شنبه, ۲۴ آذر, ۱۴۰۳ / 14 December, 2024
مجله ویستا
تاملی بر تعامل فقه و عرفان نزد امام خمینی ( ره )
● درآمد
عرفان از حالات و تجربیاتی است كه آدمیان به واسطه معرفت و شناخت خویش بدان دست مییابند.
در میان خود عارفان نیز از مراتب شناخت نسبت به عرفان برخوردارند و در طول تاریخ عارفان بسیاری از هر نحله و فرهنگی و هر دین و كیشی عرفان خاص خود را داشتند. در این مقاله مولف ضمن بررسی واژه عرفان این واژه را در میان عارفان مسلمان و مسیحی مورد ارزیابی قرار داده و سعی نمود دیدگاه امامخمینی(ره) را نیز درباره عرفان تبیین نماید.
عرفان به طور كلی عبارت است از تجربه مستقیم و بیواسطه «امر قدسی» یا معرفتی كه از چنان تجربهای حاصل میشود. در مسیحیت این تجربه معمولاً به شكل یك مكاشفه یا احساس اتحاد (Union) با خدا بیان میشود اما شكلهای خداناانگارانه از عرفان نیز وجود دارد مثل عرفان بودایی. عرفان معمولاً همراه و آمیخته با مراقبه، عبادت، ریاضتشی و انضباط نفس خاصی است.
درباره حالات عرفانی پژوهشگران بدین نكته اشاره كردهاند كه تجارب عرفانی معمولاً همراه با حالاتی غیرعادی مثل جذبه، خلسه، احساس عروج، مكاشفهها و قدرت خواندن خطورات قلبی و ذهنی دیگران، شفابخشی و اجرای كارهای غیرعادی است. در اغلب موارد اگر نگوییم در همه موارد، عرفان بیشتر در ادیان جهان یافت میشود. گرچه اهمیت آن در هریك از دینها تفاوت میكند. معیار و شرایط «تجربه عرفانی» بستگی به سنتی دارد كه شخص به آن وابسته است اما تقریباً سه ویژگی به طور عام برای همه تجربههای عرفانی تشخیص داده شده است. نخست اینكه تجربه عرفانی، تجربهای بیواسطه، چیره شونده، و احاطهكننده و كاملاً متمایز با تجربههای عادی و روزمره است. دوم تجربه عرفانی و نیز معرفت حاصل از آن «وثاقت» و «حجیت ذاتی» دارد و برای توجیه یا اثبات آن، نیاز به هیچگونه شاهد و دلیلی خارج از خودش نیست و آخرین ویژگی «بیانناپذیر بودن» تجربه عرفانی نیست كه به لحاظ ماهیت خود غیرقابل تغییر و بیان است و بیرون از قلمرو «تجربه» قابل فهم نیست.
عارفان زیادی حالات و تجربههای خود را گزارش دادهاند و این نوشتهها بهترین منبع برای شناخت ما از عرفان است. در نوشتههای عرفانی از زبان شعری و تعبیرات شاعرانه فراوان استفاده میشود، همچنین از تمثیلها و استعارهها زیاد كمك میگیرند. از تمثیل آتش برای سفر درونی، از ظلمت شب یا شب ظلمانی روح برای حالت قبض روح استفاده میشود و از تصاویر و توصیفات دیگری برای فهمیدن تجربه عرفانی استفاده میشود. در سنت مسیحی عرفان، محصول فعل خداوند در اشخاص شمرده میشود كه از روی تفضل و در حالت اتحاد با خدا شخص فیض الهی را بدون استحقاق دریافت میكند. در ادیان دیگر انسانها باید با تحمل ریاضتهای دشوار، عبادت، مراقبه، روزهگیری و تنظیم تنفس، موفق به درك حالات عرفانی شوند و تنها اشخاصی كه به طهارت دل و تلطیف باطن پرداختهاند و آمادگی عاطفی خاصی دارند، میتوانند حالات عرفانی را تجربه كنند و آنچه كه معمولاً مورد تجربه قرار میگیرد موجودی است مطلق كه فراتر از كوششهای بشری و روشهای به كار گرفته شده است.
فلاسفه و روانشناسان جدید، پدیده عرفان را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاند. ویلیام جیمز معتقد بود كه عرفان در امتداد آگاهی عادی بشری است. فیلسوف معروفهانری برگسون شهود را بالاترین درجه معرفت بشری و عرفان را نقطه كمال شهود میدانست. امروز دانشمندان علاقهمند به بررسی راههایی هستند كه از طریق استعمال بعضی داروها میتوان به حالات شبه عرفانی دست یافت.
مطالعات اخیر به شناخت عرفان كمك كرده است بدون آنكه بتواند براساس اصطلاحات روانشناسانه آن را به نحو كامل توضیح دهد.
در میان عارفان مسیحی افراد بسیاری هستند كه حالات عرفانیشان را به نحو مستند روایت كردهاند كه از میان آنها میتوان از این اشخاص نام برد: قدیس فرانسیس آسیزی، قدیسه ترزا آویلی، قدیس یوحنای صلیبی، یاكوب بوهمه جورج فاكس، كه بنیانگذار فرقه كویكرهاست و ایمانوئل سوئیدنبرگ. برای مطالعه بیشتر درباره عرفان در دیگر ادیان جهان باید تصوف در اسلام، حسیدیسم و كابالا در یهود و تائوئیسم، اوپانیشادها، ودانتا و ذن بودیسم در ادیان شرقی را مورد مطالعه قرار داد.
● عرفان و فقه
اگر از عرفان، مقصود دستیابی به حالات و قدرتهایی شگفتآور باشد شاید نیازی به فقه نباشد و بتوان با انجام پارهای ریاضتها و به كارگیری برخی تكنیكها به این هدف دست یافت. اما اگر هدف از عرفان سلوك معنوی، ارتقای روح، تقرب الی الله و فناء فی الله و بقاء بالله باشد آنگاه البته جز به متابعت شرع و انجام دستورات شرعی و احكام فقهی و مراعات حلال و حرام و دوری از گناه و اتیان واجبات و مستحبات نمیتوان بدان نایل شد. پس اگر عرفان سكولار دنیوی نامقدس و غیردینی یا «عرفان طبیعی» مورد نظر باشد، البته هیچ نیازی به مراعات احكام فقهی و متابعت شریعت نیست. اما اگر عرفان دینی مدنظر باشد صد البته كه بیمدد فقه و تشرع و پایبندی و التزام تام نسبت به شریعت نمیتوان به قرب خداوند و مقام بندگی رسید.
عرفان حضرت امام(ره) بیشك عرفان دینی، خدامحور، مقدس و قدسی و راهی برای رسیدن به خدا و درك فیوضات و تجلیات الهی بود. این عرفان بدون پشتوانه شرعی و رعایت كامل دستورات شرعی و دوری از ارتكاب گناه و كسب رضای حق معنا ندارد. لذا در عرفان دینی امام پیوند بارز، عمیق و استواری میان فقه و عرفان برقرار كرده است و هرگز مجال جدایی میان این دو نیست. فقه ابزار رسیدن به عرفان و قرب حق است و نردبان اوج گیری و ارتقای روح در مراحل عبودیت و بندگی است. غایت عرفان دینی وصول به حضرت حق است و آرمیدن در جوار آرامبخش و دلانگیز او. لذا حضرت امام در تعریف عرفان به تبع بزرگانی همچون محیالدین ابنعربی، صدرالدین قونوی و قیصری در كتاب «تعلیقات بر شرح فصوص الحكم و مصباح الانس» عرفان را در مقام نظر، آگاهی قلبی و علم حضوری به تجلیات، شوون، اسما و صفات و آثار و افعال خداوند میداند و در مقام عمل نیز عرفان را سلوك روحی و ارتقای معنوی و تلاش و «جهاد اكبر» برای تقرب به خداوند و رسیدن به قرب او معرفی میكند و البته چنین عرفانی پیوندی ناگسستنی با فقه خواهد داشت و بیمدد فقه و مراعات اوامر و نواهی الاهی نمیتوان این راه را طی كرد و به سرمنزل مقصود رسید.
● نزاع فقیهان و عارفان
متأسفانه در تاریخ تمدن اسلامی نزاعهای فراوانی میان فقیهان و عارفان در گرفته است و فصل غمانگیزی بر دفتر اندیشه و خرد افزوده است. نزاعهای اندوهبار، توانفرسا و حتی گاه مصیبتباری كه توأم با سختگیریها و تنگنظریها و ایجاد مضایق برای عارفان و روح لطیف آنان بوده است. عارفان نیز گاه به استهزا و تمسخر، گاه با كرامت و بزرگ منشی و گاه از سر تحقیر و گاهی نیز با پشتوانه استدلال و سلاح دلیل با فقیهان روبهرو شدهاند. داستان این كشمكشها و ستیزهها هم بسیار پندآموز و عبرتافزاست و هم اندوهزا و دل آزار و جانفرسا. ولی برای اهل تأمل حاوی و حامل نكات معرفتی مهمی است. تفاوت نگرشها و رویكردها (Approach) به دین و تفاوت شیوههای تفسیر دین و نیز تفاوت انتظارات از دین موجب اختلاف و شكاف میان قرائت عرفانی از دین با قرائت فقهی از دین شده است.
میدانیم كه در جامعهشناسی دین، كسانی مثل ماكس وبر به بررسی و تشریح تفاوتهای «دین عرفانی» با «دین مناسكی» و دیگر انواع دینداری و تلقیهای دینی پرداخته است و از این طریق به سنخشناسی یا تیپولوژی ادیان همت گماشته است و مباحث ارزنده و سودمندی را مطرح ساخته كه بر بصیرت ما نسبت به ادیان، وجود تفاوت و تنوع كاركردهای آنها افزوده است. هنگامی كه به قرائت یا نگرش عارفان و فقیهان به دین و نحوه تفسیر آنان از ماهیت و نقش دین میپردازیم به اهمیت گونهشناسی وبر و اختلاف كاركردهای دین پی میبریم و به وضوح فرق این دو نوع نگرش و رویكرد به دین را در مییابیم.
فقه به عنوان دانشی مستقل و متمایز به لحاظ موضوع، مبادی مسائل، غایت و روش البته با عرفان به منزله یك دانش و رشته نظری خاص متفاوت است. همینطور فقه هرچند به لحاظ مقام عمل و دستورات و مناسك و اعمال دینی با پارهای از ریاضتها و آداب عرفانی وجوه تشابه و اشتراكاتی دارد ولی باز هم تفاوت و فاصله زیادی با آن دارد. پس چگونه میتوان آن نزاعهای تاریخی را توضیح داد؟ و چگونه میتوان از پیوند میان فقه و عرفان در مقام نظر و مقام عمل سخن گفت؟ با واقعیتهای تلخ تاریخی چگونه باید مواجه شد؟ تبیین نزاعهای كهن و ریشهدار و بعضاً فاجعهآمیز میان فقیهان و عارفان چگونه امكانپذیر است؟ حق با كدام دسته است؟ و اساساً چرا اینگونه نزاعها و ستیزهها در گرفته است؟ پاسخ به این پرسشها البته دشوار و وقتگیر است و نیاز به مجالی فراخ دارد كه فراتر از حوصله این مقاله است. تشریح مبسوط این بحث نیاز به تدوین رساله یا كتابی مستقل دارد و در گنجایی این نوشتار كوتاه نیست. ولی طرح چند نكته در اینجا میتواند پرتوی بر این بحث بیفكند و سرنخهایی برای یافتن پاسخ تفصیلی بهدست دهد.
▪ نخست اینكه برخی از این برخوردهای غمافزا و اندوهبار زاییده انگیزههای غیرمعرفتی و دنیاداری، قدرتطلبی، جاه پرستی و علاقههای دنیوی و نفسانی بوده است و ربطی به دیدگاههای علمی و معرفتی نداشته و ندارد.
برخی فقیهان عاری از معنویت با رفتار ناشایست و دنیاپرستانه و قدرتطلبانه موجب بدبینی و بیاعتمادی قشر دیگر شدهاند. این یكی از عوامل این نزاعهای غمانگیز و زیانبار بوده و هست. عارفنمایی و عرفانهای كاذب، غیر اصیل و بدعتآلود موجب بدبینی اهل شرع و فقیهان و عالمان دینی میشده است. جاهطلبی و دنیاداری بعضی فقیهان نامذهب و قدرتطلب نیز عارفان را به این گروه بدبین و بیاعتماد ساخته است.
▪ عامل دیگر، تفاوت درجات و مراتب فهم دین میان فقیهان و عارفان است. شناخت دین مثل بسیاری چیزهای دیگر دارای مراتب و درجاتی است كه یكسان نبوده بلكه بسیار متفاوت و متمایزند و این تفاوت و اختلاف مراتب فهم البته بهطور طبیعی و عادی موجب بروز برخی تعارضها و اختلافات شده و میشود. یكی دیگری را به ظاهربینی و قشریگری متهم میسازد و دیگری نیز متقابلاً از بدعت آلودگی و ضلالت و انحراف از ظواهر شرع و عدم تقید و التزام به آداب شرعی سخن میراند و عارفان را به بددینی و خروج از جاده شریعت و طریق صواب متهم میسازد. فقه و عرفان دو نوع معرفت و دو گونه شناخت از آموزشهای دینیاند و به دو ساحت متفاوت و دو لایه متمایز دین مربوط میشوند و پیداست كه این ساحتها و لایههای فهم با یكدیگر اختلاف و از یكدیگر فاصله داشته باشند. ولی درست آنست كه فقه میتواند معّد و ممّد عرفان باشد و عرفان میتواند از فقه تغذیه كرده، مدد بگیرد و آن را نردبان عروج و اوجگیری خود قرار دهد. پس تباین ذاتی میان ایندو نیست. زیرا فقه در پی سعادت، كمال و رستگاری آدمی است و عرفان نیز به دنبال صعود و ارتقا و كمالیابی آدمی است. حضرت امام كه هم فقیهی برجسته و هم عارفی دیدهور بود هر دو را در وجود خویش گردآورده بود و فقه و عرفان در وجود شریف این فقیه عارف پیوند و آشتی یافته بودند. امام نشان داد كه تعارضی میان فقاهت و عرفان وجود ندارد و میتوان هر دو را با هم داشت و این البته حكایت از جامعیت وجودی حیرتانگیز آن عارف دریادل دارد. اندیشه امام تلاقیگاه فقه و عرفان است و او در هر دو فن صاحبنظر و دارای مقامی والا و كمنظیر است.
منابع :
۱ -E C Butler, Western Mysticism.
۲ - J M clark, German Mystics.
۳ - J Marquette, Introduction to Comparative mysticism.
۴-E O Brien, Varieties of Mystical Experience.
۵- G.Parrinder,Mystisism.
۶-E.Stevens,an introduction to oriental Mysticism.
۷-D.T.Suzuki, Mysticism:Christian and Buddhist.
۸-R.C.Zaehner.Mysticism: Sacred and Profane.
۹ - شرح دعای سحر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
۱۰ - مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه ، تألیف امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
۱۱ – تعلیقات بر شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، تألیف امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
۱ -E C Butler, Western Mysticism.
۲ - J M clark, German Mystics.
۳ - J Marquette, Introduction to Comparative mysticism.
۴-E O Brien, Varieties of Mystical Experience.
۵- G.Parrinder,Mystisism.
۶-E.Stevens,an introduction to oriental Mysticism.
۷-D.T.Suzuki, Mysticism:Christian and Buddhist.
۸-R.C.Zaehner.Mysticism: Sacred and Profane.
۹ - شرح دعای سحر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
۱۰ - مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه ، تألیف امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
۱۱ – تعلیقات بر شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، تألیف امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره).
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست