که داستان این ظلمات و این نور هم داستان گسترده و مفصلی است.ظلمات در اندیشه ما، ظلمات در قلب ما، در خلقیات ما؛ و نور در مقابل اینهاست.
عمل هم می‌تواند ظلمانی باشد، هم می‌تواند نورانی باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان می‌تواند نورانی باشد، می‌تواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان می‌تواند ظلمانی باشد، می‌تواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت می‌تواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، می‌تواند به سمت نور باشد.
اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیئت حاکمه‌ای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت ناشی از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. اگر نه، معنویت غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضایل اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این می‌شود نورانیت. اسلام و قرآن، ما را به این دعوت می‌کنند. خدای متعال و ملائکه‌ او ما را برای این تجهیز می‌کنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند. ذکر خدا را بکنید؛ این هم علت و دلیلش.
حالا این ذکر و یاد الهی، مراحلی دارد. ... رتبه‌ ماها مختلف است. بعضی‌ها از لحاظ روحی در درجات بالا هستند؛ مثل اولیاء و انبیاء و صالحین و اهل دل و اهل معنا. بعضی هم هستند مثل امثال بنده و ماها که به آن سطوح دسترسی ندارند؛ بعضی‌مان خبر هم نداریم از آنچه که در آن سطوح هست. برای همه ما ذکر هست ...ذکر برای آنها، همانی است که در روایت از امیرالمومنین‌(ع) است که فرمود: “الذکر مجالسه المحبوب”؛ ذکر همنشینی با محبوب است. این، برای اولیاست. لذت ذکر برای آنها لذت همنشینی است. امیرالمومنین (‌ع) در یک روایت دیگر می‌فرماید؛ “الذکر لذه المحبین”؛ ذکر لذت عاشقان و محبان است. خوب، این مال آنهاست.
....، لکن کسانی که در رتبه‌های پایین‌تر هم هستند، گاهی ممکن است جرقه‌ای بزند؛ باید اینها را قدر دانست. این حالا یک مرحله‌ی از ذکر است که مال محبین است؛ مال اهل دل است، لکن برای ما هم که در آن مرحله نیستیم، ذکر فواید عجیبی دارد که حالا من آنچه را که در اینجا یادداشت کرده‌ام، عرض می‌کنم: “دفع انگیزه‌های ماده گرایانه و هوسرانی‌های گمراه‌کننده”.
دل خیلی آسیب‌پذیر است. ما دلمان، روحمان خیلی آسیب‌پذیر است. در مقابل چیزهایی تحت تاثیر قرار می‌گیریم... اگر بخواهیم دل - که جایگاه خداست - سالم و پاکیزه بماند، مدافعی لازم است؛ این مدافع ذکر است. ذکر نمی‌گذارد که دل دستخوش تهاجم بی‌امان هوسهای گوناگون شود و از دست برود. ذکر دل را نگه می‌دارد که در فساد و در جاذبه‌های گمراه‌کننده غرق نشود. در همین رابطه من روایتی را دیدم که خیلی پرمعناست؛ می‌فرماید: “الذاکر فی الغافلین کالمقاتل فی الفارین”. .... می‌فرماید: ذاکر در میان جمع غافل مثل همان سرباز رزمنده‌ ایستادگی‌کننده است در میان کسانی که دارند فرار می‌کنند. ببینید این تشبیه و تنظیر به همین لحاظ است؛ چون او دارد در مقابل تهاجم بیگانه دفاع و ایستادگی می‌کند، ذکر شما هم دارد ایستادگی می‌کند... ؛از مرز دل شما دارد دفاع می‌کند. لذاست که شما در آیه‌ شریفه قرآن که جزء آیات جهاد است، می‌بینید که می‌فرماید: “اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا”؛ در میدان جهاد وقتی در مقابل تهاجم دشمن قرار گرفتید، ایستادگی کنید و ذکر کثیر خدا بکنید. “اثبتوا و اذکروا الله کثیرا”؛ ثبات قدم به خرج بدهید، ... ذکر خدا کنید. ...”لعلکم تفلحون”؛ که این وسیله‌ای است برای اینکه شما به فلاح و کامیابی دست پیدا کنید. ذکر خدا؛ چرا؟ چون این ذکر، دل را قرص می‌کند. دل که قرص شد، دل که ثبات پیدا کرد، قدم هم ثبات پیدا می‌کند. ...
در همه‌ میدانهای جنگ (هم میدان جنگ نظامی، هم میدان جنگ سیاسی، هم میدان جنگ اقتصادی، هم میدان جنگ تبلیغاتی) ذکر خدا کنید که این ذکر خدا موجب فلاح و کامیابی شماست. ذکر خدا پشتوانه‌ ثبات قدم است (در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۳۸۶/۶/۳۱.)
گزینش :مهدی عامری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید