پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

محورهای اندیشه در آموزه های قرآن


محورهای اندیشه در آموزه های قرآن
یکی از اصولی که دین اسلام به پیروان خویش بسیار تأکید کرده است، اندیشه و تفکر در آفرینش و نیز در زندگی روزمره آنان است.
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که انسان ها را به اندیشه و تعقل فراخوانده است. همچنین در احادیث ائمه اطهار(ع) نیز دعوت به تفکر و تعقل فراوان است.
نویسنده مقاله سعی کرده است که به محورهای اندیشه در قرآن نگاهی تحقیقی داشته باشد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
● جایگاه و اهمیت تفکر و تعقل
عنصر «فکر و اندیشه» از جمله عناصری است که در رأس تعالیم عالیه دین مقدس اسلام قرار دارد و قرآن کریم به عنوان قانون اساسی این آئین ارجمند پر از آیاتی است که عموم انسان ها (و نه تنها مسلمانان) را به «تفکر» و «تعقل» فرا می خواند. و روایات و احادیث اسلامی نیز به عنوان یکی از منابع اربعه فقه اسلامی و یادگارهای گرانسنگ پیشوایان معصوم (علیهم السلام)، بیشترین تأکیدات را درباره این موضوع یعنی «فکر و اندیشه» در خود نهفته دارند. و این امر آنچنان مورد عنایت و توجه بزرگان دین ما واقع گردیده که از آن به عنوان «برترین عبادت» یاد شده است، همچنانکه علی(ع) در کلام والای خود چنین می فرمایند:
«بالاترین عبادت به کار انداختن نیروی تفکر و تعقل است.» (الحدیث، روایات تربیتی،
ص ۳۲۵) اصولا هرگاه بدانیم که مهمترین وجه تمایز آدمی با سایر موجودات، همانا در دارا بودن گوهری به نام «عقل» و «خرد» می باشد و هویت واقعی و اصیل او در گرو این امانت عظیم الهی و بهره جویی از آن می باشد، به رمز و راز عنایت ویژه آئین آسمانی اسلام به عنصر «فکر و اندیشه» که محصول و میوه شجره طیبه «عقل» می باشد، بهتر پی خواهیم برد.
آری، آدمیت آدمی به دارا بودن و برخورداری از «اندیشه» می باشد و الا جدای از عنصر «اندیشه» این موجود به جز تعدادی اعضاء و جوارح مادی که وجه اشتراک او با سایر حیوانات است چیز دیگری نخواهد بود، همانگونه که عارف گرانمایه مسلمان، مولوی در این بیت زیبا بدان اشاره نموده است:
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
و اما اگرچه تا بدینجا از ارجمندی «عقل» و «اندیشه» و بکارگیری نیروی «فکر» و «خرد» سخن گفتیم، اما آنچه مسلم است اینکه شایسته نیست آدمی این «ودیعه الهی» را در هر جهتی بکار گیرد و این نیروی عظیم الهی را صرف اموری نماید که به جز «خسران» نتیجه ای دربرنخواهد داشت. مخصوصا با عنایت به این حقیقت که عمر آدمی و فرصتی که برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی خود دراختیار دارد بسی کوتاه و زودگذر می باشد و به همین دلیل باید به نیکوترین وجهی مورد بهره برداری قرار گیرد، فلذا سزاوار، آن است که نیروی تعقل را در مسیری فعال سازد که به سعادت دوسرا و نیز تقرب به ذات اقدس الهی منتهی گردد. و برای نیل به چنین مقصود والایی باید اموری را «محور اندیشه» خود قرار دهد که به نتایج مبارک و ارزشمند آن اطمینان داشته باشد و اینگونه امور هم شناخته نمی شوند مگر با کسب یاری و هدایت و رهنمایی از خداوند عزیز که خود آفریننده «عقل» و توصیه کننده انسان به بهره گیری از آن می باشد، و از همین رو در این نوشتار برآنیم که «محورهای اندیشه» را از منظر قرآن کریم که کلام خداوند و یکتا کتاب آسمانی غیر محرف می باشد مورد کنکاش و جستجو قرار دهیم و به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که: «محورهای اندیشه در قرآن کریم چه اموری هستند؟»
و به عبارت دیگر چه اموری شایستگی آن را دارند که آدمی نیروی «عقل» و «خرد» خود را صرف تأمل و تعمق در آنها نماید؟
باید دانست که بعد از مراجعه به آیات قرآن کریم و ملاحظه و تدبر در آیاتی که در آنها به نوعی سخن از اندیشه و تفکر به میان آمده است درمی یابیم که مهمترین امور ی که خداوند عزیز در این آیات، آدمی را به تعقل پیرامون آنها دعوت می نماید در محورهای هشت گانه ای خلاصه می شوند که ذیلا ضمن اشاره به هر یک از آنها، درباره یکایک شان شرحی مختصر ارائه می دهیم:
۱) اندیشه در آثار خلقت به منظور اثبات وجود و یکتایی پروردگار
نخستین اصل از اصول آئین آسمانی اسلام و تمامی ادیان الهی، همانا اصل «توحید» می باشد.
و توحید یعنی اعتقاد و اعتراف به این حقیقت که «جهان را آفریدگاری است خدا نام» و این آفریدگار «یکتاست و مبرا از هرگونه شریک و همتا»، که وجود او برای واصلان به مرتبه والای یقین و آنانکه پرده ها و حجاب های مادی و خودیت را دریده اند، کاملا آشکار و واضح است و از همین رو عاشقانه و عارفانه فریاد برمی آورند که:
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی ست یا اولی الابصار
چرا که در نظر ایشان هر ذره ای از ذرات بیکران و بی شمار عالم وجود، نشانه ای است بر حضور و وجود خداوند و نیز یکتایی او:
هر گیاهی که از زمین روید
وحده لاشریک له گوید
ولی از آنجا که عده کثیری از انسانها محصور در حصار محسوسات میباشند و «خدای نادیده» برای آنها قابل قبول و باور نمی باشد(!!)، پروردگار حکیم در کتاب کریم خود این گروه دیرباور را به تفکر و اندیشه در مخلوقات و آفریده های خود و نیز پدیده های عالم آفرینش فرا می خواند، تا از این طریق و به اصطلاح عرفاء «سیر در آفاق و انفس» به وجود و نیز وحدانیت او پی ببرند. در قرآن کریم آیات فراوانی را می توان مشاهده کرد که عهده دار چنین مأموریتی هستند، یعنی «دعوت انسانها به اندیشه در آثار و عجایب خلقت»، که از باب نمونه می توان به آیه ۱۶۴ از سوره مبارکه بقره اشاره نمود که در آن خداوند عزیز آدمیان را به اندیشه در خلقت آسمانها و زمین، پیدایش شب و روز، حرکت کشتی در دریاها، نزول باران از آسمان، زنده شدن زمین مرده در بهار، وزش بادها و حرکت ابرها دعوت می نماید:
«ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر... لایات لقوم یعقلون».
و البته همانطور که گفته شد آیات بسیاری از قرآن کریم را می توان ذکر نمود که این چنین ما را به اندیشه در عالم آفرینش و مخلوقات خداوند فرا می خوانند که از آن جمله اند: آیات .۱۹۱ آل عمران، ۳و .۴ رعد، ۱۱و .۱۲ نحل، .۱۳جاثیه، ۶۹و ۸۰ مؤمنون، ۲۱و ۲۴و .۲۸ روم، و... که چون ذکر همه آنها ما را از مقصود اصلی نوشتار که اشاره اجمالی به محورهای اندیشه در قرآن کریم است بازمی دارد تنها به ذکر نمونه ای از هر یک از محورهای هشت گانه اکتفاء می کنیم.
۲) اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی به منظور اثبات معاد و رستاخیز
پس از اصل توحید، مهمترین موضوعی که در سرلوحه دعوت تمام انبیاء الهی قرار داشته، بطوری که از آدم(ع) تا خاتم(ص) هیچ نبی و رسولی نیامده مگر اینکه انسانها را بدان دعوت نموده، اصل «معاد» و اعتقاد به جهان پس از مرگ و وقوع قیامت میباشد. ولی مع الاسف همچنانکه اکثریت مخاطبان انبیاء در برابر دعوت ایشان به توحید و یکتاپرستی، راه استنکاف و سرپیچی را پیمودند، در برابر پذیرش اصل معاد نیز به انکار برخاسته و حتی مقاومت بیشتری به خرج دادند، چرا که برای آنها جای بسی شگفتی بود که آدمی پس از مرگ و نابودی بدن مادی، دوباره لباس حیات بپوشد و خلقت دوباره پیدا کند. و در این راستا پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در امر رسالت خویش با این اظهار استبعاد و شگفتی و عدم پذیرش از جانب قوم خود مواجه بودند و به همین دلیل خداوند متعال در قرآن کریم به منظور اثبات معاد، انسانها را به اندیشه در برخی از پدیده های طبیعی فرا می خواند که به خوبی اثبات کننده «معاد و رستاخیز» می باشند، که از آن جمله می توان به پدیده زنده شدن زمین در فصل بهار پس از مرگ و ممات زمستانی اش اشاره کرد که در قرآن کریم بارها مورد تذکر قرارگرفته است. مثلا در آیه ۵۰از سوره مبارکه روم چنین می خوانیم:
«فانظر الی اثار رحمت الله کیف یحیی الارض بعد موتها ان ذلک لمحی الموتی و هو علی کل شی قدیر: پس بنگر به سوی نشانه های رحمت پروردگار که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می کند، همانا او زنده کننده مردگان است و بر هر چیز تواناست.»
در این آیه شریفه، سخن از نگاه کردن به کیفیت زنده شدن زمین مرده در فصل بهار به میان آمده است و از آنجا که نگاه بدون اندیشه و تفکر، عملی پوچ و بیهوده و بی ثمر می باشد و خداوند عزیز هرگز آدمی را به سوی عملی تهی از فایده دعوت نمی نماید، نتیجه گرفته می شود که در این آیه و آیاتی نظیر آن که از نگاه به مخلوقات سخن به میان رفته است (همچون آیه۱۷ سوره مبارکه غاشیه:افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و...) همانا نگاه و نظری، مد نظر است که همراه با بکارگیری قوای عقلانی و اندیشه و تفکر باشد و بدین ترتیب درمی یابیم که در آیه صدرالاشاره نیز مقصود اندیشه در کیفیت زنده شدن زمین مرده است تا از این طریق به توانایی خداوند در زنده ساختن مردگان و به تبع آن وقوع معاد و رستاخیز پی ببریم، همچنانکه «مولوی» نیز با عنایت به این آیات و اندیشه در حیات مجدد زمین به آن حقیقت غیرقابل انکار پی برده و می گوید:
این بهار نو زبعد برگ ریز
هست برهان وجود رستخیز
از مجموع آنچه در این قسمت گفتیم نتیجه گرفته می شود که دومین محور اندیشه در قرآن کریم را تفکر در امر معاد و رستاخیز تشکیل
می دهد و البته آیاتی که متضمن این حقیقت و موضوع می باشند بسیارند که در این راستا
می توان به آیات .۷۳بقره، .۲۴روم، .۵جاثیه، .۴۲زمر و... نیز اشاره و مراجعه کرد.
۳) اندیشه در حقانیت رسالت پیامبر اکرم(ص)
انبیاء الهی در طریق انجام مأموریت توحیدی خویش، همواره با تکذیب و انکار مخالفان و دشمنان متعصب و لجوج روبرو بوده اند و این معارضان نابخرد با دست و پا کردن بهانه های واهی و بیهوده، به مخالفت با سفیران وحی الهی برخاسته و آن حضرات را با انواع و اقسام تهمت ها و اکاذیب مورد اذیت و آزار قرار می دادند. گاه به آنها نسبت های ناروا نظیر کاهن و مجنون می دادند و گاه به تمسخر و استهزاء برخاسته و زبان به طعنه و کنایه و ملامت می گشودند و زمانی نیز معجزات باهره آن حضرات (علیهم صلوات الله) را سحر و جادوگری می خواندند، حال آنکه بقول حافظ:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خودش دار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
و در این راستا پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از آغاز رسالت خویش با مخالفت جاهلان و دشمنان مواجه بوده اند و امروزه نیز با کمال تأسف تبلیغات منفی بسیاری را متوجه ایشان می بینیم که بارزترین نمونه آن را می توان در کتاب موهن «آیات شیطانی» مشاهده کرد. و درست به سبب همین معارضات و اشکالتراشی های جاهلانه و به منظور اثبات صحت و حقانیت دعوت آن حضرت(ص) خداوند عزیز در کتاب خویش در آیات متعددی، انسانها را به اندیشه پیرامون اوضاع و احوال زندگی آن حضرت(ص) و محتوای پیام و رسالتش دعوت می نماید، تا با این اندیشه و تفکر، انصاف دهند که هرگز نمی توان چنان تهمتهای سخیف و بی پایه ای را متوجه ایشان نمود. در آیه ۱۸۴ از سوره مبارکه اعراف آمده است:
«اولم یتفکروا ما بصاحبهم من جنه ان هوالا نذیر مبین: آیا نمی اندیشند که مصاحب ایشان (پیامبر اکرم(ص)) جنون ندارد و اوجز بیم رسانی آشکار نیست.»
در این آیه شریفه خداوند عزیز مخالفان متعصب و بی ادب پیامبر اکرم(ص) را به اندیشه و تفکر فرا می خواند که بیندیشند براستی چگونه می توان به کسی که سالیان متمادی قبل از امر رسالت در میان آنان به خوشنامی و صداقت زندگی کرده و هیچگونه نقطه تاریکی در زندگی او مشاهده نکرده اند و حتی خود ایشان او را «امین» می نامیدند، به یکباره نسبت «جنون» داد!! و او را مجنون و یا ساحر قلمداد کرد؟! و امروزه نیز آنانکه کوچکترین تردیدی در حقانیت دعوت آن حضرت(ص) داشته باشند کافی است تا با مطالعه و اندیشه در تاریخ زندگی ایشان و محتوای دعوت و پیام ارجمندی که مأمور ابلاغ آن بودند به صدق دعوت و حقیقت حیات مبارکشان پی ببرند.
و ناگفته نماند که نظیر این معنا را در آیات دیگر قرآن کریم و از جمله در آیه ۴۶ از سوره مبارکه سباء نیز می توان مشاهده کرد.
۴) اندیشه در عظمت قرآن و حقانیت آن:
در میان تمامی معجزاتی که در طول تاریخ نبوت از جانب پیامبران خداوند ظهور و بروز یافته اند، تنها معجزه ای که باقی مانده و بنا به وعده الهی «انانحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر۹.)» برای همیشه باقی خواهد ماند، «قرآن کریم» است.
کتابی که دربردارنده تمامی حوائج و نیازمندی های مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی بشر بوده و براستی می تواند سعادت ابناء انسان را به اعلاء درجه تأمین نماید: ولی باید اذعان کرد که متأسفانه علی رغم گذشت بیش از پانزده قرن از نزول قرآن کریم، هنوز
همانگونه که شایسته و بایسته است قدر این کتاب و عظمت مفاهیم و محتوای آن برای ما شناخته نشده و حتی در میان پیروان خود یعنی مسلمانان «مهجور» است! چرا که تمامی همت شان صرف قرائت و حفظ آیات آن شده و در عرصه عمل و پیاده نمودن دستورات آن در سطح جوامع اسلامی چندگامی بیش برنداشته اند! و از همین رو خداوند عزیز در آیات بسیاری از این کتاب بی بدیل برای آنکه مخاطبان آن را متوجه عظمت و حقانیت آن نماید و بدنبال آن شوق فراگیری و عمل به تعالیمش را در درون جان انسانها برانگیزد، با شیوه های متعددی درصدد اثبات و بیان این موضوع برآمده و مخاطبان قرآن را به اندیشه در عظمت آن فرا می خواند. از جمله در آیه ۲۱ از سوره مبارکه حشر می خوانیم:
«لو انزلنا هذا القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعامن خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون: اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی که در برابر آن خشوع می کند و از خوف خدا می شکافد! و اینها مثالهائی است که برای مردم می زنیم تا در آن بیندیشند.»
همانگونه که از مفاد این آیه برمی آید خداوند عزیز با ذکر مثالی گویا و زیبا مردمان را به اندیشه درباره عظمت قرآن کریم دعوت فرموده و در حقیقت بیان می فرماید که: ای انسانها! این قرآن کتابی است که اگر بر کوه نازل می شد آن را با تمامی عظمت و صلابتی که دارد از هم فرو می پاشید.
پس شما را چه شده است که بر دلهایتان تأثیر نمی گذارد! کمی بیندیشید و سر به جیب تفکر فروبرید که همین تفکر و اندیشه شما را به سوی عظمت و حقانیت آن رهنمون خواهد شد. همچنین در آیات بسیار دیگری از قرآن کریم سخن از نزول قرآن به زبان عربی و ذکر بودن قرآن به میان آمده است و سبب این امور را نیز همان اندیشه و تفکر در آیات آن ذکر فرموده که از آن جمله می توان به آیه .۳ زخرف، آیه ۴۴ .نحل، آیه .۲ یوسف اشاره نمود.
۵) اندیشه در حقانیت و صحت احکام دین مبین اسلام:
آئین آسمانی اسلام، به عنوان آخرین مکتب آسمانی که باید در برگیرنده تمامی حوائج دنیوی و اخروی انسانها باشد، در زمینه های گوناگون فردی و اجتماعی دارای قوانین و احکام بوده و کوچکترین حالات بشری را از نظر دور نداشته است و تمامی این احکام و قوانین نیز در نهایت درجه از صحت و استحکام برخوردار بوده و کوچکترین خللی در آنها مشاهده نمی شود، ولی با این همه خداوند عزیز آنان را که از ذهنی دیر باور برخوردارند و هر پدیده و حکمی را با دیده شک و تردید می نگرند، در قرآن کریم به اندیشه درباره برخی از این احکام و قوانین دعوت نموده تا با تفکر پیرامون علل و اسباب حرمت و حلیت آن احکام، به درستی و قوام آنها پی ببرند. مثلا در آیه ۲۱۹ از سوره مبارکه بقره که متضمن پاسخگویی به سؤال اعراب از حکم شراب و قمار می باشد، چنین آمده است:
«یسئلونک عن الخمر والمیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما... کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون:
از تو درباره شراب و قمار سؤال می کنند بگو در آن دو گناهی بزرگ و منافعی برای مردم وجود دارد، و گناهشان بزرگتر از نفعشان است... این چنین خداوند آیاتش برای شما روشن می سازد شاید که بیندیشید.» و نیز در آیه ۲۴۲ از همین سوره و در پایان بحث از برخی قوانین مربوط به طلاق، خداوند عزیز با ذکر عبارت «کذلک یبین الله لکم ایاته لعلکم تعقلون» مردمان را به اندیشه درباره این قوانین و مقررات توصیه می فرماید. و همچنین است در آیه ۶۱ از سوره مبارکه نور، آنجا که پس از ذکر برخی از احکام مربوط به «آمد و شد در خانه ها» و «تصرف در اموال نزدیکان» خداوند متعال مجددا با تکرار عبارت فوق، ما را به اندیشه و تعقل پیرامون این احکام فرا می خواند. و همه اینها نشانگر آن است که از منظر دین مبین اسلام، پذیرش هر حکم و گردن نهادن به آن باید همراه با اندیشه و تفکر باشد.
۶) اندیشه در بی ثباتی دنیا و زینت های آن و برتری زندگی اخروی بر حیات دنیوی
درسوره مبارکه یونس آیه ۲۴ آمده است:
«انما مثل الحیوه الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض ممایاکل الناس والانعام حتی اذا اخذت الارض زخرفها و ازینت وظن اهلها انهم قادرون علیها ایتها امرنالیلا اونهارا فجعلنها حصیدا کان لم تغن بالامس کذلک نفصل الایات لقوم یتفکرون: زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم که بر اثر آن گیاهان گوناگون که مردم و چهارپایان از آن می خورند، می روید، تا زمانی که روی زمین زیبایی خود را از آن گرفته و تزیین می گردد و اهل آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند ناگهان فرمان ما شب هنگام یا در روز فرا می رسد و آنچنان آنرا درو می کنیم که گوئی هرگز نبوده است اینچنین آیات خود را برای گروهی که تفکر می کنند شرح می دهیم.»
با نگاهی از روی تعمق و اندیشه در مضمون این آیه شریفه، درمی یابیم که در آن خداوند متعال با ذکر مثالی زیبا، بی ثباتی دنیا و زینت های آن را به انسانها یادآور شده و در پایان آن نیز تأکید می فرماید که این مثالها و توضیح و تشریحات تنها برای کسانی سودمند خواهد بود که اهل اندیشه و تفکر باشند چرا که اینان هستند که با بهره گیری از نیروی خرد و عقل در این تمثیلات اندیشه نموده و در نتیجه راه را از چاه و آب را از سراب تشخیص می دهند:
سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم
دست از سر آبی که جهان جمله سراب است
حافظ
و اما نظیر آنچه در آیه فوق آمده است را می توان در سوره مبارکه انعام و آیه ۳۲ این سوره نیز پیدا نمود:
«و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخره خیر للذین یتقون افلا تعقلون:
و نیست زندگی دنیا مگر بازیچه و بیهوده و سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگارند بهتر است آیا نمی اندیشید؟»
در این آیه شریفه بی ثباتی دنیا و بیهوده بودن زندگی دنیوی و دلمشغولی به ذخایر و زخارف آن، در مقایسه با جهان پس از مرگ و زندگی اخروی مورد اشاره قرار گرفته و باز در پایان آیه دعوتی از جانب خداوند به سوی اندیشه و تعقل صورت گرفته است. اصولا یکی از مهمترین تعالیم عالیه دین مبین اسلام، یادآوری این نکته است به آدمی که هدف از خلقت او تنها بهره گیری از تمتعات دنیوی و سرگرم شدن به لذایذ این جهانی نمی باشد بلکه این دنیا و آنچه در آن است مقدمه ای است برای حیاتی جاویدان و برتر که با مرگ آدمی آغاز خواهد شد.
ولی از آنجا که انسان، موجودی است فراموشکار، خداوند عزیز در قرآن کریم ضمن بیان تمثیلات و توضیحات فراوان او را به این امر یادآوری فرموده و به اندیشه درباره این حقیقت غیرقابل انکار دعوت مینماید، که دو نمونه از آیاتی را که بیانگر این موضوع هستند ذکر نمودیم.
۷) اندیشه در سرگذشت پیشینیان و عبرت آموزی از احوال آنان
خداوند متعال در کتاب گرانسنگ خویش، در کنار توضیح و تبیین و تشریح احکام و قواعد و قوانین شرع مقدس اسلام، به منظور سازندگی روحی و اخلاقی انسانها و آگاه ساختن ایشان از علل و عوامل ابتلاء به شقاوت و عذاب الهی، داستانهای بسیاری را از اقوام و ملل گذشته نقل فرموده است تا مخاطبان قرآن کریم با اندیشه در اوضاع و احوال زندگی آنان، راه سعادت را از شقاوت بهتر باز شناخته و به طاعت پروردگار گردن نهند. به عنوان نمونه در سوره مبارکه عنکبوت آیات ۲۶ تا ۳۴، سرگذشت قوم فاسد و فاسق لوط پیامبر علیه السلام و گرفتار آمدن آنان به مجازات و کیفر الهی به علت کج رفتاری و مخالفت با قوانین فطری و تشریعی خداوند ذکر گردیده و در ضمن بیان سرنوشت شوم آنان، چنین می خوانیم:
« و لقد ترکنامنها ایه بینه لقوم یعقلون: ما از آن آبادی (شهر و قوم لوط) نشانه روشنی و درس عبرتی برای کسانی که تعقل می کنند باقی گذاردیم.»
همچنین در سوره مبارکه اعراف آیات ۱۷۵ و ۱۷۶، پس از ذکر سرگذشت یکی از کسانی که پا را از حدود الهی فراتر نهاد و به دشمنی با خدا و رسول او یعنی حضرت موسی(ع) و همراهی با دشمنان پروردگار یعنی فراعنه پرداخت و درنتیجه به عذاب الهی گرفتار آمد (ماجرای بلعم باعورا)، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمان داده می شود که:
«فاقصص القصص لعلهم یتفکرون: این داستان ها را برای آنها بازگو کن شاید در باره آن بیندیشند.»
نیز در آیه ۱۱۱ سوره مبارکه یوسف و پس از اتمام سرگذشت عبرت آموز و جذاب این عبد صالح خداوند آمده است:
«لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب: در سرگذشت های آنان (اقوام گذشته و علی الخصوص یوسف و خاندانش) درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است.» زیرا «(این داستان های حقیقی و سرگذشت ها) آئینه ای است که می توانند در آن، عوامل پیروزی و شکست، کامیابی و ناکامی، خوشبختی و بدبختی، سربلندی و ذلت و خلاصه آنچه در زندگی انسان ارزش دارد و آنچه بی ارزش است ببینند... و تنها صاحبان مغز و اندیشه هستند که توانایی مشاهده این نقوش عبرت را بر صفحه این آئینه عجیب دارند. (ص۱۰۰، تفسیر نمونه ج۱۰)».
قرآن کریم علاوه بر آنچه گفتیم در آیات متعددی ما را به سیر و سفر در پهنه کره زمین امر فرموده، و در این کتاب آسمانی آیاتی نظیر این آیه شریفه در سوره مبارکه انعام فراوان است:
«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبه المکذبین: بگو (ای انسانها) در زمین گردش کنید سپس ببینید که چگونه بود سرانجام تکذیب کنندگان (۱۱، انعام)».
در اینگونه آیات با استفاده از افعالی نظیر «انظروا»، مخاطبان قرآن کریم به مشاهده آثار باقیمانده از گذشتگان دعوت شده اند و از آنجا که «مشاهده» و «نگاه» زمانی به عبرت آموزی می انجامد که همراه با بکارگیری نیروی «تعقل» و «تفکر» باشد و اصولاً نگاه خالی از اندیشه، نگاهی بیهوده و حیوانی می باشد و خداوند عزیز هرگز آدمی را به سوی عمل بیهوده و بی فایده فرانمی خواند، نتیجه می گیریم در آیات مشابه آیه ای که آوردیم هدف از نگاه و نظر، همانا «اندیشه» و «تفکر» در عاقبت امر گذشتگان است، چراکه همین نگاه و اندیشه به خوبی آدمی را به حقیقت زندگی دنیوی و ناپایداری آن واقف می سازد و همین وقوف به فنا و ناپایداری زینت های حیات مادی، سرچشمه اجتناب از معاصی کبیره و التزام به تقوی و پرهیزگاری و رعایت حدود الهی و حقوق انسانی خواهد بود که آدمیت آدمی و رمز سعادت دنیا و آخرت او در همین نکته نهفته است. و با این اوصاف درمی یابیم که یکی دیگر از مهمترین محورهای «اندیشه و تعقل» در قرآن کریم، همانا اندیشه در سرنوشت گذشتگان و عبرت آموزی از ماجراهایی است که برآنان گذشته است، همانگونه که در مطلع قصیده مشهور خاقانی شاعر بلندآوازه کشورمان در وصف «ایوان مدائن» می خوانیم:
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینه عبرت دان...
۸) اندیشه در اعمال و توشه ای که برای رستاخیز خود اندوخته ایم
در آیه ۱۸ از سوره مبارکه حشر آمده است:
«یا ایهاالذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوالله...
ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و هرکس باید ببیند که چه چیز برای فردای خود فراهم آورده و از خدا بترسید...»
در این آیه شریفه به مؤمنان فرمان داده شده است که ضمن پرهیزگاری و اتصاف به صفت کریمه «تقوی» در آنچه از اعمال و رفتار که برای روز رستاخیز اندوخته اند، بیاندیشند، زیرا مطابق وعده خداوند عزیز مبنی بر حتمی بودن وقوع قیامت، آدمی سفری بس پرمخاطره درپیش رو دارد که برای طی نمودن مسیر آن، نیازمند توشه ای درخور وشایسته است و هرچه در فراهم آوری زاد راه خود تلاش نماید بایسته است و از همین رو در آیه شریفه فوق الاشاره خداوند متعال ما را به اندیشه و تعقل پیرامون آنچه گردآورده ایم دعوت می فرماید و نظیر این آیه شریفه در قرآن کریم بسیار است که با تعابیر و عبارات مشابه و متناسب، همین پیام عظیم را ابلاغ می فرمایند. همچنانکه قبلاً نیز گفتیم اگرچه این آیه و آیات مشابه از افعالی نظیر «تعقلون» و یتفکرون» نشانی نمی یابیم، و به جای آنها از صیغه های گوناگون فعل «نظر» استفاده شده است، ولی چون بر «نگاه» بدون تفکر، فایده ای مترتب نمی باشد و خداوند عزیز، نیز منزه است از اینکه اشرف مخلوقات خود را به امور بیهوده دعوت نماید، لذا در این آیات غرض از «نگاه و نظر»، نگاهی است از روی تفکر و همراه با اندیشه، که نتیجه اش عبرت آموزی و شوق بیشتر بر عمل خواهد بود.
از مجموع آنچه در این مقاله یادآور شدیم به این نکته مهم که در مقدمه نیز بدان اشاره نمودیم، می رسیم که عمده ترین و مهمترین محورهای اندیشه و تفکر را در قرآن کریم باید در موضوعات هشت گانه فوق جستجو نمود. به عبارت دیگر «امهات اندیشه» که فی الواقع زیربنای ساختمان فکری یک انسان سعادتمند را می سازند، در این هشت موضوع خلاصه می شوند که با اندک تعمقی در آنها درمی یابیم که سعادت دنیوی و اخروی آدمی وابسته به آنها می باشد. البته ناگفته نماند که در قرآن کریم علاوه بر این محورهای هشت گانه برخی دیگر از امور نیز یادآور شده اند که شایسته است آدمی به اندیشه و تعقل پیرامون آنها بپردازد، اموری نظیر عدم تساوی خوبی و بدی (نابینایی و بینایی) که در آیه ۵۰ سوره مبارکه انعام مورد اشاره قرار گرفته و یا قبیح بودن دعوت دیگران به نیکی و فراموش کردن خود که در آیه ۴۴ از سوره مبارکه بقره مورد تذکر واقع گردیده، ولی از آنجا که محورهای هشت گانه موردتوجه در این مقاله به کرات و به انحاء گوناگون مورد یادآوری واقع گردیده اند، به اهمیت و ارجمندی آنها پی می بریم فلذا به توضیح و تبیین آنها پرداخته شد.
محتشم مومنی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید